خانه » همه » مذهبی » شرایط دعا کردن

شرایط دعا کردن


شرایط دعا کردن

۱۳۹۳/۱۰/۰۴


۷۰۹ بازدید

اول : خواستن و طلب

اول : خواستن و طلب

شرط اولش این است که واقعا خواستن و طلب در وجود انسان پیدا شود و تمام ذرات وجود انسان ، مظهر خواستن گردد ، واقعا آنچه می خواهد به صورت یک احتیاج و استدعا و حاجت درآید ، همان طوری که اگر در یک نقطه بدن یک احتیاجی پیدا شود تمام اعضا و جوارح شروع می کنند به فعالیت و حتی ممکن است عضوی به مقدار زیادی از کار خود بکاهد برای رفع احتیاجی که در فلان نقطه بدن پیدا شده است . اگر مثلا تشنگی بر انسان غلبه کند اثر تشنگی در وجناتش پیدا می شود ، حلق و کبد و معده و لب و زبان و کام همه آب می گویند .

اگر هم در آن حال بخوابد آن را به خواب می بیند ، چون واقعا بدن محتاج به آب است .

احتیاج روحی و معنوی انسان که جزئی از عالم خلقت است نسبت به کل جهان همین طور است . روح انسان جزئی است از عالم وجود . اگر واقعا خواهش و احتیاجی در وجودش پیدا شود ، دستگاه عظیم خلقت او را مهمل نمی گذارد .

فرق است بین خواندن دعا و دعای واقعی . تا دل انسان با زبان هماهنگی نداشته باشد دعای واقعی نیست . باید در دل انسان جدا و واقعا خواست و طلب پیدا شود ، حقیقتا در وجود انسان احتیاج پدید آید که :

هر چه رویید از پی محتاج رست

تا بیابد طالبی چیزی که جست

هر که جویا شد بیابد عاقبت

مایه اش درد است و اصل مرحمت

هر کجا دردی دوا آنجا رود

هر کجا فقری نوا آنجا رود

هر کجا مشکل جواب آنجا رود

هر کجا پستی است آب آنجا رود

آب کم جو تشنگی آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

« امن یجیب المضطرإذا دعاه و یکشف السوء »” (نمل ، 62)

آیا کیست که مضطر را هنگام نیاز اجابت کند و بدی را از وی دور سازد ( او بهتر است یا این بتهای ناتوان ؟ )

دوم :ایمان و اعتماد به استجابت

شرط دیگر دعا ایمان و یقین است ، ایمان به رحمت بی منتهای ذات احدیت ، ایمان به اینکه از ناحیه او هیچ منعی از فیض نیست ، ایمان داشته باشد که در رحمت الهی هیچگاه به روی بنده ای بسته نمی شود ، نقص و قصور همه از ناحیه بنده است . در حدیث است :

« إذا دعوت فظن حاجتک بالباب » ” (بحار الانوار ، ج 93 ، ص . 305 )

یعنی آنگاه که دعا می کنی حاجت خود را دم در آماده فرض کن .

علی بن الحسین زین العابدین علیهما السلام در دعای معروف ابوحمزه که امید و اطمینان در آن موج می زند و آن حضرت در سحر ماه مبارک رمضان می خوانده است اینچنین به خدای خود می گوید :

” « اللهم إنی أجد سبل المطالب إلیک مشرعة ، و مناهل الرجاء لدیک مترعة ، و الاستعانة بفضلک لمن أملک مباحة ، و أبواب الدعاءإلیک للصارخین مفتوحة ، و أعلم أنک للراجین بموضع إجابة و للملهوفین بمرصدإغاثة ، و أن فی اللهف إلی جودک و الرضا بقضائک عوضا من منع الباخلین ، و مندوحة عما فی أیدی المستأثرین ، و أن الراحل إلیک قریب المسافة ، و أنک لا تحتجب عن خلقک إلا أن تحجبهم الامال دونک » ” (دعای شریف ابوحمزه ثمالی که در سحرهای ماه مبارک رمضان خوانده می شود) .

یعنی بار الها ! من جاده های طلب را به سوی تو باز وصاف ، و آبشخورهای امید به تو را مالامال می بینم . کمک خواستن از فضل و رحمت تو را مجاز ، و درهای دعا را به روی آنان که تو را بخوانند و از تو مدد بخواهند باز و گشاده می بینم ، و به یقین می دانم که تو آماده اجابت دعای دعا کنندگان و در کمین پناه دادن به پناه خواهندگان هستی ، و نیز یقین دارم که به پناه بخشندگی تو رفتن و به قضای تو رضا دادن ، کمبودهای بخل و امساک بخل

کنندگان و ظلم و تعدی ستمکاران را جبران می کند .

و هم یقین دارم که آن کس که به سوی تو کوچ کند راه زیادی تا رسیدن به تو ندارد . و یقین دارم چهره تو در پرده نیست ، این آمال و اعمال ناشایست بندگان است که حجاب دیده آنها می گردد .

حافظ می گوید :

به سر جام جم آنگه نظر توانی کرد

که خاک میکده کحل بصر توانی کرد

گل مراد تو آنگه نقاب بگشاید

که خدمتش چو نسیم سحر توانی کرد

گدایی در میخانه طرفه اکسیری است

گر این عمل بکنی ، خاک زر توانی کرد

به عزم مرحله عشق پیش نه قدمی

که سودها کنی ار این سفر توانی کرد

تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون

کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد

جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی

غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد

بیا که چاره ذوق حضور و نظم امور

به فیض بخشی اهل نظر توانی کرد

ولی تو تا لب معشوق و جام می خواهی

طمع مدار که کار دگر توانی کرد

دلا زنور هدایت گر آگهی یابی

چو شمع خنده کنان ترک سر توانی کرد

سوم : مخالف نبودن با سنن تکوین و تشریع

شرط دیگر دعا این است که بر خلاف نظام تکوین یا نظام تشریع نباشد .

دعا استمداد و استعانت است برای اینکه انسان به هدفهایی که خلقت و آفرینش و تکوین برای او قرار داده و یا تشریع و قانون آسمانی الهی که بدرقه تکوین است معین کرده ، برسد .

دعا اگر به این صورت باشد شکل یک حاجت طبیعی به خود می گیرد و دستگاه خلقت به حکم تعادل و توازنی که دارد و هر جا احتیاجی هست فیض و مدد می رسد ، او را یاری و کمک می کند .

و اما خواستن و طلب چیزی که بر خلاف هدف تکوین یا تشریع است ، مانند خواستن خلود در دنیا یعنی عمر جاویدان که مرگ هرگز به سراغش نیاید یا خواستن قطع رحم ، قابل استجابت نیست ، یعنی این گونه دعاها مصداق واقعی دعا نمی باشند .

چهارم : هماهنگی سایر شؤون دعا کننده

شرط دیگر اینکه سایر شؤون زندگی انسان با دعا هماهنگی داشته باشد . یعنی آنها با هدف تکوین و تشریع هماهنگی داشته باشند ، دل ، پاک و صاف باشد ، کسب و روزی ، حلال باشد ، مظالم مردم بر گردن نداشته باشد . در حدیث است از امام صادق علیه‌السلام :

” « إذا أراد أحدکم أن یستجاب له فلیطیب کسبه ، و لیخرج من مظالم الناس . وإن الله لا یرفع إلیه دعاء عبد و فی بطنه حرام ، أو عنده مظلمة لاحد من خلقه » ” بحار الانوار ، ج 93 ، ص . 321

یعنی هرگاه یکی از شما بخواهد دعایش مستجاب شود ، کار و کسب و راه در آمد و روزی خود را پاکیزه کند و خود را از زیر بار مظلمه هایی که از مردم برعهده دارد خلاص کند ، زیرا دعای بنده ای که در شکمش مال حرام باشد به سوی خدا بالا برده نمی شود .

پنجم : مورد دعا نتیجه گناه نباشد

شرط دیگر اینکه حالتی که بالفعل دارد و آرزو دارد آن حالت تغییر و حالت بهتری پیدا کند ، نتیجه کوتاهی و تقصیر در وظایف نباشد . و به عبارت دیگر ، حالتی که دارد و دعا می کند آن حالت عوض شود ، عقوبت و نتیجه منطقی تقصیرات و گناهان او نباشد ، که در این صورت ، تا توبه نکند و علل و موجبات این حالت را از بین نبرد آن حالت عوض نخواهد شد.

مثلا امر به معروف و نهی از منکر واجب است . صلاح و فساد اجتماع بستگی کامل دارد به اجرا و عدم اجرای این اصل . نتیجه منطقی ترک امر به معروف و نهی از منکر این است که میدان برای اشرار باز می شود و آنها بر مردم مسلط می گردند .

اگر مردم در این وظیفه خود کوتاهی کنند و به عقوبت و نتیجه منطقی این کوتاهی مبتلا شوند و آن وقت بخواهند ابتلاهای خود را با دعا رفع کنند ، ممکن نیست .

راه منحصر این است که توبه کنند و دو مرتبه در حدود امکانات خود امر به معروف و نهی از منکر بکنند ، البته در این صورت تدریجا به هدف و مطلوب خود خواهند رسید .

« إن الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم »” (رعد ، . 11 )

سنت الهی این است که مادامی که مردمی وضع و حالت خود را در آنچه به خودشان مربوط است تغییر ندهند ، خداوند سرنوشت آنها را تغییر نمی دهد . در احادیث معتبره وارد شده است :

” « لتأمرن بالمعروف و لتنهن عن المنکر أو لیسلطن الله علیکم شرارکم ، فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم » ” (کافی ، ج 5 .).

باید امر به معروف و نهی از منکر کنید ، و گرنه بدان شما بر شما مسلط خواهند شد و آنگاه نیکان شما دعا می کنند و دعاهای آنها مستجاب نخواهد شد .

در حقیقت ، این گونه دعاها نیز بر خلاف سنت تکوین و تشریع است . همین طور است آدمی که عمل نمی کند و تنها به دعا می پردازد . او نیز کاری بر خلاف سنت تکوین و تشریع می کند .

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می فرماید :

” « الداعی بلا عمل کالراعی بلا وتر » ” (بحار اعنوار ، ج 93 ، ص . 312 )

یعنی آن که عمل نمی کند و دعا می کند ، مانند کسی است که با کمانی که زه ندارد می خواهد تیراندازی کند . یعنی عمل و دعا مکمل یکدیگرند ، دعای بدون عمل اثر ندارد .

ششم : دعا نباید جانشین فعالیت قرار گیرد

شرط دیگر این است که واقعا مظهر حاجت باشد . در موردی باشد که انسان دسترسی به مطلوب ندارد ، عاجز است ، ناتوان است ، اما اگر خداوند کلید حاجتی را به دست خود انسان داده و او کفران نعمت می کند و از به کار بردن آن کلید مضایقه دارد و از خدا می خواهد آن دری را که کلیدش در دست دعا کننده است به روی او باز کند و زحمت به کار بردن کلید را از دوش او بر دارد ، البته چنین دعایی قابل استجابت نیست .

این گونه دعاها را نیز باید از نوع دعاهای مخالف سنن تکوین قرار داد .

دعا برای تحصیل توانایی است . دعا در صورتی که خداوند توانایی مطلوب را به انسان داده است از قبیل طلب تحصیل حاصل است . لهذا پیشوایان دین فرموده اند :

« خمسة لا یستجاب لهم » ” (بحار الانوار ، ج 93 ، ص . 356 ) .

یعنی پنج دسته اند که دعای آنها مستجاب نمی شود ،

یکی دعای آن کس که زنی دارد که او را اذیت می کند و از دست او به تنگ آمده و تمکن دارد که مهر او را بپردازد و او را طلاق بدهد ، اما طلاق نمی دهد و پیوسته می گوید خدایا ! مرا از شر این زن راحت کن

دیگر کسی که برده ای دارد که مکرر فرار کرده و باز هم او را نگه داشته و می گوید خدایا ! مرا از شر او راحت کن ، در صورتی که می تواند او را بفروشد

سوم کسی که از کنار دیوار کج مشرف به سقوط عبور می کند و می بیند عن قریب سقوط می کند ، اما او دور نمی شود و پیوسته دعا می کند که خدا جان او را حفظ کند.

چهارم کسی که مالش را به دیگری قرض داده اما کوتاهی کرده و شاهد نگرفته و پولش بدون سند پیش طرف مانده و او نمی دهد و این پیوسته دعا می کند و از خداوند می خواهد که پولش را به او برگرداند ، در صورتی که از اول در اختیار خود او بود که تا سند و شاهد نگیرد آن پول را به قرض ندهد.

پنجم کسی که در خانه اش نشسته و کار و کسب را رها کرده و پیوسته می گوید : ” اللهم

ارزقنی ” ( خدایا بمن روزی برسان )

بدیهی است که منحصر به این پنج مورد نیست . این پنج مورد به عنوان مثال آورده شده برای مواردی که انسان تمکن دارد که از راه عمل و تدبیر به هدف و مقصد خود برسد و معذلک کوتاهی می کند و می خواهد دعا را جانشین عمل قرار دهد .

خیر ، این طور نیست . دعا در نظام خلقت برای این نیست که جانشین عمل شود . دعا مکمل و متمم عمل است نه جانشین عمل .

منبع: بیست گفتار

نویسنده: شهید مطهری

صفحه 350-358

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد