۱۳۹۵/۰۶/۱۴
–
۱۲۰۸ بازدید
سلام یکی از شاخص هایی ک در مورد توسعه کشورها ذکر شده،استقلال ملی است،حال سوال این است ک اگر این شاخص واقعا جزء معیارهای توسعه یافته بودن یک کشور باشد پس کشور ما که تقریبا به طور کامل استقلال خود را حفظ کرده توسعه یافته ترین کشور محسوب میشود و آمریکا با اینکه به عنوان توسعه یافته ترین کشور مطرح میشود ،به دلیل تاثیری که رژیم صهیونیستی در تصمیم گیری های دولت این کشور دارد عملا توسعه یافته نیست آیا این درست است؟
با سلام و احترام، به نظر مى رسد قبل از پرداختن به اصل موضوع، ذکر چند نکته مقدماتى(مرتبط به بحث توسعه) خالى از ضرورت نباشد:
الف: نباید از خاطر دور داشت که امروزه بحث توسعه از دغدغه هاى جدى بشر امروز بوده و جامعه بشرى مرتبا در راه تحقق هر چه بیشترو همه جانبه آن گام بر داشته که گاه این مهم به نفع و گاه بر ضرر جوامع انسانى بکار مى رود و طبعا آنچه محل بحث ما است همان قسم اول مى باشد به این که ما باید از توسعه اى سخن بگوییم که در تلاش براى تامین منافع حداکثرى انسانیت باشد نه در پى برآوردن خواسته اى اقلیت هاى زیاده طلب در دنیا . به عبارتى ضرورت دارد تا چیزى حمایت و ترویج شود که محور آن انسانیت باشد و نه هواهاى نفسانى عدهاى اندک از کسانى که در پى فرصت طلبى و سود جوئى از این موضوع مى باشند .
ب: هر چند از واژه توسعه که خواستگاه آن غرب بوده و از آن به (Development) یاد شده که در لغت به معناى رشد، ترقى ، پیشرفت و غیره آمده است تعاریف مختلفى در معناى اصطلاحى بیان شده ولى در این جا به ذکر تعریفى که هدف همه این تعاریف مى باشد بسنده مى کنیم. توسعه یعنى حرکت از وضع نامطلوب موجود به سمت وضع مطلوب. (سیره پیامبر اعظم درگذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى ص 56 )
ج: انواع توسعه: از تعریف توسعه که بگذریم سخن در این است که باید دید اصولا چند نوع توسعه ممکن در زندگى بشر امروزى اتفاق بیافتد و به عبارتى چه اقسامى از توسعه براى زندگى او ضرورى مى نماید . از این رو مى توان این مهم را سه نوع کلى و اساسى دانست که ذیلا اجمالا به آن اشاره مى شود .
1 : اقتصادى : یکى از مصادیق مهمى که کارشناسان براى موضوع توسعه ذکر مى کنند بحث حرکت به سمت اقتصاد مطلوب مى باشد تا از این طریق بدرستى به نیازهاى مادى بشر پاسخ داده شود .
در دنیاى امروز نیز در اغلب موارد وقتى سخن از توسعه به میان مى آید ( همان گونه که در سوال نیز چنین است ) بر این قسم تکیه و تاکید مى شود و بیشترین توجهات را به سمت خود جلب مى کند .
2 : فرهنگى : از جمله عرصه هایى که مى توان از آن بعنوان متعلق توسعه یاد کرد عرصه فرهنگ مى باشد که از قدیم الایام در تمام زمان ها و زمین ها در محرومیت و مظلومیت بسر برده و مردمان تمام جوامع به آن کم توجهى کرده اند ( و امروزه نیز چنین است ) در حالى که این حوزه مهم ترین بخش هر جامعه را شکل داده و از حساسیتى بس بالا و والا برخوردار مى باشد .
طبعا و به اقتضاى هر جامعه این موضوع متفاوت بوده و به دلایل ذاتى و اقلیمى ، این مهم داراى گونه ها و نمادهاى خاصى مى باشد ولى آنچه در میان بشریت مشترک مى باشد این است که تنها از این طریق است که انسان ها به هویت فردى و یا جمعى مى توانند دست پیدا کنند و این موضوع نقشى حیاتى در میان آنان دارد .
بنابراین باید گفت توسعه در این باب به معناى آشنائى هر چه بیشتر مردمان به قواعد و قوانین همزیستى با هم نوعان و حاکمان خود مى باشد که مقدور بوده ولى نباید از حقیقت هر فرهنگ ، بدور و بر خلاف آن اقدام به پیاده سازى این امر ( توسعه ) نمود .
3 : سیاسى : دنیاى سیاست نیز از دسترس توسعه بدور نبوده بطورى که امروزه در سیاست نیز به این موضوع توجه ویژه اى صورت مى گیرد تا بر اساس آن بتوانند سیاست هاى جهانى را به هم نزدیک تر و از این رهگذر روابط میان دولت ها و ملت ها را قدرى تسهیل نمایند .
د: شاخص هاى توسعه یافتگى : توسعه یافتگی شاخص های متعددی از جمله: شاخص هاى کمى مثل تولید ناخالص ملى، درآمد ناخالص سرانه ملى، توزیع درآمد و شاخص هاى کیفى مثل میزان باسوادى، مرگ و میر نوزادان، امید به زندگى، شاخص توسعه انسانی، حضور فعال زنان در عرصه اجتماعی و … دارد که شاخص استقلال ملی یکی از آن شاخص ها می باشد.
توسعه یافتگى که در مقابل آن از واژگانى چون عقب ماندگى ، کم تر توسعه یافتگى و در حال توسعه سخن گفته مى شود بر اساس یک سرى معیارهایى اندازه گیرى شده که در نیا مورد پذیرش عمومى بوده و الگو واقع شده است . بعنوان مثال در دنیا اروپا بعنوان یکى از مصادیق توسعه یافتگى تلقى و برخى معیارهاى آن را مانند رشد بخش کشاورزى ، صنعت ، فن آورى و . . . بعنوان شاخص تعیین و تمام کشورها بر اساس آن مورد سنجه قرار مىگیرند. در این جا به ذکر برخى از این شاخص ها در این حوزه بسنده مى کنیم .
1 : شاخص هاى کمى : در باب شاخص هاى توسعه یافتگى مى توان به شاخص هایى اشاره کرد که جنبه کمى و به تعبیرى حجمى دارند و نشانگر میزان برخوردراى یا عدم برخوردارى جوامع ، از مواهب مادى مى باشند . در این مجال به طور اختصار به برخى از این شاخص ها توجه مى کنیم .
الف : تولید ناخالص ملى : این شاخص که به ارزش پولى کل تولید ( محصولات ساخته شده و خدمات ایجاد شده ) در یک دوره زمانى معین مثلا یک سال ناظر است یکى از پرسابقه ترین شاخص ها مى باشد که به هر میزان که این تولید بالاتر باشد میزان توسعه یافتگى نیز بیشتر خواهد بود .
ب : درآمد ناخالص سرانه ملى : از تقسیم درآمد ملى یک کشور ( تولید ناخالص داخلى ) به جمعیت آن ، درآمد سرانه بدست مىآید ( مقاله توسعه و رشد اقتصادى و شاخص هاى عینى توسعه یافتگى . بر گرفته از سایت مطالعات افکار نو ) که هر فرد در جامعه از آن برخوردار مى باشد به این که هر چه این درآمد بیشتر و میزان بهره مندى مردم ( از آنچه نیاز دارند ) بالاتر باشد به همان اندازه توسعه یافتگى اتفاق افتاده است و طبعا هر چه این منحى رو به پایین باشد توسعه نیز سیر نزولى خواهد داشت .
ج : توزیع درآمد: هر چند شاخص پیش گفته در شمار یکى از معیارهاى توسعه یافتگى بود ولى از آن مهمتر این است که این درآمد سرانه ملى چگونه میان آحاد جامعه توزیع شود . اگر این درآمد بدرستى در میان تمام دهک هاى برخوردار و غیر برخوردار توزیع گردد ما خواهیم توانست از آن به توسعه یافتگى یاد کنیم و گرنه چنین چیزى دور از حقیقت خواهد بود .
2 : شاخص هاى کیفى : از آنجا که در توسعه اقتصادى تنها بعد کمى ملاک نبوده و بخش عظیمى از آن به بعد کیفى نیز باید ناظر باشد لذا توجه به کیفیت شاخص هاى توسعه یافتگى از اهمیت خاصى برخوردار مى باشد که ما در این جا به ذکر چند مورد از این شاخص ها اکتفا مى کنیم .
الف : میزان باسوادى : یکى از معیارهایى که از دوران هاى قدیم نیز مورد توجه بشر بوده میزان باسوادى مردمان مى باشد به این که به هر اندازه که بیشتر و بهتر باشد آن جامعه داراى رشد یافتگى و به عبارتى توسعه بیشرى خواهد بود .
امروزه نیز در دنیا این موضوع ، بسیار مورد توجه قرار دارد بگونه اى که این شاخص از جمله اساسى ترین شاخص ها ( درباب توسعه ) بوده و اگر ملتى فاقد آن باشد یا کم تر از آن برخوردار باشد در زمره کشورهاى عقب مانده و یا کم تر توسعه یافته جاى خواهد گرفت .
ب : مرگ و میر نوزادان: از جمله شاخص هاى کیفى در توسعه اقتصادى میزان سلامت هر جامعه مى باشد . هر اندازه که مردم از مسائل بهداشتى بهره مند باشند و در نهایت سلامت جامعه تامین باشد به همان میزان مى توان گفت که این جامعه از توسعه برخوردار و یا این که از آن محروم مى باشد . نا گفته نماند که این مهم در مورد مرگ و میر نوزادان ، بیشتر مورد توجه مى باشد .
ج : امید به زندگى: یکى از مباحث کیفى که در توسعه اقتصادى از آن یاد مى شود بحث امید به زندگى احاد جامعه مى باشد به این که هر فرد اگر از تمام جنبه هاى مادى ( که به جسم او مرتبط است ) بهره مند باشد و بتواند از عمر بیشترى برخوردار گردد مى توان گفت جامعه او توسعه یافته است و اگر چنین نبود طبعا این جامعه دچار عقب ماندگى و یا کم تر توسعه یافتگى شده است . ( شاخص هاى توسعه اقتصادى از دیدگاه اسلام ص 57 – 61 )
حال که به اصل پاسخ رسیدیم مى توان از ابعاد مختلف به بحث نشست که ذیلا به آن اشاره مى شود .
در این زمینه باید دید که منظور از توسعه یافتگى کدام بعد از توسعه مى باشد؟ اگر ابعاد تکنولوژیکى ، اقتصادى ، صنعتى و . . . منظور است که باید گفت در برخى از این موارد ایران هم طراز و هم سطح کشورهاى آمریکا ، فرانسه و . . . نمى باشد . اما اگر منظور توسعه سیاسى و یا فرهنگى باشد که باید اعتراف کرد که در این دو بعد از توسعه ، ایران گاه هم طراز و گاه نیز جلوتر از این کشورها گام برداشته که این خود نوید خوبى براى آینده این مملکت خواهد بود .
اگر بخواهیم این شاخص ها را بر ایران تطبیق کنیم باید بگوییم کشور ما که توانست پس از 2500 سال ، از زیر یوغ ظلم هاى سلسله هاى ستم شاهى بیرون آمده و خواست تا طعم شیرین استقلال در مدیریت را چشیده و بر توان خود استوارگشته و از آن بهره جوید از نو و ابتدا تلاش براى رونق این آب و خاک آغاز و در این راه بر مشکلات و بحران هاى مختلف فایق آید و در یک کلام خود تصمیم گرفته وخود به اجرا بنهد تا کنون براى ساختن ایرانى سرآمد و توسعه یافته از هیچ تلاشى فرو گذار نشده ولى حقیقت این است که این تلاش ها نه تنها در 30 سال نمى تواند ثمر بخش باشد بلکه مى باید در طى قرن ها شکل گرفته و آهسته آهسته به آنچه باید دست یافت . بنابراین باید اعتراف کرد که بر اساس حقایق آمارى و عملى موجود ، در ایران پس از انقلاب ، تلاش هاى بسیارى در زمینه هاى مختلف از جمله تکنولوژى ، اقتصاد ، انرژى هسته اى ، سلول هاى بنیادى و . . . براى رشد و توسعه آغاز شده بطورى که مى توان گفت انقلاب سرآغازى براى بازسازى و یا حتى ایجاد تمدن اسلامى گردیده و آینده خوبى به ما نوید مى دهد که بى تردید همه ما باید در این راه کمک کار بوده و از هیچ حمایت و یا کمکى فرو گذار نکنیم .
بایستی به این نکته توجه داشته باشیم که ایران پس از انقلاب داراى دوره ها و مشکلات خاصى بوده است که هر کدام به تنهایى کافى بود تا این که کشور با شکست مواجهگردد. یکى از دوره هاى حساس و سرنوشت ساز انقلاب ، سال هاى نخستین آن بود که در آن زمان مشکلاتى وجود داشت همچون حضور گروهک هاى مختلف که نمى گذاشتند مردم روز خوشى داشته و هر روز شاهد بمب گذارى و ایجاد تفرقه و ناامنى در مناطق مختلف بودیم که خود موانع مهمى در راه توسعه ایران بودند . از دیگر مشکلات باید به جنگ تحمیلى هشت ساله اشاره کرد که واقعا بسیارى از فرصت ها و امکانات ما را هدر داده و خسارات بسیارى نیز به بار آورد که همچنان و پس از گذشت افزون بر بیست سال از آن ، شاهد آثار سوء آن هستیم .
از طرف دیگر و در دوره هاى دیگر انقلاب نیز ما شاهد کارشکنى ها و دست اندازهاى مختلفى هستیم که از سوى دشمنان این مرز و بوم به آن دامن زده و بخوبى دستان پلید عناصر داخلى و خارجى در آن پیدا است . بعنوان مثال موضوعى که امروز یکى از شاخص هاى مهم در توسعه یافتگى در دنیا مطرح است بحث انرژى هسته اى که در دهه اخیر ، بد خواهان این ملت تا توانستهاند در این راه سنگ اندازى و علیه آن اقدام به توطئه هاى مختلف سیاسى ، رسانه اى و . . . کردعهاند تا این که این مهم را از ایران اسلامى گرفته و نگذارند به این توان و قدرت دست یابد که با امداهاى الهى نتوانستند به این هدف شوم خود دست یابند و امروز ما بعنوان یک قدرت داراى توان هسته اى در دنیا مطرح مى باشیم . بدون شک انقلاب اسلامى مردم ایران گام بلندى بود که در راه رشد و توسعه همه جانبه ایران برداشته شد بگونه اى که امروز و به اعتراف دوست و دشمن ، ما در مسیرى گام نهادهایم که آینده آن روشن بوده و با اتکا به توان مندى ها و استعدادهاى خود خواهیم توانست کشورمان را همچنان که از زمره کشورهاى عقب مانده دنیا درآورده و آن را به جزگه کشورهاى در حال توسعه وارد ساختیم همچنین این مرحله را نیز پشت سر نهاده و آن را به کشورى توسعه یافته بدل سازم .
به عبارت دیگر این انقلاب بود که سرآغازى براى توسعه ایران بوده و در این راه به عرصه هاى مختلف توسعه از جمله اقتصاد ، صنعت ، تکنولوژى و . . . وارد و قله هاى فراوان علمى ( انحصارى ) را فتح و خود بر آن سلطه یافته است و به توفیق الهى در آینده نیز خواهیم توانست همچنان به این حرکت و خیزش میمون و مبارک استمرار بخشیده و پا به عرصه توسعه یافتگى بگذاریم.
الف: نباید از خاطر دور داشت که امروزه بحث توسعه از دغدغه هاى جدى بشر امروز بوده و جامعه بشرى مرتبا در راه تحقق هر چه بیشترو همه جانبه آن گام بر داشته که گاه این مهم به نفع و گاه بر ضرر جوامع انسانى بکار مى رود و طبعا آنچه محل بحث ما است همان قسم اول مى باشد به این که ما باید از توسعه اى سخن بگوییم که در تلاش براى تامین منافع حداکثرى انسانیت باشد نه در پى برآوردن خواسته اى اقلیت هاى زیاده طلب در دنیا . به عبارتى ضرورت دارد تا چیزى حمایت و ترویج شود که محور آن انسانیت باشد و نه هواهاى نفسانى عدهاى اندک از کسانى که در پى فرصت طلبى و سود جوئى از این موضوع مى باشند .
ب: هر چند از واژه توسعه که خواستگاه آن غرب بوده و از آن به (Development) یاد شده که در لغت به معناى رشد، ترقى ، پیشرفت و غیره آمده است تعاریف مختلفى در معناى اصطلاحى بیان شده ولى در این جا به ذکر تعریفى که هدف همه این تعاریف مى باشد بسنده مى کنیم. توسعه یعنى حرکت از وضع نامطلوب موجود به سمت وضع مطلوب. (سیره پیامبر اعظم درگذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى ص 56 )
ج: انواع توسعه: از تعریف توسعه که بگذریم سخن در این است که باید دید اصولا چند نوع توسعه ممکن در زندگى بشر امروزى اتفاق بیافتد و به عبارتى چه اقسامى از توسعه براى زندگى او ضرورى مى نماید . از این رو مى توان این مهم را سه نوع کلى و اساسى دانست که ذیلا اجمالا به آن اشاره مى شود .
1 : اقتصادى : یکى از مصادیق مهمى که کارشناسان براى موضوع توسعه ذکر مى کنند بحث حرکت به سمت اقتصاد مطلوب مى باشد تا از این طریق بدرستى به نیازهاى مادى بشر پاسخ داده شود .
در دنیاى امروز نیز در اغلب موارد وقتى سخن از توسعه به میان مى آید ( همان گونه که در سوال نیز چنین است ) بر این قسم تکیه و تاکید مى شود و بیشترین توجهات را به سمت خود جلب مى کند .
2 : فرهنگى : از جمله عرصه هایى که مى توان از آن بعنوان متعلق توسعه یاد کرد عرصه فرهنگ مى باشد که از قدیم الایام در تمام زمان ها و زمین ها در محرومیت و مظلومیت بسر برده و مردمان تمام جوامع به آن کم توجهى کرده اند ( و امروزه نیز چنین است ) در حالى که این حوزه مهم ترین بخش هر جامعه را شکل داده و از حساسیتى بس بالا و والا برخوردار مى باشد .
طبعا و به اقتضاى هر جامعه این موضوع متفاوت بوده و به دلایل ذاتى و اقلیمى ، این مهم داراى گونه ها و نمادهاى خاصى مى باشد ولى آنچه در میان بشریت مشترک مى باشد این است که تنها از این طریق است که انسان ها به هویت فردى و یا جمعى مى توانند دست پیدا کنند و این موضوع نقشى حیاتى در میان آنان دارد .
بنابراین باید گفت توسعه در این باب به معناى آشنائى هر چه بیشتر مردمان به قواعد و قوانین همزیستى با هم نوعان و حاکمان خود مى باشد که مقدور بوده ولى نباید از حقیقت هر فرهنگ ، بدور و بر خلاف آن اقدام به پیاده سازى این امر ( توسعه ) نمود .
3 : سیاسى : دنیاى سیاست نیز از دسترس توسعه بدور نبوده بطورى که امروزه در سیاست نیز به این موضوع توجه ویژه اى صورت مى گیرد تا بر اساس آن بتوانند سیاست هاى جهانى را به هم نزدیک تر و از این رهگذر روابط میان دولت ها و ملت ها را قدرى تسهیل نمایند .
د: شاخص هاى توسعه یافتگى : توسعه یافتگی شاخص های متعددی از جمله: شاخص هاى کمى مثل تولید ناخالص ملى، درآمد ناخالص سرانه ملى، توزیع درآمد و شاخص هاى کیفى مثل میزان باسوادى، مرگ و میر نوزادان، امید به زندگى، شاخص توسعه انسانی، حضور فعال زنان در عرصه اجتماعی و … دارد که شاخص استقلال ملی یکی از آن شاخص ها می باشد.
توسعه یافتگى که در مقابل آن از واژگانى چون عقب ماندگى ، کم تر توسعه یافتگى و در حال توسعه سخن گفته مى شود بر اساس یک سرى معیارهایى اندازه گیرى شده که در نیا مورد پذیرش عمومى بوده و الگو واقع شده است . بعنوان مثال در دنیا اروپا بعنوان یکى از مصادیق توسعه یافتگى تلقى و برخى معیارهاى آن را مانند رشد بخش کشاورزى ، صنعت ، فن آورى و . . . بعنوان شاخص تعیین و تمام کشورها بر اساس آن مورد سنجه قرار مىگیرند. در این جا به ذکر برخى از این شاخص ها در این حوزه بسنده مى کنیم .
1 : شاخص هاى کمى : در باب شاخص هاى توسعه یافتگى مى توان به شاخص هایى اشاره کرد که جنبه کمى و به تعبیرى حجمى دارند و نشانگر میزان برخوردراى یا عدم برخوردارى جوامع ، از مواهب مادى مى باشند . در این مجال به طور اختصار به برخى از این شاخص ها توجه مى کنیم .
الف : تولید ناخالص ملى : این شاخص که به ارزش پولى کل تولید ( محصولات ساخته شده و خدمات ایجاد شده ) در یک دوره زمانى معین مثلا یک سال ناظر است یکى از پرسابقه ترین شاخص ها مى باشد که به هر میزان که این تولید بالاتر باشد میزان توسعه یافتگى نیز بیشتر خواهد بود .
ب : درآمد ناخالص سرانه ملى : از تقسیم درآمد ملى یک کشور ( تولید ناخالص داخلى ) به جمعیت آن ، درآمد سرانه بدست مىآید ( مقاله توسعه و رشد اقتصادى و شاخص هاى عینى توسعه یافتگى . بر گرفته از سایت مطالعات افکار نو ) که هر فرد در جامعه از آن برخوردار مى باشد به این که هر چه این درآمد بیشتر و میزان بهره مندى مردم ( از آنچه نیاز دارند ) بالاتر باشد به همان اندازه توسعه یافتگى اتفاق افتاده است و طبعا هر چه این منحى رو به پایین باشد توسعه نیز سیر نزولى خواهد داشت .
ج : توزیع درآمد: هر چند شاخص پیش گفته در شمار یکى از معیارهاى توسعه یافتگى بود ولى از آن مهمتر این است که این درآمد سرانه ملى چگونه میان آحاد جامعه توزیع شود . اگر این درآمد بدرستى در میان تمام دهک هاى برخوردار و غیر برخوردار توزیع گردد ما خواهیم توانست از آن به توسعه یافتگى یاد کنیم و گرنه چنین چیزى دور از حقیقت خواهد بود .
2 : شاخص هاى کیفى : از آنجا که در توسعه اقتصادى تنها بعد کمى ملاک نبوده و بخش عظیمى از آن به بعد کیفى نیز باید ناظر باشد لذا توجه به کیفیت شاخص هاى توسعه یافتگى از اهمیت خاصى برخوردار مى باشد که ما در این جا به ذکر چند مورد از این شاخص ها اکتفا مى کنیم .
الف : میزان باسوادى : یکى از معیارهایى که از دوران هاى قدیم نیز مورد توجه بشر بوده میزان باسوادى مردمان مى باشد به این که به هر اندازه که بیشتر و بهتر باشد آن جامعه داراى رشد یافتگى و به عبارتى توسعه بیشرى خواهد بود .
امروزه نیز در دنیا این موضوع ، بسیار مورد توجه قرار دارد بگونه اى که این شاخص از جمله اساسى ترین شاخص ها ( درباب توسعه ) بوده و اگر ملتى فاقد آن باشد یا کم تر از آن برخوردار باشد در زمره کشورهاى عقب مانده و یا کم تر توسعه یافته جاى خواهد گرفت .
ب : مرگ و میر نوزادان: از جمله شاخص هاى کیفى در توسعه اقتصادى میزان سلامت هر جامعه مى باشد . هر اندازه که مردم از مسائل بهداشتى بهره مند باشند و در نهایت سلامت جامعه تامین باشد به همان میزان مى توان گفت که این جامعه از توسعه برخوردار و یا این که از آن محروم مى باشد . نا گفته نماند که این مهم در مورد مرگ و میر نوزادان ، بیشتر مورد توجه مى باشد .
ج : امید به زندگى: یکى از مباحث کیفى که در توسعه اقتصادى از آن یاد مى شود بحث امید به زندگى احاد جامعه مى باشد به این که هر فرد اگر از تمام جنبه هاى مادى ( که به جسم او مرتبط است ) بهره مند باشد و بتواند از عمر بیشترى برخوردار گردد مى توان گفت جامعه او توسعه یافته است و اگر چنین نبود طبعا این جامعه دچار عقب ماندگى و یا کم تر توسعه یافتگى شده است . ( شاخص هاى توسعه اقتصادى از دیدگاه اسلام ص 57 – 61 )
حال که به اصل پاسخ رسیدیم مى توان از ابعاد مختلف به بحث نشست که ذیلا به آن اشاره مى شود .
در این زمینه باید دید که منظور از توسعه یافتگى کدام بعد از توسعه مى باشد؟ اگر ابعاد تکنولوژیکى ، اقتصادى ، صنعتى و . . . منظور است که باید گفت در برخى از این موارد ایران هم طراز و هم سطح کشورهاى آمریکا ، فرانسه و . . . نمى باشد . اما اگر منظور توسعه سیاسى و یا فرهنگى باشد که باید اعتراف کرد که در این دو بعد از توسعه ، ایران گاه هم طراز و گاه نیز جلوتر از این کشورها گام برداشته که این خود نوید خوبى براى آینده این مملکت خواهد بود .
اگر بخواهیم این شاخص ها را بر ایران تطبیق کنیم باید بگوییم کشور ما که توانست پس از 2500 سال ، از زیر یوغ ظلم هاى سلسله هاى ستم شاهى بیرون آمده و خواست تا طعم شیرین استقلال در مدیریت را چشیده و بر توان خود استوارگشته و از آن بهره جوید از نو و ابتدا تلاش براى رونق این آب و خاک آغاز و در این راه بر مشکلات و بحران هاى مختلف فایق آید و در یک کلام خود تصمیم گرفته وخود به اجرا بنهد تا کنون براى ساختن ایرانى سرآمد و توسعه یافته از هیچ تلاشى فرو گذار نشده ولى حقیقت این است که این تلاش ها نه تنها در 30 سال نمى تواند ثمر بخش باشد بلکه مى باید در طى قرن ها شکل گرفته و آهسته آهسته به آنچه باید دست یافت . بنابراین باید اعتراف کرد که بر اساس حقایق آمارى و عملى موجود ، در ایران پس از انقلاب ، تلاش هاى بسیارى در زمینه هاى مختلف از جمله تکنولوژى ، اقتصاد ، انرژى هسته اى ، سلول هاى بنیادى و . . . براى رشد و توسعه آغاز شده بطورى که مى توان گفت انقلاب سرآغازى براى بازسازى و یا حتى ایجاد تمدن اسلامى گردیده و آینده خوبى به ما نوید مى دهد که بى تردید همه ما باید در این راه کمک کار بوده و از هیچ حمایت و یا کمکى فرو گذار نکنیم .
بایستی به این نکته توجه داشته باشیم که ایران پس از انقلاب داراى دوره ها و مشکلات خاصى بوده است که هر کدام به تنهایى کافى بود تا این که کشور با شکست مواجهگردد. یکى از دوره هاى حساس و سرنوشت ساز انقلاب ، سال هاى نخستین آن بود که در آن زمان مشکلاتى وجود داشت همچون حضور گروهک هاى مختلف که نمى گذاشتند مردم روز خوشى داشته و هر روز شاهد بمب گذارى و ایجاد تفرقه و ناامنى در مناطق مختلف بودیم که خود موانع مهمى در راه توسعه ایران بودند . از دیگر مشکلات باید به جنگ تحمیلى هشت ساله اشاره کرد که واقعا بسیارى از فرصت ها و امکانات ما را هدر داده و خسارات بسیارى نیز به بار آورد که همچنان و پس از گذشت افزون بر بیست سال از آن ، شاهد آثار سوء آن هستیم .
از طرف دیگر و در دوره هاى دیگر انقلاب نیز ما شاهد کارشکنى ها و دست اندازهاى مختلفى هستیم که از سوى دشمنان این مرز و بوم به آن دامن زده و بخوبى دستان پلید عناصر داخلى و خارجى در آن پیدا است . بعنوان مثال موضوعى که امروز یکى از شاخص هاى مهم در توسعه یافتگى در دنیا مطرح است بحث انرژى هسته اى که در دهه اخیر ، بد خواهان این ملت تا توانستهاند در این راه سنگ اندازى و علیه آن اقدام به توطئه هاى مختلف سیاسى ، رسانه اى و . . . کردعهاند تا این که این مهم را از ایران اسلامى گرفته و نگذارند به این توان و قدرت دست یابد که با امداهاى الهى نتوانستند به این هدف شوم خود دست یابند و امروز ما بعنوان یک قدرت داراى توان هسته اى در دنیا مطرح مى باشیم . بدون شک انقلاب اسلامى مردم ایران گام بلندى بود که در راه رشد و توسعه همه جانبه ایران برداشته شد بگونه اى که امروز و به اعتراف دوست و دشمن ، ما در مسیرى گام نهادهایم که آینده آن روشن بوده و با اتکا به توان مندى ها و استعدادهاى خود خواهیم توانست کشورمان را همچنان که از زمره کشورهاى عقب مانده دنیا درآورده و آن را به جزگه کشورهاى در حال توسعه وارد ساختیم همچنین این مرحله را نیز پشت سر نهاده و آن را به کشورى توسعه یافته بدل سازم .
به عبارت دیگر این انقلاب بود که سرآغازى براى توسعه ایران بوده و در این راه به عرصه هاى مختلف توسعه از جمله اقتصاد ، صنعت ، تکنولوژى و . . . وارد و قله هاى فراوان علمى ( انحصارى ) را فتح و خود بر آن سلطه یافته است و به توفیق الهى در آینده نیز خواهیم توانست همچنان به این حرکت و خیزش میمون و مبارک استمرار بخشیده و پا به عرصه توسعه یافتگى بگذاریم.