۱۳۹۹/۰۱/۲۷
–
۷۵۰ بازدید
ایا شک و تردیدها در زندگی که دل را خالی میکند، از جانب شیطان است یا خیر؟ مثلا انتخاب مسیر زندگی، اعتقادات و …
در صورت امکان، توضیحات اضافی را لحاظ نکنید
پرسشگرگرامی؛ جوانان معمولاً در این سنین درباره مسائل مختلف از جمله اعتقادات و باورهاى دینى خود دچار تردید مى شوند و در صدد پیدا کردن دلایل منطقى و پشتوانه قابل قبولى براى آن ها هستند. آنان مى خواهند نظام فکرى و اعتقادى خود را تجدید بنا کنند و به آن استحکام فزون تر بخشند .از آن جا که گاه گمان مى کنند باورهاى دینى شان بر تقلید مبتنى است، تصمیم به اصلاح آن مى گیرند و مى کوشند با تحقیق و موشکافى درباره آن ها به ثبات فکرى دست یابند؛ چنین تردیدهایى که فرد را به تحقیق وا مى دارد به مرحله یقین و علم مى رساند، خوب و پسندیده است؛ ولى به شرط آن که همزمان با پدید آمدن آن، شخص به دنبال پاسخ باشد و در تردید باقى نماند. شک توقفگاه خوبى نیست؛ اما اگر آغاز حرکت باشد، نیکو و شایسته است. اگر تردیدهاى شما از این قبیل است، نگران نباشید. بکوشید با مطالعه و پرسیدن از استادان و کارشناسان، جنبه اعتقادى و فکرى خودرا تقویت کنید و با عمل به دستورهاى دینى(مثل نماز و عبادات دیگر) و پایبندى بیش تر به آن ها، ایمان خود را مستحکم سازید. اگر تردیدهاى شما وسواس گونه است؛ یعنى بدون اختیار و به طور مکرر مطالبى به ذهنتان خطور مى کند – و قادر به قطع آن نیستید – و شما را از فکر کردن درباره چیزهاى دیگر باز مى دارد، اختلالى است که باید درمان شود. این اختلال اصطلاحاً «وسواس فکرى» نام دارد. در ذهن مبتلا یان به این اختلال افکارى بیهوده، شرم آور یا وحشتناک به وجود مى آید و در چرخه اى بى پایان پیوسته تکرار مى شود.
اگر تردیدهاى شما درباره باورهاى دینى از نوع وسواس فکرى است، نیازمند پى گیرى و تلاش بیش ترى است و توصیه مى شود با مشاوره اى حضورى با یکى از کارشناسان در این زمینه(روان شناسان بالینى) به حل آن بپردازید.
توضیح بیشتر: شک جزیی از زندگی مادی و معنوی ماست که همه با آن کموبیش آشنا هستیم. گاهی وقتها پیش میآید که به اطرافیان خود شک میکنیم، از این شک رنج میبریم و وقتی آن را بیان میکنیم و به زبان میآوریم، به نتیجه مطلوبی نمیرسیم؛ چون شک لبه تیزی دارد که اگر درست به کار برده نشود میتواند شاهرگ روابطمان را بزند.
«شک » گذرگاه خوبی است ولی نباید در آن باقی ماند چون توقفگاه بدی است، بله شک اگردر وجود شخص باقی بماند، اعمالش را ناقص می کند ، بیشترین شک ،درمورد خدا ودین ، ایجاد می شود که بایستی از آن با از بین بردن شک وتبدیل آن به یقین، عبور کرد! «روزی شخصی به نزد امام صادق علیهالسلام آمد و عرض کرد: هلاک شدم! امام پرسیدند: چرا؟ او پاسخ داد: برای این که شک کردم و آن هم به وجود خدا! امام فرمودند: الله اکبر، هذا اول الیقین – یعنی: الله اکبر، این (تازه)اول یقین است. » شک معقول، ابتدای یقین است. ولی باید مواظب باشد که تجاهل، عصبیت و لجاج به شک او راه پیدا نکند. از خدا بخواهد و او خود ،بندهاش را هدایت می کند.
ران هوبارد میگوید: «یکی از درسهای غلطی که در مدرسه به ما میآموزند این است که باید سکوت کنیم و این درس اشتباهی است. وقتی شما به چیزی شک میکنید، باید از آن حرف بزنید. سکوت درمان شک نیست.» وقتی شما درباره موضوعی شک دارید، وقتی استرس و اضطراب زیادی را تحمل میکنید، این استرس ناخودآگاه باعث میشود بر سر هر موضوع کوچکی با طرف مقابلتان ـ که نسبت به او شک دارید- اشتباهترین راه را که سکوت است وسعی در فراموش کردن موضوع به جای باز کردن و حل آن برگزینند.
شک یک معمای ذهنی است؛ معمایی همراه با یک احساس منفی درباره یک حقیقت، باور یا تصور درباره کسی که انگار در هالهای از مه فرو رفته؛ معمایی که اگر حل نشود، استرسهای شدیدی را به همراه میآورد. شک میتواند شخصیتها را ویران کند، رویاها را از بین ببرد و ما را با روحی شکسته و روانی پریشان رها کند، در حالی که روابطمان را از هم پاشیده و موجب ناسازگاری ما با دنیای اطرافمان شده است. شک، پیامهای نادرستی به ذهن ما منتقل میکند و قدرت تجربه و تحلیل درست را از ما میگیرد. همه ما در دورههای زیادی از زندگیمان این حس را تجربه کردهایم یا تجربه خواهیم کرد. گریزی از این تجربه وحشتناک نیست؛ تجربهای که اگر به درستی با آن برخورد نکنیم، پایههای محکمی روی آن ساخته میشود که دیگر ویران کردناش آسان نیست.
● انواع شک:
* شک خوب، شک بد:
شک خوب، پرسوجویی است که از یک روح و روان مثبت برمیخیزد. این شک زاییده شرایط سخت و خطرناک است، با آرزوی اینکه منتهی به یک پایان روشن یا عملکرد موفقیتآمیز باشد. شک بد، پرسوجویی است که از یک روح و روان منفی و بدبین برمیخیزد و آینده را تاریک و کارها را نابهسامان و در حال تخریب میبیند. خلاصه، شک همیشه بد نیست و این برخلاف نظر کسانی است که همیشه میخواهند دیگران با چشم بسته همهچیز را بپذیرند. آنها تنها یک نوع از شک را پذیرفتهاند، در حالی که اگر پایههای یک اعتقاد بسیار محکم باشد، هیچگونه شک و شبههای نمیتواند آن را از بین ببرد و ترس از شکهای سازنده، بیمورد است.
یک شک خوب ممکن است در آستانه انجام کاری یا در آغاز یک رابطهای در فکر ما جوانه بزند و به جای اینکه پای ما را سست کند و چشم ما را به روی حقیقتها ببندد، با خود سوالهایی به همراه بیاورد که موجب روشن شدن دریچههای تاریک آینده میشود.
*انواع شک: در حقیقت، دو نوع شک داریم: شک مقدس (موقتی)، و شک ویرانگر و سیاه (پایدار و دائمی). شک، اگر به عنوان معبر باشد، مقدس است ؛ و اگر به عنوان منزل باشد، ویرانگر و نامطلوب است.
شک ابتدائی(موقتی) این خاصیت را دارد که آدمی را به فعالیت و جدیت برای دست یابی به حقیقت وا می دارد. اما شک ویرانگر و سیاه انسان را گام به گام به تاریکی و ضلالت نزدیک و نزدیکتر می کند، تا جائیکه همه اندیشة فرد را شکاکیت و انکار فرا می گیرد و در نهایت به شرک و کفر می انجامد.
شک دوم، از جمله مرض های روحی است و سلامت روحی و جسمی، فرد و جامعه را در معرض خطر می اندازد. بنابراین، باید با دقت معالجه گردد.
نکته مهم و قابل تذکر این است که احساس نگرانی از پدید آمدن حالت شک و تردید نشانه خوبی از سلامت روح است، بلکه براساس روایات این احساس نگرانی علامت ایمان خالص شخص است.( ر.ک: http://www.askdin.com)
بطور کلی صرف خطور ذهنی افکار شکآمیز بد نیست بلکه ماندن در شک ، وارد کردن آنها در اعتقاد قلبی و عمل براساس آنها مذموم و بد است.
حال ممکن است شما بپرسید از کجا معلوم که شک من از شکهای پایدار نباشد ؟
در جواب چند نمونه از ویژگیها و نشانههای شک مذموم را بیان می کنیم تا مساله روشنتر شود. (البته نکتهای که قابل ذکر است این است که در برخی روایات، خطورافکار شکآمیز در ذهن، با کلمه وسوسه یا حدیث نفس مورد اشاره قرار گرفته است لذا ما با توجه به چند راویت سعی میکنیم؛ این نشانهها رابیان کنیم.)
۱- وسوسه و شک مذموم شکی است که وارد اعتقاد قلبی شود و در آنجا بماند. امام صادق علیه السلام در روایتی فرمودهاند وسوسه هرگاه در قلب جای گرفت، گمراهی و کفر و طغیان میآید.( ر.ک: ترجمه بحارالانوار ج۲ ص۳۷۳)
۲- در صورتی که انسان از وجود وسوسه ها و شکهای اعتقادی نگران شود، این میتواند نشانه ایمان باشد . و ظاهرا شما هم از وجود اینگونه شکها ناراحت و نگرانید.
در روایتی آمده است که على بن مهزیار میگوید: مردى بحضرت جواد علیه السّلام نوشت و از وسوسه هائى که بخاطرش آید شکایت کرد، حضرت در ضمن پاسخ نامه اش به او چنین نوشت: … و مردمى هم به پیغمبر (ص) شکایت بردند از خاطره هائى که در دل آنها افتد که اگر باد آنها را بجاى دورى اندازد و یا قطعه قطعه شوند بیشتر دوست دارند تا اینکه آن خاطره ها را به زبان آرند؟ پس رسول خدا (ص) فرمود: این را دریافتید؟ (که این خاطره ها بر شما بسیار گران است؟) عرض کردند: آرى، فرمود: سوگند به آن که جانم به دست اوست این صریح ایمان است، پس هر گاه آن را یافتید (و احساس کردید که این خاطره ها به سراغتان آمده) بگوئید: «آمنا باللَّه و رسوله و لا حول و لا قوة الا باللَّه»( ر.ک: اصول کافى-ترجمه مصطفوى ، ج ۴، ص ۱۵۶) توجه: مداومت بر این ذکر می تواند شکّهای شیطانی را زائل سازد.
۳- یکی دیگر از نشانه های شک مذموم این است که در تصمیمات و عمل فرد بروز می کند مثلا بر زبان خود جاری ساخته و می گوید وجود پیامبر مشکوک است یا به فلان اصل اعتقادی شک دارم.و یا اینکه چون شک دارد دیگر عملا نماز نمیخواند. در روایت از پیامبر اکرم آمده که فرموده اند: خداوند از حدیث نفس(وسوسه) امت من در مى گذرد مگر اینکه کسى حدیث نفس کند و در آن باره تصمیم بگیرد.( ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج ۲، ص: ۳۷۶)
ب- هنگامی که نسبت به امور اعتقادی دچار شک وتردید شدید سعی کنید با تعقل و اقامه برهان آنها را برطرف کنید برای این منظور برای خود یک سیر مطالعاتی در زمینه اعتقادات متناسب با سلیقه خود فراهم کرده و مقداری از وقت خود را به مطالعه اختصاص دهید. البته سعی کنید ابتدا از مطالعة کتابهای آسان شروع کرده و تدریجا به کتابهای عمیقتر برسید. ما چند نمونه از کتابهای اعتقادی را به عنوان سیر مطالعاتی پیشنهاد می کنیم که امیدواریم مفید واقع شوند. (البته سعی کردیم به ترتیب از آسان به سخت باشد در ضمن مواردی که ستاره دارند بیشتر مورد توصیه هستند)
۱- ۵۰ درس اصول عقاید برا ی جوانان آیت الله مکارم شیرازی
۲- اصول عقاید حجه السلام والمسلمین قرائتی
۳- آموزش دین علامه طباطبائی
۴- شیعه در اسلام علامه طباطبائی
۵- آموزش عقاید آیت الله مصباح
۶- مجموعه آثار شهید مطهری(ره) ( بهتر است ابتدا ج ۴ بعد جلد ۳ و جلد ۲ و جلد ۱ مطالعه شود. )×
۷- سیمای عقاید شیعه آیت الله سبحانی
۸- ۶۶۵ پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبائی
۹- دوره چند جلدی معارف قرآن آیت الله مصباح
۱۰ – ترجمه بدایه المعارف ، خرازی
۱۱- سلسله تفاسیر موضوعی قرآن کریم آیت الله جوادی آملی
البته در این زمینه کتب فراوانی وجود دارند که امیدوارم این کتابها شروعی باشد برای مطالعات و تحقیقات بیشتر.
نکته دیگر اینکه با این مقدار مطالعه ، اگرچه یقین عقلی به دست می آید ، ولی برای همه ، یقین قلبی حاصل نمی شود. یقین قلبی در برخی افراد ، زمانی حاصل می شود که انسان نفس خود را مطیع عقل و برهان عقلی نماید ؛ و این امر حاصل نمی شود مگر با تمرین مداوم و نشان دادن عظمت خدا و اولیای او به نفس خود و با ذکر مداوم. لذا باید مدام قدرت و شوکت الهی را در قاب طبیعت و قرآن کریم به قلب نشان داد و آثار اهل بیت را مطالعه نمود و عجائب و شگفتی های کلام این بزرگواران را مشاهده کرد و شیرینی آنها را چشید.
پس بهطور کلی تفکر در آیات الهی، کلام معصومین، نعمتهای خدا، شگفتیهای طبیعت، و… در حصول یقین نقش بسزایی دارد.
در ضمن توصیه می شود اگر در مواردی از امور اعتقادی دچار شک و تردید می شوید. آنها را بهصورت موردی و جداگانه مطرح کرده و ارسال نمائید تا پاسخهای مناسب داده شود.
ج – اگر بعد از مطالعه و اقامه برهان باز هم اینگونه افکار شک آمیز به ذهن شما خطور کرد بدانید که اینها وسوسه شیطان است و نباید مورد اعتنا قرار گیرد.
در اینگونه موارد بهتر است برای مقابله و درمان توصیههای زیر را بهکار ببرید:
۱- بیاعتنا بودن
هر چه بتوانید به این افکار وسواسی شیطانی بیاعتنا باشید بهتر میتوانید آنها را برطرف کنید زیرا وقتی که شیطان ببیند به او توجه نمیشود و از حرفهای او اطاعت نمی شود نامید میشود.
۲- ذکر خدا
در مواردی که افکارشرک آمیز به دهن شما خطور می کند، خود را به ذکر خدا مشغول کنید. مخصوصا ذکر« لااله الّا الله » و «آمنا باللَّه و رسوله و لا حول و لا قوة الا باللَّه» بسیار مفید است. در روایتی آمده است که شخصی می گوید به اباعبدالله امام صادق (علیه السلام) گفتم: گاهى تصورات کفر آمیزى در دلم خطور مى کند. ابو عبد اللَّه گفت: «هر گاه چنین شد بگو لا إله إلا اللَّه.» از آن پس هر گاه وسوسه اى در دلم ایجاد مى شد مى گفتم لا إله إلا اللَّه، و آن وسوسه ها برطرف مى شد. (ر.ک: گزیده کافى ج ۱ ص ۲۸۷- ۲۸۸)
و همچنین در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام وارد شده است که میفرماید:« و لن تقدر على هذا و معرفة اتیانه، و مذاهب وسوسته، إلّا بدوام المراقبة، و الاستقامة على بساط الخدمة، و هیبة المطّلع، و کثرة الذّکر.» یعنى: قادر نیستى تو و توانائى ندارى بر خلاصى از فریب شیطان و نجات یافتن از راههاى فریب و وسوسه او، مگر به آنکه همیشه مراقب حال خود باشى و هرگز از فکر او(خدا) غافل نباشى و خوف و خشیت را شعار خود کنى و در آشکار و نهان به یاد او باشى و به او استغاثه کنى.(ر.ک : مصباح الشریعة-ترجمه عبد الرزاق گیلانى، ص: ۱۵۷- ۲۵۸)
۳- پناه بردن به خداوند مهربان:
با پناه بردن به خداوند متعال وتوکل بر او می توان از چنین افکاری که شیطان وسوسه می کند نجات یافت در روایت زیبایی از امام صادق علیه السلام وارد شده است که میفرمایند:«..فکن معه کالغریب مع کلب الرّاعى، یفزع إلى صاحبه فی صرفه عنه.پس باید که باشید شما با شیطان، همچون بودن شخص با سگ چوپان. ( یعنى:چنان که غریب از سگ راعى، خلاصى ندارد مگر به التجا بردن به راعى که صاحب کلب است. تو نیز از دست شیطان و فریب وى خلاصى ندارى، مگر به التجا بردن و استغاثه کردن به صاحب او، که جناب عزّت است. تا او «عزّ شأنه» تو را به لطف خود از چنگ وى خلاصى دهد.) و کذلک اذا اتاک الشّیطان موسوسا لیضلّک عن سبیل الحقّ، و ینسیک ذکر اللَّه، فاستعذ منه بربّک و ربّه، فانّه یؤیّد الحقّ على الباطل، و ینصر المظلوم. یعنى: هر گاه میل کند شیطان به جانب تو، تا تو را گمراه کند و از راه حق بیرون برد، پس استعاذه کن و پناه بر به خداى خود و او، و هر گاه پناه به خداى بردى و به او ملتجى شدى، همانا خدا قوّت مى دهد حقّ را بر باطل، و نصرت مى دهد مظلوم را بر ظالم.بقوله عزّ و جلّ: إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ (نحل- ۹۹).» (ر.ک: مصباح الشریعة-ترجمه عبد الرزاق گیلانى، ص: ۱۵۷- ۲۵۸)
۴- تکنیک پرت کردن هواس
وقتی که اینگونه افکار شرک آمیز به ذهن شما خطور کرد سعی کنید به گونهای حواس خود را پرت کنید مثلا می توانید در آن لحظه از جای خود برخاسته و با یکی از دوستانتان تماس گرفته و درمورد موضوع دیگری گفتگو کنید.
