توجه

  1. توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

خانه » همه » مذهبی » ضرب المثلهای اصفهانی

ضرب المثلهای اصفهانی

فدایی ماهی رُخِد شَم که جُفتی خورشیدس
گلی قشنگ تِر اِز تو کوجاسو کی دیدس
گیساد وِلَم نیمیدِد تا برم بشم راحت
خدایا این چه طِنافِس به پام پیچیدس
 
الای آكله بیگیری
دیزی دناری: آدم کم ظرفیت
بادی یامان بیگیری ایشالله
الای بالا پر بِزِنی
الای سه قلی بودی
تیری غیب بخوری ایشالله
تیری اَجل خورده
توپ تو شیكمد بِرِد
الای بپكی
الای سه قلی بودی
وقتی كسی یك مزه بی مزه می ندازه به جای اینكه به طعنه بگن ماشالله چقدر تو
خوش مزه ای می گن ایشالله سه قلی (سه قلو) بودی یا به شكل مختصر شالّا سه قلی بودی. یعنی یه قل كمه برای
اینكه همچین مز ههایی بریزه. در واقع نوعی تحقیر پشت پرده داره.
تیری غیب بخوری ایشالله: معنی واضح است امیدوارم هیچ وقت همچین تیری نخورین.
تیری اَجل خورده: در این جمله دعایی فرض بر این است كه تیر به شما اصابت كرده.
توپ تو شیكمد برد: در مواقعی كه فردی زیاد غذا بخورد بكار می رود. از دیگر جملات دعایی مشابه می توان
به الای كارت بخوری (كارت همان كارد است قاعده تبدیل د به ت) اشاره كرد.
الای بپكی: الهی بتركی. تقریبا در هر موقعیتی به كار می رود.
نكته: دقت شود كه اصولا در اصفهان (بد اصفهانیاشون البته) نسبت جمله دعایی مثبت به جمله دعایی
تقریبا صفر است
دراومد گفت
قو نیمیپِرِد
خَبِریش نیست
كَمری راوِس هنو
را نیمیبِرِد
مردی رِندیشس
سگسارونس
آغولیاد واغلید؟
ادراوادرِد می كونم
برادون كشیدن
درِزا چاق كردن
جخ هم رسوندند
بِلاگیری درو وردن
آدمی نَیرز
وا می دارم
هوا كیفس
آ یكی اونم
چه خبِر اَتر؟
هوا تیفونس
د آره د
سك نَزِن
وقّی كردس
آدمی یه غاغ
ادراوادرد می كونم: ادراوادر به معنی تیكه پاره. ادراوادرد می كونم یعنی می كشمت.
برادون كشیدن: براتون آماده كردن. ولی در عمل وقتی استفاده م یشود كه كسی می خواهد به جایی برود
كه هیچ فایده ای نداره. مثال. فرد تهرونی: من می خوام برم با فلان مسوول درباره این مشكل صحبت كنم؟
اصفهانی: جناب حتما این كارو بوكونید، اونجا برادون كشیدن.
درِزا چاق كردن: فرار كردن
جخ هم رسوندند: تازه پیدا كردند (بدون جخ هم بكار م یرود). مثال آقا جلیلا اینا یه بِچه هم رسوندند.
یعنی یه بچه پیدا كردند، صاحب فرزند شدند.
بِلاگیری درو وردن: شیطونی كردن. مثال: بِچه بلاگیری نكون. اسم فاعلش می شه بِلازِده به معنی شیطون.
مثال: بِلازده هنچی نكون.
آدمی نَیرز: آدم بیخود
وا می دارم: وادار كردن. مثال: بووِر كن اگه این كار را كردی وامی دارم علیِ ایاقدا جا بیارد. ترجمه: باور كن
اگه این كارو كردی علی را وادارم یكنم حسابتو برسه.
مگز = مگس
گو = گه ان shit
کلیسیا = کلیسا کنایه از راه دور
دسسا پا = دست و پا
ضرب المثل کنایه از آدم خسیس است
دیزی دناری: آدم کم ظرفیت
دل رحم کونش زخمه
معنی: هر کی زیادی دل رحمو و مهربون باشه اطرافیاش همینطور ازش چیز میخواند و وقتی نوبت اونا میشه میدون خالی میکنند (لاشی بازی میکنند)
کرم از خود درخته
معنی:تقسیر کار خود طرفه بعد میندازه گردن یکی دیگه
که که خوری تو پاسگاه(کلانتری 110 محل )
معنی: اشاره به ارازل و اوباشایی داره که قبل دعوا میرن از طرف شکایت میکنن که اگه زخمی شدن(قداره یا چاقو خوردن) سریع پلیس پیگیر ماجرا بشه و دیه را بسونند (به اینگونه لاتها ادعا کننده بی هنرم هم میگن)
قربون ریحون برم که بوی کباب میده
ضرب المثلهای اصیل اصفهانی
این چیزا برا فاطمه تنبون نیمیشد
 منظور کار بیهوده کردن است
یه سنده ی لا نون گذاشتس
 
