این یکى از پیچیده ترین مسایل مربوط به نشانه های ظهوراست که ظاهراً با علم روز سازگار نیست؛ زیرا طلوع آفتاب از مغرب مفهومش تغییر مسیر گردش کره زمین است؛ اگر این موضوع ناگهان صورت گیرد همه آب دریاها و تمامى ساختمان ها و موجودات سطح کره زمین به خارج پرتاب مى گردد و همه چیز به هم مى ریزد، و اثرى از زندگى باقى نخواهد ماند، و اگر تدریجاً صورت گیرد طول شب و روز بقدرى زیاد مى شود که از یک ماه و دو ماه هم خواهد گذشت و باز نظام کاینات در زمین به هم خواهد ریخت! ولى تفسیرجالبى در یک حدیثاز امیر المومنین علی(علیه السلام) براى این موضوع دیده مى شود که نشان مى دهد این تعبیر جنبه کنایه دارد. چرا که راوى حدیث«نزال بن سبره» از «صعصعه بن صوحان» مى پرسد این که امیرمومنان على(علیه السلام) در پایان سخنش پیرامون دجّال و مانند آن فرمود:«از حوادثى که بعد از آن رخ مى دهد از من نپرسید…» منظورش چه بود؟ صعصعه در پاسخ مى گوید:«انّ الّذى یصلّى خلفه عیسى بن مریم هو الثّانى عشر من العتره التّاسع من ولد الحسین بن على، و هوالشّمس الطّالعه من مغربها»(بحارالانوار، ج 52، ص 195.)؛ (آن کس که حضرت مسیح پشت سر او نمازگزارد دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر(صلى اللهعلیه وآله وسلم) و نهمین نفر از فرزندان حسین بن على(علیه السلام) است، و او است خورشیدى که از غروبگاه خود طلوع خواهد کرد!).
آیت الله جوادی آملی گفته است : در بعضی از روایات ما هست که وجود مبارک ولی عصر ارواحنا فداه که ظهور می کند آفتاب از مغرب طلوع می کند، البته آفتاب از هرجا که طلوع کرد آنجا مشرق و مَطلَع است و هرجا که غروب کرد آنجا می شود مغرب، اما همین کره زمین که اکنون این چنین می گردد ممکن است در اثر سالیان متمادی طبق راهنمایی های آن مدبر حکیم طرزی حرکت کند که مغرب بشود مشرق و مشرق بشود مغرب، و آفتاب از مغرب طلوع کند و آنجا بشود مشرق، این راه ممکن است یعنی کره زمین طوری بگردد و راه شیری آسمانها به گونه ای عوض شود که وقتی صبح می شود آفتاب از آن طرف طلوع کند که آن می شود مشرق و این طرف می شود مغرب و این ممکن است.
توضیح بیشتر آنکه : در روایات آمده است: یکی از نشانه های برپایی قیامت، «طلوع خورشید از مغرب» است.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نقل از پیامبرصلی الله علیه وآله می فرماید: «به ناگزیر ده چیز قبل از قیامت رخ خواهد داد: سفیانی، دجّال، ودود و جنبنده، خروج قائم علیه السلام، طلوع خورشید از مغرب، نزول حضرت عیسی علیه السلام، خسف به مشرق، خسف به جزیرة العرب و آتشی که از چاه عدن بیرون می آید و مردمان را به محشر سوق می دهد». (1) البته طلوع خورشید از مغرب به عنوان امری حتمی معرفی شده است. (2).
شیخ مفیدرحمه الله درباره چگونگی این اتفاق نوشته است: «خورشید هنگام ظهر در آسمان راکد می شود و ساعتی چند تا به هنگام عصر پیدا نباشد، آن گاه از مغرب آشکار گردد». (3).
اگرچه عده ای این امر را بعید پنداشته و گفته اند: مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت منظومه شمسی خواهد بود و نتیجه گرفته اند که با اصول حاکم بر نظام طبیعت، ناسازگار است؛ ولی به نظر می رسد این امر همانند بسیاری دیگر از امور، از آیات الهی خواهد بود. به علاوه نظیر این اتفاقات قبلاً نیز در آسمان رخ داده که از جمله آنها «ردّالشَّمس» برای یوشع بن نون بوده است. (4).
در برخی دیگر از گفته ها آمده است: مقصود از طلوع خورشید از مغرب، ظهور حضرت مهدی علیه السلام است. بدین معنا که حضرت مهدی علیه السلام، همان خورشید است که در پایان عمر طولانی خویش، طلوع خواهد کرد.
شیخ صدوق رحمه الله با ذکر سند از نَزالِ بنِ سَبْرَه روایت مفصلی نقل کرده که بخشی از آن این چنین است: «امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام برای ما خطبه خواند و بر خدای تعالی حمد و ثنا گفت و بر محمد و خاندانش درود فرستاد. آن گاه سه بار فرمود: ای مردم! پیش از آنکه مرا از دست بدهید، از من پرسش کنید…
پس افرادی برخاسته پرسش هایی مطرح کردند و آن حضرت جواب هایی فرمود تا اینکه در پاسخ به خروج «دابةالارض» فرمود:… سپس آن دابه سربلند کند و به اذن خدای تعالی همه کسانی که بین مشرق و مغرب هستند، او را ببینند و این بعد از آن است که آفتاب از مغرب خود برآید. در این هنگام توبه برداشته شود…
نَزال بنِ سَبْرَه گوید: به صعصعةبن صوحان گفتم: ای صعصعه! مقصود امیرالمؤمنین از این کلام چه بود؟ صعصعة گفت: ای سبرة! آن کسی است که عیسی علیه السلام پشت سر او نماز می خواند. او دوازدهمین امام از عترت و نهمین امام از فرزندان حسین بن علی علیه السلام است. او آفتابی است که ازمغرب خود طلوع کند واز مابین رکن و مقام ظاهر شود و زمین را طاهر سازد و موازین عدالت را برپا کند و…«. (5).
اشکال این دیدگاه آن است که مطلب فوق در کلام معصوم علیه السلام نیامده است. علاوه بر آن در روایات، سخن از طلوع خورشید از مغرب در ردیف قیام حضرت مهدی علیه السلام ذکر شده است و اگر مقصود ظهور و خروج آن حضرت بود، نیازی به تکرار نداشت. (6).
بنابراین به نظر می رسد طلوع خورشید از مغرب، حادثه ای است خارق العاده که پس از ظهور حضرت مهدی علیه السلام و در آستانه قیامت اتفاق خواهد افتاد.
اما بسیار بیشتر از آنچه در منابع روایی شیعه از آن سخن به میان آمده، در کتاب های اهل سنّت از آن یاد شده است:
1. نسائی در السنن الکبری از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل کرده که فرمود: «لا تَقُومُ السّاعَةُ حَتّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغرِبِها…». (7) «هرگز قیامت بر پا نخواهد شد تا اینکه خورشید از مغرب خود طلوع کند…»
2. طبرانی در المعجم الکبیر از همان حضرت نقل کرده است:
«اِنَّ السَّاعَةَ لا تَقُومُ حَتی یَکُونَ عَشْرُ آیاتٍ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغرِبِها…». (8).
3. متقی هندی در کنزالعمال نقل کرده است: «لاتَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِن مَغْرِبِها فَاِذا طَلَعَتْ مِنْ مَغْرِبِها وَرَآها النّاسُ آمَنُوا اَجْمَعُونَ فَذلِکَ لایَنْفَعُ نَفْساً ایمانُها لَم تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قبلُ». (9).
نقلی دیگر: از جمله نشانه های ظهور است که در روایات به آن اشاره شده. وقوع چنین پدیده ای، اگر معنای ظاهری آن مراد باشد، مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت منظومه شمسی خواهد بود و این با اصول حاکم بر نظام طبیعت، سازگاری ندارد. به طور قطع، حضرت مهدی (ع) بر روی همین زمین، حکومت جهانی خویش را تشکیل می دهد.(10) بر این اساس، تحقق این نشانه به گونه معجزه چنان که برخی پنداشته اند میسر نیست؛ زیرا معجزه در محدوده نظام حاکم بر طبیعت و جهان صورت می گیرد. (11)به نظر می رسد، منظور از طلوع خورشید از مغرب، حضرت مهدی (ع) باشد. فیض کاشانی می نویسد: گویا طلوع خورشید از مغرب، کنایه از ظهور حضرت مهدی (ع) است؛ همان گونه که از برخی اخبار هم استفاده می شود. (12)در ذیل روایت صعصعه، که این حادثه را به عنوان نشانه ظهور معرفی می کند، جمله ای است که نشانگر این معناست. صعصعه در پاسخ فردی گفت: «کسی که حضرت عیسی (ع) پشت سر وی نماز می گزارد، دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر (ص) و نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی (ع) است و هم اوست خورشیدی که از غروبگاهش طلوع می کند.»(13)بر این اساس، طلوع خورشید از مغرب، معنای کنایی دارد و در حقیقت، ظهور حضرت مهدی (ع) تشبیه شده است به طلوع خورشید از غروبگاهش.
پی نوشت:
1کتاب الغیبة، ص 436، ح 426.
2همان، ص 435، ح 425.
3الارشاد، ج 2، ص 368.
4الارشاد، ج 2، ص 385.
5کمال الدین، ج 2، باب 47، ح 1.
6ر.ک: الارشاد، ج 2، ص 371، کشف الغمه، ج 2، ص 459.
7السنن الکبری، ج 6، ص 344.
8المعجم الکبیر، ج 3، ص 171.
9کنزالعمال، ج 14، ص 206، ح 38646 و38639 و38411؛ همچنین ر.ک: تفسیر القرطبی، ج 16، ص 130؛ تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 596.
10بحارالانوار، ج 52، ص 194؛ ارشاد مفید، ج 2، ص 371
11دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص 220
12وافی، ج 2، ص 446
13بحارالانوار، ج 52، ص 195
آیت الله جوادی آملی گفته است : در بعضی از روایات ما هست که وجود مبارک ولی عصر ارواحنا فداه که ظهور می کند آفتاب از مغرب طلوع می کند، البته آفتاب از هرجا که طلوع کرد آنجا مشرق و مَطلَع است و هرجا که غروب کرد آنجا می شود مغرب، اما همین کره زمین که اکنون این چنین می گردد ممکن است در اثر سالیان متمادی طبق راهنمایی های آن مدبر حکیم طرزی حرکت کند که مغرب بشود مشرق و مشرق بشود مغرب، و آفتاب از مغرب طلوع کند و آنجا بشود مشرق، این راه ممکن است یعنی کره زمین طوری بگردد و راه شیری آسمانها به گونه ای عوض شود که وقتی صبح می شود آفتاب از آن طرف طلوع کند که آن می شود مشرق و این طرف می شود مغرب و این ممکن است.
توضیح بیشتر آنکه : در روایات آمده است: یکی از نشانه های برپایی قیامت، «طلوع خورشید از مغرب» است.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نقل از پیامبرصلی الله علیه وآله می فرماید: «به ناگزیر ده چیز قبل از قیامت رخ خواهد داد: سفیانی، دجّال، ودود و جنبنده، خروج قائم علیه السلام، طلوع خورشید از مغرب، نزول حضرت عیسی علیه السلام، خسف به مشرق، خسف به جزیرة العرب و آتشی که از چاه عدن بیرون می آید و مردمان را به محشر سوق می دهد». (1) البته طلوع خورشید از مغرب به عنوان امری حتمی معرفی شده است. (2).
شیخ مفیدرحمه الله درباره چگونگی این اتفاق نوشته است: «خورشید هنگام ظهر در آسمان راکد می شود و ساعتی چند تا به هنگام عصر پیدا نباشد، آن گاه از مغرب آشکار گردد». (3).
اگرچه عده ای این امر را بعید پنداشته و گفته اند: مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت منظومه شمسی خواهد بود و نتیجه گرفته اند که با اصول حاکم بر نظام طبیعت، ناسازگار است؛ ولی به نظر می رسد این امر همانند بسیاری دیگر از امور، از آیات الهی خواهد بود. به علاوه نظیر این اتفاقات قبلاً نیز در آسمان رخ داده که از جمله آنها «ردّالشَّمس» برای یوشع بن نون بوده است. (4).
در برخی دیگر از گفته ها آمده است: مقصود از طلوع خورشید از مغرب، ظهور حضرت مهدی علیه السلام است. بدین معنا که حضرت مهدی علیه السلام، همان خورشید است که در پایان عمر طولانی خویش، طلوع خواهد کرد.
شیخ صدوق رحمه الله با ذکر سند از نَزالِ بنِ سَبْرَه روایت مفصلی نقل کرده که بخشی از آن این چنین است: «امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام برای ما خطبه خواند و بر خدای تعالی حمد و ثنا گفت و بر محمد و خاندانش درود فرستاد. آن گاه سه بار فرمود: ای مردم! پیش از آنکه مرا از دست بدهید، از من پرسش کنید…
پس افرادی برخاسته پرسش هایی مطرح کردند و آن حضرت جواب هایی فرمود تا اینکه در پاسخ به خروج «دابةالارض» فرمود:… سپس آن دابه سربلند کند و به اذن خدای تعالی همه کسانی که بین مشرق و مغرب هستند، او را ببینند و این بعد از آن است که آفتاب از مغرب خود برآید. در این هنگام توبه برداشته شود…
نَزال بنِ سَبْرَه گوید: به صعصعةبن صوحان گفتم: ای صعصعه! مقصود امیرالمؤمنین از این کلام چه بود؟ صعصعة گفت: ای سبرة! آن کسی است که عیسی علیه السلام پشت سر او نماز می خواند. او دوازدهمین امام از عترت و نهمین امام از فرزندان حسین بن علی علیه السلام است. او آفتابی است که ازمغرب خود طلوع کند واز مابین رکن و مقام ظاهر شود و زمین را طاهر سازد و موازین عدالت را برپا کند و…«. (5).
اشکال این دیدگاه آن است که مطلب فوق در کلام معصوم علیه السلام نیامده است. علاوه بر آن در روایات، سخن از طلوع خورشید از مغرب در ردیف قیام حضرت مهدی علیه السلام ذکر شده است و اگر مقصود ظهور و خروج آن حضرت بود، نیازی به تکرار نداشت. (6).
بنابراین به نظر می رسد طلوع خورشید از مغرب، حادثه ای است خارق العاده که پس از ظهور حضرت مهدی علیه السلام و در آستانه قیامت اتفاق خواهد افتاد.
اما بسیار بیشتر از آنچه در منابع روایی شیعه از آن سخن به میان آمده، در کتاب های اهل سنّت از آن یاد شده است:
1. نسائی در السنن الکبری از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل کرده که فرمود: «لا تَقُومُ السّاعَةُ حَتّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغرِبِها…». (7) «هرگز قیامت بر پا نخواهد شد تا اینکه خورشید از مغرب خود طلوع کند…»
2. طبرانی در المعجم الکبیر از همان حضرت نقل کرده است:
«اِنَّ السَّاعَةَ لا تَقُومُ حَتی یَکُونَ عَشْرُ آیاتٍ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغرِبِها…». (8).
3. متقی هندی در کنزالعمال نقل کرده است: «لاتَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِن مَغْرِبِها فَاِذا طَلَعَتْ مِنْ مَغْرِبِها وَرَآها النّاسُ آمَنُوا اَجْمَعُونَ فَذلِکَ لایَنْفَعُ نَفْساً ایمانُها لَم تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قبلُ». (9).
نقلی دیگر: از جمله نشانه های ظهور است که در روایات به آن اشاره شده. وقوع چنین پدیده ای، اگر معنای ظاهری آن مراد باشد، مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت منظومه شمسی خواهد بود و این با اصول حاکم بر نظام طبیعت، سازگاری ندارد. به طور قطع، حضرت مهدی (ع) بر روی همین زمین، حکومت جهانی خویش را تشکیل می دهد.(10) بر این اساس، تحقق این نشانه به گونه معجزه چنان که برخی پنداشته اند میسر نیست؛ زیرا معجزه در محدوده نظام حاکم بر طبیعت و جهان صورت می گیرد. (11)به نظر می رسد، منظور از طلوع خورشید از مغرب، حضرت مهدی (ع) باشد. فیض کاشانی می نویسد: گویا طلوع خورشید از مغرب، کنایه از ظهور حضرت مهدی (ع) است؛ همان گونه که از برخی اخبار هم استفاده می شود. (12)در ذیل روایت صعصعه، که این حادثه را به عنوان نشانه ظهور معرفی می کند، جمله ای است که نشانگر این معناست. صعصعه در پاسخ فردی گفت: «کسی که حضرت عیسی (ع) پشت سر وی نماز می گزارد، دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر (ص) و نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی (ع) است و هم اوست خورشیدی که از غروبگاهش طلوع می کند.»(13)بر این اساس، طلوع خورشید از مغرب، معنای کنایی دارد و در حقیقت، ظهور حضرت مهدی (ع) تشبیه شده است به طلوع خورشید از غروبگاهش.
پی نوشت:
1کتاب الغیبة، ص 436، ح 426.
2همان، ص 435، ح 425.
3الارشاد، ج 2، ص 368.
4الارشاد، ج 2، ص 385.
5کمال الدین، ج 2، باب 47، ح 1.
6ر.ک: الارشاد، ج 2، ص 371، کشف الغمه، ج 2، ص 459.
7السنن الکبری، ج 6، ص 344.
8المعجم الکبیر، ج 3، ص 171.
9کنزالعمال، ج 14، ص 206، ح 38646 و38639 و38411؛ همچنین ر.ک: تفسیر القرطبی، ج 16، ص 130؛ تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 596.
10بحارالانوار، ج 52، ص 194؛ ارشاد مفید، ج 2، ص 371
11دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص 220
12وافی، ج 2، ص 446
13بحارالانوار، ج 52، ص 195