علاوه بر مطالعات دقیق اعتقادی و تفکر در آیات و نشانه های الهی وانجام این شیو های مقابله ای می توانید با پیداکردن دوستان معتقد و رفت آمد با آنها و همچنین ورزش و تفریحات سالم از بروز اینگونه افکار جلوگیری کنید.
سعی کنید یک سیر مطالعاتی برای خود تنظیم کنید و از مطالعه کتابهای آسان و ساده شروع کنید و به کتابهای عمیق برسید. و تمام شک های و وسوسههایی که وارد ذهن شما می شود را با اقامه برهان و دلیل برطرف کنید.
و همچنین تفکر در آیات الهی، کلام معصومین (علیهم السلام)، شگفتی های طبیعت و انجام عبادات با حضورقلب تاحد زیادی می تواند یقین قلبی شما را افزایش داده و شک و وسوسه را از بین ببرد.
اگر بعد از مطالعه و اقامه برهان و دلیل بازهم افکار شکآمیز و وسوسه های شیطانی به ذهن شما خطور کرد به آنها بیاعتنایی کنید و سعی کنید درآن مواقع با مشغول شدن به ذکر خدا، پناه بردن و توکل بر خدا و همچنین تکنیکهای پرت کردن حواس خود را از این افکار نجات دهید.
اگر تردیدهاى شما درباره باورهاى دینى از نوع وسواس فکرى است، نیازمند پى گیرى و تلاش بیش ترى است و توصیه مى شود با مشاوره اى حضورى با یکى از کارشناسان در این زمینه(روان شناسان بالینى) به حل آن بپردازید.
توضیح بیشتر: شک جزیی از زندگی مادی و معنوی ماست که همه با آن کموبیش آشنا هستیم. گاهی وقتها پیش میآید که به اطرافیان خود شک میکنیم، از این شک رنج میبریم و وقتی آن را بیان میکنیم و به زبان میآوریم، به نتیجه مطلوبی نمیرسیم؛ چون شک لبه تیزی دارد که اگر درست به کار برده نشود میتواند شاهرگ روابطمان را بزند.
«شک » گذرگاه خوبی است ولی نباید در آن باقی ماند چون توقفگاه بدی است، بله شک اگردر وجود شخص باقی بماند، اعمالش را ناقص می کند ، بیشترین شک ،درمورد خدا ودین ، ایجاد می شود که بایستی از آن با از بین بردن شک وتبدیل آن به یقین، عبور کرد! «روزی شخصی به نزد امام صادق علیهالسلام آمد و عرض کرد: هلاک شدم! امام پرسیدند: چرا؟ او پاسخ داد: برای این که شک کردم و آن هم به وجود خدا! امام فرمودند: الله اکبر، هذا اول الیقین – یعنی: الله اکبر، این (تازه)اول یقین است. » شک معقول، ابتدای یقین است. ولی باید مواظب باشد که تجاهل، عصبیت و لجاج به شک او راه پیدا نکند. از خدا بخواهد و او خود ،بندهاش را هدایت می کند.
ران هوبارد میگوید: «یکی از درسهای غلطی که در مدرسه به ما میآموزند این است که باید سکوت کنیم و این درس اشتباهی است. وقتی شما به چیزی شک میکنید، باید از آن حرف بزنید. سکوت درمان شک نیست.» وقتی شما درباره موضوعی شک دارید، وقتی استرس و اضطراب زیادی را تحمل میکنید، این استرس ناخودآگاه باعث میشود بر سر هر موضوع کوچکی با طرف مقابلتان ـ که نسبت به او شک دارید- اشتباهترین راه را که سکوت است وسعی در فراموش کردن موضوع به جای باز کردن و حل آن برگزینند.
شک یک معمای ذهنی است؛ معمایی همراه با یک احساس منفی درباره یک حقیقت، باور یا تصور درباره کسی که انگار در هالهای از مه فرو رفته؛ معمایی که اگر حل نشود، استرسهای شدیدی را به همراه میآورد. شک میتواند شخصیتها را ویران کند، رویاها را از بین ببرد و ما را با روحی شکسته و روانی پریشان رها کند، در حالی که روابطمان را از هم پاشیده و موجب ناسازگاری ما با دنیای اطرافمان شده است. شک، پیامهای نادرستی به ذهن ما منتقل میکند و قدرت تجربه و تحلیل درست را از ما میگیرد. همه ما در دورههای زیادی از زندگیمان این حس را تجربه کردهایم یا تجربه خواهیم کرد. گریزی از این تجربه وحشتناک نیست؛ تجربهای که اگر به درستی با آن برخورد نکنیم، پایههای محکمی روی آن ساخته میشود که دیگر ویران کردناش آسان نیست.
● انواع شک:
* شک خوب، شک بد:
شک خوب، پرسوجویی است که از یک روح و روان مثبت برمیخیزد. این شک زاییده شرایط سخت و خطرناک است، با آرزوی اینکه منتهی به یک پایان روشن یا عملکرد موفقیتآمیز باشد. شک بد، پرسوجویی است که از یک روح و روان منفی و بدبین برمیخیزد و آینده را تاریک و کارها را نابهسامان و در حال تخریب میبیند. خلاصه، شک همیشه بد نیست و این برخلاف نظر کسانی است که همیشه میخواهند دیگران با چشم بسته همهچیز را بپذیرند. آنها تنها یک نوع از شک را پذیرفتهاند، در حالی که اگر پایههای یک اعتقاد بسیار محکم باشد، هیچگونه شک و شبههای نمیتواند آن را از بین ببرد و ترس از شکهای سازنده، بیمورد است.
یک شک خوب ممکن است در آستانه انجام کاری یا در آغاز یک رابطهای در فکر ما جوانه بزند و به جای اینکه پای ما را سست کند و چشم ما را به روی حقیقتها ببندد، با خود سوالهایی به همراه بیاورد که موجب روشن شدن دریچههای تاریک آینده میشود.
*انواع شک: در حقیقت، دو نوع شک داریم: شک مقدس (موقتی)، و شک ویرانگر و سیاه (پایدار و دائمی). شک، اگر به عنوان معبر باشد، مقدس است ؛ و اگر به عنوان منزل باشد، ویرانگر و نامطلوب است.
شک ابتدائی(موقتی) این خاصیت را دارد که آدمی را به فعالیت و جدیت برای دست یابی به حقیقت وا می دارد. اما شک ویرانگر و سیاه انسان را گام به گام به تاریکی و ضلالت نزدیک و نزدیکتر می کند، تا جائیکه همه اندیشة فرد را شکاکیت و انکار فرا می گیرد و در نهایت به شرک و کفر می انجامد.
شک دوم، از جمله مرض های روحی است و سلامت روحی و جسمی، فرد و جامعه را در معرض خطر می اندازد. بنابراین، باید با دقت معالجه گردد.
نکته مهم و قابل تذکر این است که احساس نگرانی از پدید آمدن حالت شک و تردید نشانه خوبی از سلامت روح است، بلکه براساس روایات این احساس نگرانی علامت ایمان خالص شخص است.( ر.ک: http://www.askdin.com)
بطور کلی صرف خطور ذهنی افکار شکآمیز بد نیست بلکه ماندن در شک ، وارد کردن آنها در اعتقاد قلبی و عمل براساس آنها مذموم و بد است.
حال ممکن است شما بپرسید از کجا معلوم که شک من از شکهای پایدار نباشد ؟
در جواب چند نمونه از ویژگیها و نشانههای شک مذموم را بیان می کنیم تا مساله روشنتر شود. (البته نکتهای که قابل ذکر است این است که در برخی روایات، خطورافکار شکآمیز در ذهن، با کلمه وسوسه یا حدیث نفس مورد اشاره قرار گرفته است لذا ما با توجه به چند راویت سعی میکنیم؛ این نشانهها رابیان کنیم.)
۱- وسوسه و شک مذموم شکی است که وارد اعتقاد قلبی شود و در آنجا بماند. امام صادق علیه السلام در روایتی فرمودهاند وسوسه هرگاه در قلب جای گرفت، گمراهی و کفر و طغیان میآید.( ر.ک: ترجمه بحارالانوار ج۲ ص۳۷۳)
۲- در صورتی که انسان از وجود وسوسه ها و شکهای اعتقادی نگران شود، این میتواند نشانه ایمان باشد . و ظاهرا شما هم از وجود اینگونه شکها ناراحت و نگرانید.
در روایتی آمده است که على بن مهزیار میگوید: مردى بحضرت جواد علیه السّلام نوشت و از وسوسه هائى که بخاطرش آید شکایت کرد، حضرت در ضمن پاسخ نامه اش به او چنین نوشت: … و مردمى هم به پیغمبر (ص) شکایت بردند از خاطره هائى که در دل آنها افتد که اگر باد آنها را بجاى دورى اندازد و یا قطعه قطعه شوند بیشتر دوست دارند تا اینکه آن خاطره ها را به زبان آرند؟ پس رسول خدا (ص) فرمود: این را دریافتید؟ (که این خاطره ها بر شما بسیار گران است؟) عرض کردند: آرى، فرمود: سوگند به آن که جانم به دست اوست این صریح ایمان است، پس هر گاه آن را یافتید (و احساس کردید که این خاطره ها به سراغتان آمده) بگوئید: «آمنا باللَّه و رسوله و لا حول و لا قوة الا باللَّه»( ر.ک: اصول کافى-ترجمه مصطفوى ، ج ۴، ص ۱۵۶) توجه: مداومت بر این ذکر می تواند شکّهای شیطانی را زائل سازد.
۳- یکی دیگر از نشانه های شک مذموم این است که در تصمیمات و عمل فرد بروز می کند مثلا بر زبان خود جاری ساخته و می گوید وجود پیامبر مشکوک است یا به فلان اصل اعتقادی شک دارم.و یا اینکه چون شک دارد دیگر عملا نماز نمیخواند. در روایت از پیامبر اکرم آمده که فرموده اند: خداوند از حدیث نفس(وسوسه) امت من در مى گذرد مگر اینکه کسى حدیث نفس کند و در آن باره تصمیم بگیرد.( ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج ۲، ص: ۳۷۶)
ب- هنگامی که نسبت به امور اعتقادی دچار شک وتردید شدید سعی کنید با تعقل و اقامه برهان آنها را برطرف کنید برای این منظور برای خود یک سیر مطالعاتی در زمینه اعتقادات متناسب با سلیقه خود فراهم کرده و مقداری از وقت خود را به مطالعه اختصاص دهید. البته سعی کنید ابتدا از مطالعة کتابهای آسان شروع کرده و تدریجا به کتابهای عمیقتر برسید. ما چند نمونه از کتابهای اعتقادی را به عنوان سیر مطالعاتی پیشنهاد می کنیم که امیدواریم مفید واقع شوند. (البته سعی کردیم به ترتیب از آسان به سخت باشد در ضمن مواردی که ستاره دارند بیشتر مورد توصیه هستند)
۱- ۵۰ درس اصول عقاید برا ی جوانان آیت الله مکارم شیرازی
۲- اصول عقاید حجه السلام والمسلمین قرائتی
۳- آموزش دین علامه طباطبائی
۴- شیعه در اسلام علامه طباطبائی
۵- آموزش عقاید آیت الله مصباح
۶- مجموعه آثار شهید مطهری(ره) ( بهتر است ابتدا ج ۴ بعد جلد ۳ و جلد ۲ و جلد ۱ مطالعه شود. )×
۷- سیمای عقاید شیعه آیت الله سبحانی
۸- ۶۶۵ پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبائی
۹- دوره چند جلدی معارف قرآن آیت الله مصباح
۱۰ – ترجمه بدایه المعارف ، خرازی
۱۱- سلسله تفاسیر موضوعی قرآن کریم آیت الله جوادی آملی
البته در این زمینه کتب فراوانی وجود دارند که امیدوارم این کتابها شروعی باشد برای مطالعات و تحقیقات بیشتر.
نکته دیگر اینکه با این مقدار مطالعه ، اگرچه یقین عقلی به دست می آید ، ولی برای همه ، یقین قلبی حاصل نمی شود. یقین قلبی در برخی افراد ، زمانی حاصل می شود که انسان نفس خود را مطیع عقل و برهان عقلی نماید ؛ و این امر حاصل نمی شود مگر با تمرین مداوم و نشان دادن عظمت خدا و اولیای او به نفس خود و با ذکر مداوم. لذا باید مدام قدرت و شوکت الهی را در قاب طبیعت و قرآن کریم به قلب نشان داد و آثار اهل بیت را مطالعه نمود و عجائب و شگفتی های کلام این بزرگواران را مشاهده کرد و شیرینی آنها را چشید.
پس بهطور کلی تفکر در آیات الهی، کلام معصومین، نعمتهای خدا، شگفتیهای طبیعت، و… در حصول یقین نقش بسزایی دارد.
در ضمن توصیه می شود اگر در مواردی از امور اعتقادی دچار شک و تردید می شوید. آنها را بهصورت موردی و جداگانه مطرح کرده و ارسال نمائید تا پاسخهای مناسب داده شود.
ج – اگر بعد از مطالعه و اقامه برهان باز هم اینگونه افکار شک آمیز به ذهن شما خطور کرد بدانید که اینها وسوسه شیطان است و نباید مورد اعتنا قرار گیرد.
در اینگونه موارد بهتر است برای مقابله و درمان توصیههای زیر را بهکار ببرید:
۱- بیاعتنا بودن
هر چه بتوانید به این افکار وسواسی شیطانی بیاعتنا باشید بهتر میتوانید آنها را برطرف کنید زیرا وقتی که شیطان ببیند به او توجه نمیشود و از حرفهای او اطاعت نمی شود نامید میشود.
۲- ذکر خدا
در مواردی که افکارشرک آمیز به دهن شما خطور می کند، خود را به ذکر خدا مشغول کنید. مخصوصا ذکر« لااله الّا الله » و «آمنا باللَّه و رسوله و لا حول و لا قوة الا باللَّه» بسیار مفید است. در روایتی آمده است که شخصی می گوید به اباعبدالله امام صادق (علیه السلام) گفتم: گاهى تصورات کفر آمیزى در دلم خطور مى کند. ابو عبد اللَّه گفت: «هر گاه چنین شد بگو لا إله إلا اللَّه.» از آن پس هر گاه وسوسه اى در دلم ایجاد مى شد مى گفتم لا إله إلا اللَّه، و آن وسوسه ها برطرف مى شد. (ر.ک: گزیده کافى ج ۱ ص ۲۸۷- ۲۸۸)
و همچنین در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام وارد شده است که میفرماید:« و لن تقدر على هذا و معرفة اتیانه، و مذاهب وسوسته، إلّا بدوام المراقبة، و الاستقامة على بساط الخدمة، و هیبة المطّلع، و کثرة الذّکر.» یعنى: قادر نیستى تو و توانائى ندارى بر خلاصى از فریب شیطان و نجات یافتن از راههاى فریب و وسوسه او، مگر به آنکه همیشه مراقب حال خود باشى و هرگز از فکر او(خدا) غافل نباشى و خوف و خشیت را شعار خود کنى و در آشکار و نهان به یاد او باشى و به او استغاثه کنى.(ر.ک : مصباح الشریعة-ترجمه عبد الرزاق گیلانى، ص: ۱۵۷- ۲۵۸)
۳- پناه بردن به خداوند مهربان:
با پناه بردن به خداوند متعال وتوکل بر او می توان از چنین افکاری که شیطان وسوسه می کند نجات یافت در روایت زیبایی از امام صادق علیه السلام وارد شده است که میفرمایند:«..فکن معه کالغریب مع کلب الرّاعى، یفزع إلى صاحبه فی صرفه عنه.پس باید که باشید شما با شیطان، همچون بودن شخص با سگ چوپان. ( یعنى:چنان که غریب از سگ راعى، خلاصى ندارد مگر به التجا بردن به راعى که صاحب کلب است. تو نیز از دست شیطان و فریب وى خلاصى ندارى، مگر به التجا بردن و استغاثه کردن به صاحب او، که جناب عزّت است. تا او «عزّ شأنه» تو را به لطف خود از چنگ وى خلاصى دهد.) و کذلک اذا اتاک الشّیطان موسوسا لیضلّک عن سبیل الحقّ، و ینسیک ذکر اللَّه، فاستعذ منه بربّک و ربّه، فانّه یؤیّد الحقّ على الباطل، و ینصر المظلوم. یعنى: هر گاه میل کند شیطان به جانب تو، تا تو را گمراه کند و از راه حق بیرون برد، پس استعاذه کن و پناه بر به خداى خود و او، و هر گاه پناه به خداى بردى و به او ملتجى شدى، همانا خدا قوّت مى دهد حقّ را بر باطل، و نصرت مى دهد مظلوم را بر ظالم.بقوله عزّ و جلّ: إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ (نحل- ۹۹).» (ر.ک: مصباح الشریعة-ترجمه عبد الرزاق گیلانى، ص: ۱۵۷- ۲۵۸)
۴- تکنیک پرت کردن هواس
وقتی که اینگونه افکار شرک آمیز به ذهن شما خطور کرد سعی کنید به گونهای حواس خود را پرت کنید مثلا می توانید در آن لحظه از جای خود برخاسته و با یکی از دوستانتان تماس گرفته و درمورد موضوع دیگری گفتگو کنید.
علاوه بر مطالعات دقیق اعتقادی و تفکر در آیات و نشانه های الهی وانجام این شیو های مقابله ای می توانید با پیداکردن دوستان معتقد و رفت آمد با آنها و همچنین ورزش و تفریحات سالم از بروز اینگونه افکار جلوگیری کنید.
سعی کنید یک سیر مطالعاتی برای خود تنظیم کنید و از مطالعه کتابهای آسان و ساده شروع کنید و به کتابهای عمیق برسید. و تمام شک های و وسوسههایی که وارد ذهن شما می شود را با اقامه برهان و دلیل برطرف کنید.
و همچنین تفکر در آیات الهی، کلام معصومین (علیهم السلام)، شگفتی های طبیعت و انجام عبادات با حضورقلب تاحد زیادی می تواند یقین قلبی شما را افزایش داده و شک و وسوسه را از بین ببرد.
اگر بعد از مطالعه و اقامه برهان و دلیل بازهم افکار شکآمیز و وسوسه های شیطانی به ذهن شما خطور کرد به آنها بیاعتنایی کنید و سعی کنید درآن مواقع با مشغول شدن به ذکر خدا، پناه بردن و توکل بر خدا و همچنین تکنیکهای پرت کردن حواس خود را از این افکار نجات دهید.