جواب اجمالی :
در باره اتهام شاعر بودن پیامبر در قرآن به این اتهام اشاره شده است .
از جمله افرادی که به پیامبر اتهام شاعری دادند «عبدالله بن سعد بن ابی سرح اموی» برادر رضاعی عثمان خلیفه سوم بود
پیامبر دستور قتل او را داد اما عثمان او را ضمانت کرد و به قتل نرسید .
توضیح بیشتر :
1- آیات قرآن در باره اتهام شاعری به پیامبر
«بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَةٍ کَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ:آنها گفتند: «(آنچه محمّد (صلیاللهعلیهوآله) آورده وحی نیست؛) بلکه خواب هایی آشفته است! اصلاً آن را به دروغ به خدا بسته؛ نه، بلکه او یک شاعر است! (اگر راست میگوید) باید معجزهای برای ما بیاورد؛ همان گونه که پیامبران پیشین (با معجزات) فرستاده شدند!»» انبیاء 5
•«وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ:و پیوسته میگفتند: «آیا ما معبودان خود را بخاطر شاعری دیوانه رها کنیم؟!»» صافات 36
« أَمْ یَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ:بلکه آنها میگویند: «او شاعری است که ما انتظار مرگش را میکشیم!»» طور 30
2- در باره «عبدالله بن سعد بن ابی سرح اموی»
عبدالله بن سعد بن ابی سرح بن عامری (به عربی: عبدالله بن سعد بن ابی سرح بن العامری) (مرگ ۶۵۶) برادر رضاعی (شیری) عثمان بن عفان، کاتب وحی و والی مصر در زمان خلافت عثمان پسر عفان بود.
«عبدالله بن سعد بن ابی سرح اموی» برادر شیرخوارگی (رضاعی) خلیفه سوم بود؛ وی در ابتدا مسلمان شد و بعد پیامبر اکرم(ص) و قرآن کریم را به سخره گرفت، پیامبر خون او را هدر کرد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد او فرمود : هر که عبد الله بن سعد را بیابد –اگر چه بر پرده کعبه چنگ زده باشد باید او را بکشد.(پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله باچنین دستوری عبدالله بن ابی سرح رامهدورالدم اعلام کرد). (بحارالانوار ج 19ص10)
وی در جریان فتح مکه زیر عبای خلیفه سوم عثمان پنهان شد؛ به محضر پیامبر(ص) رسید و همان طوری که زیر عبا بود، عثمان برای او امان گرفت و همان جا اظهار شهادتین را کرد.
3- عبدالله بن ابی سرح از کتابان وحی
نام عبدالله بن ابی سرح، که برادر رضایی عثمان بود، جزو کاتبان مشهور وحی نمیباشد، چرا که هر چند که گاه کتابت میکرد و به خوش خطی نیز مشهور بود، اما به سرعت مرتد شد و از مدینه به نزد کفار مکه بازگشت و در آنجا به کفار قریش گفت: « به خدا قسم، محمد نمیداند چه میگوید؛ من هم قادرم مثل او بگویم و به مانند او آیه نازل کنم » (تفسیر الصافی، ج 2، ص 140)
او سپس مدعی شد که برخی از کلمات در آیات را من به ایشان دیکته میکردم و ایشان میفرمودند که مانعی ندارد، همین طور که گفتی بنویس و سپس مدعی شد که بر من نیز وحی نازل میشود! گفته شده که شأن نزول آیهی ذیل، در نکوهش او بوده است:
« وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ افْتَرَی عَلَی اللَّهِ کذِباً أَوْ قَالَ أُوحِی إِلَی وَلَمْ یوحَ إِلَیهِ شَی ءٌ وَمَنْ قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَی إِذْ الظَّالِمُونَ فِی غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِکه بَاسِطُوا أَیدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنفُسَکمْ الْیوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا کنتُمْ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ غَیرَ الْحَقِّ وَکنتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکبِرُونَ » (الأنعام : 93)
ترجمه: آیا ستمگرتر از آن کس که دروغی بر خدا بسته است کیست؟ یا آن کس که گفته است به من وحی شده، در صورتی که بر او وحی نشده، یا که گفته است که من نیز مانند آنچه خدا نازل کرده نازل میکنم اگر ببینی که ستمکاران به سختیهای مرگ گرفتار آمده اند و فرشتگان دستهای خود را گشوده اند که: جانهای خود برآرید، امروز، به گناه آنچه درباره خدا به ناحق میگفتید و از آیات وی گردنکشی میکردید، سزایتان عذابی خوارکننده است.
4- سر انجام «عبدالله بن سعد بن ابی سرح اموی»
پس از فتح مکه و بخشش عمومی، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، چند نفر را استثنا نمود و فرمان مرگ آنها را صادر نمود، که از جمله آنان ” عبدالله بن ابی سرح ” میباشد.
در منابع موثق فریقین آمده است:
چون مکه به دست مسلمانان فتح شد، رسول خدا (ص) برای اهل مکه فرمان عفو عمومی صادر کرد، ولی دستور داد که عبداللّه را بکشند گرچه به پیراهن کعبه چسبیده باشد. عبداللّه بر جان خود ترسید و به عثمان پناه برد. عثمان او را پنهان کرد تا این که او را به خدمت پیامبر خدا آورد و برایش از آن حضرت امان خواست. رسول خدا(ص) دیر زمانی خاموش ماند و سربلند نکرد، تا آنکه سرانجام موافقت کرد. چون عثمان بازگشت، حضرت رسول (ص) روی به حاضران کرد و فرمود: از آن جهت خاموش ماندم تا مگر یک تن از شما برخیزد و سر از تنش جدا سازد. در پاسخ گفتند: ایما و اشارهای در این زمینه به ما می فرمودی. رسول خدا (ص) فرمود: شایسته نیست که پیامبر به گوشه چشم ایما و اشاره کند .
عثمان، چون به خلافت نشست، چنین شخص معلوم الحالی را، به سبب برادری با خود، در سال 25 هجری به حکومتِ مصر برگزید و عمر و عاص، عامل آنجا، را عزل کرد. عبداللّه، قسمتهایی از افریقا را فتح کرد و عثمان خُمسِ غنائمِ آن جنگ را به او بخشید.
در زمان معاویه
او همراه با لشکر دریایی اسلام قبرس را فتح کرد و لشکر دریایی روم شرقی الاسکندریه در ۶۵۲ ه. ق شکست داد. در فتح ساحل لیکیان در ۶۵۵ در جنگ ذات الصواری که به شکست روم شرقی انجامید شرکت داشت.
منابع جهت مطالعه بیشتر :
– مدخل دایره المعارف ها و دانشنامه ها در باره «عبدالله بن سعد بن ابی سرح اموی»
– مقاله «افترا به انبیا». مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۸۳، برگرفته از مقاله «افترا به انبیا».
– شیوههای کافران در مبارزه با پیامبر اسلام(ص) احمد جعفری منبع: فرهنگ کوثر 1385 شماره 6868
در باره اتهام شاعر بودن پیامبر در قرآن به این اتهام اشاره شده است .
از جمله افرادی که به پیامبر اتهام شاعری دادند «عبدالله بن سعد بن ابی سرح اموی» برادر رضاعی عثمان خلیفه سوم بود
پیامبر دستور قتل او را داد اما عثمان او را ضمانت کرد و به قتل نرسید .
توضیح بیشتر :
1- آیات قرآن در باره اتهام شاعری به پیامبر
«بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَةٍ کَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ:آنها گفتند: «(آنچه محمّد (صلیاللهعلیهوآله) آورده وحی نیست؛) بلکه خواب هایی آشفته است! اصلاً آن را به دروغ به خدا بسته؛ نه، بلکه او یک شاعر است! (اگر راست میگوید) باید معجزهای برای ما بیاورد؛ همان گونه که پیامبران پیشین (با معجزات) فرستاده شدند!»» انبیاء 5
•«وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ:و پیوسته میگفتند: «آیا ما معبودان خود را بخاطر شاعری دیوانه رها کنیم؟!»» صافات 36
« أَمْ یَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ:بلکه آنها میگویند: «او شاعری است که ما انتظار مرگش را میکشیم!»» طور 30
2- در باره «عبدالله بن سعد بن ابی سرح اموی»
عبدالله بن سعد بن ابی سرح بن عامری (به عربی: عبدالله بن سعد بن ابی سرح بن العامری) (مرگ ۶۵۶) برادر رضاعی (شیری) عثمان بن عفان، کاتب وحی و والی مصر در زمان خلافت عثمان پسر عفان بود.
«عبدالله بن سعد بن ابی سرح اموی» برادر شیرخوارگی (رضاعی) خلیفه سوم بود؛ وی در ابتدا مسلمان شد و بعد پیامبر اکرم(ص) و قرآن کریم را به سخره گرفت، پیامبر خون او را هدر کرد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد او فرمود : هر که عبد الله بن سعد را بیابد –اگر چه بر پرده کعبه چنگ زده باشد باید او را بکشد.(پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله باچنین دستوری عبدالله بن ابی سرح رامهدورالدم اعلام کرد). (بحارالانوار ج 19ص10)
وی در جریان فتح مکه زیر عبای خلیفه سوم عثمان پنهان شد؛ به محضر پیامبر(ص) رسید و همان طوری که زیر عبا بود، عثمان برای او امان گرفت و همان جا اظهار شهادتین را کرد.
3- عبدالله بن ابی سرح از کتابان وحی
نام عبدالله بن ابی سرح، که برادر رضایی عثمان بود، جزو کاتبان مشهور وحی نمیباشد، چرا که هر چند که گاه کتابت میکرد و به خوش خطی نیز مشهور بود، اما به سرعت مرتد شد و از مدینه به نزد کفار مکه بازگشت و در آنجا به کفار قریش گفت: « به خدا قسم، محمد نمیداند چه میگوید؛ من هم قادرم مثل او بگویم و به مانند او آیه نازل کنم » (تفسیر الصافی، ج 2، ص 140)
او سپس مدعی شد که برخی از کلمات در آیات را من به ایشان دیکته میکردم و ایشان میفرمودند که مانعی ندارد، همین طور که گفتی بنویس و سپس مدعی شد که بر من نیز وحی نازل میشود! گفته شده که شأن نزول آیهی ذیل، در نکوهش او بوده است:
« وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ افْتَرَی عَلَی اللَّهِ کذِباً أَوْ قَالَ أُوحِی إِلَی وَلَمْ یوحَ إِلَیهِ شَی ءٌ وَمَنْ قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَی إِذْ الظَّالِمُونَ فِی غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِکه بَاسِطُوا أَیدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنفُسَکمْ الْیوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا کنتُمْ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ غَیرَ الْحَقِّ وَکنتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکبِرُونَ » (الأنعام : 93)
ترجمه: آیا ستمگرتر از آن کس که دروغی بر خدا بسته است کیست؟ یا آن کس که گفته است به من وحی شده، در صورتی که بر او وحی نشده، یا که گفته است که من نیز مانند آنچه خدا نازل کرده نازل میکنم اگر ببینی که ستمکاران به سختیهای مرگ گرفتار آمده اند و فرشتگان دستهای خود را گشوده اند که: جانهای خود برآرید، امروز، به گناه آنچه درباره خدا به ناحق میگفتید و از آیات وی گردنکشی میکردید، سزایتان عذابی خوارکننده است.
4- سر انجام «عبدالله بن سعد بن ابی سرح اموی»
پس از فتح مکه و بخشش عمومی، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، چند نفر را استثنا نمود و فرمان مرگ آنها را صادر نمود، که از جمله آنان ” عبدالله بن ابی سرح ” میباشد.
در منابع موثق فریقین آمده است:
چون مکه به دست مسلمانان فتح شد، رسول خدا (ص) برای اهل مکه فرمان عفو عمومی صادر کرد، ولی دستور داد که عبداللّه را بکشند گرچه به پیراهن کعبه چسبیده باشد. عبداللّه بر جان خود ترسید و به عثمان پناه برد. عثمان او را پنهان کرد تا این که او را به خدمت پیامبر خدا آورد و برایش از آن حضرت امان خواست. رسول خدا(ص) دیر زمانی خاموش ماند و سربلند نکرد، تا آنکه سرانجام موافقت کرد. چون عثمان بازگشت، حضرت رسول (ص) روی به حاضران کرد و فرمود: از آن جهت خاموش ماندم تا مگر یک تن از شما برخیزد و سر از تنش جدا سازد. در پاسخ گفتند: ایما و اشارهای در این زمینه به ما می فرمودی. رسول خدا (ص) فرمود: شایسته نیست که پیامبر به گوشه چشم ایما و اشاره کند .
عثمان، چون به خلافت نشست، چنین شخص معلوم الحالی را، به سبب برادری با خود، در سال 25 هجری به حکومتِ مصر برگزید و عمر و عاص، عامل آنجا، را عزل کرد. عبداللّه، قسمتهایی از افریقا را فتح کرد و عثمان خُمسِ غنائمِ آن جنگ را به او بخشید.
در زمان معاویه
او همراه با لشکر دریایی اسلام قبرس را فتح کرد و لشکر دریایی روم شرقی الاسکندریه در ۶۵۲ ه. ق شکست داد. در فتح ساحل لیکیان در ۶۵۵ در جنگ ذات الصواری که به شکست روم شرقی انجامید شرکت داشت.
منابع جهت مطالعه بیشتر :
– مدخل دایره المعارف ها و دانشنامه ها در باره «عبدالله بن سعد بن ابی سرح اموی»
– مقاله «افترا به انبیا». مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۸۳، برگرفته از مقاله «افترا به انبیا».
– شیوههای کافران در مبارزه با پیامبر اسلام(ص) احمد جعفری منبع: فرهنگ کوثر 1385 شماره 6868