۱۳۹۲/۰۹/۰۹
–
۳۶۸ بازدید
در پاسخ به پرسش شما به دو مطلب باید اشاره کرد. یک : تمام دانشمندان اسلامی اتفاق دارند که خدای سبحان دو نوع اراده دارد: یکی اراده تکوینی و دیگری اراده تشریعی . اراده تکوینی الهی که تخلف ناپذیر و حتمی و به طور حتم و یقین انجام خواهد شد, درباره انسان و افعال و کردار و رفتار و اقوالش به این است که انسان اختیار و آزادی عمل داشته باشد. به عبارت دیگر خدای سبحان به انسان اختیار و اراده و آزادی داد و بر اساس آزادی او را مکلف کرد و مورد خطاب خود و دستورات خود قرار داد.
در پاسخ به پرسش شما به دو مطلب باید اشاره کرد. یک : تمام دانشمندان اسلامی اتفاق دارند که خدای سبحان دو نوع اراده دارد: یکی اراده تکوینی و دیگری اراده تشریعی . اراده تکوینی الهی که تخلف ناپذیر و حتمی و به طور حتم و یقین انجام خواهد شد, درباره انسان و افعال و کردار و رفتار و اقوالش به این است که انسان اختیار و آزادی عمل داشته باشد. به عبارت دیگر خدای سبحان به انسان اختیار و اراده و آزادی داد و بر اساس آزادی او را مکلف کرد و مورد خطاب خود و دستورات خود قرار داد. اما در مقابل این اراده , اراده و کراهت تشریعی قرار دارد, (المیزان , ج 5 ص 123) انسان در تکوین آزاد آفریده شده است و از طرف دیگر از درون مجهز به عقل و فطرت و نفس ملهمه و از بیرون به هدایت انبیائ و اولیائ الهی آراسته شده است و همجنین شیطان و نفس اماره او را به بدی و عصیان سوق می دهند. چنین انسانی از جانب خدای سبحان مکلف به دستوراتی شده و از کارهایی منع گردیده است . و این معنای اراده تشریعی الهی است . به عبارت دیگر خدای سبحان از انسان آزاد و مختار می خواهد که یکسری کارها را انجام بدهد و یکسری کارها را انجام ندهد. و اگر این انسان به دستورات الهی با حسن اختیار خود گردن نهاد, پاداش الهی را خواهد چشید و اگر با سوئ اختیار خود, از دستورات الهی سرپیچی کرد, کیفر خواهد شد. بنابر این خداوند متعال اراده کرده است که انسان به اختیار خود به سمت خوبیها برود و از بدیها پرهیز کند.و این اراده تشریعی الهی است که به معنای رضایت و کراهت الهی است . و راه درست را نیز به او از درون و بیرون نشان داده است . اما به انسان اختیار و اراده و آزادی داده است که به حسن اختیار خود یا سوئ اختیار خود راه درست یا غلط را برود: »انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا«, (الانسان , آیه 3) و این معنای اراده تکوینی الهی است . پس برای فهم اراده الهی لازم است که حتما تفاوت اراده تکوینی و اراده تشریعی روشن شود, (سید مرتضی , رسائل , ج 2, ص 231 – 229 ; تفسیر المیزان , ج 5, ص 123 و ج 9, ص 43 و ج 17, ص 94 ; حماسه حسینی , ج 1 ص 317 و 318 ; عدل الهی , ص 312 – 314). از بحث سابق مشخص شد که اراده تکوینی الهی بر اساس قرارداد نیست , بلکه بر اساس نظام علی و معلولی در جهان جریان دارد و اختیار و اراده آدمی به عنوان یکی از سلسله علل در جهان جاری است وبه همین دلیل هم مسئول است و اگر او مجبور به عملی باشد, هر چند آن عمل خوب باشد, تشویق او بی معنی است و هر چه عمل زشت باشد, رد و انکار او باز هم بی معنی است . زیرا تنها عمل از روی اختیار و اراده موجب تشویق و تنبیه و پاداش و کیفر است . دو:اما یک مسئله دیگر است که آن نیز باید روشن شود و آن اینکه اراده الهی براین تعلق گرفته که جامعه انسانی رو به تکامل معنوی و اصلاح پیش برود. واین مطلب جزئ مسلمات قرآنی است : »ان الارض لله یورثها من یشائ من عباده و العاقبه للمتقین ; زمین از آن خداست وبه برخی بندگانش که اراده کند, وامی گذارد و عاقبت کار برای اهل تقواست «, (الاعراف , آیه 128). به تعبیرات »یورثها« و »والعاقبه للمتقین « توجه شود که اراده الهی را توصیف می کند که سرانجام زمین به اهل تقوا می رسد. آیه 105 سوره مبارکه انبیائ تفسیر روشنتری از سرانجام کار زمین ارائه می دهد: »ان الارض یرثها عبادی الصالحون ; زمین را به بندگان صالح خود وامی گذارم « با دقت در این آیات روشن می شود که اراده الهی بر این تعلق گرفته که در نهایت ظلم و فساد از زمین برچیده شود و حق و عدالت بر زمین حاکم شود. »و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائئمه و نجعلهم الوارثین ; ما اراده کردیم که بر کسانی که به ضعف کشیده شده اند , منت بگذاریم و آنها را رهبران ]زمین [ و وارثان ]زمین [ قرار دهیم «, (قصص , آیه 5). »هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون ; اوست که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر تمام دینها پیروز گرداند, اگر چه مشرکان را خوش نیاید«, (توبه , آیه 23 – صف , آیه 9). این مسئله در مکتب ما به مهدویت معروف است و به ما دستور اکید داده شده که منتظر منجی بشریت باشیم , (آشنایی با قرآن , استاد مطهری , ج 3, ص 130 – 125 و امدادهای غیبی در زندگی بشر, ص 94 – 92 و قیام و انقلاب مهدی , ص 6 و 7) بنابر این اراده الهی در نهایت بر این تعلق گرفته که بساط ظلم و ستم از زمین برچیده شود و عدالت مطلق در سراسر زمین حاکم شود. و این نه تنها نظر اسلام است , بلکه ادیان و مکاتب دیگر نیز به آن اذعان دارند و در دوره معاصر نیز بسیاری از متفکران غربی که از بحران هویت غرب و ستمهای مضاعف حاکمان غربی سر خورده شده اند, بجد به این نتیجه رسیده اند که دولت حق در راه است . از جمله این متفکران »رنه گنون « متفکر معروف فرانسوی است که در آخر الامر به اسلام گروید و خود را عبدالحی یحیی نامید و »اسوالد اشپنگلر« متفکر شهیر آلمانی و بسیار کسان دیگر هستند. البته متاسفانه برای آنها چهره تابناک اسلام ناب و مذهب تشیع و اعتقاد مهدویت بطور کامل و صحیح روشن نشده است و آنها تنها به لزوم خروج از ظلم حاضر و نیل به معنویت رسیده اند. بنابر این نه تنها نشانه های بسیاری در جهت پیروزی حق و عدالت بر باطل و ستم است , بلکه این نشانه ها آن چنان روشن شده است که بسیاری اهل تفکر نیز بدان اذعان دارند و انتظار فرج نیز به این معنی است که تلاش کنیم چهره حق و عدالت را به جهانیان بشناسانیم و جهانیان تشنه عدالت و حقانیت و خسته از ستم وباطل گرایی را بدان سوی متوجه کنیم تا زمینه های ظهور طلعت خورشید حقیقت و عدالت ظاهر شوند.