خانه » همه » مذهبی » شناخت حق و باطل- روش تحلیل سیاسی

شناخت حق و باطل- روش تحلیل سیاسی


شناخت حق و باطل- روش تحلیل سیاسی

۱۳۹۴/۰۸/۱۲


۲۴۷۶ بازدید

حق و شناخت آن: در فرهنگ معین حق به راستى، درستى و حقیقت مقابل باطل تعریف شده است. «راغب اصفهانى»، (مفردات، ص 124) حق را به معناى مطابقت و موافقت دانسته و موارد کاربرد آن را چهارگونه معرفى میکند: 1- آفریننده شى ء به مقتضاى حکمت (خالق حکیم)، 2- آفریده به مقتضاى حکمت (مخلوق حکیمانه)، 3- اعتقاد به چیزى مطابق حقیقت آن شى ء (اعتقاد حق)، 4- رفتار و گفتار آن گونه که واجب است. rn

الف) مبنا و معیار حق:

1- مى دانیم که خداوند حق است: {/Bذلِکَ بِأَنَّ اَللَّهَ هُوَ اَلْحَقُ {w1-5w}22:6*/}، (حج، آیه 6) و {/Bفَذلِکُمُ اَللَّهُ رَبُّکُمُ اَلْحَقُ {w1-4w}10:32/}، (یونس، آیه 32) و {/Bاَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ {w1-3w}2:147*/}، (بقره، آیه 147). 2- پیامبر(ص) حق است: {/Bیا أَیُّهَا اَلنَّاسُ قَدْ جاءَکُمُ اَلرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّکُمْ {w1-9w}4:170/}، (نساء، آیه 170). 3- کلام خدا حق است: {/Bنَزَّلَ اَلْکِتابَ بِالْحَقِ {w4-6w}2:176*/}، (بقره، آیه 176). 4- امامان نیز حق اند: به این دلیل که قرآن مى فرماید: {/Bما آتاکُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ {w30-33w}59:7/} و پیامبر(ص) نیز در حدیث ثقلین فرمود: انى تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتى اهل بیتى لن تضلوا ان تمسکتم بهما ابدا و انما لن یفتر قاضى یروا على الحوض و نیز فرمود: ان مثل اهل بیتى کمثل سفینة نوح من رکبها نجى و من ترکها غرق . آن حضرت در جاى دیگر مى فرماید: على مع الحق والحق مع على اللهم ادرالحق معه حیث دار، (سفینةالبحار، ج 1، ص 289)

rnب ) راه هاى شناخت حق:

rnتشخیص حقّ از باطل ، در پاره ای از موارد در همه ی زمانها دشوار بوده ، هست و خواهد بود و اختصاصی به زمان خاصّی ندارد. اینکه فرموده اند: پل صراط از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است؛ به این سبب است که صراط آخرتی ، ظهور راه حقّ در دنیاست. تشخیص حقّ از باطل در مقام شناخت، گاهی چنان ظریف است که گویی کسی بخواهد مویی را به صورت طولی به دو نیم کند (موشکافی کند)؛ و عمل به آن بعد از تشخیص، چنان دشوار است که گویی کسی بخواهد بر لبه ی تیز شمشیر راه رود. rnاگر به تاریخ گذشته نظری اندیشمندانه و عبرت گیرانه بیندازیم خواهیم یافت که تشخیص حقّ و عمل به آن ، همواره دشوار بوده و همواره اندک انسانهایی توانسته اند در این دو میدان به طور کامل موفّق باشند. گروهی در هر دو میدانِ شناخت و عمل، بازنده شده اند؛ گروه دیگری نیز گرچه در میدان شناخت حقّ، موفّق شده اند ولی در میدان عمل بازمانده بوده اند.rnقضاوت و داوری در مورد حق یا باطل بودن دیدگاهها, مواضع و عملکرد یک فرد یا یک گروه , در گرو سنجش آن با معیار ها و ملاک های صحیح حق و باطل است و نمی توان بدون در نظر گرفتن این معیارها و تنها بر اساس احساسات یا سلایق مختلف حق و باطل رامشخص نمود . روشن است که ترسیم ملاک و معیارهای مشخص و پایبندی به آن موجب مصونیت جامعه از انحرافات خواهد شد . در اینجا به برخی از معیارهای سنجش حق و باطل که دومورد از آن در کلام حضرت علی علیه السلام آمده است اشاره می کنیم که در جامعه ما نیز می تواند ملاک مناسبی برای ارزیابی افراد یا مجموعه ها باشد . نخست اینکه اشخاص ملاک شناخت حق نیستند بلکه اشخاص را باید با ملاک حق ارزیابی نمود ؛ ابتدا باید حق را شناخت و سپس افراد را با آن سنجید نه اینکه افراد ملاک شناخت حق قرار بگیرند چه اینکه احتمال دگرگونی و تغییر در افراد وجود دارد . شخصی به نام حارث بن حوت نزد امیرمومنان علیه السلام آمد و به حضرت عرض کرد : ای امیرمومنان آیا انتظار دارید که من اصحاب جمل را گمراه و بر ضد اسلام بدانم و شما را بر حق بشناسم؟! من هرگز نمی توانم چنین نظری داشته باشم که برپاکنندگان جنگ جمل را با آن سوابق و موقعیت هایی که در تاریخ اسلام داشته اند، دچار گمراهی و ضلالت بدانم و باطل به حساب آورم. امام(ع) در پاسخ فرمودند: «یا حارث انک نظرت تحتک ولم تنظر فوقک فحرت انک لم تعرف الحق فتعرف من اتاه و لم تعرف الباطل فتعرف من اتاه » ای حارث تو زیر پای خود را دیدی اما به پیرامونت نگاه نکردی پس سرگردان شدی , تو حق را نشناختی تا بدانی که اهل حق چه کسانی می باشند؟ وباطل را نیز نشناختی تا باطل گرایان را بدانی » ( نهج البلاغه , حکمت 262) همچنین فرمودند :« ان دین الله لایعرف بالرجال بل بآیه الحق فاعرف الحق تعرف اهله » همانا دین خدا با موقعیت اشخاص شناخته نمی شود بلکه با معیار و نشانه حق شناخته می گردد پس حق را بشناس تا اهلش را بشناسی ( امالی مفید , ج5, 3)rnبنابر این در هر جامعه ای به منظور تشخیص حق و باطل از یکدیگر ابتدا لازم است ملاک ها و معیارهای حق و حقیقت را به دست آوریم و آنگاه مواضع ، سخنان و رخدادها را با توجه به این ملاک ها مورد سنجش قرار دهیم . rnدر جامعه کنونی ما نیز معیار و شاخص اصلی در ارزیابی افراد و گروهها , دین محوری و توجه به ارزش ها و اصول اسلامی و انقلابی است . مقام معظم رهبری در این باره می فرماید:«همان طور که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) فرمودند: «لا یعرف الحقّ بالرّجال»؛ با چهره‌ها نمیشود حق را تشخیص داد. یک چهره‌ى مؤجّه محترم است، مورد قبول است، مورد تکریم است؛ اما او نمیتواند شاخص حق باشد. گاهى چهره‌ى موجّهى مثل بعضى از صحابه‌ى پیغمبر راه را عوضى میروند، اشتباه میکنند. باید حق را شناخت، باید راه را تشخیص داد تا بفهمیم این شخص حق است یا باطل. هر که از این راه رفت، حق است؛ هر که از راه حق نرفت، مردود است. حق را باید شناخت. امام – کسى که پدر همه‌ى این جریان بود، حق حیات به گردن جامعه و این حرکت عظیم داشت – فرمودند اگر من از اسلام جدا شوم، مردم از من رو برخواهند گرداند. شاخص، اسلام است؛ شاخص، اشخاص نیستند.» (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری , بیانات معظم له در جمع بسیجیان استان قم 2/8/89) rnمعیار دوم توجه به محتوای سخن به جای ملاک قرار دادن گوینده بدون توجه به محتوای سخن است ؛ rnدر بسیاری از موارد در جامعه افراد به دلیل توجه بیش از حد به گوینده سخن و بی توجهی به محتوای سخنان , دچار انحراف می شوند . حضرت علی علیه السلام در حدیث زیبایی فرمودند :« انظر الی ماقال و لا تنظر الی من قال» به آنچه گفته می شود بنگر نه به گوینده سخن (غررالحکم , ج 1، ص 394) روشن است که اگر محتوای سخنان مورد دقت و توجه قرار بگیرد و با مبانی و اصول اسلامی مطابقت داده شود , از بسیاری از انحراف ها جلوگیری شده و حق و باطل از هم تشخیص داده خواهد شد . rnمعیار سوم. آگاهی وشناخت نسبت به زمان و مقتضیات و شرایط زمانه ؛ از معیارهای مهم شناخت حق و باطل علم و آگاهی نسبت به احوال و مقتضیات زمان است که بدون توجه به آن نمی توان حق و باطل را در زمان خویش به صورت صحیح تشخیص داد . امام صادق علیه السلام فرمودند:« العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس »« کسی که به زمان خویش آگاه باشد مورد هجوم اشتباهات قرار نمی گیرد .»( مجلسی , محمد باقر , بحار الانوار , تهران, مکتبه الاسلامیه , ج 78, ص 269)rnبه نظر می رسد توجه به این سه محور اساسی , زمینه تشخیص حق از باطل را در بسیاری از مسائل روشن می کنند .rnبا توجه به این ملاکها , میزان و معیار حق در جامعه ما , ارزیابی دیدگاهها , مواضع و عملکرد افراد و مجموعه ها با ارزش ها و اصول اسلامی و انقلابی است و افراد و گروههایی که از این معیار برخوردار باشند حق هستند و مجموعه هایی که از این معیار برخوردار نیستند مسیر آنها مورد قبول نیست . به عنوان نمونه یکی از اصول محوری اسلامی مسأله رهبری حکومت اسلامی در عصر غیبت و ولایت فقیه است که بر اساس ادله عقلی و نقلی متعددی استوار شده است اگر افراد یا مجموعه هایی با این اصل به مخالفت برخیزند , روش آنها روش غیر قابل قبولی خواهد بود و با معیارهای اسلامی و انقلابی بر گرفته از مبانی دینی مطابقت ندارد . از دیگر اصول اسلامی و انقلابی زیر بار ظلم وستم نرفتن و مقابله با سلطه جویی های مستکبران است , حال اگر افراد یا گروههایی در جامعه بخواهند بدون رعایت این شاخص محوری عمل نمایند , موضع آنها برخلاف مبانی دینی بوده و قابل پذیرش نمی باشد . همچنین اگر عملکرد افراد یا گروههایی در راستای اهداف دشمنان بوده و موجب خشنودی و طمع آنها گردد , چنین عملی باطل و غیر قابل پذیرش خواهد بود و ملاک و معیار ارزیابی صحیحی خواهد بود . مقام معظم رهبری در این باره فرمودند :«امروز در مقابل نظام جمهورى اسلامى که فعلاً قله‌ى اسلام‌طلبى در دنیاى اسلام است، صفوفى قرار گرفته‌اند؛ استکبار جهانى در قلب آن صفوف است؛ صهیونیست در قلب آن صفوف است. اینها به طور صریح، دشمنان خونى اسلامند، پس دشمنان خونى جمهورى اسلامى‌اند. این شد یک معیار. اگر حرکتى کردیم، کارى کردیم که به نفع این دشمن انجام گرفت، باید بدانیم اگر غافلیم، هوشیار بشویم، بدانیم که داریم راه غلط میرویم. اگر حرکتى کردیم که دیدیم این دشمن را خشمگین میکند، بدانیم که راهمان راهِ درست است. دشمن از پیشرفت ملت ایران خشمگین میشود، از موفقیتهاى شما خشمگین میشود، از استحکام نظام اسلامى خشمگین میشود. شما ببینید از کدامیک از کارهاى ما دشمن خشمگین میشود؛ آن چیزى که دشمن را خشمگین میکند، این همان خط درست است. آن چیزى که دشمن را مشعوف میکند، ذوق‌زده میکند، سعى میکند بر روى او هى تکیه کند؛ در تبلیغات، در سیاست‌ورزى، این آن خط کج است؛ این همان زاویه‌دارى است. این معیارها را در نظر داشته باشید. این معیارها حقایق را روشن خواهد کرد. در بسیارى از موارد آن جائى که اشتباهى پیش مى‌آید، با این معیارها میشود آن اشتباه را برطرف کرد.» ( پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری , بیانات معظم له در دیدار با مردم مازندران, 15/7/88)rnبنابر این در یک کلام می توان گفت که حق قابل شناسایی است اما از طریق راههای خود و نه صرفا با سنجش سخنان و عملکرد افراد لذا افراد به خودی خود ملاک سنجش معتبری برای بیان حق نیستند چرا که همواره در زیر عنوان و پرچم حق ، انسانهایی وجود دارند که ظاهر حق را دارند اما در واقع باطلند و اساسا یکی از ویژگی های دوران فتنه ها ، این است که انسان با دهها شخص و گروه مواجه می گردد که همگی داعیه حق را دارند اما در واقع با بررسی دقیق و استفاده از ملاک ها و معیارهای تشخیص حق و باطل در می یابیم که همه آنها جز یکی باطلند و اساسا راه حق جز یکی نمی تواند باشد .rnنکته دیگر این است که اگر با راه های تحلیل سیاسی درست آشنا باشیم امکان دست یابی به حق و مصونیت از افتادن در راه باطل نیز به مراتب زیاد خواهد بود . از این روی در پایان در مورد شیوه های تحلیل سیاسی و ارتقای آن مطالبی را خدمت شما تقدیم می نماییم ، برای این منظور ابتدا با تعریف تحلیل سیاسی آغاز می کنیم : rnتحلیل سیاسی Political Analysis به معنای « تجزیه پدیده به اجزای تشکیل دهنده، شناخت اجزا و ارتباط آنها با یکدیگر و شناسایی کلیت پدیده مورد بررسی » می باشد ؛ در تحلیل سیاسی، رخداد یا پدیده سیاسی به عنوان یک مجموعه کلی تصور می شود که از اجزا و واحدهای کوچکتری تشکیل یافته است . این اجزاءِ کوچک در حقیقت حکم آجرهای یک ساختمان را دارند که آنگاه که بر روی هم قرار گیرند ساختمان به وجود می آید . ذهن با تفکر و دقت پدیده را می شکند و اجزای تشکیل دهنده آن را از هم تفکیک می نماید .در این مرحله اجزا و عناصر از یکدیگر مجزا هستند ، بنابراین بررسی و مطالعه بر روی آنها آسان می شود .در مرحله بعد ذهن به کشف روابط بین اجزا و عناصر می پردازد ، و آنها را برای خود توصیف و تبیین می کند . rnبرای کسب موفقیت در خصوص تحلیل و تبیین مسائل سیاسی سعی نمایید چند نکته را مدنظر داشته باشید :rn1– داشتن تخصص کافی در مسئله ؛ چرا که عدم تخصص در مساله نه تنها به تحلیل مناسب کمک نمی کند بلکه عوارض ناشی از عدم تخصص باعث ضربه زدن به هدف مقدسی می شود که فرد تحلیل گر متعهد در پی آن است و گاه باعث سوء استفاده انسانهای مغرض می گردد . به گونه ای که بنایی که شخص قصد بازسازی آن را دارد دچار هجمه های فراوان می گردد . داشتن تخصص کافی از منظر دینی به اندازه ای اهمیت دارد که در روایتی که درباره قضات صحبت کرده و سه دسته از قضات را اهل آتش و تنها یک دسته را اهل بهشت معرفی می کند قاضی که علم قضاوت ندارد با وجود اینکه حکمی که کرده بر حق بوده اهل آتش معرفی می گردد . (رک :میزان الحکمه ، آیت الله محمدی ری شهری ، حدیث 16869 به نقل از الکافی : 7/407/1)rn2 – داشتن بصیرت سیاسی بالا ؛ بصیرت به معنای اینست که فرد مسلمان مقتضیات زمان و مکان را بشناسد و قدرت بالای تشخیص وظیفه و تکلیف خود را داشته باشد بصیرت ضامن حراست از فرد در برابر لغزشگاههایی است که هر لحظه در کمین انسان قرار می گیرد و برای تحلیلگر سیاسی داشتن بصیرتی که او را از گزند چنین حوادث به ویژه در د وران فتنه ها و شبهات ایمن دارد ضروری است در حدیثی از حضرت صادق –ع- چنین روایت شده است : العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس ؛ امور شبه ناک و مشتبه به کسی که آگاه از زمانش باشد هجوم نمی آورد . ( بحار ، ج78 ، ص269 )rnبنابر این تلاش نمایید تا با بالابردن سطح هوشمندی سیاسی خود و نیز ارتقای میزان شناخت شرایط زمانه و مکانه و مقتضیات هر زمان و مکانی تشخیص سیاسی خود را بالا برید rn3-داشتن تقوای سیاسی : هر چند تقوا به عنوان مقوله اخلاقی شناخته می شود که در دنیای سکولار و دین گریز امروز نباید در مباحث سیاسی از آن سخن به میان آید اما بر اساس آموزه های دینی تقوا مساله ای است که همواره باید سرلوحه یک مسلمان در وهله اول و یک تحلیلگر سیاسی مسلمان در وهله های بعد قرار گیرد اهمیت تقوا در همه امور به اندازه ای است که حتی امیر المومنین امام علی (ع) نیز به هنگام سفارشات و وصایایی که برخی از آنها جنبه اجتماعی و سیاسی داشتند ابتدا به تقوا سفارش می کردند و یا در خطبه های سیاسی عبادی نماز جمعه سفارش به تقوا یکی از ارکان خطبه نماز جمعه می باشد. البته تاکید بر اهمیت تقوا به خاطر ثمراتی است که از این مقوله ناشی می شود به عنوان مثال نقش آن در تحلیل سیاسی از آنجایی حائز اهمیت است که تحلیل سیاسی امری است که با هدف واقع نمایی و بیان حقایق صورت می گیرد و دارای بازتاب مثبت یا منفی در جامعه می باشد، بنابر این تنها کسی می تواند وظیفه تحلیل سیاسی را درجامعه اسلامی به خوبی ادا نماید که انگیزه ای برای پرهیز از خطاها و لغزشها داشته باشد و این فرد تنها فرد با تقوا می باشد همچنین تقوا عاملی است که طبق آیه قرآنی به انسان قدرت تشخیص حق و باطل عنایت می کند. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانًا ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر تقوای خدا پیشه کنید، خداوند به شما قدرت تشخیص حق و باطل می دهد. (انفال(8)، آیة 29) و نیز می فرماید: « وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ یعَلِّمُکُمُ اللّهُ ؛ تقوای خدا را پیشه و روش خود قرار دهید؛ چرا که خداوند شما را آموزش می دهد».( بقره، آیة 282 )rn4 – فارغ بودن ذهن از تعصب جناحی و سیاسی و تلاش برای انعکاس حقائق بدون در نظر گرفتن وابستگی های حزبی و جناحی، در این مسیر لازم است برای رسیدن و تبیین حق از پیروی هواهای نفسانی خودداری کرد و دل به حقیقت سپرد ولو اینکه حقیقت خلاف خواست نفسانی ما باشد بنابر این در راستای تحلیل سیاسی دقیق سعی کنید دلبستگیهای جناحی و گروهی خود را دخالت ندهید . rn5 – بالا بردن سطح اطلاعات عمومی و تخصصی سیاسی از طریق مطالعه کتب مستند و معتبر و مربوط به موضوع سیاسی مورد تحلیل ، مراجعه به سایتهای خبری معتبر ، استماع نظرات کارشناسان و صاحب نظران مختلف پیرامون مساله مذکور و به طور کلی بهره گیری از منابع اطلاعاتی معتبر ، متقن و مستند rn6– به روز کردن اطلاعات سیاسی و جلوگیری از در جازدن در زمان خاص به ویژه اینکه مسائل سیاسی امور سیالی هستند که در هر زمانی دچار تغییرات فراوان شده و به طور کلی احتمال تعویض منطق تحلیل در آن زیاد می باشد لذا همواره پیش از پرداختن به تحلیل تلاش کنید اطلاعات جدید درباره مقوله مذکور گردآوری نمایید . rn7 -انتخاب روش و متدلوژی مناسب ؛ کسب و جمع آوری اطلاعات به تنهایی به منزله مواد خامی است که لازم است بر اساس الگویی صحیح و مناسب با یکدیگر ارتباط داده شود تا بتوان به نتیجه و تحلیل سیاسی دست یافت . زیرا فهم پدیده های سیاسی تا 50 درصد به مطالعه کتاب ها ، مواد خام علمی ،کلاس درس ، کتابخانه بستگی دارد اما بقیه آن با شخصیت فرد ، توانایی های روشی و… مرتبط است . تفاوت یک عالم سیاسی متوسط با یک عالم سیاسی برجسته ، صرفاً در مهارت و دقت در جمع آوری اطلاعات و مواد خام نیست ، بلکه در فرآیند مفهومی و نظری است که عالم برجسته را به سوی یک ساختار دقیق عملی سوق می دهد. در زمینه تحلیل سیاسی روشهای بسیار متعدد و متنوعی وجود دارد ؛ زیرا شناخت و تحلیل پدیده های سیاسی ـ اجتماعی از یک راه مشخص به دست نمی آید؛ زیرا هر موضوعی ـ بسته به ماهیت و محتوای آن ـ شیوه خاصی را می طلبد. مثلاً برای شناخت علل وقوع یک جنگ ، نمی توان به شیوه شناخت علل انقلاب عمل کرد. انتخاب روشی نامناسب، موجب تحلیل غیر واقعی و نتیجه گیری غلط می شود. بر این اساس یک تحلیلگر جهت توانایی و موفقیت در تحلیل سیاسی لازم است با روشها ،مدلها و نظریات علمی که پیرامون تحلیل پدیده های سیاسی وجود دارد ؛ آشنا شده و در شناخت مسائل سیاسی پیرامون خویش از آنها بهره برد . از این رو مطالعه چند منبع در اینجا به شما پیشنهاد می شود : rnالف . شناخت و تحلیل سیاسی ، جواد منصوری ، مشهد: آستان قدس ، 1372 .rnب . فن تحلیل سیاسی ، حمید فرهادی نیا ، انتشارات فرهنگ انقلاب اسلامی ، 1364 .rnج . روش تحلیل سیاسی، انتشارات انقلاب اسلامی ، زمستان ۱۳۹۲.rnد. آشنایی با مفاهیم روش تحلیل سیاسی ، رمضان شعبانی سارویی ، پایگاه اینترنتی بصیرت .rn8 – جمع آوری داده ها و اطلاعات سیاسی تحلیل از منابع مستند و در صورت امکان با حداقل واسطه به ویژه در تحلیل مسائل سیاسی روز در این زمینه سعی کنید مطالب روزنامه ها و سایتها اینترنتی را به دلیل جهت داری تحلیل های آنها با وسواس و دقت نظر بیشتری مطالعه نمایید . rn9 – تحلیل داده ها بر اساس شیوه های منطقی و حتی الامکان به شیوه های رایج در علوم سیاسی که در بالا هم به آنها اشاره شد و جمع بندی مطالب پیش از ارائه آن در جمع مخاطبان و ارزیابی منطق تحلیل و میزان پایداری نتیجه به گونه ای که صدر و ذیل کلام فاقد هر گونه تناقض و تعارضی باشد . rnآخرین نکته این است که از دیدگاه ما سیاست با مباحث دینی در هم آمیخته است و به همین دلیل تشخیص حق و باطل نقش مهمی در آینده دنیوی و اخروی انسانها دارد و این کار تشخیص حق و باطل را از یک بحث صرفا سیاسی به دین و مذهب و سرنوشت انسان پیوند می زند . به همین دلیل شکاکیت در تشخیص حق و باطل می تواند حتی تبدیل به یک آفت بزرگ برای دین انسان تلقی شود . با این حال به اعتقاد ما لزومی به تشکیک در حق و باطل وجود ندارد . چرا که بر اساس مبانی و آموزه های دینی ما ، انسان موظف است موضع خود را نسبت به بسیاری از موضوعات پیرامون خود مشخص سازد . با این حال آنچه برای هر فردی مهم است این است که در تشخیصی که نسبت به حق و باطل انجام می دهد دارای حجت شرعی باشد که حجت شرعی هم عبارت است از راههایی که برای تشخیص حق ظاهری توسط شرع معین شده است و در آن صورت با داشتن حجت شرعی ، تشکیک ضرورتی نداشته و رسیدن به واقع هم در صورتی که ممکن نباشد ضرورتی ندارد به گونه ای که اگر بعدها مشخص شود که تشخیصی که انجام داده بود غلط بوده است و واقعیت غیر از آن چیزی است که با حجت شرعی به وی رسیده است تکلیف از او ساقط بوده و معاقب هم نخواهد و حتی به دلیل عمل به حجت شرعی ثواب هم می گیرد . از طرف سوم همانگونه که گفته شد معیارهای تشخیص حق و باطل مشخص هستند و هر فردی با در نظر گرفتن معیارهای شرعی تشخیص حق و باطل ، این امکان را داردکه دست به انتخاب آنچه که از نظر وی حق به شمار می آید بزند و آنچه که به عنوان حق انتخاب می کند چون با داشتن حجت های شرعی صورت گرفته است لذا همان حق است و لازم نیست که حتما به دنبال چیزی بگردد که در مقام واقع ، حق باشد و در نتیجه وی به خاطر همین موضوع هرگز معاقب نخواهد شد . به عنوان مثال ممکن است فردی در انتخاب کاندیدای مورد نظر خود در انتخابات دچار تشکیک ابتدایی شود . ولی همین فرد می تواند با اندکی تامل و دقت در معیارهای انتخاب درست ، گزینه ای را که ظاهرا گزینه اصلح می باشد را انتخاب نماید و چون این عمل را بر اساس حجت شرعی که همان ملاک ها بودند انتخاب کرده است ، عمل وی مرضی رضای خداوند هم خواهد بود و حتی اگر بعدها مشخص شود که بر خلاف ظاهری که کاندیدای مورد نظر از خود نشان می داد ، وی فاقد آن ملاک ها بوده است هیچ ایرادی به او وارد نخواهد شد . بنابر این همین که شما در انتخابی که انجام می دهید اعم از انتخاب فرد برای تصدی مسئولیت یا انتخاب یک موضع نسبت به یک موضوع سیاسی ، انتخاب خود را بر اساس ظواهر موجود و حجت شرعی انجام دهید کفایت می کند و ضرورتی ندارد که حتما واقعیتی را که از نظر شما پنهان مانده است و امکان کشف آن در حال حاضر وجود ندارد را کشف نمایید . rnر.ک: http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=25407#i

/0/

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد