۱۳۹۴/۱۰/۲۷
–
۶۲۲ بازدید
جایگاه ولایت در خودسازی چیست؟
پاسخ: نخست لازم به نظر میرسد که نگاهی کوتاه به قرب الهی داشته باشیم.«قرب» بهمعنای نزدیک بودن است و از آنجا که خداوند جسم نیست که دارای مکان و یا خصوصیات زمانی باشد، قرب به خدا بهمعنای نزدیکی زمانی و یا مکانی نیست. همچنین مراد از قرب به خدا، تقرّب تشریفاتی و اعتباری -مثلاً، کاغذی و امضایی- نیست؛ چرا که دربار خداوند جای تشریفات و اعتباریات و مَجازات نیست، بلکه نزد او همه مسائل و روابط حقیقی و واقعی است. پس مقصود از قرب الهی نوعی شهود باطنی است که در اثر اعمال نیک و رفتار شایسته و خداپسندانه برای انسان حاصل میشود. انسان در این حالت، خود را به خدا نزدیک مییابد و از خود احساس رضایت میکند و در درون خود حالت بهجت و ابتهاجی را شهود مینماید که همراه با نوعی لذّت است. این همان سعادتمندی و یافتن لذّت معنوی است. (1) قرآن مجید با تعابیری مانند فوز، فلاح و سعادت، از نیل انسان به چنین مقامی یاد کرده است:
«…وَ مَنْ یطِعِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظیماً»؛(2) «و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگاری [و پیروزی] عظیمی دست یافته است.
«أُولئِکَ عَلی هُدی مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون»؛(3) آنان (اهل ایمان) بر طریق هدایت پروردگارشانند و آنان رستگارانند.
«وَ امَّا الَّذینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خالِدینَ فیها»؛(4) امّا آنها که خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند.
در اینکه همگان طالب سعادت و کمال نهایی خود هستند، شکی نیست. سخن در این است که این کمال نهایی چیست و راه رسیدن به آن کدام است.
در پاسخ این سؤال، به طور اجمال میگوییم: شکی نیست که خداوند کاملترین موجود در سلسله موجودات عالم و منبع همه کمالات است. بنابراین، هر قدر بتوان به او نزدیک شد، به همان میزان، میتوان از کمال بالاتری برخوردار گردید. با این تحلیل، باید گفت: کمال نهایی انسان در یک کلمه، «خدایی شدن» یا «قرب به خدا» است. انسانها هر چه بیشتر صفات الهی را در خود متجلّی کنند، حقیقتاً به خدا نزدیکتر شدهاند و هر چه از صفات الهی دورتر باشند، از خدا دورتر خواهند بود و از کمال نهایی فاصله بیشتر خواهند داشت.
پس از شناخت کمال نهایی؛ یعنی قرب الهی، باید راه رسیدن به این مقام را شناخت.
وسایل گوناگونی میتوانند در تهذیب نفس و سیر و سلوک انسان بهسوی خالق هستی و قرب الهی مؤثر باشند. بهطور کلّی هر چه مورد رضای خدا باشد، اعمّ از ایمان به خدا و پیامبر، جهاد در راه خدا، عباداتی از قبیل نماز، زکات، روزه، حج، صله رحم، انفاق در راه خدا و خلاصه هر کار خیری میتواند وسیله تکامل و تقرّب واقع شود. اما از وسایلی که در پیمودن راه قرب الهی و سیر و سلوک معنوی انسان نقش مؤثّری دارد، پذیرش ولایت امامان معصوم(ع) و محبت و دوستی آن بزرگواران است.
آموزههای دینی؛ با بیان اهمیت پذیرش ولایت معصومان(ع) و پیروی از آنها؛ موقعیت بلند آنان را نیز در قرب و حب به حق تعالی عنوان مینماید و طریق نزول و سیر صعود همگان را بر آنان منحصر میگرداند. اگر گفته میشود نماز و روزه بدون ولایت، به جایی نمیرسد؛ یعنی هیچ طاعتی بدون ولایت به جایی نمیرسد؛ زیرا نماز و روزه و هر طاعت دیگری وقتی میتواند مؤثر باشد که راهی به حق یابد و این وصول بدون عبور از طریق امامان معصوم(ع) ممکن نیست.
راههای بهرهمندی از ولایت امامان معصوم(ع) برای تقرب به خدا
اکنون، به برخی از راههای مهم بهرهمندی از ولایت امامان معصوم(ع) برای تقرب به خدا اشاره میشود.
1. پذیرش ولایت امامان معصوم(ع) و معرفت مقام آنها
یکی از ارکان ایمان قبول ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. آنچه از آیات قرآن و کلمات پیامبر خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) فهمیده میشود پیروی از اهل بیت(ع) از مسائلی است که نقش اساسی در تحقق مفهوم ایمان و رسیدن به قرب الهی دارد و اگر کسی بر اساس مکتب اهل بیت(ع) زندگی خود را تنظیم نکند، ارکان ایمان او کامل نیست. پس اگر کسی ولایت امامان معصوم(ع) را قبول نکند یکی از اساسیترین فرامین خداوند را قبول نکرده است.
پذیرش ولایت را خداوند بر انسانها واجب نموده، و امر ولی را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن ولایت ائمه اطهار(ع) به قبول نکردن ولایت خداوند بر میگردد که با قرب الهی منافات دارد؛ زیرا روشن است که این امر سبب میشود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد.
پذیرش ولایت سبب میشود که انسان هیچگاه از مسیر هدایت گمراه نشود و در غیر این صورت انسانها در خطر خروج از راه حقاند، و اساساً این اهل بیت(ع) هستند که راه حق را مشخص میسازند و مسیر رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را روشن میکنند.
از دیدگاه عرفان شیعی رسیدن به کمال بدون ولایت محال است ؛ چنانکه از حاج میرزا علی آقای قاضی(ره) نقل شده است: «محال است کسی به درجه توحید، و عرفان برسد، و مقامات و کمالات توحیدی را پیدا نماید و قضیه ولایت بر او منکشف نگردد. بزرگانی که نامشان در کتب عرفان ثبت است، و آنها را واصل و فانی میشمرند؛ و از أهل ولایت نبودهاند؛ بلکه از عامه بهشمار میآیند؛ یا واصل نبودهاند، و ادعای این معنا را مینمودهاند، و یا تحقیقاً ولایت را ادراک کردهاند؛ ولی بر حسب مصلحت زمانهای شدّت و حکّام و سلاطین جور که از عامّه بودهاند، تقیه میکرده، و ابراز نمینمودهاند…». (5)
– از پیامبر خدا(ص) نقل شده که در شب معراج وقتی سخن از شرافت انوار خمسه طیبه – محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)- به میان آمد، خدا فرمود: «یا مُحَمَّدُ! وَ عِزَّتی وَ جَلالی لَوْ انَّ عَبْداً عَبَدَنی حَتَّی ینْقَطِعَ اوْ یصیرَ کَالشَّنِّ الْبالی ثُمَّ اتانی جاحِداً لِوِلایتِهِمْ لَمْ ادْخُلْهُ جَنَّتی وَ لا اظْلَلْتُهُ تَحْتَ عَرْشی »؛ (6) «ای محمّد! به عزّت و جلالم سوگند! اگر بندهای مرا چندان بپرستد که از پا درآید، یا همچون مشک کهنه و پوسیدهای نحیف و لاغر گردد، آنگاه به سوی من آید، در حالی که ولایت ایشان را منکر باشد، من او را در بهشت خود داخل نمیکنم و در سایه عرش خود پناهش نمیدهم».
– امام سجاد(ع) میفرماید: «لَیسَ بَینَ اللَّهِ وَ بَینَ حُجَّتِهِ حِجَابٌ فَلَا لِلَّهِ دُونَ حُجَّتِهِ سِتْرٌ نَحْنُ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ وَ نَحْنُ عَیبَةُ عِلْمِهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْیهِ وَ نَحْنُ أَرْکَانُ تَوْحِیدِهِ وَ نَحْنُ مَوْضِعُ سِرِّهِ»؛ (7) «میان خدا و حجّت او که امام هر زمان است حجاب و مانعی وجود ندارد، پس خداوند پیش روی حجّت خود پوششی نیفکنده است. مائیم درهای علم خدا، راه مستقیم و کانون علم او، و مائیم بازگوکننده و شرح دهنده وحی خدا و استوانههای اصلی کاخ توحید او، و مائیم جایگاه راز نهانی او».
– امام باقر(ع) فرمود: «…حَطِیمُ إِسْمَاعِیل … وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ عَبْداً صَفَّ قَدَمَیهِ فِی ذَلِکَ الْمَکَانِ قَائِمَ اللَّیلِ مُصَلِّیاً حَتَّی یجِیئَهُ النَّهَارُ وَ صَائِمَ النَّهَارِ حَتَّی یجِیئَهُ اللَّیلُ ثُمَّ لَمْ یعْرِفْ لَنَا حَقَّنَا وَ حُرْمَتَنَا أَهْلَ الْبَیتِ لَمْ یقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ شَیئاً أَبَدا»؛ (8) «اگر کسی در حطیم اسماعیل،(9) شبها را به نماز و روزها را به روزه سپری سازد، ولی حق و حرمت ما، اهل بیت را نشناسد، به خدا سوگند! خداوند هرگز چیزی از عبادتش را نمیپذیرد».
– امام صادق(ع): «صراط مستقیم، امیر مؤمنان علی(ع) و معرفت نسبت به او است».
– امام صادق(ع) درباره معنای «صراط» فرمود: «هُوَ الطَّرِیقُ إِلَی مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِی الدُّنْیا وَ صِرَاطٌ فِی الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِی فِی الدُّنْیا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ مَنْ عَرَفَهُ فِی الدُّنْیا وَ اقْتَدَی بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَی الصِّرَاطِ الَّذِی هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِی الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ یعْرِفْهُ فِی الدُّنْیا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِی الْآخِرَةِ فَتَرَدَّی فِی نَارِ جَهَنَّمَ»؛ (10) «آن، راه شناخت خداوند عزّ و جلّ است، و دو صراط وجود دارد: صراطی در دنیاست و صراطی در آخرت. صراط دنیا همان امامی است که اطاعتش واجب است. هرکه در دنیا او را بشناسد و از راهنماییهایش پیروی کند از صراط آخرت که پُلی است بر روی جهنم، بگذرد و هر کس در اینجا امام خود را نشناخت، هنگام گذشتن از صراط آخرت گامش خواهد لغزید و در آتش دوزخ خواهد افتاد».
– امام رضا(ع) در حدیث معروف «سلسلة الذهب» از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمودند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»؛ (11) «توحید پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند و پس از اندکی تأکید نمودند: با عمل به شرایط لا إله إلاّ الله و من یکی از آن شرایط است»؛ یعنی پذیرش ولایت.
2. محبت و دوستی امامان(ع) و اطاعت از آنان
انسانها در داشتن کمالات و زیباییهای معنوی متفاوتند و به میزان برخورداری از کمالاتی که دارند، دیگران را شیفته و مجذوب خود میکنند. این شیفتگی به صورت محبّت و لوازم آن ابراز میشود. امتیاز اساسی مردان الهی که به نور حق روشن بودهاند، این است که به خاطر برخورداری از همه کمالات نفسانی، نه تنها خاطرهها و اندیشهها را جذب کرده، بلکه به دلها و روحا نور، حرارت، نشاط و ایمان میبخشند. محبّت سبب میشود که محبّ به شکل محبوب درآید. از اینجا فلسفه سفارشهای فراوان اسلام در لزوم محبّت نسبت به امامان معصوم(ع) روشن میشود؛ زیرا محبّت و شیفتگی به امامان معصوم، اطاعت از حق و پیروی از فضایل را به ارمغان میآورد. رشته محبّت است که مردم را به اهل بیت پیوند میدهد تا از وجود، آثار و رهنمودهایشان استفاده کنند.
پیروی عملی از پیشوایان معصوم(ع) موجب می شود انسان تحت ولایت و سرپرستی آن بزرگواران قرار گرفته و از خرمن پرفیض وجودشان در دنیا و آخرت بهرهمند شود. دودمان پیامبر خدا(ص)، انسانهای پاک و باصفایی هستند که جز خیر و نیکی از آنان سر نمیزند. از اینرو؛ همراهی، پیروی و ارتباط با آنان، دل را جلا میدهد، ایمان را خالص میکند و انسان را از آلودگیها، پاک میسازد، و در نتیجه انسان به مراتب قرب الهی میرسد؛ زیرا آن پاکان بینظیر، راه و رسم زندگی شرافتمندانه همراه با عزّت و کرامت را خود، تجربه کردند و به دیگران نیز آموختند، چنانکه در کمترین عمل خود، آلوده به ریا و نفاق نگشتند و سراسر وجودشان به یقین، ایمان و اخلاص مزین بود. به همین علت، جاذبههای معنوی و ملکوتی آنان، انسانهای پاکدل و مؤمن را به سوی خویش میکشد و از تاریکی و ظلمت به وادی نور میبرد.
– پیامبر خدا(ص): «مَثَلُ أهلِ بَیتی فیکُم کَمَثَلِ سَفینةِنوحٍ؛ مَن رَکِبَها نَجا، ومَن تَخَلَّفَ عَنها زُجَّ فِی النّارِ»؛(12) «اهل بیت من در میان شما، همچون کشتی نوحاند که هر که بدان سوار، نجات یافت و هر که از آن باز مانْد، به آتش افکنده شد».
– پیامبر خدا(ص): «الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ مَنْ أَطَاعَهُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ هُمُ الْوَسِیلَةُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛(13) «امامان از فرزندان حسین(ع) هستند، هرکس آنها را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است، و هرکس آنها را نافرمانی کند خدا را نافرمانی کرده است، ایشانند حلقه و دستگیره محکم و ایشانند وسیلهای به سوی تقرّب الهی».
– پیامبر خدا(ص): «مَن أحَبَّ أن یَتَمَسَّکَ بِالعُروَةِ الوُثقی فَلیَتَمَسَّک بِحُبِّ عَلِیٍّ و أهلِ بَیتی »؛ (14) «هر که دوست دارد به دستگیره محکم چنگ زند، به دوستی علی و اهل بیت من چنگ در زند».
– امام علی(ع): از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: «من سید اولاد آدمم، ای علی! تو و امامان بعد از تو سادات امت من هستید. هرکس ما را دوست دارد خدا را دوست داشته و هرکس ما را دشمن دارد خدا را دشمن داشته، و هر که به ولایت ما باشد به ولایت خداست، و هرکس دشمن ماست دشمن خدا است، و هرکه فرمان ما برد خدا را فرمان برده و هرکه نافرمانی ما کند خدا را نافرمانی کرده است».
– امام باقر(ع)، درباره آیه: «قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ»؛(15) «بگو: هر مزدی که از شما خواستم، از آنِ خودتان»، فرمود: «أَجْرُ الْمَوَدَّةِ الَّذِی لَمْ أَسْأَلْکُمْ غَیْرَهُ فَهُوَ لَکُمْ تَهْتَدُونَ بِهِ وَ تَنْجُونَ مِنْ عَذَابِ یَوْمِ الْقِیَامة»؛(16) [یعنی:] این مزد که دوستی با خویشاوندان است و من جز آن، چیزی از شما نمیخواهم، در حقیقت برای خود شماست؛ زیرا شما به واسطه آن، هدایت میشوید و در روز قیامت، از عذاب خدا رهایی مییابید.
– امام صادق(ع) در وصیت خود به عبدالله بن جندب، میفرماید: «یا بْنَ جُنْدَب! بَلِّغْ مَعاشِرَ شیعَتِنا وَ قُلْ لَهُمْ: لا تَذْهَبَنَّ بِکُمُ الْمَذاهِبُ، فَوَاللهِ لا تُنالُ وِلایتُنا إِلَّا بِالْوَرَعِ وَ الْاجْتِهادِ فِی الدُّنْیا وَ مُواساةِ الْإِخْوانِ فِی اللهِ…»؛(17) «ای پسر جندب! به شیعیان ما بگو: هر راهی را نروید [و هر عملی را انجام ندهید] به خدا سوگند! جز با ورع، تلاش در دنیا و مواسات با برادران دینی در راه خدا به ولایت ما نمیرسید».
3. توسّل
براساس احادیث؛ توسّل به معصومین(ع)، شرط سلوک الی الله و یکی از وسائل تقرّب به درگاه خداست. توسّل، در حقیقت، استعانت از خدا است نه از واسطه. وساطتِ ائمه اطهار(ع)، نشان از جایگاه والای او در پیشگاه خداوند دارد.(18) از اینرو؛ زیرا خداوند سبحان، آنان را واسطه فیض خود قرار داده است.
توسل امامان(ع) به شیوههای مختلفی امکانپذیر است؛ مانند: زیارت آنان از دور و نزدیک، درخواست عنایت و شفاعت از آستان با برکتشان، نذر و نیاز به بارگاه ملکوتی آنان و … .
امام علی(ع) در تفسیر آیه شریفه «وَ ابْتَغُوا الَیهِ الْوَسیلَةَ»(19) فرمود: «انَا وَسیلَتُهُ»؛ (20) من «وسیله خدا» هستم.
همچنین حضرت زهرا(س) در خطبه معروف خود میفرماید: «فَاحْمَدُوا اللهَ الَّذِی بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ ابْتَغَی مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ، فَنَحْنُ وَسِیلَتُهُ فِی خَلْقِهِ»؛ (21) «خدایی را ستایش کنید که عظمت و نورش ایجاب میکند تا اهل آسمانها و زمین [برای نزدیک شدن به او] وسیله بجویند و ما وسیله او در میان خلقش هستیم».
________________________________
1. ر. ک: عزیزی، مصطفی ، پرسشها و پاسخهای دانشجویی ، انسان شناسی ، دفتر 42، قم، دفتر نشر معارف ، 1389ش، ص 104 – 106.
2. احزاب(33)، آیه 71.
3. بقره(2)، آیه 5.
4 . هود(11)، آیه 108.
5. طباطبائی، سید محمد حسین، توحید علمی و عینی در مکاتیب حکمی و عرفانی، مشهد مقدس، نشر علامه طباطبایی، چاپ دوم، ص 40.
6 . خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، قم، بیدار، 1401ق، ص 152.
7. شیخ صدوق، معانی الاخبار، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق، ص 35.
8 . برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق، ج 1، ص 92.
9. حطیم، میان رکن و مقام و درب کعبه است.
10. معانی الأخبار، ص 32.
11 . شیخ صدوق، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش، ص 235.
12. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق، ج 2، ص 27.
13. همان، ج 2، ص 58.
14. همان.
15 . سبأ(34)، آیه 47.
16. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق، ج 8، ص 379.
17 . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق، ص 303.
18 . ر. ک: شاکرین، حمیدرضا، پرسشها و پاسخهای دانشجویی ، دفتر 7، قم، دفتر نشر معارف ، چاپ یازدهم، 1389ش، ص 167 – 169.
19 . مائده(5)، آیه 35.
20. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق، ج 3، ص 75.
21. طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق، ص 113 – 114.
«…وَ مَنْ یطِعِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظیماً»؛(2) «و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگاری [و پیروزی] عظیمی دست یافته است.
«أُولئِکَ عَلی هُدی مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون»؛(3) آنان (اهل ایمان) بر طریق هدایت پروردگارشانند و آنان رستگارانند.
«وَ امَّا الَّذینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خالِدینَ فیها»؛(4) امّا آنها که خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند.
در اینکه همگان طالب سعادت و کمال نهایی خود هستند، شکی نیست. سخن در این است که این کمال نهایی چیست و راه رسیدن به آن کدام است.
در پاسخ این سؤال، به طور اجمال میگوییم: شکی نیست که خداوند کاملترین موجود در سلسله موجودات عالم و منبع همه کمالات است. بنابراین، هر قدر بتوان به او نزدیک شد، به همان میزان، میتوان از کمال بالاتری برخوردار گردید. با این تحلیل، باید گفت: کمال نهایی انسان در یک کلمه، «خدایی شدن» یا «قرب به خدا» است. انسانها هر چه بیشتر صفات الهی را در خود متجلّی کنند، حقیقتاً به خدا نزدیکتر شدهاند و هر چه از صفات الهی دورتر باشند، از خدا دورتر خواهند بود و از کمال نهایی فاصله بیشتر خواهند داشت.
پس از شناخت کمال نهایی؛ یعنی قرب الهی، باید راه رسیدن به این مقام را شناخت.
وسایل گوناگونی میتوانند در تهذیب نفس و سیر و سلوک انسان بهسوی خالق هستی و قرب الهی مؤثر باشند. بهطور کلّی هر چه مورد رضای خدا باشد، اعمّ از ایمان به خدا و پیامبر، جهاد در راه خدا، عباداتی از قبیل نماز، زکات، روزه، حج، صله رحم، انفاق در راه خدا و خلاصه هر کار خیری میتواند وسیله تکامل و تقرّب واقع شود. اما از وسایلی که در پیمودن راه قرب الهی و سیر و سلوک معنوی انسان نقش مؤثّری دارد، پذیرش ولایت امامان معصوم(ع) و محبت و دوستی آن بزرگواران است.
آموزههای دینی؛ با بیان اهمیت پذیرش ولایت معصومان(ع) و پیروی از آنها؛ موقعیت بلند آنان را نیز در قرب و حب به حق تعالی عنوان مینماید و طریق نزول و سیر صعود همگان را بر آنان منحصر میگرداند. اگر گفته میشود نماز و روزه بدون ولایت، به جایی نمیرسد؛ یعنی هیچ طاعتی بدون ولایت به جایی نمیرسد؛ زیرا نماز و روزه و هر طاعت دیگری وقتی میتواند مؤثر باشد که راهی به حق یابد و این وصول بدون عبور از طریق امامان معصوم(ع) ممکن نیست.
راههای بهرهمندی از ولایت امامان معصوم(ع) برای تقرب به خدا
اکنون، به برخی از راههای مهم بهرهمندی از ولایت امامان معصوم(ع) برای تقرب به خدا اشاره میشود.
1. پذیرش ولایت امامان معصوم(ع) و معرفت مقام آنها
یکی از ارکان ایمان قبول ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. آنچه از آیات قرآن و کلمات پیامبر خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) فهمیده میشود پیروی از اهل بیت(ع) از مسائلی است که نقش اساسی در تحقق مفهوم ایمان و رسیدن به قرب الهی دارد و اگر کسی بر اساس مکتب اهل بیت(ع) زندگی خود را تنظیم نکند، ارکان ایمان او کامل نیست. پس اگر کسی ولایت امامان معصوم(ع) را قبول نکند یکی از اساسیترین فرامین خداوند را قبول نکرده است.
پذیرش ولایت را خداوند بر انسانها واجب نموده، و امر ولی را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن ولایت ائمه اطهار(ع) به قبول نکردن ولایت خداوند بر میگردد که با قرب الهی منافات دارد؛ زیرا روشن است که این امر سبب میشود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد.
پذیرش ولایت سبب میشود که انسان هیچگاه از مسیر هدایت گمراه نشود و در غیر این صورت انسانها در خطر خروج از راه حقاند، و اساساً این اهل بیت(ع) هستند که راه حق را مشخص میسازند و مسیر رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را روشن میکنند.
از دیدگاه عرفان شیعی رسیدن به کمال بدون ولایت محال است ؛ چنانکه از حاج میرزا علی آقای قاضی(ره) نقل شده است: «محال است کسی به درجه توحید، و عرفان برسد، و مقامات و کمالات توحیدی را پیدا نماید و قضیه ولایت بر او منکشف نگردد. بزرگانی که نامشان در کتب عرفان ثبت است، و آنها را واصل و فانی میشمرند؛ و از أهل ولایت نبودهاند؛ بلکه از عامه بهشمار میآیند؛ یا واصل نبودهاند، و ادعای این معنا را مینمودهاند، و یا تحقیقاً ولایت را ادراک کردهاند؛ ولی بر حسب مصلحت زمانهای شدّت و حکّام و سلاطین جور که از عامّه بودهاند، تقیه میکرده، و ابراز نمینمودهاند…». (5)
– از پیامبر خدا(ص) نقل شده که در شب معراج وقتی سخن از شرافت انوار خمسه طیبه – محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)- به میان آمد، خدا فرمود: «یا مُحَمَّدُ! وَ عِزَّتی وَ جَلالی لَوْ انَّ عَبْداً عَبَدَنی حَتَّی ینْقَطِعَ اوْ یصیرَ کَالشَّنِّ الْبالی ثُمَّ اتانی جاحِداً لِوِلایتِهِمْ لَمْ ادْخُلْهُ جَنَّتی وَ لا اظْلَلْتُهُ تَحْتَ عَرْشی »؛ (6) «ای محمّد! به عزّت و جلالم سوگند! اگر بندهای مرا چندان بپرستد که از پا درآید، یا همچون مشک کهنه و پوسیدهای نحیف و لاغر گردد، آنگاه به سوی من آید، در حالی که ولایت ایشان را منکر باشد، من او را در بهشت خود داخل نمیکنم و در سایه عرش خود پناهش نمیدهم».
– امام سجاد(ع) میفرماید: «لَیسَ بَینَ اللَّهِ وَ بَینَ حُجَّتِهِ حِجَابٌ فَلَا لِلَّهِ دُونَ حُجَّتِهِ سِتْرٌ نَحْنُ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ وَ نَحْنُ عَیبَةُ عِلْمِهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْیهِ وَ نَحْنُ أَرْکَانُ تَوْحِیدِهِ وَ نَحْنُ مَوْضِعُ سِرِّهِ»؛ (7) «میان خدا و حجّت او که امام هر زمان است حجاب و مانعی وجود ندارد، پس خداوند پیش روی حجّت خود پوششی نیفکنده است. مائیم درهای علم خدا، راه مستقیم و کانون علم او، و مائیم بازگوکننده و شرح دهنده وحی خدا و استوانههای اصلی کاخ توحید او، و مائیم جایگاه راز نهانی او».
– امام باقر(ع) فرمود: «…حَطِیمُ إِسْمَاعِیل … وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ عَبْداً صَفَّ قَدَمَیهِ فِی ذَلِکَ الْمَکَانِ قَائِمَ اللَّیلِ مُصَلِّیاً حَتَّی یجِیئَهُ النَّهَارُ وَ صَائِمَ النَّهَارِ حَتَّی یجِیئَهُ اللَّیلُ ثُمَّ لَمْ یعْرِفْ لَنَا حَقَّنَا وَ حُرْمَتَنَا أَهْلَ الْبَیتِ لَمْ یقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ شَیئاً أَبَدا»؛ (8) «اگر کسی در حطیم اسماعیل،(9) شبها را به نماز و روزها را به روزه سپری سازد، ولی حق و حرمت ما، اهل بیت را نشناسد، به خدا سوگند! خداوند هرگز چیزی از عبادتش را نمیپذیرد».
– امام صادق(ع): «صراط مستقیم، امیر مؤمنان علی(ع) و معرفت نسبت به او است».
– امام صادق(ع) درباره معنای «صراط» فرمود: «هُوَ الطَّرِیقُ إِلَی مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِی الدُّنْیا وَ صِرَاطٌ فِی الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِی فِی الدُّنْیا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ مَنْ عَرَفَهُ فِی الدُّنْیا وَ اقْتَدَی بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَی الصِّرَاطِ الَّذِی هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِی الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ یعْرِفْهُ فِی الدُّنْیا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِی الْآخِرَةِ فَتَرَدَّی فِی نَارِ جَهَنَّمَ»؛ (10) «آن، راه شناخت خداوند عزّ و جلّ است، و دو صراط وجود دارد: صراطی در دنیاست و صراطی در آخرت. صراط دنیا همان امامی است که اطاعتش واجب است. هرکه در دنیا او را بشناسد و از راهنماییهایش پیروی کند از صراط آخرت که پُلی است بر روی جهنم، بگذرد و هر کس در اینجا امام خود را نشناخت، هنگام گذشتن از صراط آخرت گامش خواهد لغزید و در آتش دوزخ خواهد افتاد».
– امام رضا(ع) در حدیث معروف «سلسلة الذهب» از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمودند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»؛ (11) «توحید پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند و پس از اندکی تأکید نمودند: با عمل به شرایط لا إله إلاّ الله و من یکی از آن شرایط است»؛ یعنی پذیرش ولایت.
2. محبت و دوستی امامان(ع) و اطاعت از آنان
انسانها در داشتن کمالات و زیباییهای معنوی متفاوتند و به میزان برخورداری از کمالاتی که دارند، دیگران را شیفته و مجذوب خود میکنند. این شیفتگی به صورت محبّت و لوازم آن ابراز میشود. امتیاز اساسی مردان الهی که به نور حق روشن بودهاند، این است که به خاطر برخورداری از همه کمالات نفسانی، نه تنها خاطرهها و اندیشهها را جذب کرده، بلکه به دلها و روحا نور، حرارت، نشاط و ایمان میبخشند. محبّت سبب میشود که محبّ به شکل محبوب درآید. از اینجا فلسفه سفارشهای فراوان اسلام در لزوم محبّت نسبت به امامان معصوم(ع) روشن میشود؛ زیرا محبّت و شیفتگی به امامان معصوم، اطاعت از حق و پیروی از فضایل را به ارمغان میآورد. رشته محبّت است که مردم را به اهل بیت پیوند میدهد تا از وجود، آثار و رهنمودهایشان استفاده کنند.
پیروی عملی از پیشوایان معصوم(ع) موجب می شود انسان تحت ولایت و سرپرستی آن بزرگواران قرار گرفته و از خرمن پرفیض وجودشان در دنیا و آخرت بهرهمند شود. دودمان پیامبر خدا(ص)، انسانهای پاک و باصفایی هستند که جز خیر و نیکی از آنان سر نمیزند. از اینرو؛ همراهی، پیروی و ارتباط با آنان، دل را جلا میدهد، ایمان را خالص میکند و انسان را از آلودگیها، پاک میسازد، و در نتیجه انسان به مراتب قرب الهی میرسد؛ زیرا آن پاکان بینظیر، راه و رسم زندگی شرافتمندانه همراه با عزّت و کرامت را خود، تجربه کردند و به دیگران نیز آموختند، چنانکه در کمترین عمل خود، آلوده به ریا و نفاق نگشتند و سراسر وجودشان به یقین، ایمان و اخلاص مزین بود. به همین علت، جاذبههای معنوی و ملکوتی آنان، انسانهای پاکدل و مؤمن را به سوی خویش میکشد و از تاریکی و ظلمت به وادی نور میبرد.
– پیامبر خدا(ص): «مَثَلُ أهلِ بَیتی فیکُم کَمَثَلِ سَفینةِنوحٍ؛ مَن رَکِبَها نَجا، ومَن تَخَلَّفَ عَنها زُجَّ فِی النّارِ»؛(12) «اهل بیت من در میان شما، همچون کشتی نوحاند که هر که بدان سوار، نجات یافت و هر که از آن باز مانْد، به آتش افکنده شد».
– پیامبر خدا(ص): «الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ مَنْ أَطَاعَهُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ هُمُ الْوَسِیلَةُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛(13) «امامان از فرزندان حسین(ع) هستند، هرکس آنها را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است، و هرکس آنها را نافرمانی کند خدا را نافرمانی کرده است، ایشانند حلقه و دستگیره محکم و ایشانند وسیلهای به سوی تقرّب الهی».
– پیامبر خدا(ص): «مَن أحَبَّ أن یَتَمَسَّکَ بِالعُروَةِ الوُثقی فَلیَتَمَسَّک بِحُبِّ عَلِیٍّ و أهلِ بَیتی »؛ (14) «هر که دوست دارد به دستگیره محکم چنگ زند، به دوستی علی و اهل بیت من چنگ در زند».
– امام علی(ع): از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: «من سید اولاد آدمم، ای علی! تو و امامان بعد از تو سادات امت من هستید. هرکس ما را دوست دارد خدا را دوست داشته و هرکس ما را دشمن دارد خدا را دشمن داشته، و هر که به ولایت ما باشد به ولایت خداست، و هرکس دشمن ماست دشمن خدا است، و هرکه فرمان ما برد خدا را فرمان برده و هرکه نافرمانی ما کند خدا را نافرمانی کرده است».
– امام باقر(ع)، درباره آیه: «قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ»؛(15) «بگو: هر مزدی که از شما خواستم، از آنِ خودتان»، فرمود: «أَجْرُ الْمَوَدَّةِ الَّذِی لَمْ أَسْأَلْکُمْ غَیْرَهُ فَهُوَ لَکُمْ تَهْتَدُونَ بِهِ وَ تَنْجُونَ مِنْ عَذَابِ یَوْمِ الْقِیَامة»؛(16) [یعنی:] این مزد که دوستی با خویشاوندان است و من جز آن، چیزی از شما نمیخواهم، در حقیقت برای خود شماست؛ زیرا شما به واسطه آن، هدایت میشوید و در روز قیامت، از عذاب خدا رهایی مییابید.
– امام صادق(ع) در وصیت خود به عبدالله بن جندب، میفرماید: «یا بْنَ جُنْدَب! بَلِّغْ مَعاشِرَ شیعَتِنا وَ قُلْ لَهُمْ: لا تَذْهَبَنَّ بِکُمُ الْمَذاهِبُ، فَوَاللهِ لا تُنالُ وِلایتُنا إِلَّا بِالْوَرَعِ وَ الْاجْتِهادِ فِی الدُّنْیا وَ مُواساةِ الْإِخْوانِ فِی اللهِ…»؛(17) «ای پسر جندب! به شیعیان ما بگو: هر راهی را نروید [و هر عملی را انجام ندهید] به خدا سوگند! جز با ورع، تلاش در دنیا و مواسات با برادران دینی در راه خدا به ولایت ما نمیرسید».
3. توسّل
براساس احادیث؛ توسّل به معصومین(ع)، شرط سلوک الی الله و یکی از وسائل تقرّب به درگاه خداست. توسّل، در حقیقت، استعانت از خدا است نه از واسطه. وساطتِ ائمه اطهار(ع)، نشان از جایگاه والای او در پیشگاه خداوند دارد.(18) از اینرو؛ زیرا خداوند سبحان، آنان را واسطه فیض خود قرار داده است.
توسل امامان(ع) به شیوههای مختلفی امکانپذیر است؛ مانند: زیارت آنان از دور و نزدیک، درخواست عنایت و شفاعت از آستان با برکتشان، نذر و نیاز به بارگاه ملکوتی آنان و … .
امام علی(ع) در تفسیر آیه شریفه «وَ ابْتَغُوا الَیهِ الْوَسیلَةَ»(19) فرمود: «انَا وَسیلَتُهُ»؛ (20) من «وسیله خدا» هستم.
همچنین حضرت زهرا(س) در خطبه معروف خود میفرماید: «فَاحْمَدُوا اللهَ الَّذِی بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ ابْتَغَی مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ، فَنَحْنُ وَسِیلَتُهُ فِی خَلْقِهِ»؛ (21) «خدایی را ستایش کنید که عظمت و نورش ایجاب میکند تا اهل آسمانها و زمین [برای نزدیک شدن به او] وسیله بجویند و ما وسیله او در میان خلقش هستیم».
________________________________
1. ر. ک: عزیزی، مصطفی ، پرسشها و پاسخهای دانشجویی ، انسان شناسی ، دفتر 42، قم، دفتر نشر معارف ، 1389ش، ص 104 – 106.
2. احزاب(33)، آیه 71.
3. بقره(2)، آیه 5.
4 . هود(11)، آیه 108.
5. طباطبائی، سید محمد حسین، توحید علمی و عینی در مکاتیب حکمی و عرفانی، مشهد مقدس، نشر علامه طباطبایی، چاپ دوم، ص 40.
6 . خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، قم، بیدار، 1401ق، ص 152.
7. شیخ صدوق، معانی الاخبار، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق، ص 35.
8 . برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق، ج 1، ص 92.
9. حطیم، میان رکن و مقام و درب کعبه است.
10. معانی الأخبار، ص 32.
11 . شیخ صدوق، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش، ص 235.
12. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق، ج 2، ص 27.
13. همان، ج 2، ص 58.
14. همان.
15 . سبأ(34)، آیه 47.
16. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق، ج 8، ص 379.
17 . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق، ص 303.
18 . ر. ک: شاکرین، حمیدرضا، پرسشها و پاسخهای دانشجویی ، دفتر 7، قم، دفتر نشر معارف ، چاپ یازدهم، 1389ش، ص 167 – 169.
19 . مائده(5)، آیه 35.
20. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق، ج 3، ص 75.
21. طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق، ص 113 – 114.