خانه » همه » مذهبی » صدیقین و صالحین

صدیقین و صالحین


صدیقین و صالحین

۱۳۹۸/۱۲/۱۵


۱۷۶۰ بازدید

سلام ببخشید یه سوال داشتم اینکه صدیقان و صالحان چه کسانی هستند و چه ویژگی هایی دارند و اگر امکان بود چند تا حدیث درباره ی صدیقان و صالحان از اعمه اطهار بفرمایید ممنونم از زحماتتان.

الف ) «صدّیق» در لغت و اصطلاح
راغب در مفردات آورده است که «صدیق» یعنی بسیار راستگو معنا کرده است[1] و طریحی این واژه را به سه معنا می­داند: اوّل کسی که اصلاً دروغ نمی گوید؛ دوّم آنکه مداوم امر حق را تصدیق می­کند و سوم کسی که به صدق عادت دارد [2]ابن منظور نیز تقریباً همین معنا را برای «صدیق» بیان کرده است[3] و در صحاح جوهری نیز «صدیق» به «دائم التصدیق» معنا شده است.[4]در مجموع می­توان گفت کلمه‌ی «صدیق» دلالت بر مبالغه‌ی در صدق می­کند،[5] یعنی کسانی که بسیار صادقند. باید توجه داشت که «صدق» مدّ نظر تنها زبانی نیست و سخنانی است که انسان می گوید تنها یکی از مصادیق آن است و مصداق دیگرش عمل است که اگر مطابق با زبان و ادعا او بود آن عمل نیز «صادق» می­شود.
بر این اساس «صدیق» کسی است که به هیچ وجه دروغ در او راه ندارد و کاری که حق بودن آن را نمی­داند، انجام نمی­دهد، هر چند که مطابق با هوای نفسش باشد و سخنی را که راست بودن آن را نمی­داند نمی گوید و قهراً حتی کسی به جز حق را هم نمی­بیند، پس او کسی است که حقایق اشیاء را می­بیند و حق می­گوید و حق انجام می دهد.[6] ب ) «صدیق» و مشتقات آن در قرآن
در قرآن مجید کلمه‌ی «صدیقین» با مشتقاتش شش بار به کار رفته است و از جمله آنها می­توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- (وَالَّذِینَ آَمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآَیَاتِنَا أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ).[7] (و کسانی که به خدا و رسولان او ایمان آوردند ایشان نزد پروردگارشان همان صدیقین و شهداء هستند و اجر و نور آنان را دارند، و کسانی که کافر شده، آیات ما را تکذیب کردند، ایشان اصحاب دوزخند.)
علامه می­فرماید: در این آیه هم خطاب به مؤمنین این امت است و هم خطاب به مؤمنین اهل کتاب. و مراد از ایمان به خدا و پیامبران خدا ایمان خالصی است که طبیعتاً جدای از اطاعت و پیروی نیست. و اگر در آیه‌ی (أُولَئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَدَاءُ) آمده؛ منظور الحاق مؤمنین به شهداء و صدیقین است. زیرا در آیه دو قرینه آمده که دلالت بر این منظور دارند. اوّل جمله (عِنْدَ رَبِّهِمْ) می باشد یعنی اینان نزد پروردگارشان صدیق و شهیدند و دوّم جمله (لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ) می­باشد زیرا ضمیر هم در «لهم» به مؤمنین بر می­گردد و ضمیر هم در (أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ) به صدیقین و شهداء بر می­گردد.[8]مراد از «صدیقین» و «شهداء» در آیه همان­هایی هستند که در آیه 69 سوره نساء آمده است. «صدیق» کسی است که ملکه صدق در گفتار و کردارش سرایت کرده باشد و در نتیجه آن چه می­گوید انجام می­دهد و آن چه را انجام می­دهد بر زبان می­آورد و «شهدا» کسانی هستند که گواهان اعمال مردم در روز قیامت اند، نه کشته شدگان در راه خدا.[9]فخر رازی نیز می­گوید: صدیق صفت است برای کسی که کثیرالصدق است یعنی علاوه بر صداقت در ایمان به خدا و رسولان او، در امور دیگر نیز صداقت دارد.[10]2- (وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا).[11] «و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده، از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیق­های خوبی هستند.»[12]در این آیه چند نکته قابل توجه است. اوّل آنکه از جمله (وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ) فهمیده می­شود که صدیق کسی است که از خدا و رسول اطاعت می­کند و لذا می­توان استفاده کرده که این اطاعت واجب است؛[13] دوّم آنکه جمله‌ی (فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ) بر این دلالت دارد که افرادی که از خدا و رسولش اطاعت می­کنند، ملحق به (الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ) یعنی نبیین، صدیقین، شهدا، و صالحین هستند و از خود آنان نیستد و سوّم آنکه «نعمت» یاد شده در جمله (أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ) به معنای نعمت ولایت است:[14] ج ) مصادیق «صدّیقین» در روایات
