۱۳۹۲/۰۹/۰۹
–
۲۷۱ بازدید
آیا شهیدی که مد نظر قرآن است، صرفا شامل کسی است که به ضرب دشمن نظام جمهوری اسلامی ایران کشته شده اند؟
در پاسخ به مطالبی زیر توجه کنید .
1.شهید مانند سایر مفاهیم قرآنی و اسلامی در فرهنگ اسلامی تعریف مشخصی دارد.
2.شهید در لغت از ماده شهادت به معنای حاضر بودن و گواهی دادن و در اصطلاح فقه اسلامی به کسی گفته می شود که در خط مقدم جبهه به شهادت برسد که غسل و کفن بر او واجب نیست و در فرهنگ قرآنی از شهادت با تعبیر قتل فی سبیل الله یاد شده است: ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لاتشعرون ( بقره 154).
3. البته در روایات موارد دیگری را هم شهید نامیده اند که به معنی آن است که اجر شهید دارد. مثلا بر طبق آیات قرآن کریم و روایات اگر کسى از خانه خود به قصد هجرت به سوى خدا و حفظ دین بیرون آید و از دنیا برود شهید است و یا اگر کسى بمیرد، در حالى که داراى محبّت اهل بیت باشد، شهید از دنیا رفته است، و نیز آمرزیده و نیز با ایمان کامل از دنیا مى رود(تفسیر کشّاف، ج 3، ص 403 (این حدیثی طولانى است که از حضرت رسول اکرم(ص) نقل شده است). و یا در روایتی آمده است: «المؤمن علی ای حال مات و فی ای ساعه قبض، فهو شهید»؛ «مؤمن در هر حال و زمانی که بمیرد، شهید است. (میزان الحکمه، ج 5، ح 9803). ویا در روایتى دیگر از رسول خدا(ص) نقل شده است که حضرت فرمود: مَن عاشَ مداریاً مات شهیداً هر کس طورى زندگى کند که مردم از او آزارى نبینند و در حال مداراى با مردم از دنیا برود، شهید از دنیا رفته است(کنزالعمّال، حدیث 7173 و 7171). این گونه روایت ها به این موضوع اشاره مى کند: کسى که با چنین شرایطى از دنیا برود، اجر شهید را مى برد. ولى حکم شهید را ندارد. یعنى غسل، حنوط، و کفن از او ساقط نمى شود، بلکه باید او را غسل داد یعنى احکام اموات را باید درباره او اجرا کرد. شاید مراد این روایات این باشد که چنین افرادی در مسیر شهداء هستند و در راه همان هدف عالی و ارزشمندی که شهدا جان پاک خود را فدای آن کرده اند گام بر می دارند. هدف شهدا اعتلای دین و دفاع از دین و عمل به احکام و دستورات دین می باشد و انسان مؤمن و دوستدار اهل بیت (ع) و محصل علوم دینی و الهی نیز در همین مسیر نورانی و سعادت بخش قدم بر می دارد. البته ملاک اصلى هجرت به سوى خداوند و مجاهده ى در راه او است و چنین شخصى چه در خانه کشته شود چه در اثر سقوط هواپیما جان سپارد و چه در جبهه جنگ مورد هدف قرار گیرد از نظر اجر، شهید محسوب مى گردد. البته برخى احکام مثل واجب نبودن غسل میت از نظر فقهى مربوط به شهید در خط مقدم جبهه است ولى این یک فرع فقهى است و با صدق عنوان شهید بر دیگران و نائل شدن به ثواب هاى اخروى که به شهیدان وعده داده شده تنافى ندارد.
5. در علت نامگذاری مرگ در راه خدا به شهادت گفته اند: یا بدان جهت است که فرشتگان رحمت خدا در صحنه شهادت حضور می یابند و یا بدان سبب خدا و رسول به بهشتی بودن شهدا گواهی می دهند، یا این که شهید در قیامت همراه انبیا بر امت های دیگر گواهی می دهد، یا این که شهید، زنده و حاضر است و یا بدان جهت که شهید به شهادت حق قیام می کند تا کشته شود. (مجمع البحرین، واژه شهد) قطرات است. شهادت موجب آمرزش گناهان می شود. شهید از سوال قبر محفوظ است و فشار قبر ندارد و در بهشت با حوریان هم آغوش است. شهید حق شفاعت دارد. شهدا از اولین کسانی اند که وارد بهشت می شوند و همه به مقام شهیدان غبطه می خورند. (بحار الانوار، ج 97) 6.«شهید» کسی است که یک روح بزرگ دارد؛ روحی که هدف مقدس دارد. کسی است که در راه عقیده کشته شده است. کسی است که برای خودش کار نکرده است. کسی است که در راه حق و حقیقت و فضیلت قدم برداشته است. مثل شهید، مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است. تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری، شهدا شمع محفل بشریتند. سوختند و محفل بشریت را روشن کردند. شهادت، قداست خود را از این جا کسب می کند که فدا کردن آگاهانه تمام هستی خود است در راه هدف مقدس. اگر شور یک عارف عاشق پروردگار را با منطق یک نفر مصلح با همدیگر ترکیب کنید، از آنها منطق شهید در می آید. منطق شهید، منطق سوختن و روشن کردن است. منطق حل شدن و جذب شدن در جامعه برای احیای جامعه است. منطق دمیدن روح به اندام مرده ارزشهای انسانی است. منطق حماسه آفرینی است، منطق دورنگری، بلکه بسیار دورنگری است. این که هاله ای از قدس دور کلمه «شهید» را گرفته است و این کلمه در میان همه کلمات عظیم، فخیم و مقدس، وضع دیگری دارد برای همین جهت است. اگر بگوییم قهرمان، مافوق قهرمان است؛ بگوییم مصلح، مافوق مصلح است؛ هر چه بخواهیم بگوییم، مافوق اینهاست. شهادت دو رکن دارد: یکى این که در راه خدا و فى سبیل الله و هدف، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فداى هدف نماید. دیگر این که آگاهانه صورت گرفته باشد. شهادت به حکم این که عملى آگاهانه و اختیارى است و در راه هدفى مقدّس است و از هر گونه انگیزه ى خودگرایانه منزّه و مبراست، تحسین انگیز و افتخارآمیز است و عملى قهرمانانه تلقّى مى شود. در میان انواع مرگ و میرها این نوع از مرگ است که ارزش آن از حیات و زندگى برتر و مقدّس تر است(قیام و انقلاب مهدى، به ضمیمه شهید از استاد مطهرى). انسانى که با چنین شرایطى به استقبال مرگ مى شتابد شهید است و اجر شهید را نیز مى برد. در احکام شهید مى خوانیم کسى که به امر معصوم(ع) یا نایب او به جبهه برود و در میدان نبرد کشته شود شهید است و غسل و حنوط و کفن از او ساقط است، بلکه با لباس خودش دفن شود»(امام خمینى، تحریرالوسیله، ج 1، ص 66). در انتهاى سخن سفارش مى کنیم زیارت امین الله را هر روز یا هفته اى یک بار با توجه و تأمل بخوانید. یکى از قسمت هاى مهمّ این زیارت شریف این عبارت است: … اللهمّ فاجعل نفسى مطمئنّةً بقَدرِکَ، راضیةً بِقضائک ؛ بارخدایا! پس جان مرا مطمئن و آرام نسبت به سرنوشت قرار بده، و مرا خشنود نسبت به داوریت بگردان(حاج شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنان، ص 578) . که اشاره دارد خدایا مرا به مقام «رضا» و «خشنودى» برسان