۱۳۹۲/۰۴/۲۴
–
۵۹۵ بازدید
در جهان بینی عرفانی هیچ جایگاهی برای شرور وجود ندارد تا بخواهیم برای آن توجیه یا پاسخی بیابیم. از نگاه عرفان وجود تنها منحصر در ذات باری تعالی است (وجود واحد شخصی است) و غیر خدا وجود نیستند بلکه مظاهر وجودند.
به عبارت دیگر موجودات عالم ظهور اسماء و صفات باری تعالی هستند در مرتبه ی فعل. لذا هیچ موجودی حقیقتاً شرّ نیست و اگر شرّی در عالم دیده می شود اعتباری بوده ناشی از درک ناقص بشر است.در علم کلام اسلامی و فلسفه ی مشّائی ، کثرت موجودات عالم ، امری کاملاً حقیقی شمرده می شود.
در جهان بینی عرفانی هیچ جایگاهی برای شرور وجود ندارد تا بخواهیم برای آن توجیه یا پاسخی بیابیم. از نگاه عرفان وجود تنها منحصر در ذات باری تعالی است (وجود واحد شخصی است) و غیر خدا وجود نیستند بلکه مظاهر وجودند.
به عبارت دیگر موجودات عالم ظهور اسماء و صفات باری تعالی هستند در مرتبه ی فعل. لذا هیچ موجودی حقیقتاً شرّ نیست و اگر شرّی در عالم دیده می شود اعتباری بوده ناشی از درک ناقص بشر است.در علم کلام اسلامی و فلسفه ی مشّائی ، کثرت موجودات عالم ، امری کاملاً حقیقی شمرده می شود.
لذا در این نگاه نمی توان کلّ موجودات عالم را حقیقتاً یک نظام پیوسته و پیکر واحد تلقّی نمود. و اگر برخی از متکلّمین دم از پیکر واحد بودن عالم زده اند تحت تأثیر آموزه های حکمت متعالیه یا عرفان نظری بوده است ؛ و الّا طبق مبنای تباین و جدایی ذاتی وجودات از همدیگر ، سخن گفتن از وحدت در عین کثرت توجیه منطقی ندارد.
در چنین نگاهی به عالم خلقت ، تقابل موجودات با همدیگر و تزاحم و تخاصم حقیقی بین آنها که نتیجه اش ظهور شرور است جای بحث خواهد داشت.
امّا در حکمت متعالیه (مکتب فلسفی ملاصدرا ) ماهیّات اشیاء اعتباری شمرده می شوند ؛ ولی برای موجودات عالم ، وجود اثبات می شود. در این نگاه ، وجود ، یکی ولی دارای مراتب است. لذا می گویند: وجود حقیقتی تشکیکی است . یعنی وجود ، حقیقتِ واحدِ دارای مراتب کثیر است. عالیترین مرتبه ی آن واجب الوجود بوده موجود مستقّل است و مراتب پایینتر همگی وجود غیر مستقّل (وجود رابط) بوده ممکن الوجودند. روشن است که در چنین فضایی دیگر جایی برای بحث شرور نیست.
چرا که در این نگاه ، کلّ ممکنات یک پیکر واحدِ دارای مراتب طولی تلقّی می شوند ؛ و بین مراتب طولی یک حقیقت واحد تزاحم و تخاصم معنی ندارد.
توجّه: در این نگاه عالم مثل بدن انسان تلقّی نمی شود. چون با اینکه بدن در عین کثرت اجزاء ، یک پیکر واحد است ، ولی اجزاء آن در طول هم نیستند بلکه در عرض همند. ـــ . البته در کتب حکمت متعالیه از آن جهت که مباحث فلسفه ی مشّائی نیز مطرح است ، به مساله شرّ نیز می پردازند.امّا طبق مبنای خودشان شرّ را ناشی از ماهیّات دانسته به عَرَض ماهیّت ــ که اعتباری است ــ آن را هم اعتباری می دانند.امّا در جهان بینی عرفانی ، ممکنات حتّی وجود ربطی و غیر مستقّل هم ندارند کجا رسد که وجودات متباین و منفکّ از همدیگر باشند. در این نگاه وجود منحصر در خدا و «الموجود» اسمی از اسماء حسنای اوست.در ادعیّه ی وارده از ائمه اطهار(ع) نیز داریم که فرمودند: « … یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا فَرْدُ یَا صَمَدُ یَا حَیُّ یَا مَوْجُودُ یَا مَعْبُود … » (بحارالأنوار ،ج83 ،ص314 ) و همچنین فرمودند: « … یَا حَمِیدُ یَا مَجِیدُ یَا مَعْبُودُ یَا مَوْجُودُ یَا ظَاهِرُ یَا بَاطِنُ یَا طَاهِرُ یَا مُطَهِّر…» (بحارالأنوار،ج88 ،ص51 ) . و ممکنات صرفاً مظاهر اسم الموجودند.
و اگر به آنها وجود و موجود گفته می شود از باب مجاز است. یعنی وجود که در ظاهر (خدا) حقیقت است به بالعرض به مَظهَر آن نیز اطلاق می شود. همانگونه که گفته می شود غذا شور است. در حالی که غذا شور نیست بلکه نمک مخلوط با غذا شور است. پس نمک حقیقتاً و غذا بالعرض شور است. روشن است که بر این مبنا نیز سخن گفتن از شرور به نحو حقیقت معنا نخواهد داشت. در این نگاه موجود بودن خود ممکنات اعتباری است کجا رسد ماهیّات آنها و کجا رسد به آثار ماهیّات و نتایج حاصل از آنها.
به عبارت دیگر موجودات عالم ظهور اسماء و صفات باری تعالی هستند در مرتبه ی فعل. لذا هیچ موجودی حقیقتاً شرّ نیست و اگر شرّی در عالم دیده می شود اعتباری بوده ناشی از درک ناقص بشر است.در علم کلام اسلامی و فلسفه ی مشّائی ، کثرت موجودات عالم ، امری کاملاً حقیقی شمرده می شود.
لذا در این نگاه نمی توان کلّ موجودات عالم را حقیقتاً یک نظام پیوسته و پیکر واحد تلقّی نمود. و اگر برخی از متکلّمین دم از پیکر واحد بودن عالم زده اند تحت تأثیر آموزه های حکمت متعالیه یا عرفان نظری بوده است ؛ و الّا طبق مبنای تباین و جدایی ذاتی وجودات از همدیگر ، سخن گفتن از وحدت در عین کثرت توجیه منطقی ندارد.
در چنین نگاهی به عالم خلقت ، تقابل موجودات با همدیگر و تزاحم و تخاصم حقیقی بین آنها که نتیجه اش ظهور شرور است جای بحث خواهد داشت.
امّا در حکمت متعالیه (مکتب فلسفی ملاصدرا ) ماهیّات اشیاء اعتباری شمرده می شوند ؛ ولی برای موجودات عالم ، وجود اثبات می شود. در این نگاه ، وجود ، یکی ولی دارای مراتب است. لذا می گویند: وجود حقیقتی تشکیکی است . یعنی وجود ، حقیقتِ واحدِ دارای مراتب کثیر است. عالیترین مرتبه ی آن واجب الوجود بوده موجود مستقّل است و مراتب پایینتر همگی وجود غیر مستقّل (وجود رابط) بوده ممکن الوجودند. روشن است که در چنین فضایی دیگر جایی برای بحث شرور نیست.
چرا که در این نگاه ، کلّ ممکنات یک پیکر واحدِ دارای مراتب طولی تلقّی می شوند ؛ و بین مراتب طولی یک حقیقت واحد تزاحم و تخاصم معنی ندارد.
توجّه: در این نگاه عالم مثل بدن انسان تلقّی نمی شود. چون با اینکه بدن در عین کثرت اجزاء ، یک پیکر واحد است ، ولی اجزاء آن در طول هم نیستند بلکه در عرض همند. ـــ . البته در کتب حکمت متعالیه از آن جهت که مباحث فلسفه ی مشّائی نیز مطرح است ، به مساله شرّ نیز می پردازند.امّا طبق مبنای خودشان شرّ را ناشی از ماهیّات دانسته به عَرَض ماهیّت ــ که اعتباری است ــ آن را هم اعتباری می دانند.امّا در جهان بینی عرفانی ، ممکنات حتّی وجود ربطی و غیر مستقّل هم ندارند کجا رسد که وجودات متباین و منفکّ از همدیگر باشند. در این نگاه وجود منحصر در خدا و «الموجود» اسمی از اسماء حسنای اوست.در ادعیّه ی وارده از ائمه اطهار(ع) نیز داریم که فرمودند: « … یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا فَرْدُ یَا صَمَدُ یَا حَیُّ یَا مَوْجُودُ یَا مَعْبُود … » (بحارالأنوار ،ج83 ،ص314 ) و همچنین فرمودند: « … یَا حَمِیدُ یَا مَجِیدُ یَا مَعْبُودُ یَا مَوْجُودُ یَا ظَاهِرُ یَا بَاطِنُ یَا طَاهِرُ یَا مُطَهِّر…» (بحارالأنوار،ج88 ،ص51 ) . و ممکنات صرفاً مظاهر اسم الموجودند.
و اگر به آنها وجود و موجود گفته می شود از باب مجاز است. یعنی وجود که در ظاهر (خدا) حقیقت است به بالعرض به مَظهَر آن نیز اطلاق می شود. همانگونه که گفته می شود غذا شور است. در حالی که غذا شور نیست بلکه نمک مخلوط با غذا شور است. پس نمک حقیقتاً و غذا بالعرض شور است. روشن است که بر این مبنا نیز سخن گفتن از شرور به نحو حقیقت معنا نخواهد داشت. در این نگاه موجود بودن خود ممکنات اعتباری است کجا رسد ماهیّات آنها و کجا رسد به آثار ماهیّات و نتایج حاصل از آنها.