سیمای آخرالزمان در عصر غیبت چگونه توصیف شده است؟
۱۳۹۲/۰۵/۱۵
–
۴۰۶ بازدید
سیمای آخرالزمان در عصر غیبت چگونه توصیف شده است؟
امام صادق علیهالسلام در روایتی اوضاع و سیمایی آخرالزمان و عصر نزدیک به ظهور را این چنین ترسیم میکند: وی به یکی از اصحاب خود فرمود: هرگاه دیدی که:
– حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛
– ظلم و ستم فراگیر شده است؛
– قرآن مندرس و بدعتهایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن آمده؛
– دین خدا [عملاً] توخالی شده، همانند ظرفی که او را واژگون سازند؛
– طرفداران و اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفتهاند؛
– کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمیشود و بدکاران بازخواست نمیشوند؛
– مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند؛
سیمای آخرالزمان در عصر غیبت چگونه توصیف شده است؟
امام صادق علیهالسلام در روایتی اوضاع و سیمایی آخرالزمان و عصر نزدیک به ظهور را این چنین ترسیم میکند: وی به یکی از اصحاب خود فرمود: هرگاه دیدی که:
– حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛
– ظلم و ستم فراگیر شده است؛
– قرآن مندرس و بدعتهایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن آمده؛
– دین خدا [عملاً] توخالی شده، همانند ظرفی که او را واژگون سازند؛
– طرفداران و اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفتهاند؛
– کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمیشود و بدکاران بازخواست نمیشوند؛
– مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند؛
– افراد [به ظاهر] با ایمان سکوت کرده و سخنانشان را نمیپذیرند؛
– شخص بدکار دروغ میگوید و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمیکند؛
– بچهها به بزرگان احترام نمیگذارند؛
– قطع پیوند خویشاوندی شود؛
– بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد؛
– نوجوانان پسر، همان کنند که زنان میکنند؛
– انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف کنند و کسی مانع نمیشود؛
– افراد با دین از کار و تلاش نامناسب مؤمن، به خدا پناه میبرند؛
– مداحی دروغین از اشخاص زیاد میشود؛
– همسایه، همسایه خود را اذیت میکند و از آن جلوگیری نمیشود؛
– کافر به خاطر سخن مؤمن شاد است؛
– شراب آشکار میآشامند و برای نوشیدن کنار هم مینشینند و از خدا نمیترسند؛
– کسی که امر به معروف میکند خوار و ذلیل است؛
– آدم بدکار در آنچه خداوند آن را دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است؛
– اهل قرآن و دوستان آنها خوارند؛
– راه نیک بسته و راه بد باز است؛
– خانه کعبه تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده میشود؛
– به زبان میگوید، ولی عمل نمیکند؛
– بدعت و زنا آشکار شود؛
– مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند؛
– حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد؛
– دین براساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد؛
– جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نشود؛
– مؤمن نتواند نهی از منکر کند، مگر در قلبش؛
– ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد؛
– سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند؛
– والیان در قضاوت رشوه بگیرند؛
– پستهای مهم حاکمان بر اساس مزایده است، نه بر اساس شایستگی؛
– مردم را از روی تهمت یا سوءظن بکشند؛
– مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد؛
– زن بر شوهر مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست، انجام دهد و به شوهرش خرجی دهد؛
– سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد؛
– آشکارا قماربازی میشود؛
– مشروبات الکلی بهطور آشکار و بدون مانع، خرید و فروش میشود؛
– مردم محترم توسط زورمند که از قدرتش ترس دارند، خوار شوند؛
– نزدیکترین مردم به فرمانداران آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما خانواده عصمت ستایش شوند؛
– هرکس که ما را دوست دارد دروغگو میخوانند و گواهیش را قبول نمیکنند؛
– در گفتن سخن باطل و دروغ با همدیگر رقابت کنند؛
– شنیدن سخن حق بر مردم سنگین، ولی شنیدن باطل بر ایشان آسان است؛
– همسایه از ترس زیان، همسایه را احترام میکند؛
– حدود الهی تعطیل و طبق هوا و هوس عمل میشود؛
– مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود؛
– راستگوترین نزد آنها مفتریان دروغگو هستند؛
– بدکاری آشکار شده و برای سخنچینی کوشش میشود؛
– ستم و تجاوز شایع شده است؛
– غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعضی دیگر را به آن بشارت دهند؛
– حج و جهاد برای خدا برگزار نمیشود؛
– سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند؛
– خرابی بیشتر از آبادی است؛
– معاش انسان از کمفروشی بهدست میآید؛
– خونریزی آسان گردد؛
– نماز را سبک شمارند؛
– انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز تا آخر، زکاتش را نداده است؛
– قبر مردم را بشکافند و آنها را اذیت کنند؛
– هرج و مرج زیاد است؛
– مرد، روز را با مستی به شب میرساند و شب را نیز و اهمیتی به کار مردم نمیدهد؛
– با حیوانات آمیزش میشود؛
– مرد به مسجد میرود و وقتی برمیگردد لباس ندارد، (لباسش را دزدیدهاند)؛
– دلهای مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است؛
– بر سر کسبهای حرام آشکارا رقابت کنند؛
– نمازخوان برای خودنمایی نماز میخواند؛
– فقیه برای دین خدا فقه نمیآموزد و طالب حرام ستایش و احترام میگردد؛
– مردم در اطراف قدرتمندانند؛
– در مکه و مدینه کارهایی میکنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمیکند و هیچکس بین آنان و کارهای بدشان مانع نمیشود؛
– آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار میگردد؛
– مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر میدارند؛
– مردم به همدیگر نگاه میکنند و از مردم بدکار پیروی نمایند؛
– راه نیک، خالی و رهرو ندارد؛
– مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود؛
– سالبهسال بدعت و بدیها بیشتر شود؛
– مردم و جمعیتها جز از سرمایهداران پیروی نکنند؛
– علایم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود؛
– مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر، عمل جنسی انجام میدهند؛
– انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد؛
– حقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند، بلکه نزد فرزند از همه بدترند؛
– زنها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود؛
– پسر به پدرش نسبت دروغ دهد، پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد؛
– اگر روزی بر مردی بگذرد ولی او در آن روز گناه بزرگی مانند بدکاری، کمفروشی و زشتی انجام نداده باشد ناراحت است؛
– قدرتمندان غذای عمومی مردم را احتکار کنند؛
– اموال و حق خویشان پیامبر (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود؛
– به وسیله شراب، بیمار را مداوا و برای بهبودی آن تجویز کنند؛
– در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بیتفاوت و یکسانند؛
– سر و صدای منافقان برپا، اما صدای حقطلبان خاموش است؛
– برای اذان و نماز مزد میگیرند؛
– مسجدها پر است از کسانی که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند؛
– خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند؛
– قاضیان بر خلاف دستور خداوند قضاوت کنند؛
– استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند؛
– فرمانروایان میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بیخبر قرار دهند؛
– بر روی منبر از پرهیزکاری سخن میگویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند؛
– صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند؛
– وقت [اول] نمازها را سبک بشمارند؛
– همّ و هدف مردم شکم و شهوتشان است؛
– نشانههای برجسته حق ویران شده است؛
در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات نجاتت بدهد.[۱]