تا آن چه به من مى رسد مرا از توجه به تو باز ندارد. شهادت درجه ای است که خداوند نصیب افرادی می کند که قابلیت آن را داشته باشند; یعنی , واقعا اهل تقوا بوده و عاشقانه آن را طلب کنند. البته در بعضی از روایات آمده است که : زن و مرد با ایمان اگر نیت کار خیری را داشته باشند, هر چند موفق به آن عمل نشوند ثواب آن را در نامه عمل آنها می نویسند. در روایت دیگری نیز آمده است : فرد مؤمن (چه زن و چه مرد) اگر در بستر بیماری هم بمیرد, در زمره شهدا محسوب خواهد شد. آرزوی شهادت به معنای برگزیدن بهترین نوع مرگ است . به عبارت دیگر همه از دنیا رفتنی هستند; اما هنر انسان با ایمان آن است که با بهترین انتخاب از دنیا می رود. شهادت به معنای پذیرش مسؤولیتی بزرگ تر در برابر مسؤولیت های کوچک تر است . شهادت خودکشی و مسؤولیت گریزی نیست ; بلکه انجام رسالت های بزرگ تر اجتماعی و فداکاری در راه مصالح عالی اسلام و جامعه اسلامی است . شهادت طلبی به معنای آن است که در عرصه نیاز جامعه به فداکاری , مصالح شخصی و خانوادگی مانند غل و زنجیر انسان را پای بسته نمی کند; بلکه انسان شهادت جو, مرز و حصار خودیت و دلبستگی و تعلق خانوادگی را پاره می کند و در راه آرمان های مقدس عاشقانه و بدون اندک درنگ به پیش می تازد. 7. بنا براین شهید باید دارای ویژگی های فوق باشد و صرف این که کسی را در فرهنگ ملتی شهید بنامند هر چند در راه باطل و حمایت از سران کفر و فساد کشته شده باشد شهید محسوب نمی شود . شیعه ی گمراه و جاهلی که در راه حمایت از صدام ملعون با ایران اسلامی جنگیده و کشته شده نه تنها شهید نیست بلکه کشته راه باطل و ضلالت است و کیفر الهی در انتظار او است و سربازی که در راه دفاع از نظام کمونیستی و یا سرمایه داری ظالم و غارتگر و متجاوز کشته می شود هر چند او را شهید بنامند شهید نیست بلکه شقی و بد فرجام و زیان دیده است . برای آگاهی بیشتر ر.ک: 1- کتاب شهید، تألیف استاد مرتضی مطهری. 2- تفسیر نمونه، ج3، ص218-224 به سایت قرآنی ما هم سر بزنید http://quran.porsemani.ir/
1.شهید مانند سایر مفاهیم قرآنی و اسلامی در فرهنگ اسلامی تعریف مشخصی دارد.
2.شهید در لغت از ماده شهادت به معنای حاضر بودن و گواهی دادن و در اصطلاح فقه اسلامی به کسی گفته می شود که در خط مقدم جبهه به شهادت برسد که غسل و کفن بر او واجب نیست و در فرهنگ قرآنی از شهادت با تعبیر قتل فی سبیل الله یاد شده است: ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لاتشعرون ( بقره 154).
3. البته در روایات موارد دیگری را هم شهید نامیده اند که به معنی آن است که اجر شهید دارد. مثلا بر طبق آیات قرآن کریم و روایات اگر کسى از خانه خود به قصد هجرت به سوى خدا و حفظ دین بیرون آید و از دنیا برود شهید است و یا اگر کسى بمیرد، در حالى که داراى محبّت اهل بیت باشد، شهید از دنیا رفته است، و نیز آمرزیده و نیز با ایمان کامل از دنیا مى رود(تفسیر کشّاف، ج 3، ص 403 (این حدیثی طولانى است که از حضرت رسول اکرم(ص) نقل شده است). و یا در روایتی آمده است: «المؤمن علی ای حال مات و فی ای ساعه قبض، فهو شهید»؛ «مؤمن در هر حال و زمانی که بمیرد، شهید است. (میزان الحکمه، ج 5، ح 9803). ویا در روایتى دیگر از رسول خدا(ص) نقل شده است که حضرت فرمود: مَن عاشَ مداریاً مات شهیداً هر کس طورى زندگى کند که مردم از او آزارى نبینند و در حال مداراى با مردم از دنیا برود، شهید از دنیا رفته است(کنزالعمّال، حدیث 7173 و 7171). این گونه روایت ها به این موضوع اشاره مى کند: کسى که با چنین شرایطى از دنیا برود، اجر شهید را مى برد. ولى حکم شهید را ندارد. یعنى غسل، حنوط، و کفن از او ساقط نمى شود، بلکه باید او را غسل داد یعنى احکام اموات را باید درباره او اجرا کرد. شاید مراد این روایات این باشد که چنین افرادی در مسیر شهداء هستند و در راه همان هدف عالی و ارزشمندی که شهدا جان پاک خود را فدای آن کرده اند گام بر می دارند. هدف شهدا اعتلای دین و دفاع از دین و عمل به احکام و دستورات دین می باشد و انسان مؤمن و دوستدار اهل بیت (ع) و محصل علوم دینی و الهی نیز در همین مسیر نورانی و سعادت بخش قدم بر می دارد. البته ملاک اصلى هجرت به سوى خداوند و مجاهده ى در راه او است و چنین شخصى چه در خانه کشته شود چه در اثر سقوط هواپیما جان سپارد و چه در جبهه جنگ مورد هدف قرار گیرد از نظر اجر، شهید محسوب مى گردد. البته برخى احکام مثل واجب نبودن غسل میت از نظر فقهى مربوط به شهید در خط مقدم جبهه است ولى این یک فرع فقهى است و با صدق عنوان شهید بر دیگران و نائل شدن به ثواب هاى اخروى که به شهیدان وعده داده شده تنافى ندارد.
5. در علت نامگذاری مرگ در راه خدا به شهادت گفته اند: یا بدان جهت است که فرشتگان رحمت خدا در صحنه شهادت حضور می یابند و یا بدان سبب خدا و رسول به بهشتی بودن شهدا گواهی می دهند، یا این که شهید در قیامت همراه انبیا بر امت های دیگر گواهی می دهد، یا این که شهید، زنده و حاضر است و یا بدان جهت که شهید به شهادت حق قیام می کند تا کشته شود. (مجمع البحرین، واژه شهد) قطرات است. شهادت موجب آمرزش گناهان می شود. شهید از سوال قبر محفوظ است و فشار قبر ندارد و در بهشت با حوریان هم آغوش است. شهید حق شفاعت دارد. شهدا از اولین کسانی اند که وارد بهشت می شوند و همه به مقام شهیدان غبطه می خورند. (بحار الانوار، ج 97) 6.«شهید» کسی است که یک روح بزرگ دارد؛ روحی که هدف مقدس دارد. کسی است که در راه عقیده کشته شده است. کسی است که برای خودش کار نکرده است. کسی است که در راه حق و حقیقت و فضیلت قدم برداشته است. مثل شهید، مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است. تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری، شهدا شمع محفل بشریتند. سوختند و محفل بشریت را روشن کردند. شهادت، قداست خود را از این جا کسب می کند که فدا کردن آگاهانه تمام هستی خود است در راه هدف مقدس. اگر شور یک عارف عاشق پروردگار را با منطق یک نفر مصلح با همدیگر ترکیب کنید، از آنها منطق شهید در می آید. منطق شهید، منطق سوختن و روشن کردن است. منطق حل شدن و جذب شدن در جامعه برای احیای جامعه است. منطق دمیدن روح به اندام مرده ارزشهای انسانی است. منطق حماسه آفرینی است، منطق دورنگری، بلکه بسیار دورنگری است. این که هاله ای از قدس دور کلمه «شهید» را گرفته است و این کلمه در میان همه کلمات عظیم، فخیم و مقدس، وضع دیگری دارد برای همین جهت است. اگر بگوییم قهرمان، مافوق قهرمان است؛ بگوییم مصلح، مافوق مصلح است؛ هر چه بخواهیم بگوییم، مافوق اینهاست. شهادت دو رکن دارد: یکى این که در راه خدا و فى سبیل الله و هدف، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فداى هدف نماید. دیگر این که آگاهانه صورت گرفته باشد. شهادت به حکم این که عملى آگاهانه و اختیارى است و در راه هدفى مقدّس است و از هر گونه انگیزه ى خودگرایانه منزّه و مبراست، تحسین انگیز و افتخارآمیز است و عملى قهرمانانه تلقّى مى شود. در میان انواع مرگ و میرها این نوع از مرگ است که ارزش آن از حیات و زندگى برتر و مقدّس تر است(قیام و انقلاب مهدى، به ضمیمه شهید از استاد مطهرى). انسانى که با چنین شرایطى به استقبال مرگ مى شتابد شهید است و اجر شهید را نیز مى برد. در احکام شهید مى خوانیم کسى که به امر معصوم(ع) یا نایب او به جبهه برود و در میدان نبرد کشته شود شهید است و غسل و حنوط و کفن از او ساقط است، بلکه با لباس خودش دفن شود»(امام خمینى، تحریرالوسیله، ج 1، ص 66). در انتهاى سخن سفارش مى کنیم زیارت امین الله را هر روز یا هفته اى یک بار با توجه و تأمل بخوانید. یکى از قسمت هاى مهمّ این زیارت شریف این عبارت است: … اللهمّ فاجعل نفسى مطمئنّةً بقَدرِکَ، راضیةً بِقضائک ؛ بارخدایا! پس جان مرا مطمئن و آرام نسبت به سرنوشت قرار بده، و مرا خشنود نسبت به داوریت بگردان(حاج شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنان، ص 578) . که اشاره دارد خدایا مرا به مقام «رضا» و «خشنودى» برسان تا آن چه به من مى رسد مرا از توجه به تو باز ندارد. شهادت درجه ای است که خداوند نصیب افرادی می کند که قابلیت آن را داشته باشند; یعنی , واقعا اهل تقوا بوده و عاشقانه آن را طلب کنند. البته در بعضی از روایات آمده است که : زن و مرد با ایمان اگر نیت کار خیری را داشته باشند, هر چند موفق به آن عمل نشوند ثواب آن را در نامه عمل آنها می نویسند. در روایت دیگری نیز آمده است : فرد مؤمن (چه زن و چه مرد) اگر در بستر بیماری هم بمیرد, در زمره شهدا محسوب خواهد شد. آرزوی شهادت به معنای برگزیدن بهترین نوع مرگ است . به عبارت دیگر همه از دنیا رفتنی هستند; اما هنر انسان با ایمان آن است که با بهترین انتخاب از دنیا می رود. شهادت به معنای پذیرش مسؤولیتی بزرگ تر در برابر مسؤولیت های کوچک تر است . شهادت خودکشی و مسؤولیت گریزی نیست ; بلکه انجام رسالت های بزرگ تر اجتماعی و فداکاری در راه مصالح عالی اسلام و جامعه اسلامی است . شهادت طلبی به معنای آن است که در عرصه نیاز جامعه به فداکاری , مصالح شخصی و خانوادگی مانند غل و زنجیر انسان را پای بسته نمی کند; بلکه انسان شهادت جو, مرز و حصار خودیت و دلبستگی و تعلق خانوادگی را پاره می کند و در راه آرمان های مقدس عاشقانه و بدون اندک درنگ به پیش می تازد. 7. بنا براین شهید باید دارای ویژگی های فوق باشد و صرف این که کسی را در فرهنگ ملتی شهید بنامند هر چند در راه باطل و حمایت از سران کفر و فساد کشته شده باشد شهید محسوب نمی شود . شیعه ی گمراه و جاهلی که در راه حمایت از صدام ملعون با ایران اسلامی جنگیده و کشته شده نه تنها شهید نیست بلکه کشته راه باطل و ضلالت است و کیفر الهی در انتظار او است و سربازی که در راه دفاع از نظام کمونیستی و یا سرمایه داری ظالم و غارتگر و متجاوز کشته می شود هر چند او را شهید بنامند شهید نیست بلکه شقی و بد فرجام و زیان دیده است . برای آگاهی بیشتر ر.ک: 1- کتاب شهید، تألیف استاد مرتضی مطهری. 2- تفسیر نمونه، ج3، ص218-224 به سایت قرآنی ما هم سر بزنید http://quran.porsemani.ir/