خانه » همه » مذهبی » سیمین دانشور رخت‌ چرک‌هایش را کجا می‌شست؟

سیمین دانشور رخت‌ چرک‌هایش را کجا می‌شست؟

عصراسلام: به گمانم محتوای حرف، متن داستان بود. اما آنچه رخ داد فراموش شدن متن به نفع حاشیه بود. من نسبت به مخالفین محتوای توییت قضاوتی ندارم و هر کسی تحلیل خود از موضوعاتی مثل میهن‌دوستی، کنش‌گری سیاسی و حتی مبارزه و زندگی را دارد. این توضیحات را صرفا برای علاقمندان به حاشیه ماجرا و تاریخ می‌نویسم. اگر کمی با روحیات و سیاق کنش‌های خانم سیمین دانشور آشنا باشید به هیچ وجه از شنیدن این روایت تعجب نخواهید کرد. چرا؟ مثال اول مربوط به موضع ایشان درباره حجاب در سال‌های اول انقلاب است. 
زمانی که اولین راه پیمایی زنان در اعتراض به حجاب اجباری در ایران راه افتاد. در آن مقطع ایشان در مصاحبه‌ای گفتند: “چرا با این کارها یک انقلاب نوپا را خراب می‌کنید و بیایید ایران ویران را آباد کنیم فعلا مسائل مهم‌تری از حجاب داریم”
دقت کنید در اینجا طرفدار یا ناقد دیدگاه ایشان نیستم. صرفا در حال نقل و مشخص کردن سیاق کنش‌ها وگفتارها و روحیات ایشان هستم. 

نکته بعدی درباره «شب‌های شعر گوته» است. شب‌های شعر گوته در زمان شاه در سفارت آلمان و در تهران برگزار می‌شد. زمانی که همه حس می‌کردند با وقوع انقلاب آزادی‌های بیشتری ایجاد می‌شود. خانم دانشور هم در  آن حضور پیدا کردند و فایل صوتی آن هم موجود است اما در اسناد و شنودهای ساواک که به زودی در کتابی منتشر خواهد شد مضمون نقل “من رخت چرک‌هام رو تو حیاط همسایه نمی‌شویم” موجود است. چرا؟ به دلیل تعلق محل برگزاری و میزبانی به کشور آلمان سیمین برای حضور در آن جلسه اکراه داشته اما در نهایت همراه می‌شود. 
نکته مهم دیگر موضوع‌گیری صریح سیمین مربوط به ماجرای ‏امضای۱۳۴ نویسنده در دهه‌ هفتاد و جایی که کار آقای عباس معروفی و مجله گردون به مشکل خورد، است. معروفی نویسنده «سمفونی مردگان» از ایران به آلمان رفت و کتابفروشی راه انداخت. خوشبختانه دو ناقل ماجرا و روایت یعنی جناب منصور اوجی و آقای کائینی پژوهشگر تاریخ در قید حیات هستند و می‌توان درباره این نقل و ادعا راستی‌آزمایی کرد. متن مکتوب نوشته اوجی به نقل از سیمین نیز موجود است. 
سیمین به اوجی گفته تا به معروفی پیغام دهد اگر عباس با شما تماس گرفت، بگو فلانی می‌گوید سنگین بنشین و داستان‌هایت را بنویس و مرتب با رسانه‌های خارجی مصاحبه راه نینداز، مخصوصا با رادیو اسرائیل!… از رادیو بی بی سی با من تماس گرفتند تا مصاحبه کنم. گفتم صحبتی برای شما ندارم! و وقتی اصرار کردند، گفتم می‌خواهم رخت چرکم را در خانه خودم بشویم! گفتند مگر رخت‌های چرک هم داری؟ گفتم که تا دلتان بخواهد!… 

سید مرتضی فاطمی

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد