مسأله پیچیدهتر و بزرگتر از آن چیزی است که در اینجا آوردهام، اما اگر گوش شنوا و عزمی برای جلوگیری از قانونگذاری مفسدهانگیز باشد، همین مقدار برای حساس کردن افکار عمومی و دنبال کردن کار توسط متخصصان و دلسوزان کافی است. پانزده نکته درباره این لایحه به شرح زیر است.
۱. طبق لايحه «مشاركت عمومی و خصوصی» تمام پروژههای جديد، نيمهتمام، در دست اجرا، تكميلشده و حتي در دست بهرهبردراي يعني تمام ساختمانها و تأسيساتي كه از برنامهي اول توسعه در زمان پهلوي ساخته شده است تا آخرين پروژهای كه در اين كشور ساخته شود، مشمول مشارکت عمومی و خصوصی میشود.
۲. به استناد اين لايحه تمام انواع قراردادهای ساخت و بهرهبرداری و تجهيز و حتي واگذاري پروژهها را ميتوان منعقد كرد.
۳. به ازاي اين قراردادها ميتوان زمين و ساختمانهاي دولتي و امتيازات انحصاري دولتي و حق تغيير كاربری تمام پروژههاي نامبرده را به افراد واگذار كرد.
۴. اين لايحه براي حساسترين و گرانقيمتترين قراردادهاي كشور يكي از مهمترين قانونهاي كشور يعني قانون برگزاری مناقصات و موادي از قانون محاسبات عمومي كشور را كنار ميگذارد.
۵. كنار گذاشتن قانون برگزاری مناقصات در قراردادهاي مشاركت، يعني بيقانوني در پيچيدهترين، حساسترين (با موضوع زيرساختها و كالاها و خدمات عمومي) و بلندمدتترين (۱۰ يا ۲۰ سال يا بيشتر).
۶. كنار گذاشتن اين قانون و سپردن تدوين آييننامه توسط كارمندان دولت يعني از اين به بعد دولتها خودشان قاعده وضع ميكنند، اجرا مي كنند و خودشان هم تفسير ميكنند كه آنچه كردهاند با آنچه مراد نويسنده بوده سازگار هست یا نیست. اين يعني حمله به مباني فكري مشروطه و نقض تفكيك قوا، يعني نقض دستآوردهای تاريخ انديشهرزی و سياستورزی.
۷. توزيع اين حد از اختيارات بین وزير تا استاندار و فرماندار و شهردار برای تصمیمگیری درباره اموال عمومی، در تاریخ کمنظیر است.
۸. اين اختيارات مطلق، در كدام شاخهي حكمراني اعطا ميشود؟ در قراردادهاي دولتي، یعنی عرصهای که از حساسترین و پرمفسدهترین عرصهها در سطح جهان است.
۹. سؤال مهم این است که آیا مجلس و تدوینکنندگان لایحه به اندازه کافی درباره این لایحه و عواقب آن پژوهش کردهاند و برای تصمیمگیری درباره لایحهای که بر سرنوشت صدها هزار میلیارد تومان اموال عمومی اثر تعیینکننده دارد، به اندازه کافی به جامعه تخصصی، مردم و رسانه توضیح دادهاند؟
۱۰. آیا این توجیه که چند هزار طرح نیمهتمام روی دست دولت مانده است، برای تصویب لایحهای با مشخصات فوق کافی است؟ آیا نباید فرایند طراحی، بررسی و تصویب طرحهای عمرانی کشور را بازنگری کرد تا مسأله طرحهای نیمهتمام و ناکارآمدی و گاه فساد مندرج در آنها درمان شود؟
۱۱. به هیچ عنوان نباید گذاشت حساسترین بخش «لایحه مشارکت عمومی و خصوصی» یعنی نحوه برگزاری مناقصه و مزایده یا به بیان فنی «ارجاع كار در قرارداد مشارکت» در لابهلای بحثهای فرعی، حاشیهای و کماهمیت لایحه پنهان شود.
۱۲. مجلس نباید در بررسی این لایحه گزارش مركز پژوهشهاي مجلس با شماره ۱۷۳۰۵ را نادیده بگیرد. این لایحه، تصمیمگیری درباره اموال عمومی و بیننسلی دهها میلیون ایرانی است.
۱۳. فهرست امتیازاتی که مدیران دولتی بر اساس این لایحه میتوانند در قراردادهای مشارکت اعطا کنند نظیر یارانه سود، وجوه ادارهشده، وجوه تکمیلی، کمک غیرنقدی، تعهد دولت مبنی بر خرید محصول، پرداخت مابهالتفاوت بها، حمایتهای صادراتی، مجوز ایجاد کاربریهای چندگانه، مجوز ایجاد تاسیسات جانبی اقتصادی و «دیگر مشوقها» اهمیت توجه عمومی به این لایحه را به شدت افزایش میدهد.
۱۴. سؤال مهم: چرا براي خريد مبلمان اداري بايد از قانون برگزاي مناقصات استفاده كرد اما براي اعطاي اين همه اموال و داراييها در قالب مشارکت عمومی-خصوصی نبايد از قانون برگزاري مناقصات پيروي كرد.
۱۵. اگر «آییننامههای اجرایی دولت» برای اجرای «قانون برگزاری مناقصات» ایراد دارد، این ایرادها را رفع کنید. اصلاح نقائص مقرراتی مندرج در آییننامهها نیازی به تغییر قانون ندارد و صرفا با بهبود آییننامههای اجرایی رفع میشوند.
اموال عمومی بیننسلی و به ارزش صدها هزار میلیارد تومان را نمیتوان به اختیار و اراده بوروکراتها، بدون نظارت محکم سپرد، حتی اگر نامش مشارکت عمومی-خصوصی باشد. باید به تک تک جزئیات این لایحه و هر کلمهاش حساس بود.
نویسنده: محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
شبکه جامعهشناسی