عصراسلام: انسان اجتماعی مفهومی است که در مناسبتاش با جامعه تعریف میشود اما این جامعه به معنایی کل گرایانه سخن را دچار انتزاع غلیظ میکند بنابراین میتوان از گروههای اجتماعی سخن گفت. در بین این گروهها نوعی سلسله مراتب دیده میشود که متأثر از مؤلفه «نفوذ» است. هرچه نفوذ اجتماعی یک گروه بیشتر باشد مرجعیت اجتماعی آن افزایش مییابد. نفوذ با دو بعد کیفی وکمی. این گونه شاهد حضور و فعالیت مراجع اجتماعی هستیم. بنابراین مراجع اجتماعی نوعی «چارچوبهای هنجاری» هستند که نحوه زندگی فرد تحت نفوذ آنها قرار دارد.
مکتب کنش متقابل نمادین با تئوریسینهایی از جمله «چارلز هورتون کولی» شناخته میشود. کولی مفهومی را ورز داده است ذیل عنوان «خود آینه سان». این عبارت دلالت دارد بر تفسیری که فرد درباره خود دارد. کولی شرح میدهد که تصوری که فرد از تصورات دیگران درباره خودش دارد بر خودپنداره او اثرگذار است. این گونه جامعه، آینه فرد است و فرد در کنشهای خود براساس توقعات جامعه عمل میکند، اما این جامعه چیست؟ کجاست؟ پاسخ گروههای مرجع است!
مهمترین گروههای مرجع در تاریخ معاصر ایران عبارت بوده از دو قشر روحانیت و روشنفکر. اثرگذاری این دو طیف در دوره پیشاانقلاب چشمگیر بوده است. چرا؟ احتمالاً پاسخ را باید در ماهیت شبکههای اجتماعی جست. انسان منفرد، خویشتن را در الگوهایی جستوجو میکند که مقام والا برای او قائل است و چارچوبهای هنجاری خود را در ابعاد او بیابد و راه را در نگاه او ببیند. گروه مرجع تعیین کننده خود اوست. آینهای است که انسان تک افتاده را «تعین» میبخشد. ابعاد این مرجعیت چقدر بوده؟ کلان! روحانیت و روشنفکران مؤسسان «کلانروایت»ها بودهاند. مقام الوهی-اسطورهای این مراجع فکری نوعی نفوذ عمیق در جلد ابژه ایجاد میکرد که فردیت فرد در آینه پهناور آن گم میشد. این خاصیت مرجعیت اجتماعی در دوره گذشته بوده است. «ارادتورزی» در ادبیات نظری و ساخت عملی این الگوها حاکم است.
دهه اخیر ایران همزمان بوده با تسهیل دسترسی به اطلاعات. همزمان بوده با سکولاریزهشدن امر روزمره. همزمان بوده با گسترش شبکههای اجتماعی. همزمان بوده با کاهش تیراژ کتاب کاغذی. همزمان بوده با تنزل امر اجتماعی در برابر امر فردی. همزمان بوده با کاهش فاصله مقلد-مرجع. این همزمانیها پیام مشخصی دارد که عبارت است از شکستن آینههای بزرگ! کلانروایت مراجع کلان، خرد شده است. الوهیت بهمعنای کلاسیک اش از دست رفته و خداوندگاران جدیدی ظهور یافتهاند.
خداوندگارانی کوچک و متکثر برخلاف خداوندگاران اندک و بزرگ گذشته. در این ساحت جدید هر کسی میتواند راه مرجعیت پیش بگیرد. فحوای مرجعیت از «دانش» به «نمایش» تغییر کرده. مرجعیتهای پیشین خاصه روشنفکران و روحانیت تکیه گاه دانش بودهاند. به دانش و تخصص تکیه داشتهاند. برخلاف آنها مراجع نوین الزامی به دانش گسترده یا جهانبینی نظری ندارند. آنها به رسانه تکیه دارند. آنها به «مصرف» تکیه دارند. به «مهارت» تکیه دارند. اگرچه همسطحسازی همه آنها دقیق و صحیح نیست اما رسانه توان مرجعیتسازی یافته است. رسانه میتواند از صدا، صورت، خوراک، لباس و فحاشی نیز مرجعیت بسازد! اینها صدای خردشدن مراجع اجتماعی به آینههایی کوچکتر است. این اما پایان سخن نیست؛ پایان سخن چنان آغاز یک پرسش است. رسانه تحت اراده «نهاد قدرت و ثروت» عمل میکند یا مستقل است؟!
بازنشر از ضمیمه پرسه روزنامه ایران، ۳۰ اردیبهشت
دکتر عباس نعیمی جورشری (جامعهشناس)
شبکه جامعهشناسی