خانه » همه » مذهبی » طبق آيه 28 سوره جاثيه چگونه ممكن است علاوه بر خود انسان، جامعه هم در قيامت نامه عمل دريافت كند؟

طبق آيه 28 سوره جاثيه چگونه ممكن است علاوه بر خود انسان، جامعه هم در قيامت نامه عمل دريافت كند؟

برخي معتقدند جامعه بشري مانند باغي پر از درخت است كه گرچه درختان گردهم آمده اند اما هر يك مستقل از ديگري زندگي مي كند. اما گروهي ديگر معتقدند «بني آدم اعضاي يك پيكرند»؛ يعني تمام افراد جامعه مانند اعضاي يك پيكر كه كاملا به هم متصل اند و در كنار هم يك كل را تشكيل مي دهند، پيوندهايي واقعي با هم دارند. يعني استقلالشان تا حددودي محو مي شود و تابع وحدت و روح حاكم بر كل (پيكر-جامعه) مي شود.
بايد گفت ديدگاه قرآن همين ديدگاه دوم است. قرآن كريم براي جامعه شخصيت قائل بوده، افراد انساني را اعضاي آن مي داند. حتي قوانين اسلام نيز تنها جنبه فردي نداشته، بلكه براي اصلاح فرد ، اصلاح كل جامعه را لازم مي شمارد و هر فرد را به شخصه مسئول آن كل(جامعه) مي داند.
اقوام و جوامع به زبان قرآن، به امم تعبير شده است و همانطور كه قرآن براي افراد موت و حيات قائل است براي امم و جوامع نيز عمر قائل است. همانطور كه عمر هر فردي زماني به سر مي رسد،گاهي طولاني و گاه كوتاه است ، عمر جامعه نيز همين گونه است و زماني بسر مي رسد«وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُون»[1]. همانطور كه هر فردي نامه عمل دارد«وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ في‏ عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُورا»[2]، هر امت هم يك كتاب مستقل و نامه عمل جداگانه دارد«كلُ‏ُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلىَ‏ كِتَابهَِا الْيَوْمَ تجُْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُون».[3] اين آيه مسئله وحدت داشتن جامعه و شخصيت داشتن آن را تاييد مي كند. چرا كه اگر واقعا جامعه شخصيتي جدا از فرد دارد و غير از روح فردي يك روح اجتماعي نيز بر انسان ها حكومت كند، بايد يك كتابي و نامه عملي هم داشته باشد كه در اين آيه به آن اشاره شده است.
 اين نامه اعمال متعلق به گروه مردم است. اين معنى با توجه به اينكه انسان داراى دو نوع اعمال است: اعمال فردى و اعمال جمعى و گروهى مطلب عجيبى به نظر نمى‏ رسد، و وجود دو گونه نامه اعمال از اين نظر كاملا طبيعى است.[4] از آنجا كه انسان موجودي اجتماعي است، براي حسابرسي اعمال اجتماعي انسان ها خداوند كتابي را براي جامعه قرار داده است. در واقع  قرآن حكيم اشاره به روحيه اجتماعي انسان دارد كه همان گونه كه فرد در مقابل جامعه مسئوليت دارد، جامعه هم به نوبه خود مسئول هر فرد است، و درواقع بسياري از اعمال فرد فرد انسان ها از جامعه بر مي خيزد. مى‏ توانيم اجتماع را به قافله ‏اى از سواران تشبيه كنيم كه چون يكى از آنان در دره سقوط كند همه مردم آن هلاك خواهند شد.[5]  هم چنين كارهاى اجتماعى طورى است كه از عهده يك نفر ساخته نيست بلكه عده‏ اى در به وجود آوردن آن دست به كار مى ‏شوند، اعم از آنكه بدعت باشد يا سنّت، لذا براى امّتى كه آن را به وجود آورده است نامه عملى تشكيل مى‏ شود كه همه طبق آن عقاب شده يا پاداش داده شوند.[6] اصلا امر به معروف و نهي از منكر براي اين است كه جامعه اصلاح شود؛ چرا كه اگر جامعه و روح اجتماعي اصلاح نشود ،افراد هم توفيق صددر صد پيدا نمي كنند.
بنابراين  هم هر فرد جداگانه نامه عمل دارد و هم جامعه و اين نشان مي دهد كه بشر حالت نيمه استقلال و نيمه آزاد دارد؛ يعني در عين اينكه عضو و محكوم جامعه است مي تواند حاكم بر جامعه خودش هم باشد. هم فرد جامعه را تغيير مي دهد و بر او اثر مي گذارد و هم جامعه فرد را تغيير مي دهد. بخش اول در نامه عمل فرد و بخش دوم در نامه عمل جامعه قرار مي گيرد. فرد انساني چون صددرصد استقلالش از بين نرفته خصوصيت و حالتي دارد كه مي تواند كل خودش را تغيير بدهد. در واقع اسلام وضع خراب جامعه را به عنوان عذري براي فساد هر فرد نمي پذيرد. قرآن جبر محيط و جامعه را نمي پذيرد. به همين دليل تاكيد زيادي بر عقل و تعقل انسان دارد تا هر فرد در عين اينكه عضوي از جامعه است، با عقل خود خوب و بد را تشخيص دهد و بتواند بر جامعه فاسد اثر گذار باشد. [7] پي نوشت:
[1] . براى هر قوم و جمعيّتى، زمان و سرآمد (معيّنى) است و هنگامى كه سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتى از آن تأخير مى‏ كنند، و نه بر آن پيشى مى‏ گيرند.اعراف،34
[2] . و هر انسانى، اعمالش را بر گردنش آويخته ‏ايم و روز قيامت، كتابى براى او بيرون مى ‏آوريم كه آن را در برابر خود، گشوده مى‏ بيند! (اين همان نامه اعمال اوست!)اسراء،13
[3] . هر امتى را براى گرفتن نامه اعمالش بخوانند. در چنين روزى در برابر اعمالى كه كرده ‏ايد پاداش مى‏ بينيد. جاثيه،28؛  الميزان في تفسير القرآن، ج‏18، ص: 177
[4] . تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية،تهران،1374ج‏21، ص: 280
[5] . تفسير هدايت،  بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد،1377،ج‏13، ص: 97
[6] . تفسير أحسن الحديث، سيد علي اكبر قرشي، بنياد بعثت، تهران،1377،ج‏10، ص: 121
[7] .اسلام و مقتضيات زمان، مرتضي مطهري، انتشارات صدرا، 1374، ج2،ص211-230؛ براي مطالعه بيشتر رجوع كنيد به سنت هاي تاريخ در قرآن ،سيد محمدباقر صدر(سيد جمال الدين موسوي)، تهران، تفاهم،1381.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد