خانه » همه » مذهبی » سیر و سفر در اسلام

سیر و سفر در اسلام


سیر و سفر در اسلام

۱۳۹۳/۰۴/۰۸


۹۳۸ بازدید

مسافرت، دنیاى جدیدى را به روى مسافر مى گشاید، دنیایى که پیش از آن، چیزى درباره آن نمى دانست و یا هر چه داشت ساخته و پرداخته ذهن و خیال او بود، با سفر کردن این ذهنیت به عینیت و آن خیال به واقع تبدیل مى

مسافرت، دنیاى جدیدى را به روى مسافر مى گشاید، دنیایى که پیش از آن، چیزى درباره آن نمى دانست و یا هر چه داشت ساخته و پرداخته ذهن و خیال او بود، با سفر کردن این ذهنیت به عینیت و آن خیال به واقع تبدیل مى شود.

سفر; شناخت انسان را از جهان توسعه مى دهد.

سفر; انسان را از محیط بسته و محدودش به محیطى وسیعتر و گسترده تر مى برد.

سفر; به زندگى معنایى دیگر مى دهد و به آن عمق مى بخشد.

سفر; انسان را جهاندیده و با تجربه مى سازد.

سفر; معلّم و پندآموزى قوى و مؤثر است که دانشجویش مسافر و کتابش جهانِ طبیعت و صفحه آثار هستى و درسش آینده نگرى و هدفش حرکت در مسیر زندگانى بهتر است.

سفر; نشان از حس کنجکاوى انسان براى کشف و شناسایى مجهولات دارد.

سفر; از سه عنصر سلامتى، فراست و روشنایى ترکیب یافته و این کلمه رمزى است از این سه و آن سه ارمغانى است براى مسافر.

در سفر است که با اقوام و ملتها و فرهنگهاى گوناگون آشنایى بدست مى آید.

در سفر با گذشته تاریخ پیوند مى خوریم.

در سفر با قدرت و عظمت جهان که از آثار صنع صانع قدیر و عظیم و حکیم و علیم است بیشتر آشنا مى شویم.

در سفر به تواناییهاى خود و نقاط قوت و ضعف خویش، آگاهى مى یابیم.

در سفر همراهان را به خوبى مى توان شناخت.

به هر حال در هر سفرى راهى هست و راهروى و مقصدى در پیش، و توشه اى لازم و هر یک را چند و چونى است و آدابى چند، که به بیان آن مى پردازیم.

انواع سفر:

مسافرت با توجه به انگیزه ها و اهدافى که مسافر دارد تقسیمات مختلفى مى یابد و با توجه به آثار و اهداف مسافرت تقسیماتى دیگر پیدا مى کند.

بطور کلى مى توان مسافرت را به دو قسم تقسیم نمود:

1 ـ سفر ظاهرى

2 ـ سفر معنوى

مقصود از سفر ظاهرى، حرکت و جابجایى ظاهرى انسان از مکانى به مکان دیگر است و منظور از سفر معنوى; سیر و سلوک و انتقال روح انسانى است از حالات ظلمانى به حالات نورانى، و دارا شدن سنخیت لازم براى پیوند با معشوق ازل و ابد و انبیا و اولیا.

سفر ظاهرى خود تقسیماتى دارد که از این قرار است:

1 ـ سفر براى تحصیل علم و دانش «علوم الهى یا علوم بشرى».

2 ـ سفر براى کار، تحقیق وپژوهش و بررسى و مطالعه آثار گذشتگان و نیز مطالعه و بررسى بر روى اقوام و ملیتها و فرهنگهاى مختلف، و یا مطالعه در طبیعت و جهان هستى و…

3 ـ سفر براى حفظ دین و ایمان:

گاه براى فرد یا افرادى، زندگى در مکانى، موجب ضایع شدن و از بین رفتن دین و ایمان آنها مى شود، لذا تصمیم به هجرت و سفر به نقطه اى دیگر مى گیرد، جایى که این خطر یا نباشد یا کمتر باشد، نمونه روشن آن در صدر اسلام، مهاجرت مسلمانان از مکه به حبشه است.

4 ـ سفر براى تبلیغ دین.

مانند سفرهاى فضلا و روحانیون محترم به نقاط مختلف داخل یا خارج از کشور.

5 ـ سفر براى تجارت.

6 ـ سفر براى سیاحت.

7 ـ سفر براى زیارت.

اهداف سفر:

امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: از وصایاى پیامبر عزیز اسلام (صلى الله علیه وآله) به حضرت على (علیه السلام) این بود که:

اى على، سزاوار نیست انسان خردمند سفر نماید مگر در سه مورد (و براى یکى از این سه هدف):

1 ـ براى ترمیم معاش (تأمین زندگى خویش) یعنی کار.

2 ـ توشه اندوزى براى آخرت (با انجام سفرهاى واجب و مستحب).

3 ـ براى لذت حلال (تفریح). (عن الصادق (علیه السلام) عن آبائه فى وصیّة النبىّ (صلى الله علیه وآله) لعلىّ (علیه السلام) قال: یا علىّ لاینبغی للرّجل العاقل اَن یکون طاعِناً الاّ فی ثلاث: مرّمة لمعاش أو تزود لمعاد أو لذة فی غیر محرّم. وسائل الشیعه، ج8، ص248، روایت 2; و نیز نگاه کنید به روایت1، ص249، روایت 6 و 7).

آثار و فواید مسافرت:

1 ـ صحت و تندرستى:

رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) فرمود: سفر کنید تا تندرست باشید. (وسائل الشیعه، ج8، ص250، قال رسول الله (صلى الله علیه وآله): سافِروا تصِحّوا).

امام سجاد (علیه السلام) فرموده اند: به حج و عمره بروید تا بدنهاى شما سالم بماند. (همان، ص5، قال على بن الحسین (علیهما السلام): حجّوا و اعتمروا تصّح أبدانکم. و ص9، قال على بن الحسین (علیهما السلام): حجّوا واعتمروا تصحّ أجسامکم).

2 ـ پند آموزى و عبرت گیرى

با مسافرت و مطالعه و بررسى آثار بجامانده از گذشتگان، انسان به بىوفایى دنیا و زوال قدرتها و مقامها پى مى برد و نیز به عاقبت نافرجامِ ستمگران و ظالمان آگاهى مى یابد و همه اینها براى او درس عبرت و پندى آموزنده مى گردد که مبادا همان راه را برود و آنچنان به زر و زینت دنیا و پُستهاى آن دل خوش کند که گذشتگان کردند. یکى از دلایل ترغیب به سفر، در قرآن همین است:

قرآن کریم: } قُلْ سِیرُوا فِی الاْرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ (نمل: 69، نکـ : آل عمران: 137، انعام: 11، نحل: 36، عنکبوت: 20، روم: 42).

3 ـ آشنایى بیشتر با عظمت و قدرت پروردگار متعال

با دیدن وسعت جهان (آنهم در کره خاکى) و زیبائیهاى گوناگون و عجایب و شگفتیهاى فراوان آن بیشتر در برابر خالق متعال سرِ خضوع و خشوع فرود مى آوریم:

سعدى گفته است:

اگر مطالعه خواهد کسى، بهشت برین را *** بیا مطالعه کن، گو، به نوبهار زمین را

شگفت نیست اگر از طین به درکند گل نسرین *** همان که صورتِ آدم کند سُلاله طین را

4 ـ آشنایى با فرهنگها و ملیت هاى مختلف

خداوند در قرآن فرموده است: ما شما را از نرى و ماده اى آفریدیم و شما را جماعت ها و قبیله ها قرار دادیم تا با یکدیگر آشنا شوید.( حجرات: 13). طبیعى است یکى از راههاى تحقّق این هدف و یا مقدمه آن، مسافرت است.

5 ـ سود مادى (ازدیاد رزق وروزى)

امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «به حج و عمره بروید تا تندرست باشید و رزق شما توسعه یابد» (وسائل الشیعه، ج8، ص5 و 9).

یکى از راههاى ارتباط با اقوام دیگر، رابطه اقتصادى و تجارى است که معمولاً از طریق سفر حاصل مى گردد و عایدات و منافعى را به دو طرف معامله (افراد باشند یا ملّتها و یا دولتها) مى رساند.

در شعرى منسوب به امیرمؤمنان على بن ابى طالب (علیه السلام) چنین آمده است:

(اگر در شهرى دچار تنگى روزى شدى و امیدى به توسعه آن نداشتى، کوچ کن (وراه سفر پیش گیر) چرا که زمین پروردگار وسیع و طول و عرض آن زیاد و از مشرق تا مغرب است. دیوان منسوب به امام على (صلى الله علیه وآله)، ص36:

و اذا رأیت الرّزق ضاقَ ببلدة *** و خشیتَ فیها اَن یضیق المکسب

فارْحَل فأرض اللهِ واسعة الفضا *** طولا و عرضاً، شرقها و المغرب

به مناسبت، در همین جا چند بیت شعر دیگر که منسوب به حضرت امیر (علیه السلام) است مى آوریم:

(از وطن خویش بدنبال کسبِ کمال بیرون برو و راه غربت و سفر را در پیش گیر; زیرا که در سفر پنج فایده نهفته است:

1 ـ روحیه انسان با نشاط مى شود.

2 ـ سود مادى براى تأمین زندگى در پى دارد.

3 ـ به انسان علم و آگاهى مى بخشد.

4 ـ آداب و سنّتها را مى آموزد.

5 ـ با انسانهاى بزرگوار، دوست و آشنا و همراه مى گردد.

اگر بگویى: سفرکردن، خوارى و ذلت، و رنج و محنت به همراه دارد و

پیمودن بیابانها و به جان خریدن سختیها و دشواریها را در پیش دارد، پاسخ این

است که:

براى جوانمرد، مرگ، بهتر از ماندن و زندگى کردن در بین سخن چینان و بدگویان و حسودان است (دیوان منسوب به امام على (علیه السلام)، ص45:

تَغرَّبْ عن الأوطان فی طلبِ الْعُلى *** و سافِر ففی الأسفارِ خمس فوائد

تفرّجُ هَمٍّ وَاکْتِسابُ مَعیشة *** و علمٌ و آدابٌ و صُحْبةُ ماجد

فان قیل فی الأسفار ذلٌّ و مِحنةٌ *** و قَطْعُ الفیافى و ارتکابُ الشدائد

فموتُ الفتى خیرٌ له من قیامهِ *** بدار هَوان بین واش و حاسد

با مطالبی که بیان شد، علت اهتمام اسلام به مسافرت و سفر مشخص شد و با انواع مسافرتها نیز آشنا شدیم. و دانستیم که سفر کاری نیز می تواند به عنوان مسافرت تلقی شود.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد