۱۳۹۲/۰۳/۲۱
–
۸۹ بازدید
با سلام من نوجوانی ۱۵ ساله هستم چندی پیش در جایی خواندم که امام صادق فرموده اند اگر اخرتی هست پس چرا اینقدر شادمانی . اگر اینطور است و ما حق شادی نداریم این سوال را از شما داشتم اگر شادی دراسلام حرام است پس ما چگونه سایت های غیر دینی و ابتذال چگونه خود را از گناه حفظ کنیم
نوجوان گرامی!
لطفا در پاسخ به مطالب زیر توجه کنید.
شادی در دین
با توجه به منابع دینی، (قرآن و سیره پیشوایان معصوم)، دین اسلام موافق نشاط و شادی است و آدمی را از تنبلی رهانده، سرزنده و سر حال می سازد. البته این شادی درچهارچوب نگاه تعدیلی معنا می یابد.
توضیح اینکه:
یکم. هدف، غایت، فرجام و آرمانی که اسلام برای بشر ترسیم می کند، فقط خدا است. هدف از زیستن آدمی در این دنیا، بازگشت مختارانه و آزادانه او به اصل خویش است و این یعنی حرکت، صعود و بازگشت به سوی خداوند است. به بیان دیگر، انسان تنزل یافته، باید تلاش کند تا دوباره خود را پاک گرداند و در پرتو پیروی از پیامبران و امامان و عمل به تعالیم آنان به اصل خویش (حاکمیت روح توحید و خدایی شدن)، دست یازد. (ر. ک: خداشناسی و فرجام شناسی [دفتر اول]، صص 75 ـ 87 ).
دوم. بهترین آیین ها آن است که با طبیعت آدمی و ساختار آفرینش او سازگار بوده، نیازمندی های طبیعی و فطری اش را برآورد. در غیر این صورت، قابل عمل نیست و نمی تواند آدمی را خوشبخت و سعادتمند سازد. تعالیم اسلام به دلیل توجّه به این نیازها و تناسب آن با فطرت آدمی، توانست از محدودیت جزیره العرب خارج گشته، جهان اسلام را در اقصی نقاط دنیا شکل دهد. «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة ا لله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم»، (روم (30)، آیه 30).
به گفته علامه طباطبایی، اسلام، نه انسان را از نیروها، غرایز و خواسته هایش محروم می کند و نه همه توجه را به تقویت جنبه های مادی معطوف می دارد. نه او را از جهانی که در آن زندگی می کند، جدا می سازد و نه او را بی نیاز از دین و شریعت به حساب می آورد. (ر. ک: محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 203).
اهمیت و ضرورت شادی
سوم. شادی و نشاط یک ضرورت و نیاز است. این پدیده هر چند از زوایای گوناگونی تعریف و تشریح شده؛ ولی به اتفاق اندیشمندان یک ضرورت و نیاز اساسی انسان به شمار می آید. چه کسی را می توان یافت که مدعی باشد نیازمند به شادی نیست؟ اساس جهان هستی و پدیده های آن به گونه ای طراحی شده است که در آدمی شادی ایجاد کند. بهار با طراوت، صبح پر لطافت، طبیعت با ظرافت، آبشارهای زیبا، گل های رنگارنگ، دیدار دوستان، ازدواج و پیوند دو انسان و … همه شادی آور و سرور انگیز است. از آنجا که شادی، ناکامی، ناامیدی، ترس و نگرانی را از آدمی دور می سازد، روان شناسان به ایجاد و تثبیت آن در انسان دستور أکید داده اند و این نشانگراین حقیقت است که شادی، نیاز اساسی و ضروری آدمی است. ( ر. ک: روان شناسی شادی، روان شناسی کمال، راز شاد زیستن و … ).
عوامل شادی و نشاط
چهارم. با بررسی نظریات دانشمندان و مطالعه متون معتبر، می توان موارد ذیل را در زمره عواملی بر شمرد که حالت شادی و نشاط را در انسان پدید می آورند: ایمان، رضایت و تحمل، پرهیز از گناه، مبارزه با نگرانی، تبسم و خنده، مزاح و شوخی، بوی خوش، خود آرایی، پوشیدن لباس های روشن، حضور در مجالس شادی، ورزش، امید به زندگی، کار و تلاش، سیر و سفر، تفریح، تلاوت قرآن، تفکر در آفریده های خداوند، صدقه دادن، نگاه کردن به سبزه ها و … . ( ر. ک: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 5، باب ملابس؛ شیخ طوسی، امالی، ح 45؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 95؛ آیین زندگی، ص 34).
چهار چیز هر آزاده را ز غم بخرد / تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد
هر آن که ایزدش این چهار روزی کرد / سزد که شاد زید شادمان و غم نخورد
رودکی
اسلام و شادی
پنجم. اسلام با توجه به نیازهای اساسی انسان، شادی و نشاط را تحسین و تایید کرده است. قرآن زندگی با نشاط و شادی را نعمت و رحمت خدا تلقی فرموده، توأم با گریه و زاری و ناله را خلاف رحمت و نعمت خداوند دانسته است. در یکی از داستان های صدر اسلام آمده است: روزی رسول خدا(ص) دستور صادر کرد که باید تمام نیروهای قابل برای شرکت در مبارزه علیه کافران و مشرکان بسیج شوند. عده ای با بهانه های مختلف از شرکت در این لشکر کشی خود داری و از فرمان خدا و پیامبر(ص) تخلف کردند! خداوند در قرآن می فرماید: «لعنت خدا باد بر این کسانی که دیدند پیغمبر با انبوه مسلمانان به میدان نبرد می روند؛ اما باز هم زندگی دوستی، آنها را وادار کرد از فرمان خدا و رسول امر تخلّف کنند و بمانند. لعنت خدا بر آنها باد و محروم باد این گروه از رحمت حق »، ( توبه (9)، آیه 81)، به دنبال آن، به عنوان یک نفرین می گوید:« فَلْیَضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثیرًا»؛ «[این گروه نافرمان] از این پس کم بخندند و زیاد بگریند». روشن است که نفرین به صورت کیفر و مجازاتی است که همواره بر خلاف طبیعت و فطرت آدمی او را دچار عذاب و رنج می سازد. اینکه خداوند آرزوی کم خندیدن و زیاد گریستن برای نافرمانان می کند، حکایت از این حقیقت دارد که خنده به عنوان یکی از عوامل نشاط، امر طبیعی و فطری است و او می خواهد به عنوان کیفر، نافرمانان از این نعمت محروم باشند. (ر. ک: گفتارها، ج 2، ص 225 و 226).
توصیفات قرآن در خصوص بهشت نیز حاکی از این واقعیت است که اسلام، بر نشاط و شادی مهر تأیید نهاده است. باغ های زیبا، آب های زلال و روان، زیباترین بسترها، نرم ترین و چشم گیرترین پارچه ها، برترین دیدنی ها ( ر.ک: سوره های: الرحمن، واقعه و یس ، و …) در بهشت همه جزء عوامل نشاط و شادی به شمار می رود و خداوند برای شادکردن انسان ها، بهشت را این چنین قرار داده است.
قرآن در آیه ای دیگر، برخی عوامل شادی و نشاط را مخصوص مؤمنان دانسته است. « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ؛ ( اعراف(7)، آیه 32) «بگو [در برابر کسانی که بسیاری از مواهب زندگی را تحریم می کردند] ای پیغمبر! چه کسی حرام کرده است زینت و آرایش و زیبایی هایی را که خداوند از درون طبیعت ، برای بندگانش بیرون کشیده؛ چه کسی حرام کرده است روزی های پاک و مواهب پاک را؛ بگو: این مواهب پاک و این زیبایی ها برای مردم با ایمان در همین زندگی دنیا و در زندگانی جاوید آخرت قرار داده شده است». با این تفاوت که در این دنیا، زیبایی ها به زشتی ها و شادی ها به رنج ها آمیخته است؛ ولی در دنیای دیگر و در روز رستاخیز، این زیبایی ها و این مواهب پاک، برای مردم با ایمان به صورت خالص وجود دارد. (ر. ک: گفتارها، ج 2، ص227 و 228).
این آیه به خوبی بیان گر این حقیقت است که اسلام به بهره مند شدن از زیبایی ها و موهبت های زندگی اهمیت می دهد و آن را زیبنده دین داران و مؤمنان می داند.
معصومان(ع) نیز بر این امر صحّه گذاشته اند.
رسول اکرم(ص) می فرماید: «مؤمن شوخ و شاداب است ». (ر. ک: حرانی، تحف العقول، ص 49 ).
حضرت علی(ع): «شادمانی، گشایش خاطر می آورد» ، (ر. ک: آمدی، غررالحکم، ح 2023 ( و «اوقات شادی، غنیمت است »، ( همان، ح 1084)، و نیز «هرکس شادی اش اند ک باشد، آسایش او در مرگ خواهد بود». (ر. ک: بحارالانوار، ج 78، ص 12).
3. امام صادق(ع) فرمود: «هیچ مؤمنی نیست که شوخی در طبع او نباشد»، (کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 663)، و نیز «شوخ طبعی، بخشی از حسن خلق است ». ( همان).
4. امام رضا(ع) فرمود: «کوشش کنید اوقات شما چهار زمان باشد: وقتی برای عبادت و خلوت با خدا، زمانی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان واقف می سازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از شادی ساعت های تفریح، نیروی لازم برای عمل به وظایف وقت های دیگر را تأمین کنید». ( ر. ک: بحارالانوار، ج 75، ص 321 ).
در سیره معصومان، عنصر شادی آن چنان اهمیت دارد که علاوه بر تأیید آن، به بسترسازی، زمینه سازی و ایجاد آن نیز توصیه شده است. (ر. ک: کافی، ج 2، ص 192).
در احادیث، علاوه بر دستورهای کلی در خصوص شادی و نشاط، دستورالعمل های خاصی نیز برای حفظ و پرورش این حالت ـ مانند پیاده روی، سوارکاری، غوطه وری در آب، نگاه کردن به سبزه ها، خوردن و نوشیدن، مسواک کردن، شوخی، خنده و … ( وسائل الشیعه، ج 12، ص 112؛ بحارالانوار، ج 16، ص 298؛ حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 418 ) بیان شده است.
مرز شادی و نشاط
ششم. براساس هدف و فرجام زندگی، شادی و نشاط از دیدگاه اسلام دارای حد و مرز است. محتوا و قالب شادی و نشاط، نباید با روح توحیدی و انسانی اسلام در تضاد و باشد؛ زیرا هر پدیده ای که انسان را از آرمان و غایت اصلی خویش دور سازد، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود. بنابراین پدیده شادی و عوامل آن، به عنوان یک نیاز اساسی و ضروری تا حدی روا و مجاز است که مانع نیل انسان به هدف اصلی اش نگردد، از این رو بسیاری از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آنجا که انسان در انجام دادن هر رفتار ارادی، انگیزه و هدفی را پی می گیرد، (ر. ک: اخلاق اسلامی، ص 98 و 99؛ اخلاق الهی، ج 5، ص 238 ( سرور و نشاط به عنوان یک رفتار، از این قاعده مستثنا نیست و هدف و انگیزه ای در آن دنبال می شود. در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستای هدف اصلی زندگی آدمی باشد، این پدیده مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل، در آن نهفته و در برابر هدف اساسی زندگی انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود. بنابراین می توان مرز شادی و نشاط را انگیزه و هدف آن دانست.
مزاح و شوخی که یکی از عوامل برجسته شادی است، اگر به سبک سری، بی شرمی و گستاخی بیامیزد، «هزل » نامیده می شود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویی و ناسزا آمیخته گردد، آن را «هجو» می خوانند و این نیز در اسلام نهی شده است.
یکی از اصحاب از رسول خدا پرسید: «آیا اگر با دوستان خود شوخی کنیم و بخندیم، اشکالی دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستی در میان نباشد، اشکالی ندارد (ر. ک: کافی، ج 2، ص 663؛ تحف العقول، ص 323)، اگر شوخی از حد خارج شود و به بیهودگی یا زیاده روی بینجامد، باز از نظر اسلام عملی ناپسند خواهد بود؛ همان طور که امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: «هر کس بسیار شوخی کند، وقار و سنگینی او کم می شود» ( ر. ک: غررالحکم، ص 222 )، و امام صادق(ع) می فرماید: «زیاد شوخی کردن، آبرو را می برد». (ر. ک: کافی، ج 2، ص 665).
خنده و تبسم ـ که از عوامل دیگر نشاط و شادی است ـ باید صادقانه بوده، شخصیت آدمی را لکه دار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید است که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگری، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت از آن نهی شده و حرام است. وقتی احترام مؤمن برتر از کعبه بر شمرده شده، به خوبی روشن می شود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده است. (ر. ک: اخلاق الهی، ج 5، ص 256 ـ 257 ).
قالب های نشاط و شادی و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و آرمان های والای او باشد؛ زیرا گاه محتوایی مفید، در قالبی نامناسب، نتیجه ای معکوس دارد و به همین دلیل در روایات، قهقهه از شیطان تلقی ( ر.ک: کافی، ج 2، ص 664)، و تبسّم بهترین خنده دانسته شده است. (ر.ک: غررالحکم، ص 222 ( ، زمان و مکان شادی نیز باید با آن متناسب باشد، زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود. مزاح و بذله گویی در مراسم سوگواری و مکان های مقدس ناپسند است ( ر. ک: اخلاق الهی، ج 5، ص 258 ـ 259)، و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم(ص) نقل شده است: «کسی که بر جنازه ای بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت می کند و دعایش اجابت نمی شود و کسی که در گورستان بخندد، باز می گردد، در حالی که سختی بزرگی همانند کوه احد، برای او است ». ( همان، ر.ک: محمدرضا کاشفی، مجله پرسمان ، شماره 19) .
بر این اساس پاره ای از روایات ـ که شادی و عوامل آن را نکوهش کرده اند ـ ناظر به نشاط و عواملی است که از مرز و حدود شادی مطلوب از دیدگاه اسلام پا را فراتر نهاده و به افراط و تفریط در غلتیده اند، وگرنه اسلام اصل شادی را نه تنها ناپسند نشمرده؛ بلکه آن را تایید و توصیه کرده است.
کف زدن :
کف زدن تنها اگر همراه کار حرام دیگرى نباشد و به حد لهو نرسد و در مساجد و حسینیه ها هم نباشد اشکال ندارد و نهى از آن لازم نیست.
بلى، اگر کار حرام دیگرى مثل موسیقى حرام پخش مى شود در صورت احتمال تأثیر با زبان آرام و اخلاق اسلامى باید نهى شود و اگر احتمال تأثیر نمى دهند و یا موجب فتنه و فساد مى شود نهى از منکر لازم نیست ولى باید از آن جلسه خارج شوند اگر چه باعث بد آمدن افراد شود. زیرا بودن در جلسه گناه نیز گناه است، (توضیح المسائل آیت الله بهجت،مسائل متفرقه، ص 5).
مراسم جشن وعروسی :
هیچ کس نگفته که مراسم عروسى، مثل عزا و با سکوت برگزار شود. آنچه خداوند از ما خواسته، پرهیز از گناه و اجتناب از کارهاى حرام است. بسیارى از مؤمنان مجالس عروسى شادى را برگزار مى کنند و در عین حال از گناه نیز پرهیز مى کنند. اگر مجلس زنانه و مردانه کاملاً از هم جدا باشد، زن ها مى توانند در مجلس خصوصى خودشان، سرور و شادى کنند؛ مانند دست زدن، هلهله کردن، خواندن اشعارى که مضامین حرام نداشته باشد.
در مجلس مردانه نیز مى توانند با خواندن اشعار شاد، دست زدن، انجام کارهاى هنرى، گفتن لطیفه هاى شیرین، مجلس شادى داشته باشند. خلاصه این که ما نباید شاد بودن و برگزارى جشن را، مساوى با کارهاى لهو و لعب و خلاف شرع بدانیم. بله، کسانى که مقید به حدود الهى نیستند، مجالس غیرعروسى خودشان را نیز با گناه برگزار مى کنند. اما افراد با ایمان، حدود الهى را رعایت مى کنند و مجالس جشن و عروسى خودشان را نیز شاد برگزار مى کنند.