باید حقایق را از منابع معتبر اخذ کرد.
جمال و شمایل امام علی(ع) پیامبر مکرم اسلا م (ص) فرمود: هرکه دوست دارد که به هیبت اسرافیل، رتبه میکائیل، جلالت جبرئیل، سازگاری آدم، خداترسی نوح، دوستی ابراهیم، اندوه یعقوب، جمال یوسف، مناجات موسی، صبرایوب، زهد یحیی، سنت یونس، پرهیز عیسی وحب و خوی محمد بنگرد باید به علی بنگرد، که نود خصلت از خصلت های انبیا در اوست وهمه را خداوند در او جمع کرده و برای احدی غیر او جمع نکرده است.علامه مجلسی(ره) می گوید: از جابر و ابن حنیفه روایت است :
علی(ع) مردی میان قامت و تنومند بود، ابروانی بلند و کمانی، چشمانی درشت و سیاه داشت که سفیدی آن آمیخته به سرخی بود، چهره اش از زیبایی می درخشید، گندمگون بود و موهای جلو سرش ریخته و پشت سر مویی بسان سربندی جواهر نشان داشت، گردنش چون تنگ سیم فام بود و درشت، پشتی محکم، سینه ای پهن و پهلویی پرگوشت و یکدست و صاف، دستها و انگشتانی پرگوشت و کلفت داشت بازو و ساعدش در هم و یکدست بود به طوری که از هم تمیز داده نمی شد، ساعدهایی درشت، دوش هایی پهن و مفاصلی بزرگ داشت. محاسنی داشت که سینه اش را زینت می بخشید، عضلاتی درشت و ساق پایی باریک داشت. (بحار الا نوار ج 35 ص 2و3)
در کتاب سیره معصومان ج 3، سید محسن امین آمده است :
با استفاده از روایات به خصوصیات برجسته آن امام اشاره می کنیم.
علی (ع) مردی میانه بالا بود. اندکی کوتاه و چاق. چشمانی سیاه و گشاده داشت. در نگاهش عطوفت و مهربانی موج می زد. ابروانش کشیده و پیوسته بود. صورتی زیبا داشت و از نیکو منظرترین مردم به شمار می آمد. رنگ صورتش گندمگون بود. چهره ای گشاده و بشاش داشت. به جز موهای اطراف سرش، موی دیگری نداشت و سرش طاس بود و از پشت همچون تاجی می درخشید. گردنش از سپیدی به درخشش ابریقی نقره ای مانند بود. ریشی انبوه داشت و بالای آن زیبا می نمود. گردنش ستبر و شانه هایش همچون شانه های شیری ژیان، فراخ بود.
در روایتی دیگر ذکر شده است: شانه هایش مانند شانه های شیری قوی جثه، پهن بود. بازوان نیرومندش، از شدت درهم پیچیدگی عضلات از ساعدش قابل تمیز نبود.مچها و نیز پنجه هایی قوی و قدرتمند داشت.در روایتی دیگر نیز آمده است:
آن حضرت انگشتانی باریک و ساعد و دستی نیرومند داشت. و چنان قوی بود که اگر دست کسی را می گرفت، بر او مستولی می شد و طرف مقابل قدرت نفس کشیدن را از دست می داد. بدنی قوی و پشتی قوی داشت. سینه وی فراخ و پرمو بود و سر استخوانهای او که در مفصل با یکدیگر جفت شده بودند، بزرگ می نمود. عضلاتی پر پیچ و تاب و ساقهایی کشیده و باریک داشت. بزرگی عضله دست و پای او بهنجار و موزون بود و هنگام راه رفتن اندکی به جلو متمایل می شد. چون به میدان کارزار روی می آورد، با هروله و شتاب می رفت. نیرومند و شجاع بود و در رویارویی با هر کسی، پیروز می شد. به راستی خداوند او را با عز و نصر خود تایید کرده بود.در کتاب فائق آمده است که ابن عباس می گوید: من زیباتر از طرفین پیشانی علی (ع) ندیده ام. شرصتان (طرفین پیشانی) از شرص و به معنای جذب و کشیدن است.گویا مو کشیده شده و جای آن معلوم می شود. آیا به وجه تسمیه مو به نزعه نمی نگری و نمی بینی لغات جذب و نزع همه از یک رشته سرچشمه می گیرند؟!
جمال و شمایل امام علی(ع) پیامبر مکرم اسلا م (ص) فرمود: هرکه دوست دارد که به هیبت اسرافیل، رتبه میکائیل، جلالت جبرئیل، سازگاری آدم، خداترسی نوح، دوستی ابراهیم، اندوه یعقوب، جمال یوسف، مناجات موسی، صبرایوب، زهد یحیی، سنت یونس، پرهیز عیسی وحب و خوی محمد بنگرد باید به علی بنگرد، که نود خصلت از خصلت های انبیا در اوست وهمه را خداوند در او جمع کرده و برای احدی غیر او جمع نکرده است.علامه مجلسی(ره) می گوید: از جابر و ابن حنیفه روایت است :
علی(ع) مردی میان قامت و تنومند بود، ابروانی بلند و کمانی، چشمانی درشت و سیاه داشت که سفیدی آن آمیخته به سرخی بود، چهره اش از زیبایی می درخشید، گندمگون بود و موهای جلو سرش ریخته و پشت سر مویی بسان سربندی جواهر نشان داشت، گردنش چون تنگ سیم فام بود و درشت، پشتی محکم، سینه ای پهن و پهلویی پرگوشت و یکدست و صاف، دستها و انگشتانی پرگوشت و کلفت داشت بازو و ساعدش در هم و یکدست بود به طوری که از هم تمیز داده نمی شد، ساعدهایی درشت، دوش هایی پهن و مفاصلی بزرگ داشت. محاسنی داشت که سینه اش را زینت می بخشید، عضلاتی درشت و ساق پایی باریک داشت. (بحار الا نوار ج 35 ص 2و3)
در کتاب سیره معصومان ج 3، سید محسن امین آمده است :
با استفاده از روایات به خصوصیات برجسته آن امام اشاره می کنیم.
علی (ع) مردی میانه بالا بود. اندکی کوتاه و چاق. چشمانی سیاه و گشاده داشت. در نگاهش عطوفت و مهربانی موج می زد. ابروانش کشیده و پیوسته بود. صورتی زیبا داشت و از نیکو منظرترین مردم به شمار می آمد. رنگ صورتش گندمگون بود. چهره ای گشاده و بشاش داشت. به جز موهای اطراف سرش، موی دیگری نداشت و سرش طاس بود و از پشت همچون تاجی می درخشید. گردنش از سپیدی به درخشش ابریقی نقره ای مانند بود. ریشی انبوه داشت و بالای آن زیبا می نمود. گردنش ستبر و شانه هایش همچون شانه های شیری ژیان، فراخ بود.
در روایتی دیگر ذکر شده است: شانه هایش مانند شانه های شیری قوی جثه، پهن بود. بازوان نیرومندش، از شدت درهم پیچیدگی عضلات از ساعدش قابل تمیز نبود.مچها و نیز پنجه هایی قوی و قدرتمند داشت.در روایتی دیگر نیز آمده است:
آن حضرت انگشتانی باریک و ساعد و دستی نیرومند داشت. و چنان قوی بود که اگر دست کسی را می گرفت، بر او مستولی می شد و طرف مقابل قدرت نفس کشیدن را از دست می داد. بدنی قوی و پشتی قوی داشت. سینه وی فراخ و پرمو بود و سر استخوانهای او که در مفصل با یکدیگر جفت شده بودند، بزرگ می نمود. عضلاتی پر پیچ و تاب و ساقهایی کشیده و باریک داشت. بزرگی عضله دست و پای او بهنجار و موزون بود و هنگام راه رفتن اندکی به جلو متمایل می شد. چون به میدان کارزار روی می آورد، با هروله و شتاب می رفت. نیرومند و شجاع بود و در رویارویی با هر کسی، پیروز می شد. به راستی خداوند او را با عز و نصر خود تایید کرده بود.در کتاب فائق آمده است که ابن عباس می گوید: من زیباتر از طرفین پیشانی علی (ع) ندیده ام. شرصتان (طرفین پیشانی) از شرص و به معنای جذب و کشیدن است.گویا مو کشیده شده و جای آن معلوم می شود. آیا به وجه تسمیه مو به نزعه نمی نگری و نمی بینی لغات جذب و نزع همه از یک رشته سرچشمه می گیرند؟!