۱۳۹۲/۰۴/۲۱
–
۲۶۷۱ بازدید
طی الارض تصرف بر زمان و مکان یااسباب غیر عادی و نامرئی است.
اصل وجود چنین پدیده ای مورد تأیید قرآن می باشد.
در داستان مربوط به حضرت سلیمان و احضار تخت ملکه سبا جهت قدرت نمایی سلیمان نبی می خوانیم:
“سلیمان گفت: ای بزرگان! کدام یک از شما توانایی دارید تخت او را پیش از آن که خودشان نزد من آیند، برای من بیاورید؟ عفریتی از جن گفت: من آن را نزد تو می آورم پیش از آن که از مجلست برخیزی و من نسبت به آن توانا و امینم!(اما) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: من آن را پیش از آن که چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد…”.(۱)
طی الارض تصرف بر زمان و مکان یااسباب غیر عادی و نامرئی است.
اصل وجود چنین پدیده ای مورد تأیید قرآن می باشد.
در داستان مربوط به حضرت سلیمان و احضار تخت ملکه سبا جهت قدرت نمایی سلیمان نبی می خوانیم:
“سلیمان گفت: ای بزرگان! کدام یک از شما توانایی دارید تخت او را پیش از آن که خودشان نزد من آیند، برای من بیاورید؟ عفریتی از جن گفت: من آن را نزد تو می آورم پیش از آن که از مجلست برخیزی و من نسبت به آن توانا و امینم!(اما) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: من آن را پیش از آن که چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد…”.(1)
این تأیید حکایت “طی الارض” یار سلیمان است که با قدرت خارق العاده ای که داشت، بر زمان و مکان تصرف کرد و این کار خارق عادت را پدید آورد که تخت پادشاه و ملکه سبا را که در مکانی بسیار دور بود، در یک چشم به هم زدن (طرفه العین) نزد حضرت حاضر کند.
این که طی الارض چه تحلیل و تفسیری دارد، از علم و آگاهی ما به دور است، ولی معصومان گرامی لزوما از چنین قدرتی برخوردار بودند، اگر چه نیازی به استفاده از آن مگر در مواقع خاص نمی دیدند.
می گویند: برخی از اولیای خدا و افراد مقرب درگاه الهی چون عالمان و عارفان از این قدرت برخوردار هستند، قدرتی که در زمان و مکان ایجاد خلا نمی کند، زیرا زمان امری متصرم و گذرا است و خلاپذیر نیست و یا در مکان تصرفی ظاهری نمی کنند، ولی به دلیل قدرت فوق تصوری که دارند، در یک لحظه خود را از مکان و زمان جدا کرده و بعد از سیری که نزدشان شاید به یک چشم برهم زدن باشد، خود را در مکانی دیگر هر چند بسیار دور از مکان اول می بینند. اگر طی الارض تفسیر و تحلیلی عادی و مطابق با محدوده مکانی و زمانی مورد فهم ما داشت، حتما باید مسافتی که طی می شد، با زمان خاصی تطبیق می کرد و این مسئله با طی الارض که به یک چشم بر هم زدن واقع می شود، تناقض می یافت. در هر حال “طی الارض” امری غیبی و مکتوم و غیر قابل تفسیر است و فقط افرادی آن را درک می کنند که به آن مقام رسیده باشند و ایشان نیز به حکم “هر که را اسرار حق آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند” آن را تفسیر نخواهند کرد.
راه رسیدن به اسرار غیبی، مخالف با هوای نفس و کشیدن ریاضت است.
پی نوشت ها:
1 – نمل (16) آیات 40 تا 38.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی
اصل وجود چنین پدیده ای مورد تأیید قرآن می باشد.
در داستان مربوط به حضرت سلیمان و احضار تخت ملکه سبا جهت قدرت نمایی سلیمان نبی می خوانیم:
“سلیمان گفت: ای بزرگان! کدام یک از شما توانایی دارید تخت او را پیش از آن که خودشان نزد من آیند، برای من بیاورید؟ عفریتی از جن گفت: من آن را نزد تو می آورم پیش از آن که از مجلست برخیزی و من نسبت به آن توانا و امینم!(اما) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: من آن را پیش از آن که چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد…”.(1)
این تأیید حکایت “طی الارض” یار سلیمان است که با قدرت خارق العاده ای که داشت، بر زمان و مکان تصرف کرد و این کار خارق عادت را پدید آورد که تخت پادشاه و ملکه سبا را که در مکانی بسیار دور بود، در یک چشم به هم زدن (طرفه العین) نزد حضرت حاضر کند.
این که طی الارض چه تحلیل و تفسیری دارد، از علم و آگاهی ما به دور است، ولی معصومان گرامی لزوما از چنین قدرتی برخوردار بودند، اگر چه نیازی به استفاده از آن مگر در مواقع خاص نمی دیدند.
می گویند: برخی از اولیای خدا و افراد مقرب درگاه الهی چون عالمان و عارفان از این قدرت برخوردار هستند، قدرتی که در زمان و مکان ایجاد خلا نمی کند، زیرا زمان امری متصرم و گذرا است و خلاپذیر نیست و یا در مکان تصرفی ظاهری نمی کنند، ولی به دلیل قدرت فوق تصوری که دارند، در یک لحظه خود را از مکان و زمان جدا کرده و بعد از سیری که نزدشان شاید به یک چشم برهم زدن باشد، خود را در مکانی دیگر هر چند بسیار دور از مکان اول می بینند. اگر طی الارض تفسیر و تحلیلی عادی و مطابق با محدوده مکانی و زمانی مورد فهم ما داشت، حتما باید مسافتی که طی می شد، با زمان خاصی تطبیق می کرد و این مسئله با طی الارض که به یک چشم بر هم زدن واقع می شود، تناقض می یافت. در هر حال “طی الارض” امری غیبی و مکتوم و غیر قابل تفسیر است و فقط افرادی آن را درک می کنند که به آن مقام رسیده باشند و ایشان نیز به حکم “هر که را اسرار حق آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند” آن را تفسیر نخواهند کرد.
راه رسیدن به اسرار غیبی، مخالف با هوای نفس و کشیدن ریاضت است.
پی نوشت ها:
1 – نمل (16) آیات 40 تا 38.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی