۱۳۹۸/۱۲/۲۰
–
۷۱۶ بازدید
من به تازگی پرسش ۱۴۳۳۹۴۷ با رمز ۵۳۶۱۸ را داشتم. اخر سایت شما قبلا در جواب سوالم پاسخ داده بود که نباید همه ی گنهکاران را از خود بهتر بدانیم. یعنی به نظر شما باید یک گناهکار که عالم به خطای خویش است و از ان ابا ندارد و از ان دفاع نیز میکند را از خود برتر بدانیم؟
در روایات اسلامى در رابطه با چگونگى برخورد با گنهکار، مطالب بسیار آمده و همیشه به این صورت نیست که برخورد اخلاقی داشته باشیم و او را برتر از خود بدانیم بلکه در بعضی موارد باید که گناهکر از گناه خود ابایی ندارد برخوردی که نهی از منکر داشته باشیم ، در اینجا به چند نمونه توجه کنید:
الف ) برخورد تند و نهی از منکر گناهکار
1. امیرمؤمنان على علیه السلام مى فرماید:«اَدنَى الاِنکار اَن تُلقى اهل المَعاصى بوجوه مُکفَهرَة، پایین ترین درجه نهى از منکر آن است که انسان با گنهکاران با چهره گرفته و خشمآلود برخورد کند».
2. امام صادق علیه السلام به یکى از اصحابش به نام حارث بن مغیره فرمودند:چه چیز مانع شده که وقتى به شما خبر میرسد که فلان شخص از میان شما کار بدى کرده که آن را زشت میدانید و موجب ناراحتى ما میگردد نزد او بروید و او را متنبه و سرزنش کرده و با گفتار رسا او را از گناهش باز دارید؟!
حارث عرض کرد: اگر چنین کنیم آنها از ما نمى پذیرند.
امام صادق علیه السلام فرمود: «اهجروهم واجتنبوا مجالسهم، از مجالست و همنشینى با آنها دورى و اجتناب کنید».
3. امام کاظم علیه السلام درباره برخورد با طاغوتیان ستمگر فرمودند: اگر از بالاى ساختمان بلندى بیفتم و قطعهقطعه شوم برایم بهتر است از اینکه متصدى کارى از کارهاى طاغوتیان گردم یا قدم بر روى فرش یکى از آنها بگذارم.
نفرین امام صادق علیه السلام
داود بن على، فرماندار مدینه و یکى از جنایتکاران دوران سلطنت بنى عباس بود. او مُعلّىبن خنیس یکى از دوستان و شاگردان مخلص امام صادق علیه السلام را به شهادت رساند و اموالش را مصاده کرد.
امام صادقعلیه السلام در حالى که بر اثر ناراحتى، عبایش به زمین کشیده مىشد، نزد او رفت و به وی فرمود: «اما و اللّه لادعون اللّه علیک، آگاه باش سوگند به خدا تو را نفرین مىکنم».
داود سخن امام را به مسخره گرفت و گفت : آیا ما را به دعاى خود تهدید مىکنى؟
امام صادق علیه السلام به خانه برگشت و تمام شب را در حال نماز به سرآورد. هنگام سحر در مناجات خود میگفت: اى خدایى که صاحب قدرت و نیروى سخت هستى! و اى صاحب عزتى که همه بندگان در برابر آن زبون و خوار هستند! این ستمکار را از من بازگیر و انتقام مرا از او بستان.
ساعتى از این جریان نگذشت که صداى شیون برخاست و گفتند: داودبن على مرد.
ب ) برخورد اخلاقی با گناهکار
گاهى برخورد با گنهکار، باید با ملایمت و خوشرفتارى باشد چرا که چنین برخوردى نسبت به بعضى موجب هدایت آنها میشود. در این راستا به داستان عجیب و جالب زیر توجه کنید:
1 . برخورد اخلاقی امام کاظم(ع)
یکى از منسوبین خلفا هر وقت امام کاظم(ع)را مىدید اسائه ادب کرده و به آن حضرت ناسزا میگفت و به ساحت مقدس امیرمؤمنان على(ع) جسارت مىکرد. روزى جمعى از دوستان امام کاظم(ع) به آن حضرت عرض کردند: اجازه بده ما او را به قتل برسانیم !.
امام آنان را شدیداً از اقدام به چنین حرکتى بازداشت و از حال آن مرد ناسزاگو جویا شد. گفتند در فلان مزرعه مشغول کشاورزى است.
امام سوار بر الاغ خود شد و به سوى آن مزرعه رفت و وارد کشت و زرع او شد. او فریاد زد: کشت مرا پامال نکن! حضرت همچنان سواره به سوى او رفت. وقتى به او رسید، پیاده شد و با کمال خوشرویى با او برخورد کرد و با کلمات نرم و شیرین با او شروع به سخن گفتن کرد. به او فرمود: چه مبلغ خرج این کشت کردهاى؟ او جواب داد: صد دینار.
امام به او فرمود: چه مبلغ امید دارى که از این مزرعه محصول به دست آورى؟ او گفت: من علم غیب نمىدانم.
امام فرمود: گفتم چقدر امید دارى؟ گفت : دویست دینار.
امام کاظم(ع) کیسه اى که سیصد دینار در آن بود بیرون آورد و به او داد و فرمود: این را بگیر و کشت و زرع تو نیز براى خودت باشد و آنچه از خدا امید دارى به تو برسد.
آن مرد تحت تاثیر عظمت اخلاق امام قرار گرفت، برخاست و سر حضرت را بوسید و عرض کرد: مرا ببخش و از گستاخى هاى من بگذر!
امام کاظم(ع) از نزد او بازگشت و سپس به سوى مسجد رفت، اتفاقاً آن فرد ناسزاگو در مسجد بود، تا چشمش به امام افتاد گفت : «الله اعلم حیث یجعل رسالته، خدا آگاهتر است که مقام رسالت خود را در چه خاندانى قرار دهد».
دوستان او نزدش آمدند و جریان دگرگونى او را پرسیدند. او سرگذشت خود را با امام کاظم در مزرعه براى آنها بازگو کرد …
امام هنگام بازگشت به خانه، به آنان که اجازه کشتن آن مرد ناسزاگو را از وى خواسته بودند، فرمود: کدام یک از این دو راه بهتر بود؟ آنچه شما میخواستید یا آنچه من انجام دادم و از شر او آسوده شدم ؟!
ج ) برخورد فقهى با گناهکار
در فقه اسلامى ، دستورالعمل هاى خاصى در برخورد با گناه و گنهکار دیده میشود از جمله: احکام حدود و دیات و قصاص و تعزیرات که اگر براستى بطور کامل اجرا شوند، اهرم بسیار نیرومند و قوى براى براندازى گناه خواهند شد.
از دستورات مؤکد اسلامى است که به شراب خواران زن ندهید، به گنهکار زکات ندهید، سفر گناه موجب قصر نماز نخواهد شد، زنى که شوهر دارد و یا شوهرى که زن دارد و در عین حال زنا کند، حکمش اعدام میباشد.
دست دزد باید قطع گردد و به او ترحم نشود. نشستن کنار سفرهای که در آن شراب است، ممنوع میباشد و حتى نان خوردن در چنین سفرهاى حرام است.
این دستورات بیانگر انواع برخوردهاى اسلام با گنهکار است، که هر کدام به نحوى نقش بازدارندگى و کنترل گناه را در فرد و جامعه دارند.