خانه » همه » مذهبی » ضرورت عدل در اصول دین

ضرورت عدل در اصول دین

عدل به مفهوم اجتماعی، هدف «نبوت» و به مفهوم فلسفی مبنای «معاد» است.
قرآ ن کریم در بیان هدف «نبوت» و «رسالت» پیامبران می فرماید:
«لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بالْبَیِّناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمْ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ»
حدید/25
همانا فرستادگانمان را با دلائل روشن فرستادیم و همراه ایشان کتاب و ترازو فرود آوردیم تا مردم به عدالت قیام کنند.
در موضوع معاد ومحاسبة رستاخیز و پاداش وکیفر اعمال می فرماید:
«وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیَوْم الْقِیامةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ اِنْ کانَ مِثْقال حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَل اَتَیْنا بِها وَکَفی بِنا حاسِبینَ» انبیاء/47
ترازوهای عدالت را درروز رستاخیز می نهیم. به احدی هیچ ستمی نخواهد شد و اگر هموزن دانة خردل باشد آن را می آوریم. این بس که ما حسابگر هستیم.

حضرت امیر المؤمنین سلام الله علیه بنابر نهج البلاغه فرموده اند اساس دین توحید و عدل است . لذا نبوت و امامت از شئونات توحید و معاد از شئونات عدل در اصول دین قرار گرفته است . یعنی بدون وجود و ضرورت معاد ، میتوان معتقد شد ظروف دنیوی اجازه حاکمیت یا بسط و گسترش عدل را هم نمیدهد .
عدالت در مفهوم وسیعش ، دادن حقّ صاحبان استحقاق بدون هیچ تبعیضی میان آنهاست . اگر حقّ هیچ صاحب حقّی ادا نشود بر خلاف عدالت است، همچنانکه اگر تبعیض شده و حقّ بعضی داده شود و حقّ بعضی دیگر داده نشود باز بر خلاف عدالت است.
بنابراین، عدل الهی به این معنی است که موجودات جهان هر کدام در درجه ای از هستی و درجه ای از قابلیّت فیض گیری از خداوندند. از طرف خداوند نسبت به هیچ موجودی تا آن اندازه که امکان و قابلیّت دارد، از فیض دریغ نمی شود. اگر برخی موجودات با یک سلسله تجهیزات و امکانات به وجود آیند، ولی همواره از افاضة آن کمال لایق به آنها خودداری گردد، بر خلاف عدل الهی است. بلکه به مقتضای عدالت، متناسب با استحقاقها افاضة فیض به آنها می شود.
انسان در میان سایر موجودات، موجودی است با سرمایه و استعداد لیاقت و امکانات ویژه.
خداوند مردم را دعوت کرده است به ایمان و نیکوکاری. مردم از لحاظ پذیرش این دعوت دو گونه شده اند:
برخی این دعوت را پذیرفته و نظام فکری و اخلاقی و عمل خود را بر آن تطبیق داده اند .
و برخی دیگر نپذیرفته و به بدکاری و فساد پرداخته اند.
از طرف دیگر، می بینیم که نظام این جهان بر این نیست که صد درصد نیکوکاران را پاداش دهد یا بدکاران را کیفر دهد . بلکه برخی نیکوکاریهاست که حیات انسان با آن پایان می یابد و مجالی برای پاداش نیست؛ پس جهانی دیگر باید باشد که نیکوکاران پاداش کامل نیکوکاری خود را دریافت کنند و بدکاران کیفر کار بد خود را، وگرنه بر خلاف عدل الهی است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد