شفا دادن معصومین و شبکه شعور کیهانی
۱۳۹۳/۰۱/۲۹
–
۴۹۹ بازدید
در پاسخ باید گفت اگر کسی این شفا را استقلالاً به معصومین نسبت دهد، ما هم معتقدیم که این باور نهتنها دینی نیست، بلکه خروج از مرز توحید بوده و شرک محسوب میشود. اما کدام شیعه است که شفای استقلالی را در حق معصوم قائل باشد؟ اساساً مقام عصمت معنایش این است که بدون اذن الهی هیچ عملی از معصوم سر نمیزند.
همانطوری که هواداران عرفان حلقه میگویند طاهری شفا داد و منظورشان این است که موجودات غیرارگانیک از حریم انسان خارج شد وکسی نسبتدادنِ شفا به طاهری را شرک نمیداند، نسبتدادن شفا به معصومین هم نباید بدون اذن الهی معنا شود. چرا شفای طاهری عین خداپذیری معنا میشود، اما اگر چنین شفایی به معصومین نسبت داده شود، در تعارض با خدامحوری معرفی میشود؟
در مورد معصومین هم شفا به این معناست که شافی خداست و واسطه شفا معصومیناند. اگر قرار است هرگونه واسطهای شرک معرفی شود، چرا در عرفان حلقه معتقدند که مفهوم شافی وقتی محقق میشوند که پای شبکه شعور کیهانی به میان آید و شعورِ جزء با شعور کل که همان شعور کیهانی است وحدت یابد؟ مگر خداوند نمیتواند بدون ابزار قراردادن شبکه شعور کیهانی و بدون اتحاد شعور جز با کل، شفا را تحقق بخشد؟ چرا میانجیگری شعور کیهانی در شفابخشی به شرک تفسیر نمیشود، اما معصومین که کاملترین مخلوقات الهیاند، نباید از طرف خدا به عنوان ابزار شفا مورد عنایت قرار گیرند؟
تفاوت شعور کیهانی با معصومین
اضافه میکنیم اگر کسی بخواهد تفاوت شعور کیهانی را با معصومین بداند، باید بداند که معصومین هیچگاه قائل نشدهاند که: «خداوند فقط خالق است و کار گرداندن جهان و تدبیر آن منحصر در ماست». اما در عرفان حلقه قائل شدهاند کار خداوند فقط خلق عالم بوده و برای بقا و پیشبرد امور خلق، حقیقتی به نام «شبکه شعور کیهانی» خلق شده است که کارگزار خداوند در هستی است.
در چنین نگاهی جایگاه خداوند در حقیقت جایگاهی تشریفاتی است و خداوند در بقای هستی سهمی ندارد. دوم این که معصومین نگفتهاند که کار ما منحصر در شفابخشی است و هیچ گاه عرفان را در درمان خلاصه نکرده اند، اما در عرفان حلقه باور این است که اگر اتصال با شعور کیهانی انجام پذیرد، خداشناسی عملی محقق شده است. چنین خداشناسی عملی منحصر در بهبودی و پیدایش قدرت درمانگری است.
سوم اینکه معصومین هیچگاه نگفتهاند که عرفان مساوی با درمان است، بلکه درمان ذاتاً هیچ نسبتی با معرفت الهی ندارد و اینگونه نیست که هرکس قدرت درمانگری پیدا کند، عارف شده و به شهود رسیده است. اگر عمل درمانگری در فرقه حلقه، ملازم با عرفان معرفی شود، کار روانپزشکان و طبیبان و هامیوپاتی و آیورودا چرا عرفان نباشد؟ معجزه مسیح (ع) این نبود که درمانگر بوده، بلکه معجزه وی این بوده که بدون ابزارهای مانند تشعشع دفاعی و انرژیدرمانی و اتصال با شعور کیهانی، فرایند درمان را رقم زده است.