۱۳۹۸/۰۴/۱۵
–
۶۷۷ بازدید
علت به شهادت رساندن شهیدثانئ چه بود؟
زین الدین بن نورالدین علی بن احمد عاملی جُبَعی(۹۱۱-۹۵۵ یا ۹۶۵ق) معروف به شهید ثانی، فقیه شیعی قرن دهم قمری. او از نوادگان علامه حلی است. وی نزد علمای شیعه و سنی به تحصیل پرداخت و از هر دو دسته تأییدیههایی دریافت کرد. شهید ثانی مذاهب پنجگانه اسلامی را تدریس میکرد و طبق مبانی هر یک فتوا میداد.معروفترین اثر فقهی او الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه می باشد. این کتاب از متون درسی حوزههای علمیه شیعه است. شهید ثانی در ۹۵۵ یا ۹۶۵ق به شهادت رسید.
درباره سبب قتل وی دو روایت است: یکی اینکه در جریان قضاوت میان دو نفر، شخص محکوم، نزد قاضی صیدا میرود و این قاضی از سلطان روم (سلطان سلیمان) میخواهد که شهید را به جرم بدعتگذاری و خارج بودن از مذاهب چهارگانه اهل سنت، دستگیر کند.[1] این روایت را برخی رد کردهاند.[نیازمند منبع] دوم اینکه جمعی از سنیان به رستم پاشا وزیر اعظم سلطان سلیمان گفتند که شیخ زین الدین [شهید ثانی] ادعای اجتهاد دارد و بسیاری از علمای شیعه به نزدش میروند و کتابهای امامیه را از او فرامیگیرند و قصدشان از این کار تبلیغ شیعه است. از این رو، رستم پاشا کسانی را برای دستگیری شهید، که آن هنگام در مکه بود، فرستاد. بدین طریق، او را در مکه دستگیر کردند و به استانبول بردند و بدون اینکه او را نزد سلطان ببرند کشتند. تاریخ شهادتش را ۵ ربیعالاول ۹۶۵ق. گفتهاند و اینکه جسدش را سه روز رها کردند و سپس به دریا انداختند.[2]
رؤیای شهادت
شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی، پدر شیخ بهایی میگوید: روزی بر شهید ثانی وارد شدم و او را متفکر یافتم. او در خویشتن فرو رفته بود. علت این حالت را از او جویا شدم. به من گفت: برادرم! چنین میپندارم که من دومین شهید باشم، زیرا در عالم رؤیا سید مرتضی علم الهدی را دیدم که مجلس ضیافتی تشکیل داده و علماء و دانشمندان امامیه و شیعه در آن شرکت داشتند. وقتی من وارد مجلس شدم، سید مرتضی از جا برخاست و به من تهنیت گفت و دستور داد که در کنار شهید اول بنشینم.[3]
به نقل از پایگاه ویکی شیعه
پینوشت:
1. الحر العاملی، امل الآمل، مکتبة الاندلس، ج۱، ص۹۰و۹۱.
2. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۱۵۷.
3. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۱۵۷.
درباره سبب قتل وی دو روایت است: یکی اینکه در جریان قضاوت میان دو نفر، شخص محکوم، نزد قاضی صیدا میرود و این قاضی از سلطان روم (سلطان سلیمان) میخواهد که شهید را به جرم بدعتگذاری و خارج بودن از مذاهب چهارگانه اهل سنت، دستگیر کند.[1] این روایت را برخی رد کردهاند.[نیازمند منبع] دوم اینکه جمعی از سنیان به رستم پاشا وزیر اعظم سلطان سلیمان گفتند که شیخ زین الدین [شهید ثانی] ادعای اجتهاد دارد و بسیاری از علمای شیعه به نزدش میروند و کتابهای امامیه را از او فرامیگیرند و قصدشان از این کار تبلیغ شیعه است. از این رو، رستم پاشا کسانی را برای دستگیری شهید، که آن هنگام در مکه بود، فرستاد. بدین طریق، او را در مکه دستگیر کردند و به استانبول بردند و بدون اینکه او را نزد سلطان ببرند کشتند. تاریخ شهادتش را ۵ ربیعالاول ۹۶۵ق. گفتهاند و اینکه جسدش را سه روز رها کردند و سپس به دریا انداختند.[2]
رؤیای شهادت
شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی، پدر شیخ بهایی میگوید: روزی بر شهید ثانی وارد شدم و او را متفکر یافتم. او در خویشتن فرو رفته بود. علت این حالت را از او جویا شدم. به من گفت: برادرم! چنین میپندارم که من دومین شهید باشم، زیرا در عالم رؤیا سید مرتضی علم الهدی را دیدم که مجلس ضیافتی تشکیل داده و علماء و دانشمندان امامیه و شیعه در آن شرکت داشتند. وقتی من وارد مجلس شدم، سید مرتضی از جا برخاست و به من تهنیت گفت و دستور داد که در کنار شهید اول بنشینم.[3]
به نقل از پایگاه ویکی شیعه
پینوشت:
1. الحر العاملی، امل الآمل، مکتبة الاندلس، ج۱، ص۹۰و۹۱.
2. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۱۵۷.
3. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۱۵۷.