شفا بواسطه تلقین یا بواسطه کرامت اهل بیت
۱۳۹۲/۰۴/۲۵
–
۲۲۷۳ بازدید
نخست باید دانست عوامل تأثیرگذار در طبیعت فراوان است. لذا اثبات یک عامل دلیل بر نفی عامل دیگر نمی شود. بلکه با واقع بینی و جامع نگری می توان به عوامل مادی، عوامل روحی و عوامل معنوی و فراطبیعی معتقد بود. جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
T}واقعیت داشتن خدا{T
سخن از باور، اعتقاد و ایمان، مجالى وسیع و زمینه اى دیگر مى طلبد. همین قدر باید گفت که آنچه انسان به آن اعتقاد و باور دارد، بحثى جدا و برآورده شدن حاجات و بهره بردن از توسّلات، سخنى دیگر است.
واقعیت داشتن خدا
سخن از باور، اعتقاد و ایمان، مجالى وسیع و زمینه اى دیگر مى طلبد. همین قدر باید گفت که آنچه انسان به آن اعتقاد و باور دارد، بحثى جدا و برآورده شدن حاجات و بهره بردن از توسّلات، سخنى دیگر است.
نکته قابل توجّه این است که آیا ممکن است چیزى فراتر از «باور انسانى» وجود نداشته باشد، ولى حوایج و خواسته هاى انسانى، در پاره اى از موارد برآورده شود؟ آیا آنچه «نیست»، مى تواند به خواسته هاى ما جامه «وجود» بپوشاند؟
ذات نایافته از هستى بخش
کى تواند که شود هستى بخش
حال این «حقیقت موجود» چیست و کدام یک از ادیان و کیش هاى مختلف، حقانیت مطلق را از آن خویش ساخته است؟ باید در جاى خود، از آن سخن گفت.
اما چگونه است که «توسّل» – حتى با برداشتن مقدارى خاک – حاجتى را روا و دردى را شفا مى بخشد؟
گفتنى است طبق پاره اى از روایات و احادیث قدسى، یکى از موهبت ها و الطاف الهى نسبت به بندگان، اثر بخشیدن به «حسن ظن» و «گمان نیک» آنان است. خداوند، مقرر فرموده که در دو بخش (1. نسبت به وجود مقدس خود او، 2. نسبت به هر امر یا هر شیئى دیگر)، هر کس گمان نیکى ببرد، آن گمان را جامه عمل بپوشاند و انسان را ناامید نکند. براساس بعضى از روایات، به ما امر شده که هم به خداوند و هم به امور دیگرى که با آن سر و کار داریم، حسن ظن داشته باشیم. بنا بر روایتى «تأثیر تفأل، متناسب با اعتقاد آدمى است؛ یعنى، اگر حادثه و مصیبتى را سخت [و وقوعش را حتمى ] دید، براى او سخت خواهد بود و اگر آن را سبک گرفت، آسان خواهد بود و اگر به آن اعتنایى نکرد، بر او نخواهد بود (اثرى نخواهد داشت)».(به نقل از: شیخ حسین بحرانى، سلوک عرفانى در سیره اهل بیت(ع)، ص 34.)
امیرالمؤمنین على علیه السلام مى فرماید: «هر کس گمان خیرى نسبت به تو داشت، گمانش را تصدیق نما و آن طور که درباره ات گمان داشت، با او رفتار کن».(همان، ص 35.) ما علاوه بر این که نسبت به دیگران، حسن ظن داریم، باید به این نکته نیز توجّه کنیم که «حسن ظن» به عنوان بابى براى برآورده شدن خواسته هایمان، به روى ما گشوده شده است. از روایات چنین برمى آید که: «حق تعالى، حسن ظن به هر چیزى را [نه فقط به خداوند ]تصدیق کرده و امر را بر وفق گمان نیک وى پیش مى برد».(همان.)
گویا چنین گمان نیکى، مصداق حسن ظن به خداوند است؛ هر چند گمان برنده، اصلاً به خداوند اعتقاد نداشته و به قول شما «هندو» باشد. اما در واقع، چون عالم وجود، هستى خویش را از خداوند یافته است؛ هر خیرى هم که از ناحیه شخصى یا شیئى، به کسى مى رسد، به خداوند متصل بوده و از جانب او رسیده است. پس هر گمان نیک، نهایتاً حسن ظن به خداوند است؛ یعنى، خداوند این خیر و نیکى را در آن شخص یا شى ء، به ودیعت نهاده است؛ آن گاه خداوند هم به این گمان جامه عمل خواهد پوشاند.
این معنا به طور صریح در روایت آمده است: «هر کس گمان نیکى به سنگى برد، خداوند در آن سرّى قرار خواهد داد [راوى با تعجب ]گفت: به سنگى؟ امام فرمودند: مگر حجرالاسود را نمى بینى؟».(همان.)
پس اعتقادات و باورهاى مردم جهان که باعث توسّل آنان به خاک، سنگ، درخت، شخص و یا هر چیز دیگرى شده است؛ داراى واقعیت است اما دلیل بر حقانیت آن اعتقاد نیست. چنان که برنیامدن حاجات نیز دلیل بر باطل بودن اعتقادات ما نمى باشد؛ بلکه این دستیابى به حوایج، از باب لطف و توجّه خداوند به بندگان خویش است که اسباب و علل را در عالم، طبق ظن نیکوى آنان، هموار و مهیا مى سازد.
او زبحر عذب آب شور خورد تا که آب شور او را کور کرد
بحر مى گوید به دست راست خور زآب من اى کور! تا یابى بصر
هست دست راست اینجا ظن راست کاو بداندنیک و بد را کز کجاست
مثنوى، دفتر دوم، ابیات 1118 – 1120.
1. حقیقت دعا، دل سپردن به قدرتی فرا مادی و سرچشمه همه توانایی ها؛ یعنی خداوند و فراخواندن او در گره گشایی از کاستی ها، بن بست ها و گرفتاری هایی است که انسان با آن روبه رو شده است. پیداست موارد یاد شده در قلمرو نیازهای مادی انسان خلاصه نشده، بلکه حوزه مسائل معنوی و روحی انسان را نیز در بر می گیرد.
2. افزون بر دعا و درخواست مستقیم و بی واسطه از خداوند، گاهی انسان به منظور برآورده شدن نیازهای مادی و معنوی خود اشخاصی را که نزد خداوند دارای موقعیتی نیکو و شایسته اند واسطه کرده، از آنان تقاضا می کند که از خداوند بخواهند تا نیاز او را برطرف سازند. به رهیافت مزبور در آموزه های دینی توسل گفته می شود. این رویکرد دارای پشتوانه ای عقلی بوده و بر منطق درستی استوار است؛ چرا که اگر دعا کننده آن چنان جایگاهی نداشته باشد که ندای او را فرشتگان به عرش ببرند، ولی چه بسا با این پل و واسطه ای که زده است، این امر محقق شود.
3. دعا، توسل و هر رویکرد دیگر سرچشمه گرفته از آموزه های دینی، انسان های معتقد به راهکارهای مزبور را وا می دارد تا با بهره گیری از آن ها، موانع مادی و معنوی سر راه زندگی را بردارد، در این حقیقت ریشه دارند که اراده متکی به قدرت روح و شخصیت خود را به دلیل محدود بودن تأثیر آن در خارج، برای این فهم کافی ندانسته و بر این بار است که، اگر صاحب همین اراده محدود و به خداوند متکی باشد؛ مانند انبیاء، اولیاء، بندگان حقیقی خداوند و صاحبان مقام یقین که جز برای خداوند اراده ای نمی کنند، چنین اراده مقدسی چون هیچ گونه استقلالی از خود نداشته و رنگ و بوی خواهش های نفسانی و هوای نفس به خود نمی گیرد و هیچ گونه اتکایی به جز خدا ندارد، از این رو طبعا اراده ای نامحدود و ربانی بوده و تأثیرش حدود و قیود معینی ندارد. افرادی که دارای این نوع اراده هستند، اگر در مقام تحدی؛ یعنی دعوت مخالفین به معارضه و اثبات عجز و ناتوانی آنان برآمده و به چنین کارهایی دست زنند، عمل آنان را معجزه و اگر در چنین موردی نباشد، کرامت یا در صورت همراه بودن با دعا، اجابت دعا نامیده می شود. (علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج 1، ص 331، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی)
4. در کنار دو راهکار مورد قبول آموزه های دینی؛ یعنی معجزه و کرامت (و یا استجابت دعا در صورت همراه بودن با دعا)، راهکارهای ناپذیرفتنی از دیدگاه دین به نام های کهانت و سحر را داریم که در آن ها اولا اراده به خود متکی است، نه به خدا، ثانیا در همان حال که به خود متکی است، اگر از روح، جن و مانند آن استمداد جوید، کهانت و چنان چه با دعا، ورد و مانند آن همراه باشد، سحر نامیده می شود. (همان)
5. با توجه به آن چه گفته شد؛ به ویژه دو ردیف اخیر، در یک چشم انداز و تحلیل کوتاه از دلیل شفا یافتن بیمار در اماکن متبرکه چنین می توان گفت: از آن جا که بیمار با خلوص و صداقت و نیز با یقین به توانایی های فوق العاده و فراتر از توانایی های وسایل مادی در تأثیر آفرینی اراده الهی به او روی آورده؛ وانگهی این روی آوردن مستقیم هم نبوده، بلکه شخصی آبرومند و دارای موقعیتی شایسته نزد خداوند را واسطه تقاضای خود قرار داده است؛ از این رو، اراده الهی نیز اثری غیرعادی از خود بر جای گذارده و بیمار مزبور شفا پیدا می کند. این پدیده، چیزی است که از آموزه های اسلامی به دست می دهد. پیداست جزئیات فرآیند تأثیرگذاری مزبور، بر ما ناشناخته می باشد.