شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
۱۳۹۶/۱۲/۰۳
–
۱۲۸ بازدید
در مورد ایام فاطمیه برام توضیح دهید با اختلاف بین شیعه واهل سنت را توضیح بدهید؟
شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)در منابع اهل سنت:ماجرای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و جسارتهایی که به آن حضرت وارد آوردند حقیقتی است که علاوه بر منابع شیعه در بسیاری از منابع اهل سنت و وهابیت آمده و بزرگان آنان به این مطلب اعتراف کرده اند. ما برای روشن شدن موضوع فقط به چند نمونه از آن موارد اشاره مى کنیم:1) : ابو بکر عبداللَّه بن محمد بن ابى شیبه ، شیخ و استاد بخارى ، و یکی از بزرگان اهل سنت در کتاب المصنف ، مى گوید : « آنگاه که بعد از رسول خدا ( ص ) براى ابوبکر بیعت مى گرفتند . على ( ع ) و زبیر براى مشورت در این امر نزد فاطمه ( س ) دختر پیامبر ( ص ) رفت و شد مى کردند . عمر بن خطاب با خبر گردید و بنزد فاطمه ( س ) آمد وگفت : اى دختر رسول خدا ( ص ) ! به خدا در نزد ما کسى از پدرت محبوبتر نیست و پس از او محبوبترین تویى ! ! وبه خدا قسم این امر مرا مانع نمى شود که اگر آنان نزد تو جمع شوند ، دستور دهم که خانه را با آنها به آتش کشند . اسلم گفت : چون عمر از نزد فاطمه ( س ) بیرون شد ، على ( ع ) و …به خانه بر گشتند . پس فاطمه ( س ) گفت : مى دانید که عمر نزد من آمد ، و به خدا قسم یاد کرده اگر شما ( بدون اینکه با ابوبکر بیعت کنید ) به خانه برگردید خانه را با شما آتش مى زند ؟ وبه خدا قسم که او به سوگندش عمل خواهد کرد » (کتاب المصنف ، ج 7 ، ص 432 ، حدیث 37045 ، کتاب الفتن ).
2) : همین مضمون را سیوطى در مسند فاطمه ، آورده است . (سیوطى ، مسند فاطمه ، ص 36).
3) : ابن عبدالبر ، در الاستیعاب ، نیز این داستان را نقل کرده است . (ابن عبدالبر ، الاستیعاب ، ج 3 ، ص 975). و …
4) : بلاذری در انساب الاشراف می نویسد: … و سپس با مشعلى بر در خانه فاطمه آمد و در جواب فاطمه که فرمود : آیا من نظاره گر باشم و تو خانه مرا آتش بزنى ؟ گفت : بلى . چنانکه بلاذرى مى گوید : « ابوبکر به على ( ع ) پیام فرستاد تا با وى بیعت کند امّا على نپذیرفت . پس عمر با مشعلى آمد ، فاطمه ( س ) ناگاه عمر را با مشعل در خانه اش یافت ، پس فرمود : یابن الخطّاب ! آیا من نظاره گر باشم وحال آنکه تو در خانه ام را بر من به آتش مى کشى ؟ ! عمر گفت : بلى، و آنچنان به این عمل مُصرّ هستم چنانکه پدرت بر دینی که آورده بود محکم بود ». ( بلاذرى ، انساب الاشراف ، ج 1 ، ص 586 ).
5) : ابوالفداء نیز مى گوید : « سپس ابوبکر، عمر بن خطاب را به سوى على و آنانکه با او بودند فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه ( س ) بیرون کند، وگفت : اگر از دستور تو سر باز زدند با آنان بجنگ . پس عمر مقدارى آتش آورد تا خانه را آتش زند . پس فاطمه ( س ) بر سر راهش آمد وفرمود : کجا ؟ اى پسر خطاب ! آمده اى تا کاشانه ما را به آتش کشى ؟ ! گفت : بلى. (ابوالفداء ، تاریخ ابى الفداء ج 1 ص 156 . دار المعرفة ، بیروت ).
6) : احمد شهرستانی در الملل و النحل به نقل از نظام می نویسد: از جمله عقائد نظام آن بود که می گفت: عمر به خانه فاطمه حمله ور شده و فریاد می زد: خانه را با اهلش به آتش بکشید، در حالی که در خانه نبود مگر علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام. او در ادامه می نویسد: همانا عمر چنان ضربه ای به شکم فاطمه در روز بیعت زد که فاطمه جنین خود (محسن) را از شکم انداخت.( الملل و النحل، ج 1، ص 57، چاپ دارالمعرفه بیروت. قابل توجه اینکه نظام معتزلی از رؤسای اهل سنتِ مذهبِ معتزله در زمان خود بود که در سال 231 از دنیا رفت).
7) : یکی از علمای بزرگ سنى شافعی به نام جوینی از همه صریحتر به این مطلب اشاره کرده و می نویسد: از پیامبر اکرم ( ص ) نقل شده که فرمود : « چون به دخترم فاطمه مى نگرم بیاد مى آورم آنچه را که بعد از من بر سر او خواهد آمد و حال آنکه در خانه اش ذلّت وارد گردیده ، از وى هتک حرمت شده ، حقش غضب ، و ارثش منع شده ، پهلویش شکسته و جنینش سقط گردیده و او فریاد برمى آورد « یا محمداه » …پس او اولین کسى از اهل بیتم مى باشد که به من ملحق مى گردد ، پس بر من وارد مى شود ، محزون ، مکروب ، مغموم ، مقتول . . . » . ( فرائد السمطین ، ج 2 ، ص 34 ، 35 طبع بیروت).
8) : ذهبی از دیگر بزرگان اهل سنت ،در شرح زندگانی ابن ابی دارم از قول ابن حماد کوفی می نویسد: هنگامى با مشعل آتش براى تسلیت دختر پیامبر اکرم ( ص ) آمدند که وى « به محسن » باردار بود و تهاجم به خانه و … موجب قتل محسن طفلى که هنوز پا به دنیا ننهاده بود گردید . چنانکه ابن ابى دارم در ادامه می گوید: عمر لگدى بر حضرت زهرا ( س ) زد تا محسن سقط گردید.(سیر اعلام النبلاء ، ج 15 ، ص 578).
9) : ابن عبد ربّه می نویسد: پس عمر با شعله ای از آتش روانه خانه فاطمه شده تا آنجا را به آتش بکشد در این هنگام عمر با فاطمه برخورد کرده، فاطمه به وی گفت: ای پسر خطاب آیا برای آتش کشیدن خانه ما آمده ای، عمر گفت: آری، مگر آنکه با ابوبکر بیعت کنید…( العقد الفرید، ج 5، ص 13 و 14، چاپ بیروت 1404)
10) : ابن قتیبه دینورى آورده است: ابوبکر عمر را به سوى کسانى که بیعت نکردند و در خانه على تحصّن کردند، فرستاد. عمر به خانه على آمد و صدا زد ولى کسى بیرون نیامد. عمر هیزم خواست و گفت: قسم به آنکه جان عمر در دست اوست، یا باید بیرون بیایید و بیعت کنید و یا خانه را بر سر آنانکه در آن هستند آتش مى زنم. به او گفتند: فاطمه در آن است. عمر گفت: و لو فاطمه در آن باشد. …وقتى فاطمه صداى آنها را شنید، با صداى بلند فریاد کرد: «یا ابتاه» یا «رسول الله» پس از تو از پسر خطاب و پسر ابى قحافه چه ها که نکشیدیم. وقتى که گروه مهاجم گریه فاطمه را شنیدند. در حالى که گریه مى کردند برگشتند و دلشان به حال فاطمه سوخت ولى عمر و عده اى ماندند. على را بیرون آوردند و گفتند بیعت کن. على گفت: اگر بیعت نکنم چه مى کنید؟ گفتند: به خدا سوگند گردنت را مى زنیم(الامامة و السیاسة، ج 1، ص 30، تحقیق استاد على شیرى، منشورات رضى).
حال بعد از ذکر این منابع و این مطالب که تماما از بزرگان اهل سنت نقل شده بود، نتیجه روشن است، زنى که در اثر تهدید به احراق بیت و آتش زدن خانه اش و سقط جنینش و … مریض گردد و مرض او در زمان کوتاهى منجر به فوت وى شود ، این فوت شرعاً و عرفاً و عقلاً قتل و شهادت محسوب مى گردد ، و به عامل جنایت مستند مى باشد ، و نیازى به دلیل دیگرى ندارد . از اینرو است که ائمه معصومین و اهل بیت رسول خدا ( ص ) مادر خود را شهیده مى خواندند . چنانکه حضرت موسى بن جعفر ( ع ) فرمود : « إنّ فاطمة ( س ) صدیقة شهیدة » (اصول کافی ، ج 1 ، ص 381 ، ح 2 ).
با آنچه گفته شد جاى تردیدى باقى نمى ماند ، و شهادت دختر پیامبر ( ص ) براى هیچ شیعه و سنى منصف و غیرمتعصبى قابل انکار نیست . و به این ترتیب پرسشهاى فراوانى را پیش روى تاریخ قرار می گیرد که از آن جمله است : چرا خورشید عُمْر فاطمه ( س ) به آن زودى غروب کرد ؟ آیا به مرگ طبیعى بود ؟ آیا تهدید به آتش کشیدن خانه در آن تأثیر نداشت ؟ آتش زدن در خانه چطور ؟ در به پهلو زدن چطور ؟ سقط جنین و بیمارى پس از آن باعث شهادت نبود ؟ اگر اینها نبود، یا اینها موجب شهادت نبود، پس چرا : همانطور که بخارى ومسلم(بخاری و مسلم دو تن از مهمترین سران اهل سنت هستند که دو کتاب به نامهای صحیح بخاری و صحیح مسلم نوشته اند که در نزد اهل سنت این دو کتاب بعد از قرآن مهمترین کتب آنان به حساب می آید و تمام روایات آن را صحیح می دانند) مى گویند : فاطمه ( س ) تا آخر عمر از ابوبکر قهر بود ؟ « فغضبت فاطمة بنت رسول اللَّه ( ص ) فهجرت ابابکر فلم تزل مهاجرته حتى توفّیت » . (صحیح بخارى ، ج 2 ، ص 504 ، کتاب الخمس ، باب 837 ، ح 1265) . « فوجدت فاطمة على ابى بکر فى ذلک فهجرته فلم تکلّمه حتّى توفّیت . » (همان ، ج 3 ، ص 252 ، کتاب المغازى ، ب 155 غزوه خیبر ، حدیث 704 . و صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 30 ، کتاب الجهاد و السیر ، باب 15 ، ح 52) . چرا در بخارى آمده است : فاطمه ( س ) پنهان بخاک سپرده شد ؟ « فلمّا توفّیت دفنها زوجها علىٌّ لیلاً ولم یؤذن بها أبابکر وصلّى علیها . » (همان). چرا چنانکه بخارى نقل کرده : نیمه شب دفن گردید ؟ (همان) . چرا قبر تنها یادگار پیامبر ( ص ) هنوز مخفى است ؟ چرا پس از گذشت سالها از این ماجرا بخارى و مسلم آورده اند : على ( ع )، ابوبکر و عمر را کاذب ، آثم ، غادر و خائن مى دانست ؟ قال عمر، لعلى وعباس : « فرأیتماه ( ابابکر ) کاذباً آثماً غادراً خائناً . . . فرأیتمانی کاذباً آثماً غادراً خائناً . . . » (صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 28 ، کتاب الجهاد و السیر ، باب 15 حکم الفئ ، حدیث 49) .
شاید اگر پس از آنچه بر فاطمه ( س ) گذشت على ( ع ) بپا می خاست و با ضاربین و قاتلین فاطمه ( س ) درگیر مى شد، امروز تحریف گران تاریخ مى گفتند على براى گرفتن حکومت به نبرد پرداخت و در زد و خوردها و درگیریها فاطمه کشته شد و على ( ع ) قاتل فاطمه است، دیگر پاسخ سؤالات فوق چنین روشن نبود .
شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) در منابع شیعه:
درباره شهادت صدیقه شهیده، روایات فراوانی در کتاب های شیعه وجود دارد که حتی می توان در این باره ادعای تواتر کرد، ما در این جا به جهت اختصار فقط به چند روایت اشاره می کنیم:
1: «سلیم بن قیس» به نقل از «سلمان فارسى» آورده است:
فقالت فاطمة علیها السلام: یا عمر، ما لنا ولک؟ فقال: افتحی الباب وإلا أحرقنا علیکم بیتکم. فقالت: (یا عمر، أما تتقی الله تدخل على بیتی)؟ فأبى أن ینصرف. ودعا عمر بالنار فأضرمها فی الباب ثم دفعه فدخل. (کتاب سلیم بن قیس، تحقیق اسماعیل انصارى، ص ۱۵۰٫)
حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: اى عمر، ما را با تو چه کار است؟ جواب داد: در را باز کن و گرنه خانه تان را به آتش مى کشیم! فرمود: اى عمر، از خدا نمى ترسى که به خانه من وارد مى شوى؟! ولى عمر ابا کرد از این که برگردد. عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد
2 : در کتابهای معتبر شیعه مثل تفسیر عیاشی و بحار الأنوار مجلسی (ره) و الإختصاص شیخ مفید (ره) داریم که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) جلوی درب نشسته بود و از خود عمر نقل شده است:
فلما انتهینا إلی الباب فرأتهم فاطمة صلوات الله علیها أغلقت الباب فی وجوههم و هی لا تشک أن لا یدخل علیها إلا باذنها، فضرب عمر الباب برجله فکسره و کان من سعف، ثم دخلوا … .
وقتی ما جلوی درب خانه رسیدیم، فاطمه ما را دید و درب را بست و فاطمه شک نداشت که اینها بدون اجازه فاطمه، وارد منزل نخواهند شد. عمر با پایش به درب زد و درب را شکست و داخل شدند.
(بحار الأنوار للعلامة المجلسی، ج28، ص227 ـ تفسیر العیاشی، ج2، ص67 ـ الاختصاص للشیخ المفید، ص186 ـ تفسیر البرهان، ج2، 93)
3 : در بحار الانوار می نویسد: پس از آن که کار بیعت گرفتن از مردم تمام شد و علی(ع) و عده ای بیعت نکردند، به خانه آن حضرت حمله کردند. در را سوزاندند، علی را به زور بیرون آورند، حضرت فاطمه را تحت فشار در قرار دادند و کار به جایی رسید که محسن او سقط شد. علی را به مسجد بردند ولی بیعت نکرد و آنان گفتند: بیعت نکنی تو را به قتل می رسانیم. روزها و ماهها گذشت. آنان تصمیم به قتل علی(ع) گرفتند و قرار گذاشتند که خالد قتل آن حضرت را به عهده بگیرد. اسماء بنت عمیس از این توطئه آگاه شد و کنیز خود را فرستاد تا آن حضرت را از توطئه آگاه سازد. اصل توطئه چنین بود که وقتی ابوبکر نماز را تمام کرد و سلام گفت، خالد با شمشیر علی(ع) را بکشد ولی وقتی نماز ابوبکر تمام شد گفت: ای خالد آنچه را دستور دادم نکن. (بحار الانوار به نقل از انساب الاشراف بلاذری، ج 1، ص 586)
4 : مرحوم فیض کاشانی در کتاب نوادر الاخبار می نویسد:… فاختبئت فاطمه علیه السلام و راء الباب فدفعها عمر حتی ضغطها بین الباب و الحائط.
پس حضرت زهرا سلام الله علیها پشت درب پنهان شد، سپس عمر او را به شدت کنار زد تا به حدی که او را بین درب و دیوار فشرد. (فیض کاشانی: نوادر الاخبار، ص 183)
5 : سلیم بن قیس می گوید: عمر بن خطاب نصف اموال همه عمالش را از آنان گرفت مگر, قنفذ عدوی او نیز یکی از کارکنان او بود که چیزی از او نگرفت و آنچه از او گرفته بود بیست هزار درهم می باشد به او باز گرداند, ابان گفت سلیم گفت با علی(ع) ملاقات کردم و از این کار عمر از او پرسیدم فرمود آیا می دانی چرا از قنقذ دست برداشت و چیزی از وی غرامت نگرفت ؟ گفتم نه فرمود: زیرا او بود که وقتی فاطمه آمد تا بین من و آنان قرار گیرد با تازیانه اش او را زد, چنان که وقتی فاطمه از دنیا رفت جای تازیانه همچون بازو بند روی بازویش مانده بود.
برای آگاهی بیشتر ر.ک : کتاب سلیم بن قیس , ج 2, ص 674, تحقیق محمدباقر انصری , انتشارات الهادی قم .
6-سیدمرتضی (متوفای 436) بعد از نقل تهدید به احراق، به روایت بلاذری مینویسد:
وَ هذا الْخَبَرُ َقْد رَوَتْهُ الشِیعَهُ مِنْ طُرُقٍ کَثِیَرهٍ وَ إنَّما الطَرِیفُ أنْ نَرْوِیَهُ بِرِوایَهٍ لِشُیُوخِ مُحَدِّثِی الْعامَّهِ وَ لکِنَّهُمْ کانُو یَرْوُونَ ما سَمِعُوا بِالسَلامَهِ وَ رُبَّما تَنَبَّهُوا علی ما فِی بَعْضِ ما یَرْوُونَهُ عَلَیْهِمْ فَکَََفُّو عَنْهُ … ( تلخیص الشافی (شیخ طوسی)، ج3، ص76، چاپ : مطبعه الاداب، نجف.)
و این خبر را شیعه از راههای زیادی روایت کرده است و نکته جالب این است که:
ما آن را به روایت بزرگان محدثین اهل سنت روایت می کنیم اما آنها (در ابتدا) آنچه شنیده بودند را به درستی روایت می کردند اما چه بسا به برخی از آن چه به ضرر خودشان روایت میکردند آگاهی یافتند و از (نقل) آن صرفنظر نمودند …
حال بعد از ذکر این منابع و این مطالب نتیجه روشن است، زنى که در اثر تهدید به احراق بیت و آتش زدن خانه اش و سقط جنینش و … مریض گردد و مرض او در زمان کوتاهى منجر به فوت وى شود ، این فوت شرعاً و عرفاً و عقلاً قتل و شهادت محسوب مى گردد ، و به عامل جنایت مستند مى باشد ، و نیازى به دلیل دیگرى ندارد . از اینرو است که ائمه معصومین و اهل بیت رسول خدا ( ص ) مادر خود را شهیده مى خواندند . چنانکه حضرت موسى بن جعفر ( ع ) فرمود : « إنّ فاطمة ( س ) صدیقة شهیدة » (اصول کافی ، ج 1 ، ص 381 ، ح 2 ).
با آنچه گفته شد جاى تردیدى باقى نمى ماند ، و شهادت دختر پیامبر ( ص ) براى هیچ شیعه و سنى منصف و غیرمتعصبى قابل انکار نیست . و به این ترتیب پرسشهاى فراوانى را پیش روى تاریخ قرار می گیرد که از آن جمله است : چرا خورشید عُمْر فاطمه ( س ) به آن زودى غروب کرد ؟ آیا به مرگ طبیعى بود ؟ آیا تهدید به آتش کشیدن خانه در آن تأثیر نداشت ؟ آتش زدن در خانه چطور ؟ در به پهلو زدن چطور ؟ سقط جنین و بیمارى پس از آن باعث شهادت نبود ؟ اگر اینها نبود، یا اینها موجب شهادت نبود، پس چرا : همانطور که بخارى ومسلم(بخاری و مسلم دو تن از مهمترین سران اهل سنت هستند که دو کتاب به نامهای صحیح بخاری و صحیح مسلم نوشته اند که در نزد اهل سنت این دو کتاب بعد از قرآن مهمترین کتب آنان به حساب می آید و تمام روایات آن را صحیح می دانند) مى گویند : فاطمه ( س ) تا آخر عمر از ابوبکر قهر بود ؟ « فغضبت فاطمة بنت رسول اللَّه ( ص ) فهجرت ابابکر فلم تزل مهاجرته حتى توفّیت » . (صحیح بخارى ، ج 2 ، ص 504 ، کتاب الخمس ، باب 837 ، ح 1265) . « فوجدت فاطمة على ابى بکر فى ذلک فهجرته فلم تکلّمه حتّى توفّیت . » (همان ، ج 3 ، ص 252 ، کتاب المغازى ، ب 155 غزوه خیبر ، حدیث 704 . و صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 30 ، کتاب الجهاد و السیر ، باب 15 ، ح 52) . چرا در بخارى آمده است : فاطمه ( س ) پنهان بخاک سپرده شد ؟ « فلمّا توفّیت دفنها زوجها علىٌّ لیلاً ولم یؤذن بها أبابکر وصلّى علیها . » (همان). چرا چنانکه بخارى نقل کرده : نیمه شب دفن گردید ؟ (همان) . چرا قبر تنها یادگار پیامبر ( ص ) هنوز مخفى است ؟ چرا پس از گذشت سالها از این ماجرا بخارى و مسلم آورده اند : على ( ع )، ابوبکر و عمر را کاذب ، آثم ، غادر و خائن مى دانست ؟ قال عمر، لعلى وعباس : « فرأیتماه ( ابابکر ) کاذباً آثماً غادراً خائناً . . . فرأیتمانی کاذباً آثماً غادراً خائناً . . . » (صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 28 ، کتاب الجهاد و السیر ، باب 15 حکم الفئ ، حدیث 49) .
شاید اگر پس از آنچه بر فاطمه ( س ) گذشت على ( ع ) بپامى خاست و با ضاربین و قاتلین فاطمه ( س ) درگیر مى شد، امروز تحریف گران تاریخ مى گفتند على براى گرفتن حکومت به نبرد پرداخت و در زد و خوردها و درگیریها فاطمه کشته شد و على ( ع ) قاتل فاطمه است، دیگر پاسخ سؤالات فوق چنین روشن نبود .
به هر حال شهادت بانوی دو عالم و آزار و اذیتهایی که در دوران کوتاه پس از پیامبر از سوی غاصبان خلافت دید واقعیتی است که قابل انکار نمی باشد و مصیبتی است که تا روز قیامت رنج و محنت آن از دل عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت بیرون نخواهد رفت.
پرسشگر گرامی جهت اطلاعات بیشتر پیرامون این موضوع به منابع زیر مراجعه فرمایید:
1.عنوان مقاله:
تاریخ و ترتیب حوادثِ منتهی به شهادت حضرت زهراسلام الله علیها
نویسنده:
سیدعلی حسینپور /دانش پژوه دکتری تاریخ تشیع اثنی عشری، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره
محمدرضا جباری / دانشیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
فصلنامه:
فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش، سال دهم، شماره دوم، پیاپی 35، پاییز و زمستان 1392
آدرس اینترنتی:
http://tarikh.nashriyat.ir/node/698
2. کتاب رنجهای حضرت زهرا(س)، جعفر مرتضی عاملی، ترجمه محمد سپهری مراجعه فرمایید.
2) : همین مضمون را سیوطى در مسند فاطمه ، آورده است . (سیوطى ، مسند فاطمه ، ص 36).
3) : ابن عبدالبر ، در الاستیعاب ، نیز این داستان را نقل کرده است . (ابن عبدالبر ، الاستیعاب ، ج 3 ، ص 975). و …
4) : بلاذری در انساب الاشراف می نویسد: … و سپس با مشعلى بر در خانه فاطمه آمد و در جواب فاطمه که فرمود : آیا من نظاره گر باشم و تو خانه مرا آتش بزنى ؟ گفت : بلى . چنانکه بلاذرى مى گوید : « ابوبکر به على ( ع ) پیام فرستاد تا با وى بیعت کند امّا على نپذیرفت . پس عمر با مشعلى آمد ، فاطمه ( س ) ناگاه عمر را با مشعل در خانه اش یافت ، پس فرمود : یابن الخطّاب ! آیا من نظاره گر باشم وحال آنکه تو در خانه ام را بر من به آتش مى کشى ؟ ! عمر گفت : بلى، و آنچنان به این عمل مُصرّ هستم چنانکه پدرت بر دینی که آورده بود محکم بود ». ( بلاذرى ، انساب الاشراف ، ج 1 ، ص 586 ).
5) : ابوالفداء نیز مى گوید : « سپس ابوبکر، عمر بن خطاب را به سوى على و آنانکه با او بودند فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه ( س ) بیرون کند، وگفت : اگر از دستور تو سر باز زدند با آنان بجنگ . پس عمر مقدارى آتش آورد تا خانه را آتش زند . پس فاطمه ( س ) بر سر راهش آمد وفرمود : کجا ؟ اى پسر خطاب ! آمده اى تا کاشانه ما را به آتش کشى ؟ ! گفت : بلى. (ابوالفداء ، تاریخ ابى الفداء ج 1 ص 156 . دار المعرفة ، بیروت ).
6) : احمد شهرستانی در الملل و النحل به نقل از نظام می نویسد: از جمله عقائد نظام آن بود که می گفت: عمر به خانه فاطمه حمله ور شده و فریاد می زد: خانه را با اهلش به آتش بکشید، در حالی که در خانه نبود مگر علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام. او در ادامه می نویسد: همانا عمر چنان ضربه ای به شکم فاطمه در روز بیعت زد که فاطمه جنین خود (محسن) را از شکم انداخت.( الملل و النحل، ج 1، ص 57، چاپ دارالمعرفه بیروت. قابل توجه اینکه نظام معتزلی از رؤسای اهل سنتِ مذهبِ معتزله در زمان خود بود که در سال 231 از دنیا رفت).
7) : یکی از علمای بزرگ سنى شافعی به نام جوینی از همه صریحتر به این مطلب اشاره کرده و می نویسد: از پیامبر اکرم ( ص ) نقل شده که فرمود : « چون به دخترم فاطمه مى نگرم بیاد مى آورم آنچه را که بعد از من بر سر او خواهد آمد و حال آنکه در خانه اش ذلّت وارد گردیده ، از وى هتک حرمت شده ، حقش غضب ، و ارثش منع شده ، پهلویش شکسته و جنینش سقط گردیده و او فریاد برمى آورد « یا محمداه » …پس او اولین کسى از اهل بیتم مى باشد که به من ملحق مى گردد ، پس بر من وارد مى شود ، محزون ، مکروب ، مغموم ، مقتول . . . » . ( فرائد السمطین ، ج 2 ، ص 34 ، 35 طبع بیروت).
8) : ذهبی از دیگر بزرگان اهل سنت ،در شرح زندگانی ابن ابی دارم از قول ابن حماد کوفی می نویسد: هنگامى با مشعل آتش براى تسلیت دختر پیامبر اکرم ( ص ) آمدند که وى « به محسن » باردار بود و تهاجم به خانه و … موجب قتل محسن طفلى که هنوز پا به دنیا ننهاده بود گردید . چنانکه ابن ابى دارم در ادامه می گوید: عمر لگدى بر حضرت زهرا ( س ) زد تا محسن سقط گردید.(سیر اعلام النبلاء ، ج 15 ، ص 578).
9) : ابن عبد ربّه می نویسد: پس عمر با شعله ای از آتش روانه خانه فاطمه شده تا آنجا را به آتش بکشد در این هنگام عمر با فاطمه برخورد کرده، فاطمه به وی گفت: ای پسر خطاب آیا برای آتش کشیدن خانه ما آمده ای، عمر گفت: آری، مگر آنکه با ابوبکر بیعت کنید…( العقد الفرید، ج 5، ص 13 و 14، چاپ بیروت 1404)
10) : ابن قتیبه دینورى آورده است: ابوبکر عمر را به سوى کسانى که بیعت نکردند و در خانه على تحصّن کردند، فرستاد. عمر به خانه على آمد و صدا زد ولى کسى بیرون نیامد. عمر هیزم خواست و گفت: قسم به آنکه جان عمر در دست اوست، یا باید بیرون بیایید و بیعت کنید و یا خانه را بر سر آنانکه در آن هستند آتش مى زنم. به او گفتند: فاطمه در آن است. عمر گفت: و لو فاطمه در آن باشد. …وقتى فاطمه صداى آنها را شنید، با صداى بلند فریاد کرد: «یا ابتاه» یا «رسول الله» پس از تو از پسر خطاب و پسر ابى قحافه چه ها که نکشیدیم. وقتى که گروه مهاجم گریه فاطمه را شنیدند. در حالى که گریه مى کردند برگشتند و دلشان به حال فاطمه سوخت ولى عمر و عده اى ماندند. على را بیرون آوردند و گفتند بیعت کن. على گفت: اگر بیعت نکنم چه مى کنید؟ گفتند: به خدا سوگند گردنت را مى زنیم(الامامة و السیاسة، ج 1، ص 30، تحقیق استاد على شیرى، منشورات رضى).
حال بعد از ذکر این منابع و این مطالب که تماما از بزرگان اهل سنت نقل شده بود، نتیجه روشن است، زنى که در اثر تهدید به احراق بیت و آتش زدن خانه اش و سقط جنینش و … مریض گردد و مرض او در زمان کوتاهى منجر به فوت وى شود ، این فوت شرعاً و عرفاً و عقلاً قتل و شهادت محسوب مى گردد ، و به عامل جنایت مستند مى باشد ، و نیازى به دلیل دیگرى ندارد . از اینرو است که ائمه معصومین و اهل بیت رسول خدا ( ص ) مادر خود را شهیده مى خواندند . چنانکه حضرت موسى بن جعفر ( ع ) فرمود : « إنّ فاطمة ( س ) صدیقة شهیدة » (اصول کافی ، ج 1 ، ص 381 ، ح 2 ).
با آنچه گفته شد جاى تردیدى باقى نمى ماند ، و شهادت دختر پیامبر ( ص ) براى هیچ شیعه و سنى منصف و غیرمتعصبى قابل انکار نیست . و به این ترتیب پرسشهاى فراوانى را پیش روى تاریخ قرار می گیرد که از آن جمله است : چرا خورشید عُمْر فاطمه ( س ) به آن زودى غروب کرد ؟ آیا به مرگ طبیعى بود ؟ آیا تهدید به آتش کشیدن خانه در آن تأثیر نداشت ؟ آتش زدن در خانه چطور ؟ در به پهلو زدن چطور ؟ سقط جنین و بیمارى پس از آن باعث شهادت نبود ؟ اگر اینها نبود، یا اینها موجب شهادت نبود، پس چرا : همانطور که بخارى ومسلم(بخاری و مسلم دو تن از مهمترین سران اهل سنت هستند که دو کتاب به نامهای صحیح بخاری و صحیح مسلم نوشته اند که در نزد اهل سنت این دو کتاب بعد از قرآن مهمترین کتب آنان به حساب می آید و تمام روایات آن را صحیح می دانند) مى گویند : فاطمه ( س ) تا آخر عمر از ابوبکر قهر بود ؟ « فغضبت فاطمة بنت رسول اللَّه ( ص ) فهجرت ابابکر فلم تزل مهاجرته حتى توفّیت » . (صحیح بخارى ، ج 2 ، ص 504 ، کتاب الخمس ، باب 837 ، ح 1265) . « فوجدت فاطمة على ابى بکر فى ذلک فهجرته فلم تکلّمه حتّى توفّیت . » (همان ، ج 3 ، ص 252 ، کتاب المغازى ، ب 155 غزوه خیبر ، حدیث 704 . و صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 30 ، کتاب الجهاد و السیر ، باب 15 ، ح 52) . چرا در بخارى آمده است : فاطمه ( س ) پنهان بخاک سپرده شد ؟ « فلمّا توفّیت دفنها زوجها علىٌّ لیلاً ولم یؤذن بها أبابکر وصلّى علیها . » (همان). چرا چنانکه بخارى نقل کرده : نیمه شب دفن گردید ؟ (همان) . چرا قبر تنها یادگار پیامبر ( ص ) هنوز مخفى است ؟ چرا پس از گذشت سالها از این ماجرا بخارى و مسلم آورده اند : على ( ع )، ابوبکر و عمر را کاذب ، آثم ، غادر و خائن مى دانست ؟ قال عمر، لعلى وعباس : « فرأیتماه ( ابابکر ) کاذباً آثماً غادراً خائناً . . . فرأیتمانی کاذباً آثماً غادراً خائناً . . . » (صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 28 ، کتاب الجهاد و السیر ، باب 15 حکم الفئ ، حدیث 49) .
شاید اگر پس از آنچه بر فاطمه ( س ) گذشت على ( ع ) بپا می خاست و با ضاربین و قاتلین فاطمه ( س ) درگیر مى شد، امروز تحریف گران تاریخ مى گفتند على براى گرفتن حکومت به نبرد پرداخت و در زد و خوردها و درگیریها فاطمه کشته شد و على ( ع ) قاتل فاطمه است، دیگر پاسخ سؤالات فوق چنین روشن نبود .
شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) در منابع شیعه:
درباره شهادت صدیقه شهیده، روایات فراوانی در کتاب های شیعه وجود دارد که حتی می توان در این باره ادعای تواتر کرد، ما در این جا به جهت اختصار فقط به چند روایت اشاره می کنیم:
1: «سلیم بن قیس» به نقل از «سلمان فارسى» آورده است:
فقالت فاطمة علیها السلام: یا عمر، ما لنا ولک؟ فقال: افتحی الباب وإلا أحرقنا علیکم بیتکم. فقالت: (یا عمر، أما تتقی الله تدخل على بیتی)؟ فأبى أن ینصرف. ودعا عمر بالنار فأضرمها فی الباب ثم دفعه فدخل. (کتاب سلیم بن قیس، تحقیق اسماعیل انصارى، ص ۱۵۰٫)
حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: اى عمر، ما را با تو چه کار است؟ جواب داد: در را باز کن و گرنه خانه تان را به آتش مى کشیم! فرمود: اى عمر، از خدا نمى ترسى که به خانه من وارد مى شوى؟! ولى عمر ابا کرد از این که برگردد. عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد
2 : در کتابهای معتبر شیعه مثل تفسیر عیاشی و بحار الأنوار مجلسی (ره) و الإختصاص شیخ مفید (ره) داریم که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) جلوی درب نشسته بود و از خود عمر نقل شده است:
فلما انتهینا إلی الباب فرأتهم فاطمة صلوات الله علیها أغلقت الباب فی وجوههم و هی لا تشک أن لا یدخل علیها إلا باذنها، فضرب عمر الباب برجله فکسره و کان من سعف، ثم دخلوا … .
وقتی ما جلوی درب خانه رسیدیم، فاطمه ما را دید و درب را بست و فاطمه شک نداشت که اینها بدون اجازه فاطمه، وارد منزل نخواهند شد. عمر با پایش به درب زد و درب را شکست و داخل شدند.
(بحار الأنوار للعلامة المجلسی، ج28، ص227 ـ تفسیر العیاشی، ج2، ص67 ـ الاختصاص للشیخ المفید، ص186 ـ تفسیر البرهان، ج2، 93)
3 : در بحار الانوار می نویسد: پس از آن که کار بیعت گرفتن از مردم تمام شد و علی(ع) و عده ای بیعت نکردند، به خانه آن حضرت حمله کردند. در را سوزاندند، علی را به زور بیرون آورند، حضرت فاطمه را تحت فشار در قرار دادند و کار به جایی رسید که محسن او سقط شد. علی را به مسجد بردند ولی بیعت نکرد و آنان گفتند: بیعت نکنی تو را به قتل می رسانیم. روزها و ماهها گذشت. آنان تصمیم به قتل علی(ع) گرفتند و قرار گذاشتند که خالد قتل آن حضرت را به عهده بگیرد. اسماء بنت عمیس از این توطئه آگاه شد و کنیز خود را فرستاد تا آن حضرت را از توطئه آگاه سازد. اصل توطئه چنین بود که وقتی ابوبکر نماز را تمام کرد و سلام گفت، خالد با شمشیر علی(ع) را بکشد ولی وقتی نماز ابوبکر تمام شد گفت: ای خالد آنچه را دستور دادم نکن. (بحار الانوار به نقل از انساب الاشراف بلاذری، ج 1، ص 586)
4 : مرحوم فیض کاشانی در کتاب نوادر الاخبار می نویسد:… فاختبئت فاطمه علیه السلام و راء الباب فدفعها عمر حتی ضغطها بین الباب و الحائط.
پس حضرت زهرا سلام الله علیها پشت درب پنهان شد، سپس عمر او را به شدت کنار زد تا به حدی که او را بین درب و دیوار فشرد. (فیض کاشانی: نوادر الاخبار، ص 183)
5 : سلیم بن قیس می گوید: عمر بن خطاب نصف اموال همه عمالش را از آنان گرفت مگر, قنفذ عدوی او نیز یکی از کارکنان او بود که چیزی از او نگرفت و آنچه از او گرفته بود بیست هزار درهم می باشد به او باز گرداند, ابان گفت سلیم گفت با علی(ع) ملاقات کردم و از این کار عمر از او پرسیدم فرمود آیا می دانی چرا از قنقذ دست برداشت و چیزی از وی غرامت نگرفت ؟ گفتم نه فرمود: زیرا او بود که وقتی فاطمه آمد تا بین من و آنان قرار گیرد با تازیانه اش او را زد, چنان که وقتی فاطمه از دنیا رفت جای تازیانه همچون بازو بند روی بازویش مانده بود.
برای آگاهی بیشتر ر.ک : کتاب سلیم بن قیس , ج 2, ص 674, تحقیق محمدباقر انصری , انتشارات الهادی قم .
6-سیدمرتضی (متوفای 436) بعد از نقل تهدید به احراق، به روایت بلاذری مینویسد:
وَ هذا الْخَبَرُ َقْد رَوَتْهُ الشِیعَهُ مِنْ طُرُقٍ کَثِیَرهٍ وَ إنَّما الطَرِیفُ أنْ نَرْوِیَهُ بِرِوایَهٍ لِشُیُوخِ مُحَدِّثِی الْعامَّهِ وَ لکِنَّهُمْ کانُو یَرْوُونَ ما سَمِعُوا بِالسَلامَهِ وَ رُبَّما تَنَبَّهُوا علی ما فِی بَعْضِ ما یَرْوُونَهُ عَلَیْهِمْ فَکَََفُّو عَنْهُ … ( تلخیص الشافی (شیخ طوسی)، ج3، ص76، چاپ : مطبعه الاداب، نجف.)
و این خبر را شیعه از راههای زیادی روایت کرده است و نکته جالب این است که:
ما آن را به روایت بزرگان محدثین اهل سنت روایت می کنیم اما آنها (در ابتدا) آنچه شنیده بودند را به درستی روایت می کردند اما چه بسا به برخی از آن چه به ضرر خودشان روایت میکردند آگاهی یافتند و از (نقل) آن صرفنظر نمودند …
حال بعد از ذکر این منابع و این مطالب نتیجه روشن است، زنى که در اثر تهدید به احراق بیت و آتش زدن خانه اش و سقط جنینش و … مریض گردد و مرض او در زمان کوتاهى منجر به فوت وى شود ، این فوت شرعاً و عرفاً و عقلاً قتل و شهادت محسوب مى گردد ، و به عامل جنایت مستند مى باشد ، و نیازى به دلیل دیگرى ندارد . از اینرو است که ائمه معصومین و اهل بیت رسول خدا ( ص ) مادر خود را شهیده مى خواندند . چنانکه حضرت موسى بن جعفر ( ع ) فرمود : « إنّ فاطمة ( س ) صدیقة شهیدة » (اصول کافی ، ج 1 ، ص 381 ، ح 2 ).
با آنچه گفته شد جاى تردیدى باقى نمى ماند ، و شهادت دختر پیامبر ( ص ) براى هیچ شیعه و سنى منصف و غیرمتعصبى قابل انکار نیست . و به این ترتیب پرسشهاى فراوانى را پیش روى تاریخ قرار می گیرد که از آن جمله است : چرا خورشید عُمْر فاطمه ( س ) به آن زودى غروب کرد ؟ آیا به مرگ طبیعى بود ؟ آیا تهدید به آتش کشیدن خانه در آن تأثیر نداشت ؟ آتش زدن در خانه چطور ؟ در به پهلو زدن چطور ؟ سقط جنین و بیمارى پس از آن باعث شهادت نبود ؟ اگر اینها نبود، یا اینها موجب شهادت نبود، پس چرا : همانطور که بخارى ومسلم(بخاری و مسلم دو تن از مهمترین سران اهل سنت هستند که دو کتاب به نامهای صحیح بخاری و صحیح مسلم نوشته اند که در نزد اهل سنت این دو کتاب بعد از قرآن مهمترین کتب آنان به حساب می آید و تمام روایات آن را صحیح می دانند) مى گویند : فاطمه ( س ) تا آخر عمر از ابوبکر قهر بود ؟ « فغضبت فاطمة بنت رسول اللَّه ( ص ) فهجرت ابابکر فلم تزل مهاجرته حتى توفّیت » . (صحیح بخارى ، ج 2 ، ص 504 ، کتاب الخمس ، باب 837 ، ح 1265) . « فوجدت فاطمة على ابى بکر فى ذلک فهجرته فلم تکلّمه حتّى توفّیت . » (همان ، ج 3 ، ص 252 ، کتاب المغازى ، ب 155 غزوه خیبر ، حدیث 704 . و صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 30 ، کتاب الجهاد و السیر ، باب 15 ، ح 52) . چرا در بخارى آمده است : فاطمه ( س ) پنهان بخاک سپرده شد ؟ « فلمّا توفّیت دفنها زوجها علىٌّ لیلاً ولم یؤذن بها أبابکر وصلّى علیها . » (همان). چرا چنانکه بخارى نقل کرده : نیمه شب دفن گردید ؟ (همان) . چرا قبر تنها یادگار پیامبر ( ص ) هنوز مخفى است ؟ چرا پس از گذشت سالها از این ماجرا بخارى و مسلم آورده اند : على ( ع )، ابوبکر و عمر را کاذب ، آثم ، غادر و خائن مى دانست ؟ قال عمر، لعلى وعباس : « فرأیتماه ( ابابکر ) کاذباً آثماً غادراً خائناً . . . فرأیتمانی کاذباً آثماً غادراً خائناً . . . » (صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 28 ، کتاب الجهاد و السیر ، باب 15 حکم الفئ ، حدیث 49) .
شاید اگر پس از آنچه بر فاطمه ( س ) گذشت على ( ع ) بپامى خاست و با ضاربین و قاتلین فاطمه ( س ) درگیر مى شد، امروز تحریف گران تاریخ مى گفتند على براى گرفتن حکومت به نبرد پرداخت و در زد و خوردها و درگیریها فاطمه کشته شد و على ( ع ) قاتل فاطمه است، دیگر پاسخ سؤالات فوق چنین روشن نبود .
به هر حال شهادت بانوی دو عالم و آزار و اذیتهایی که در دوران کوتاه پس از پیامبر از سوی غاصبان خلافت دید واقعیتی است که قابل انکار نمی باشد و مصیبتی است که تا روز قیامت رنج و محنت آن از دل عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت بیرون نخواهد رفت.
پرسشگر گرامی جهت اطلاعات بیشتر پیرامون این موضوع به منابع زیر مراجعه فرمایید:
1.عنوان مقاله:
تاریخ و ترتیب حوادثِ منتهی به شهادت حضرت زهراسلام الله علیها
نویسنده:
سیدعلی حسینپور /دانش پژوه دکتری تاریخ تشیع اثنی عشری، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره
محمدرضا جباری / دانشیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
فصلنامه:
فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش، سال دهم، شماره دوم، پیاپی 35، پاییز و زمستان 1392
آدرس اینترنتی:
http://tarikh.nashriyat.ir/node/698
2. کتاب رنجهای حضرت زهرا(س)، جعفر مرتضی عاملی، ترجمه محمد سپهری مراجعه فرمایید.