مفسرین در مورد ویژگی­های انسان­های صدّیق چند وجه ذکر کرده­ اند:
اول: این که هر که تمام دین را تصدیق کرد و در او شکی راه نیافت او صدّیق است و دلیل به آن این آیه شریفه است: (وَالَّذِینَ آَمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ).[15]دوم: بعضی گفته ­اند: صدیقون أفضل اصحاب نبی(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می­باشد؛
با توجه به همین مطالب است که در تفاسیر شیعی مانند تفسیر قمی، نور الثقلین، البرهان فی تفسیر القرآن و.. مصداق «صدیق» در قرآن کریم، حضرت علی (علیه‌السلام) معرفی شده است و مفسّرین برای اثبات این ادّعا به روایاتی نیز استناد می­کنند که به برخی از آنها در ادامه اشاره خواهد شد.
1- از ابن شهر آشوب از انس بن مالک از کسی که او نامش را برده ولی انس فراموش کرده، از ابی صالح، از ابن عباس روایت آورده که گفت: در آیه (و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین) منظور از نبیین محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و منظور از صدیقین علی (علیه‌السلام) است که اولین فردی بود که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را در دعوی نبوت تصدیق کرد و منظور از شهداء علی و جعفر و حمزه و حسن و حسین (علیهما السلام) است.[16]2- علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش گفته است منظور از نبییّن رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و صدیقین علی و الشهدا، حسن و حسین و منظور از «الصالحین» ائمه اطهار می­باشد و عبارت «حسن اولئک رفیقاً» نیز اشاره به قائم آل محمد دارد.[17]سوم: صدیق اسم کسی است که در تصدیق رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سبقت گرفته است و آنگاه در آن امر بین مردم پیش­رو شود.[18]چهارم: «صدّیق» صیغه‌ی مبالغه بوده و به معنای کسی است که پیوسته راستگو و راست­کردار باشد.[19] طبرسی نیز آن را به معنای بسیار تصدیق­کننده‌ی حق و به تعبیری کثیر الصدق معرفی کرده است.[20] ب ) «بندگان صالح» چه کسانی هستند ؟
قرآن به چه کسانی «بنده صالح» می‌گوید؟ کلمه صالح یعنی شایسته، صلاح یعنی شایستگی و صالحان هم یعنی شایستگان. ما در هر نمازی بر بندگان صالح خدا سلام می‌دهیم.
در این جلسه می‌خواهیم توضیح دهیم بندگان صالح خدا چه ویژگی‌هایی دارند که باید سبک زندگی ما سبک زندگی آن‌ها باشد.
1 . ویژگی بندگان صالح از دیدگاه قرآن
قرآن برای افراد صالح چند خصوصیت را بیان کرده است و می‌فرماید: «… أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ یَتْلُونَ آیَاتِ اللّهِ آنَاء اللَّیْلِ وَهُمْ یَسْجُدُونَ * یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَأُوْلَئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ» (آل‌عمران/ ۱۱۳ و ۱۱۴)
پنج ویژگی برای انسان‌های صالح بیان شده است که هر کس می‌خواهد مصداق صالحان قرآن باشد باید تلاش کند این ویژگی‌ها را در وجود خود ایجاد کند.
1 . دو ویژگی اعتقادی ( اعتقاد به خدا و روز قیامت )
در میان همه اعتقادات مسأله ایمان به خدا و روز قیامت از همه مهم‌تر است. «یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ» انسان‌های صالح کسانی هستند که خدا را باور دارند، قیامت را قبول دارند. اگر انسان ایمان و اعتقادی به خدا و قیامت نداشته باشد هر چه عمل صالح انجام داده باشد ارزشی ندارد. عمل صالح از انسان‌های مؤمن پذیرفته می‌شود و اعتقاد به خدا و روز قیامت اساس پذیرش اعمال دیگر است.
ضامن اجرای ارزش‌های اخلاقی اعتقاد به خدا است. از امام رضا(ع) پرسیدند: چرا باید به خدا اقرار کرد؟ ایشان فرمودند: « اگر کسی خدا را قبول نداشته باشد از فساد اجتناب نمی‌کند» بنابراین اگر می‌خواهیم ادارات و فرهنگ ما اصلاح شود اولین اقدام باور به خدا است چرا که اگر کسی به خدا و روز قیامت باور داشته باشد به سمت گناه نمی‌رود.
ویژگی های مهم اعتقادی کسانی که انسان‌های صالح هستند اعتقاد به خدا و روز قیامت است. کسی که مؤمن به خدا و قیامت نباشد، نمی‌تواند در گروه صالحان قرار گیرد.
2 . ویژگی‌های رفتاری بندگان صالح
اما ویژگی‌های رفتاری؛ چهار ویژگی رفتاری نیز خداوند برای صالحان نام برده است.
1 .2 . اولین آن تلاوت قرآن در دل شب
در روایتی از امام علی(ع) داریم: «هم‌نشین شبانه تو قرآن باشد». این نکته برای قاریان قابل توجه است و قاریان نباید فقط در اجتماع قرآن بخوانند بلکه برای خودشان هم آیات الهی را بخوانند.
در روایت داریم که امام حسن(ع) سر شب قرآن می‌خواندند و امام حسین(ع) آخر شب. بندگان صالح خداوند در ساعات مختلف شب با قرآن انس دارند مخصوصاً شب جمعه.
در روایات داریم خانه‌هایی که در آن قرآن خوانده می‌شود به آسمان نور می‌دهند. برنامه قرآن خواندن در خانه باعث برکت خانه و دور شدن شیطان از آنجا است. این یکی از ویژگی‌های رفتاری انسان‌های صالح است.
2 . 2 . سجود و خضوع در برابر عظمت خالق هستی
دومین ویژگی رفتاری صالحان سجود و خضوع در برابر عظمت خالق هستی است. آیات الهی را در دل شب می‌خوانند و در برابر حق سجده می‌کنند.
3 . 2 . امر به معروف و نهی از منکر
سومین ویژگی امر به معروف و نهی از منکر است. انسان‌های شایسته این را وظیفه خود می‌دانند تمام مسلمانان موظف به این فریضه الهی هستند. در روایتی از رسول اکرم(ص) داریم که کسی که می‌خواهد امر به معروف کند باید به درستی با مردم برخورد کند.
صالحان فقط افراد معمولی نیستند؛ پیامبران در صدر صالحان هستند. اگر می‌خواهیم هم‌نشین این افراد باشیم باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم اما امر و نهی ما مشکل نداشته باشد.
از امام صادق(ع) نقل شده است: امام علی(ع) زمانی که حاکم بودند از راهی عبور می‌کردند شخصی از اهل کتاب با ایشان برخورد می‌کنند و از حضرت پرسید: شما کجا می‌روی؟ امام علی(ع) فرمودند: به کوفه می‌روم. با هم هم‌مسیر شدند تا اینکه سر دوراهی رسیدند. مسیر کوفه سمت دیگری بود اما امام علی(ع) مسیرش را به سمت آن مرد اهل کتاب تغییر داد. آن شخص تصور کرد که امام راه را اشتباه می‌آید و به ایشان متذکر شد اما امام علی(ع) فرمودند: پیامبر(ص) به ما آموختند که این ادب رفاقت است و یکی از آداب سفر این است که اگر صحبت تمام نشده چند قدم همراه هم‌سفر بروی بعد به راه خودت بازگردی. آن مرد گفت: اگر پیامبر شما چنین حرفی زده من هم دین شما را قبول کردم و هم مسلمان می‌شوم. راه نفوذ و تسخیر دل دیگران و علاقه‌مند کردن به ارزش‌های دینی این است.
نمونه دیگر مربوط به فرزندان امیرالمؤمنان(ع) است. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) خردسال بودند. پیرمردی مشغول وضو گرفتن بود ولی درست وضو نمی‌گرفت. گفتند آقا ما می‌خواهیم وضو بگیریم شما نگاه کن که ما درست وضو می‌گیریم یا نه. پیرمرد دید خیلی قشنگ و کامل وضو گرفتند گفت شما درست می‌گیرید من اشتباه می‌کنم باید مثل شما وضو بگیرم.
آخرین ویژگی افراد صالح شتاب گرفتن در کارهای خیر است. اینطور نیست که برای کار خیر امروز و فردا کنند. امام باقر(ع) می‌فرمایند: «اگر تصمیم داری کار خیری انجام دهی همان موقع انجام بده و برای لحظه‌ای دیگر نگذار چون شیطان فریبت می‌دهد».
امیدواریم خداوند به ما توفیق دهد تا مشمول این آیه شویم « وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحِینَ؛ کسانى که ایمان آورده ‌اند و عمل صالح انجام مى ‌دهند آنها را در زمره صالحان داخل خواهیم کرد». (عنکبوت/ ۹)
پی نوشتها :
1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، درالعلم دار الشامیه، دمشق، بیروت، 1412 ق. ج 1، ص 479.
[2]. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، کتاب فروشی مرتضوی، تهران، 1375 ق، ج 5، ص 199.
[3]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار صادر، بیروت، 1414ق، ج 10، ص 194.
[4]. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، دارالعلم الملایین، بیروت، ج 4، ص 1508.
[5]. صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، انتشارات فرهنگ اسلامی، قم، 1365 ش، ج 7، ص 162.
[6]. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج 4، ص 252.
[7]. سوره حدید/19.
[8]. طباطبایی، همان، ج 19، ص 286.
[9]. فخر رازی، ابوعبدالله، مفاتیح الغیب، ج 29، ص 462.
[10]. طباطبایی، همان، ج 19، ص 286.
[11]. سوره نساء / 69.
[12]. ترجمه قرآن (مکارم).
[13]. علامه طباطبایی، همان، ج 4، ص 651.
[14]. همان.
[15]. سوره حدید/19.
[16]. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، بنیاد بعثت، تهران، 1416 ق. ج 2، ص 127.
[17] . تفسیر قمی، ج 1، ص 142
[18]. همان.
[19]. فرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن،
[20]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 5، ص 225.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد