۱۳۹۵/۱۰/۲۳
–
۲۹۵ بازدید
پرسش درباره طول عمر حضرت مهدى و توجیهات مختلف در این زمینه، همواره و از سوى افراد و گروه هاى مختلف مطرح بوده است. این مسئله را مى توان از چشم اندازهاى مختلفى بررسى و از نظر علمى و تجربى، منطقى و عقلى، قرآنى، تاریخى و روایى بررسى نمود و طول عمر حضرت مهدى(عج) و سایر معمّرین را اثبات کرد.
براى اثبات این انگاره، ابتدا دلایل مختلفى بر امکان یا وقوع «طول عمر» ارائه مى گردد ؛ سپس این مسئله در مورد حضرت مهدى(عج) تطبیق داده مى شود.
ابتدا گفتنى است که براى مدت زندگى انسان، حدّى که تجاوز از آن محال باشد، تعیین نشده است.
پرسش درباره طول عمر حضرت مهدى و توجیهات مختلف در این زمینه، همواره و از سوى افراد و گروه هاى مختلف مطرح بوده است. این مسئله را مى توان از چشم اندازهاى مختلفى بررسى و از نظر علمى و تجربى، منطقى و عقلى، قرآنى، تاریخى و روایى بررسى نمود و طول عمر حضرت مهدى(عج) و سایر معمّرین را اثبات کرد.
براى اثبات این انگاره، ابتدا دلایل مختلفى بر امکان یا وقوع «طول عمر» ارائه مى گردد ؛ سپس این مسئله در مورد حضرت مهدى(عج) تطبیق داده مى شود.
ابتدا گفتنى است که براى مدت زندگى انسان، حدّى که تجاوز از آن محال باشد، تعیین نشده است.
از طرف دیگر، پیرى معلول گذشت زمان نیست ؛ بلکه معلول اختلالاتى است که در اعضاى بدن حادث مى شود. چه بسا اگر اختلالى در اعضاى بدن یک فرد رخ ندهد، امکان دارد تا سال هاى متمادى با بدنى سالم و شاداب، زندگى کند.
پس باید روشن شود که مسئله طول عمر امام زمان(عج)، هرگز امرى بعید یا غیر قابل قبول نیست و علم و دانش، نه تنها عمر طولانى را محال نمى داند ؛ بلکه امکان آن را نیز به اثبات مى رساند. از نظر معارف اسلامى نیز، این امر جزو مسلّمات ؛ بلکه حتى بدیهیات است.
برخى از دلایل مهم اثبات «طول عمر» حضرت مهدى، به شرح زیر است :
یک. از لحاظ علمى و تجربى
علوم امروز، امکان طول عمر را تأیید کرده و کوشش بشر را در این راه، نتیجه بخش، موفقیت آمیز و لازم مى شناسد و براى طول عمر، حد و اندازه اى معلوم نمى کند.
تقلیل مرگ و میرها و طولانى شدن عمر، وارد مرحله عملى شده و با سرعت رو به تکامل است و حد متوسط عمر از 47 سال به 74 سال رسیده است. در این زمینه مى توان نظر علوم مختلف را چنین تبیین کرد :
الف. زیست شناسان مى گویند : اگر اختلالات و آسیب هایى که به انسان مى رسد و موجب کوتاهى عمر او مى شود، رفع گردد، عمر او به دویست سال خواهد رسید. برخى مى گویند : انسان باید سیصد سال عمر کند ؛ اینکه مى بینیم هفتاد یا هشتاد سال عمر مى کند، بر اثر آن است که عضوى از او فرسوده مى شود و به عضوهاى دیگر سرایت مى کند[1].
بر اساس نظر دانشمندان، پیرى جز فرسوده شدن سلول هاى بدن نیست و اگر روزى بشر بتواند سلول هاى بدن انسان را جوان نگه دارد، خواهد توانست به راز طول عمر دست یابد و از عمرى دراز برخوردار گردد. از نظر دانش جدید، جسم انسان براى سالیانى دراز، داراى قابلیت حیات و بقا است. دانشمندانى که نظریات آنان مورد اعتماد است، مى گویند : همه بافت هاى اصلى در جسم انسان و حیوان، تا بى نهایت قابلیت دارد و از این جهت کاملاً ممکن است که انسانى هزاران سال زنده بماند ؛ البته مشروط به اینکه عوارضى بر او عارض نشود که ریسمان حیات او را پاره کند[2].
ب. در قوانین طبیعى، در مورد مقدار عمر طبیعى بشر، هیچ اصل ثابت و غیر قابل تغییرى وجود ندارد. به همین دلیل، دانشمندان علوم تجربى، همواره در حال مطالعه و آزمایش اند و مى کوشند تا متوسط طول عمر انسان را افزایش دهند. بدون شک اگر مقدار عمر طبیعى انسان، داراى اصول ثابت و غیر قابل تغییر بود، این مطالعات و آزمایش ها، به معنا و مفهومى نداشت. دانشمندان با تحقیقاتى که به عمل آورده اند. موفق شده اند عمر برخى از حشرات را تا نهصد برابر عمر طبیعى آن، افزایش دهند. اگر این قضیه روزى در مورد انسان به حقیقت بپیوندد، عمر هزار ساله براى انسان، امرى پیش پا افتاده خواهد بود[3].
امام زمان(عج) هم عالم کامل و هم عامل به قوانین و پدیده هاى الهى است و این دو در سایه تقدیر الهى، دیرزیستى و سالم زیستى را به همراه داشته است[4].
دو. امکان منطقى و عقلى
حکما و فلاسفه گفته اند : بهترین دلیل بر امکان هر چیزى، واقع شدن آن چیز است. همین که طول عمر در میان پیشینیان روى داده و تاریخ، افراد زیادى را به ما نشان مى دهد که عمرى دراز داشته اند، خود دلیل روشنى است بر اینکه طول عمر، از دیدگاه عقل، امرى ممکن است و بنابراین طول عمر حضرت مهدى(عج) امکان پذیر است.
خواجه نصیر الدین طوسى مى گوید : «طول عمر مهدى(عج) اتفاق افتاده و محقق شده است ؛ چون چنین است ؛ بعید شمردن طول عمر در مورد مهدى(عج) جهل محض است»[5].
علامه طباطبایى نیز مى نویسد : «هیچ قاعده و برهان عقلى وجود ندارد که بر محال بودن طول عمر دلالت کند. به همین جهت نمى توانیم، طول عمر را انکار کنیم»[6].
سه. طول عمر از نظر ادیان
مسئله طول عمر تا حدودى مورد پذیرش ادیان قرار گرفته و آنها از عمر بسیار طولانى جمعى از افراد بشر خبر داده اند. تورات فعلى، در سِفر تکوین (اصحاح 5، 9 و 11) و… افرادى از پیغمبران و دیگران را نام برده و عمرهاى طولانى هر یک را – که متجاوز از چهارصد، ششصد، هفتصد، هشتصد و نهصد بوده – به صراحت بیان داشته است.
علاوه بر این معتقدند : «ایلیا»، زنده به آسمان برده شده است[7].
ادیان باستانى دیگر (مثل زرتشتى و بودایى) نیز از عمرهاى طولانى جمعى از افراد بشر، خبر داده اند و همه قائل به طول عمر ؛ بلکه بقاى حیات اشخاص تا این زمان هستند[8].
مسیحیان نیز معتقدند : حضرت عیسى پس از قتل، زنده شد و تاکنون زنده است.
چهار. تجربه تاریخى
نظر تاریخ نیز به عنوان یکى از دلایل امکان طول عمر، مطرح مى باشد. در طول تاریخ، فراوان بوده اند کسانى که مدت زمان بسیار طولانى و غیر عادى زندگى کرده ودر تاریخ به «معمّرین» مشهور شده اند. بر این اساس اگر مسئله «طول عمر» در تاریخ زندگى بشر اتفاق افتاده باشد – اگر چه در مواردى نه چندان زیاد – تکرار موارد یا مورد مشابه آن، امرى طبیعى، معقول و قابل تحقق و پذیرفتنى خواهد بود. فلاسفه مى گویند : بهترین دلیل، براى امکان چیزى، واقع شدن آن است.
روشن است که نقل تاریخى – به ویژه نقل متواتر و مشهور – سبب یقین و باور مى گردد. این نقل، یکى از راه هاى حصول علم و یقین و یکى از مهم ترین منابع اطلاعات بشر است. منابع روایى و کتاب هاى تاریخى، افراد زیادى از «معمّرین» را نام برده و شرح نسب و احوال زندگى و فرزندان و حوادث حیات آنان را ثبت کرده اند. اینان معمولاً عمرهایى بسیار دراز داشته اند ؛ مانند :
1. آدم (علیه السلام) : 930 تا 1000 ؛
2. شیث بن آدم : 912 تا 1000 سال ؛
3. انوش بن شیث : 950 سال ؛
4. ذوالقرنین : 3000 سال ؛
5. طهمورث : 1500 سال ؛
6. سطیع کاهن : 600 سال ؛
7. مهلائیل : 895 سال ؛
8. سلمان فارسى : 250 سال ؛
9. ادریس (علیه السلام) : 965 سال ؛
10. اسماعیل (علیه السلام) : 137 سال ؛
11. اسحاق (علیه السلام) : 180 سال ؛
12. یردبن مهلائیل : 962 سال ؛
13. متوشلح (متوشالح) : 969 سال و…[9].
پنج. قرآن و روایات
در دین اسلام، امکان عمر طولانى، یکى از مسائل مورد اتفاق است و آیات بسیارى در قرآن هست که امکان طول عمر زیاد را یادآورى مى کند و در تفاسیر و کتاب هاى روایى نیز آمده است.
قرآن به صراحت از عمر طولانى نوح (علیه السلام) خبر مى دهد : «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاّ خَمْسِینَ عاماً»[10] ؛ «به راستى نوح را به سوى قومش فرستادیم ؛ پس در میان آنان 950 سال درنگ کرد».
عموم مسلمانان اتفاق دارند که عیسى و بلکه خضر و ادریس و الیاس نیز زنده هستند و عیسى (علیه السلام) در آخرالزمان به زمین خواهد آمد و به حضرت مهدى(عج) در نماز اقتدا خواهد کرد[11].
قرآن درباره عیسى (علیه السلام) مى فرماید :
«وَ قَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابن مَرْیَمَ رسول اللّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ… وَ ما قَتَلُوهُ یَقِیناً. بَلْ رَفَعَهُ اللّهُ إِلَیْهِ…»[12] ؛ «گفته ایشان – که ما مسیح عیسى بن مریم، رسول خدا را کشتیم – صحیح نیست، زیرا آنها نه او را کشتند و نه به دار آویختند ؛ بلکه [امر ]بر آنها مشتبه شد… او یقینا کشته نشده ؛ بلکه خدا او را به سوى خود بالا برده است».
در روایات زیادى نیز به زنده بودن عیسى و بازگشت او در آخرالزمان و همراهى اش با مهدى موعود، اشاره شده است ؛ به عنوان نمونه : «کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم» ؛ چگونه خواهید بود هنگامى که عیسى بن مریم در میان شما فرود آید و پیشواى شما (مهدى) از خودتان باشد؟»
علاوه بر این در روایات طول عمر دجّال نیز مطرح شده است : رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود : «دجّال زنده است و غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود»[13].
شش. اعجاز و قدرت الهى
یکى از راه هاى مهم اثبات امکان «طول عمر»، «اعجاز» و قدرت الهى است. با توجه به نصوص معتبر روایى، حضرت مهدى(عج)، با قدرت الهى زنده است و در میان مردم به حیات خود ادامه مى دهد، همان خدایى که آتش را براى ابراهیم سرد و وسیله سلامتى قرار مى دهد، عیسى و خضر را پس از قرن ها زنده نگه مى دارد ؛ مى تواند مهدى موعود را نیز با قدرت بى کران خود، زنده نگه دارد.
علامه طباطبائى نیز از مسئله «طول عمر» به عنوان «خرق عادت» یاد کرده، مى نویسد :
«نوع زندگى امام غایب را به طریق خرق عادت مى توان پذیرفت. البته خرق عادت، غیر از محال است و از راه علم، هرگز نمى توان خرق عادت را نفى کرد ؛ زیرا هرگز نمى توان اثبات کرد که اسباب و عواملى که در جهان کار مى کنند، تنها همان ها هستند که ما آنها را دیده ایم و مى شناسیم و دیگر اسبابى – که ما از آنها خبر نداریم، یا آثار و اعمال آنها را ندیده ایم یا نفهمیده ایم – وجود ندارد. از این رو ممکن است در فردى و یا افرادى از بشر، اسباب و عواملى به وجود آید که عمرى بسیارى طولانى – هزار یا چندین هزار ساله – براى ایشان تأمین نماید»[14].
در هر صورت ؛ پیغمبر (صلی الله علیه وآله) خبر داده و ائمه معصومین نیز بشارت داده اند که حضرت حجت، فرزند امام حسن عسکرى، همان کسى است که در بامداد روز نیمه شعبان سال 255ه .ق عالم را به نور جمال خود منوّر ساخته است. او بعد از غیبت بسیار طولانى، ظهور نموده و جهان را پر از عدل و داد مى کند[15].
با توجه به اینکه این بشارت ها قطعى، مسلّم و متواتر است و خداوند نیز بر هر کارى قادر و توانا است ؛ دیگر جاى شبهه و شک و تردید نیست.
امام صادق (علیه السلام) فرموده است :
«در نظرتان شگفت نیاید که خداوند، عمر صاحب این امر را طولانى کند ؛ همچنان که عمر نوح را طولانى نمود».
امام حسن مجتبى (علیه السلام) نیز فرموده است :
«فرزند نهم از فرزندان برادرم حسین (علیه السلام) ؛ خداوند عمرش را در غیبتش طولانى کند، سپس به قدرت خود آشکار سازد، به صورت جوانى که کمتر از چهل سال داشته باشد»[16].
پی نوشت ها
_______________
[1]. مجله دانشمند، سال 6، ش 1، ص 43.
[2]. براى آگاهى بیشتر ر.ک : ائمتنا، ج 2، ص 371 ؛ منتخب الاثر، ص 281 ؛ المهدى، ص 141.
[3]. فصلنامه انتظار، ش 6، ص 242 و 243 ؛ به نقل از : على محمد على دخیل، ائمتنا، ج 2، ص 372.
[4]. سید محمد تقى آیت اللهى، مقاله طول عمر، کتاب نینوا و انتظار، ص 269 – 272.
[5]. خورشید مغرب، ص 214.
[6]. المیزان، ج 12، ص 52-35.
[7]. ر.ک : اظهار الحق، ج 2، ص 124.
[8]. صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج 2، ص 372 و 373.
[9]. براى مطالعه در این زمینه : امامت و مهدویت، ج 2، ص 402 و 404 ؛ على محمد دخیل، الامام المهدى ؛ محمد رضا حکیمى، خورشید مغرب ؛ ابراهیم امینى، دادگستر جهان، ص 199 ؛ خورشید تابناک، ص 151 و 152 ؛ حیدرى کاشانى، حکومت عدل گستر ؛ علامه مجلسى، بحار الانوار.
[10]. عنکبوت 29، آیه 14.
[11]. امامت و مهدویت، ج 2، ص 373.
[12]. نساء 4، آیه 157 و 158.
[13]. مسند احمد، ج 4، ص 444.
[14]. شیعه در اسلام، ص 151.
[15]. امامت و مهدویت، ج 2، ص 374 و 375.
[16]. منتخب الاثر، ص 206، ح 2.