جشنوارهای که همین آخر هفتهای که گذشت در پردیس سینمایی ملت برگزار شد. جشنوارهای که کمتر از یک ماه پس از جشنواره فیلم فجر، شاهد بازگشت چهرههایی چون پوران درخشنده، کمال تبریزی و سینماگران سرشناسی به سینما بود که در فجر هم غایب بودند.
جشنوارهای که به عکس چند جشنواره اخیر، برگزارکنندگانش نیازی به دعوت مهمان نداشتند. دعوت از مهمانهایی که اگر به خودشان بود، گذرشان به سالن سینما نمیافتاد.
این را از همان بدو ورود به پردیس ملت از دیدن دختران و پسرهای جوانی که با عشق به سینما آمده بودند میشد دید. بچههایی جوان و نوجوان که همه جور تیپی بینشان به چشم میخورد و اصلا یکدستسازی نشده بودند.
در حاشیه این جشنواره ورکشاپهایی هم برگزار شد که پر بود از پرسشگرانی که میخواستند بدانند. در بحثها شرکت میکردند، میپرسیدند و نوت برمیداشتند. شاید باورش سخت باشد که این جشنواره هم برگزارکنندگانش یکی از همان نهادهایی است که این روزها از متهمین سینمای دولتی ورشکستهمان هستند.
جشنواره فیلم ۱۰۰ اما فرصت خوبی بود برای اینکه یاد بگیرند اگر جوانها را به حال خودشان بگذارند، جوانه میزنند، میجوشند و مسیرشان را پیدا میکنند. بچههایی که در صد ثانیه، ایدههای خلاقهشان را چنان به تصویر کشیده بودند که مهمانان خارجی جشنواره با هیجان دربارهشان سخن بگویند. از اینکه خیلی از این ایدهها میتوانند در جشنوارههای جهانی بدرخشند.
آثاری که رسول صدرعاملی در وصفشان و در وصف سازندگانشان گفت:« رفتن چرا؟ میمانیم و میسازیم.»
این بچهها میتوانند، فقط کافیست کمی عقب بایستید، سختگیریهایتان را کم کنید و بگذارید خودشان باشند. دست از نگاههای سلبیتان بردارید. اینکه سینماست، این سرمایهها میتوانند. خودشان میرویند. نشان دادند که میتوانند. جوانه میزنند، رشد میکنند و درختانی تنومند میشوند.
۵۷۲۴۵