یا
یه که که ی لا کوکو گذاشتس
 
هر دو یه معنی میده و منظور اینه که یه کار بدی کرده و صداش رو در نمیاره اِز آتیشِش کِسی گرم نیمی شِد اما اِز دودش کور می شِد.
 
یعنی از آتشش کسی گرم نمی شود، اما از دودش کور می شود.
خیرش نه اما شرش به دیگران میرسه
دَس به تُنبِکی هر کی بِِزِنی صدا می دد.
 
دست به تنک هر کَس بزنی صدا میده
همه به یک درد مشترک دچارند
 
اصطلاح معنی و مفهوم
زکیدن بحث کردن
نون بای نان وایی
میسکولد پاره میشه
دالون راهرو
بِسون بگیر
چوق چوب
جیم لاستیک ژیمناستیک
جوق جوب آب
خیال خیار
خارسو مادر شوهر
بوسوره پدر شوهر
دیفال دیوار
گُنبِز گنبد
سُک اذیت
زَفتِش کن جمعش کن
ناقولوسی گردن
گاب گاو
سوماخ پالون ابکش
زُق زُق درد گرفتن
نِق نزن بهانه نگیر
یوخته یه ذره
جَلدی زود باش
چِلوندن فشار دادن
دَله اشغالی سطل آشغال
چوری جوجه
اوستا چوسک فضول
کالا کلاه
وَخسا بریم بلند شو بریم
همساده همسایه
علی آ ممد علی با محمد
ننه آقا مادر پدر
چِزیدن حرص خوردن
تِرون تهران
اِصفون اصفهان
اینه ساشا اینجاست
ماسیدِس چسبیدس
مایتووه ماهی تابه
چِمچِمال سرد وگرم شدن
شوور شوهر
طِناف طناب
زر چووه زرد چوبه
کوره کثیف
جَخ تازه
سَلط سطل
کلکی کرکی
وول نخور تکون نخور
چوله شده کج شده
ماساج ماساژ
شندر قاز يا چندرقاز ناچيز ؛ کم
آگيم چهره
بد آگيم بد قيافه
استـخون دار فرد با اصل و نصب
چوچو بی عرضه ؛ ضعيف
رو واتی تظاهر
خرناسه خروپـف
دولاب کمد
گیـروندن روشن کردن
وخیزم بلند شم
دم پسا در هم ؛ از دم ؛ پشت سر هم *
چوم والا چی بگم والا
يوری کج
لوقوز چاخان کردن
چربـتر بيشتر ؛ زياد
گل آويزان
چماله مچاله ؛ چروک
لوه التماس
آستين کتی آستين حلقه ای
کنس خسيس
دل مالش دل ضعفه
چوری جوجه
يقازی خسيس
گرده پشت ؛ کمر
جختا بلا تازه

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد