در این مورد به این چند مطلب توجه کنید : . 1 بزرگترین شخصیت جهان اسلام پیامبر خدا حضرت محمد بن عبدالله ( ص ) است . تاریخ دقیق بسیارى از موضوعات مربوط به ایشان معلوم نیست . وقتى تاریخ دقیق موضوعات مربوط به ایشان معلوم نباشد نباید توقع داشته باشیم که تاریخ دقیق وفات ، ولادت ، هجرت به ایران و روش زندگى فلان امامزاده معلوم باشد . برخى تاریخ ولادت پیامبر ( ص ) را 12 ربیع الاول مى دانند و برخى 17 ربیع الاول . معناى این اختلاف این است که تاریخ دقیق ولادت ایشان به طور دقیق معلوم نیست .
. 2 مسلمانان آن عصر ، مانند مسلمانان این عصر نبودند . در عصر ما دانش بشرى بسیار پیشرفت کرده و ابزار حفظ آثار شخصیت ها بسیار پیشرفته است . در این عصر مى توان به طور دقیق تاریخ تحولات را ثبت کرد . علاوه بر این در این عصر اکثر مردم جهان درس خوانده و عالم هستند در حالى که در آن زمان ها بیشتر مردم درس نخوانده بودند و در نتیجه انسان هاى پیشرفته و با فرهنگ نبودند . به خاطر همین پیشرفته نبودن ، بسیارى از آثار هم از بین مى رفت . به عنوان مثال ، اگر کسى کتابى درباره برخى تحولات مى نوشت این کتاب به صورت خطى بود و بسیار زود مى توانست از بین برود ولى در این عصر ، کتاب ها به صورت انبوه چاپ مى شود و دیگر احتمال نابودى ندارد . علاوه بر چاپ ده ها عامل دیگر هم براى حفظ کتاب ها موجود است . در آن عصر اینها نبودند و به خاطر همین بسیارى از کتاب ها و نوشته هاى آن عصر از بین رفته است .
. 3 از آن زمان که بنى امیه که بر سر کار آمدند ، نسبت به فرزندان پیامبر و سادات سخت گیرى ها زیاد شد و این سخت گیرى ها در عصر خلفاى عباسى هم ادامه یافت . خلفاى بنى امیه و بنى عباس سادات و امامزاده ها را مى کشتند و به خاطر همین سخت گیرى ها بیشتر سادات علوى که مخالف امویان و عباسیان بودند و مخالفت خود را اظهار مى کردند ، مخفیانه زندگى مى کردند و مخفیانه به شهرهاى دیگر مى رفتند ، چنین نبود که یک سید انقلابى ، مخالف حکومت باشد و آشکارا در بین مردم رفت و آمد بکند و حکومت کارى با او نداشته باشد بلکه این سادات همواره تحت تعقیب بودند و آنان هم دست از مبارزه با حکومت بنى امیه و بنى عباس بر نمى داشتند . حالا شما فرض بکنید یک نفر از سادات در اثر سختگیرى حکومت ، از شهر مدینه به شهر رى در ایران آمده است و مخفیانه در این شهر زندگى مى کند و پس از چند سال در همین شهر وفات مى کند . پس از وفات براى مردم رى معلوم مى شود که این فرد فرزند فلان امام معصوم است و پس از آن مردم براى او بزرگداشت مى گیرند و روى قبر او بارگاه مى سازند و مردم دیگر براى زیارت او مى آیند . در این که این فرد امامزاده است شکى نیست ولى این شخص در چه تاریخى به این شهر آمد و در چه تاریخى وفات کرد ، معلوم نمى شود چون کسى آن را ثبت نکرده است .
نه فقط سادات گرفتار این مصیبت ها بودند بلکه همه شیعیان گرفتار بودند . در زمان معاویه در منبرهاى رسمى و نماز جمعه ها ، به حضرت على ( ع ) لعن و نفرین مى کردند و تا زمان عمر بن عبدالعزیز این برنامه ادامه یافت . وقتى که على ( ع ) را لعن کنند و ناسزا بگویند حساب شیعیان او هم به دست مى آید چون معاویه و امثال او به خاطر همین شیعیان از على ( ع ) وحشت داشتند وگرنه على ( ع ) وقتى از دنیا رفته چرا او را نفرین بکنند . این نفرین و لعن به خاطر این بود که شیعیان را نابود بکنند و آنها را از پیروى على ( ع ) باز دارند . حالا با این گرفتارى ها و مصیبت هایى که شیعیان و به خصوص سادات داشتند آیا مى توان توقع داشت که تاریخ دقیق زندگى این افراد براى ما معلوم باشد ؟
. 4 اگر بخواهیم بدانیم که به طور دقیق امامزاده ها در چه تاریخى به ایران آمدند ، در این باره آن چه به طور دقیق مى توان گفت این است که پس از روى کار آمدن بنى امیه و بنى عباس بیشتر سادات و امامزاده ها تحت فشار قرار گرفتند و آنان از شهرهاى خود آواره شدند و به منطقه هاى دیگر از جمله ایران هجرت کردند .
فقط همین مقدار را به طور دقیق مى توان گفت وگرنه تاریخ دقیق ولادت و وفات و هجرت این امامزاده معلوم نیست مگر چند نفر که به آنها اشاره خواهیم کرد . در کتاب « انوار پراکنده » ج اول ، ص 563 مى گوید : « در ایران حدود 15 هزار بقعه امامزاده است که غالبا از تاریخ تولد ، وفات ، هجرت ، شجره نامه ، کیفیت ورود به ایران ، مدت عمر و اولادشان خبر نداریم » ( این کتاب به صورت 45 جلدى طراحى شده که جلد اول آن درباره امامزاده هاى قم است . نویسنده کتاب محمد مهدى فقیه گیلانى است ) .
. 5 مهمترین امامزاده در ایران « حضرت معصومه » ( س ) است ( انوار پراکنده ، ج اول ، حالات حضرت معصومه « س » ) .
حضرت معصومه ( س ) به نظر برخى در سال 179 هجرى قمرى متولد شده و در سال 201 هجرى قمرى وفات کرده است . امام رضا ( ع ) در سال دویست از مدینه به سوى خراسان برده شد و یک سال پس از آن حضرت معصومه ( س ) از مدینه به قصد خراسان بیرون آمد .
بنابراین حضرت معصومه در سال 201 هجرى قمرى به ایران آمده و در قم دفن شده است ( امامزادگان معتبر ایران ، سید عزیزالله امامت ، صص 9 – 7 و انوار پراکنده ، ج اول ، حالات حضرت معصومه « س » ) .
یکى از امامزاده هاى مهم ایران شاه عبدالعظیم حسنى است . شاه عبدالعظیم در سال دویست هجرى متولد و در سال 250 قمرى به سامرا آمد و در همان سال هم به ایران آمد و بین سال هاى 252 تا 255 وفات کرد ( امامزادگان معتبر ، ص 13 ) .
یکى از امامزادگان مهم ایران « شاه چراغ » است . شاه چراغ در سال 201 با دوازده هزار نفر از شیعیان و سادات از مدینه حرکت کرد . و به سوى خراسان راه افتاد . در اطراف شیراز با نیروهاى حکومتى درگیرى پیش آمد و کار به جنگ خونین کشیده شد و در پایان کار خود او هم به شهادت رسید ( امامزادگان معتبر ایران ، ص 28 ) . بنابراین شاه چراغ در سال 201 هجرى قمرى به ایران آمده است .
یکى از امامزادگانى که در قم مدفون است ، « موسى مبرقع » است و پسر حضرت امام جواد ( ع ) است . موسى مبرقع در سال 214 قمرى در مدینه متولد شد و در سال 256 به قم آمد و در سال 296 وفات کرد ( انوار پراکنده ، ج اول ، ص 379 ) . موسى مبرقع اولین سید از سادات رضوى است که به ایران آمده است ( همان ) .
ما این اندازه به دست آوردیم . امیدواریم که بیش از این نسبت به تاریخ زندگى امازاده ها ، آگاهى پیدا بکنیم . کتابى است به نام « مراقد المعارف » نوشته محمد حرز الدین ، در دو جلد با تعلیقات محمد حسین حرز الدین ، در این کتاب ، بسیارى از بزرگانى که در ایران دفن شده اند آمده است . مى توانید به این کتاب هم مراجعه بکنید .
. 2 مسلمانان آن عصر ، مانند مسلمانان این عصر نبودند . در عصر ما دانش بشرى بسیار پیشرفت کرده و ابزار حفظ آثار شخصیت ها بسیار پیشرفته است . در این عصر مى توان به طور دقیق تاریخ تحولات را ثبت کرد . علاوه بر این در این عصر اکثر مردم جهان درس خوانده و عالم هستند در حالى که در آن زمان ها بیشتر مردم درس نخوانده بودند و در نتیجه انسان هاى پیشرفته و با فرهنگ نبودند . به خاطر همین پیشرفته نبودن ، بسیارى از آثار هم از بین مى رفت . به عنوان مثال ، اگر کسى کتابى درباره برخى تحولات مى نوشت این کتاب به صورت خطى بود و بسیار زود مى توانست از بین برود ولى در این عصر ، کتاب ها به صورت انبوه چاپ مى شود و دیگر احتمال نابودى ندارد . علاوه بر چاپ ده ها عامل دیگر هم براى حفظ کتاب ها موجود است . در آن عصر اینها نبودند و به خاطر همین بسیارى از کتاب ها و نوشته هاى آن عصر از بین رفته است .
. 3 از آن زمان که بنى امیه که بر سر کار آمدند ، نسبت به فرزندان پیامبر و سادات سخت گیرى ها زیاد شد و این سخت گیرى ها در عصر خلفاى عباسى هم ادامه یافت . خلفاى بنى امیه و بنى عباس سادات و امامزاده ها را مى کشتند و به خاطر همین سخت گیرى ها بیشتر سادات علوى که مخالف امویان و عباسیان بودند و مخالفت خود را اظهار مى کردند ، مخفیانه زندگى مى کردند و مخفیانه به شهرهاى دیگر مى رفتند ، چنین نبود که یک سید انقلابى ، مخالف حکومت باشد و آشکارا در بین مردم رفت و آمد بکند و حکومت کارى با او نداشته باشد بلکه این سادات همواره تحت تعقیب بودند و آنان هم دست از مبارزه با حکومت بنى امیه و بنى عباس بر نمى داشتند . حالا شما فرض بکنید یک نفر از سادات در اثر سختگیرى حکومت ، از شهر مدینه به شهر رى در ایران آمده است و مخفیانه در این شهر زندگى مى کند و پس از چند سال در همین شهر وفات مى کند . پس از وفات براى مردم رى معلوم مى شود که این فرد فرزند فلان امام معصوم است و پس از آن مردم براى او بزرگداشت مى گیرند و روى قبر او بارگاه مى سازند و مردم دیگر براى زیارت او مى آیند . در این که این فرد امامزاده است شکى نیست ولى این شخص در چه تاریخى به این شهر آمد و در چه تاریخى وفات کرد ، معلوم نمى شود چون کسى آن را ثبت نکرده است .
نه فقط سادات گرفتار این مصیبت ها بودند بلکه همه شیعیان گرفتار بودند . در زمان معاویه در منبرهاى رسمى و نماز جمعه ها ، به حضرت على ( ع ) لعن و نفرین مى کردند و تا زمان عمر بن عبدالعزیز این برنامه ادامه یافت . وقتى که على ( ع ) را لعن کنند و ناسزا بگویند حساب شیعیان او هم به دست مى آید چون معاویه و امثال او به خاطر همین شیعیان از على ( ع ) وحشت داشتند وگرنه على ( ع ) وقتى از دنیا رفته چرا او را نفرین بکنند . این نفرین و لعن به خاطر این بود که شیعیان را نابود بکنند و آنها را از پیروى على ( ع ) باز دارند . حالا با این گرفتارى ها و مصیبت هایى که شیعیان و به خصوص سادات داشتند آیا مى توان توقع داشت که تاریخ دقیق زندگى این افراد براى ما معلوم باشد ؟
. 4 اگر بخواهیم بدانیم که به طور دقیق امامزاده ها در چه تاریخى به ایران آمدند ، در این باره آن چه به طور دقیق مى توان گفت این است که پس از روى کار آمدن بنى امیه و بنى عباس بیشتر سادات و امامزاده ها تحت فشار قرار گرفتند و آنان از شهرهاى خود آواره شدند و به منطقه هاى دیگر از جمله ایران هجرت کردند .
فقط همین مقدار را به طور دقیق مى توان گفت وگرنه تاریخ دقیق ولادت و وفات و هجرت این امامزاده معلوم نیست مگر چند نفر که به آنها اشاره خواهیم کرد . در کتاب « انوار پراکنده » ج اول ، ص 563 مى گوید : « در ایران حدود 15 هزار بقعه امامزاده است که غالبا از تاریخ تولد ، وفات ، هجرت ، شجره نامه ، کیفیت ورود به ایران ، مدت عمر و اولادشان خبر نداریم » ( این کتاب به صورت 45 جلدى طراحى شده که جلد اول آن درباره امامزاده هاى قم است . نویسنده کتاب محمد مهدى فقیه گیلانى است ) .
. 5 مهمترین امامزاده در ایران « حضرت معصومه » ( س ) است ( انوار پراکنده ، ج اول ، حالات حضرت معصومه « س » ) .
حضرت معصومه ( س ) به نظر برخى در سال 179 هجرى قمرى متولد شده و در سال 201 هجرى قمرى وفات کرده است . امام رضا ( ع ) در سال دویست از مدینه به سوى خراسان برده شد و یک سال پس از آن حضرت معصومه ( س ) از مدینه به قصد خراسان بیرون آمد .
بنابراین حضرت معصومه در سال 201 هجرى قمرى به ایران آمده و در قم دفن شده است ( امامزادگان معتبر ایران ، سید عزیزالله امامت ، صص 9 – 7 و انوار پراکنده ، ج اول ، حالات حضرت معصومه « س » ) .
یکى از امامزاده هاى مهم ایران شاه عبدالعظیم حسنى است . شاه عبدالعظیم در سال دویست هجرى متولد و در سال 250 قمرى به سامرا آمد و در همان سال هم به ایران آمد و بین سال هاى 252 تا 255 وفات کرد ( امامزادگان معتبر ، ص 13 ) .
یکى از امامزادگان مهم ایران « شاه چراغ » است . شاه چراغ در سال 201 با دوازده هزار نفر از شیعیان و سادات از مدینه حرکت کرد . و به سوى خراسان راه افتاد . در اطراف شیراز با نیروهاى حکومتى درگیرى پیش آمد و کار به جنگ خونین کشیده شد و در پایان کار خود او هم به شهادت رسید ( امامزادگان معتبر ایران ، ص 28 ) . بنابراین شاه چراغ در سال 201 هجرى قمرى به ایران آمده است .
یکى از امامزادگانى که در قم مدفون است ، « موسى مبرقع » است و پسر حضرت امام جواد ( ع ) است . موسى مبرقع در سال 214 قمرى در مدینه متولد شد و در سال 256 به قم آمد و در سال 296 وفات کرد ( انوار پراکنده ، ج اول ، ص 379 ) . موسى مبرقع اولین سید از سادات رضوى است که به ایران آمده است ( همان ) .
ما این اندازه به دست آوردیم . امیدواریم که بیش از این نسبت به تاریخ زندگى امازاده ها ، آگاهى پیدا بکنیم . کتابى است به نام « مراقد المعارف » نوشته محمد حرز الدین ، در دو جلد با تعلیقات محمد حسین حرز الدین ، در این کتاب ، بسیارى از بزرگانى که در ایران دفن شده اند آمده است . مى توانید به این کتاب هم مراجعه بکنید .