باور به مهدویت یک امید واقعی است نه واهی و ساختگی. امیدهای واقعی امیدهایی هستند که دارای پایه و اساسی منطقی و استوارند و از اعتقادات و باورهای دینی و ارزشهای مبتنی بر وحی الهی سرچشمه میگیرند، مانند امید به ظهور حضرت مهدی (عج) و شرایطی که آن حضرت با حکومت خویش فراهم میآورد، انتظار امام عصر (عج)، هرگز در حقیقت و اصالت آنها، تردیدی به خود راه نمیدهند، زیرا چنین امیدهایی از متن باورهای دین و برخاسته از اعتقاد اصیل و استوار شیعه است.
بعضی معتقدند همچنان که فرد بشر امیدی دارد، اجتماع بشر نیز امیدوار است، امید اجتماع، در اجتماعی یافت میشود که همگی افراد در آن شرکت دارند، هنگامی که امید فرد، شدت یافت و نیرومند شد، هدف و آرمان میشود، آنگاه بر اثر کوشش و تلاش فرد، امید اجتماعی میشود، وقتی امید اجتماعی شدت مییابد، هدف اجتماعی و آرمان بشری میشود و همان طور که امید فرد، خو به خود انجام شدنی نیست و باید در پی آن روان شد تا بدان رسید، امید اجتماعی نیز چنین است، باید کوشید، رنج برد، مقاومت کرد، پایداری نمود، تا به آن رسید، امید اجتماعی، آسایش، سعادت، خوشبختی، تندرستی، برقراری عدل، کوتاهی دست ستمگران و دیگر امیدهاست که همه افراد بشر در این خواستهها شریکاند.
قرآن کریم نیز همواره روح امیدواری را میدمد و تأکید دارد، که ای بندگان از رحمت خدا مأیوس نشوید، خداوند در آیه ۵۳ سوره مبارکه «زمر» میفرماید: ای پیامبر! به بندگانم بگو، ای بندگانی که بر نفس خود، ستم روا داشتهاید، از رحمت خدا ناامید نباشید، همچنین در آیه ۵۶ سوره «حجر» میفرماید: ای ابراهیم، هرگز نومید مباش! ابراهیم(ع) گفت: آری، هرگز به غیر از مردم گمراه، کسی از لطف خدا نومید نیست.
ارتباط امید با آینده در این است که نتیجه باورها، انتظارات، تلاشها و حرکتها را بروز میدهد و نمایان میسازد، نقش آینده در امید به معنای دست روی دست گذاشتن و منتظر نشستن نیست، آینده، الگو و تئوری حقیقی و حرکت کردن است. گسترش امیدهای واقعی، محرک انسان برای رویارویی با آینده به شمار میرود، آدمی، پیوسته و در پی انجام هر کاری، به دنبال غایت و مقصودی مشخص است و قبل از اقدام به آن نیز به انگیزهای برای آغاز عمل نیاز دارد، بر این اساس، انسان برای تداوم زندگی و تحمل دشواریهای آن، نیازمند انگیزهای نیرومند است که در پدیده «امید به آینده» تجلی مییابد، آیندهای که به مراتب، عالیتر، زیباتر و بهتر از امروز باشد.
بر این اساس انتظار به معنای چشم به راه بودن آنگاه معنا پیدا میکند که پشتوانهای مانند امید داشته باشد، انتظار محصول و نتیجه امیدواری است، هر چه امید بیشتر باشد، انتظار نیز با معنادارتر خواهد بود، انتظار، داشتن توقع خاص از زمان است. پشتوانه انتظار، استحکام امید است، هر چه امید از موازین قطعیتری برخوردار باشد، انتظار عقلانیتر خواهد بود. انتظار در مکتب شیعه، علاوه بر این که نوعی امید به آینده است، چشم به راه رویدادی بزرگ و تحولی عمیقبودن است، چرا که طی شدن فاصله میان غیبت و ظهور پدیدهای عادی نیست بلکه حادثهای به وسعت تاریخ بشر است، برای تجسم عظمت آن، اشاره به این نکته کافی مینماید که امام عصر (عج)، تبلور همه آرمانها و آرزوهای محقق نشده انسان در طول قرون و اعصار گذشته تاکنون است.
اعتقاد به منجی اعم از این که مسئلهای فطری باشد یا نباشد، نقش تعیین کنندهای در فرآیند امیدواری دارد، خوشبینی به زمان و به سرانجام و فرجام امور، روزنههای امید را میگشاید.
اعتقاد به منجی، روشن انگاشتن آینده جهان و آخر خط دانستن وضعیت کنونی جهان است، از همین روی، در همه ادیان الهی بشارت موعود نوید میبخشد، ظهور منجی، معرفتی است به واقعیت که اساسی خلقی دارد، آن مدینه فاضله و آرمانی که به بشر وعده داده شده، آن مصلحی که قرار است جهان را متحول سازد و آن نجاتدهندهای که از هر بدبختی میرهاند و همة غلها و زنجیرها را میگشاید و عقلها را شکوفا میسازد، آنچه را انسان لیاقت دارد و باید بشود، به او میبخشد. نظام ارزشی مهدوی، نظامی پویا و جامع بوده و دارای اهداف و برنامههای مشخص است، در این نظام دلایل عقلی و نقلی محکم بر وجود منجی و حکومتش وجود دارد، اصلاحات در این نظام به نفع همة گروههاست، عدالت مطلق را در پیدارد و ظلم و ستم برچیده میشود.
عقیده به مهدویت و منجی گرایی در بین مسلمانان به صدراسلام و رهنمودها و پیشگوییهای پیامبر اکرم در این زمینه بر می گردد. البته باید بدانیم که اعتقاد به ظهور «منجى و مصلح جهانى» و باورداشت آینده اى روشن و مطلوب، عقیده اى عمومى و فراگیرو ریشه دار است . تمامى ادیان ابراهیمى و بیشتر مذاهب موجود، معتقد و منتظر آمدن «نجات دهنده اى» در واپسین دوره از تاریخ هستند که در آن عصر طلایى، جامعه جهانى، آکنده از صلح و صفا، معنویت و نورانیت و قسط و عدالت خواهد بود. کاستى ها و دشوارى ها، زدوده شده و رذایل و ناراستى ها از بین خواهد رفت. انسان ها به مراحل بالاى کمال و تعالى معنوى و مادى دست یافته، از نعمت و برکات بى شمار بهره مند خواهند شد. مسئله عقیده به ظهور یک رهبر الهى و آمدن نجات دهنده اى در آخرالزمان، به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّت ها و پیروان همه ادیان الهى و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریت، انسان ها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و ناامیدى دور کرده و در انتظار ظهور «مصلح موعود جهانى» در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند. البته اعتقاد به وجود «منجى موعود» (مهدویت) یک عقیده اصیل اسلامى است که ریشه قرآنى دارد و احادیث متواترى – به ویژه در منابع معتبر روایى شیعه – درباره آن وارد شده است. به عبارت دقیق تر این باورداشت در بین اسلام و مذهب شیعه، ملموس تر، یقینى تر و روشن تر است و یکى از ارکان مهم اعتقادى آن به شمار مى رود. با این حال این حقیقت معهود و اندیشه اصیل، ریشه در کهن ترین آموزه هاى آسمانى و فرهنگ هاى بشرى دارد.
اما پاسخ اصلی شما این است که امید تنها بعد و خاستگاه مهدویت و انتظار نیست و بلکه منشأ و خاستگاه انتظار ظهور «نجات دهنده بزرگ» را مى توان در گزینه هاى زیر تحلیل و تبیین کرد ؛در این صورت ثابت خواهد شد که ظهور امام زمان صرفا برای ایجاا امید در جامعه ه نیست:
یک. نداى فطرت و طبیعت ذات بشر
چشمداشت آمدن یک مصلح آسمانى و امید به آینده اى روشن و استقرار صلح و عدل، امرى فطرى و طبیعى است که با ذات و وجود آدمى سر و کار داشته و با آفرینش هر انسانى همراه است و زمان و مکان نمى شناسد و به هیچ قوم و ملّتى اختصاص ندارد. بر این اساس همه افراد – طبق فطرت ذاتى خود – مایلند روزى فرا رسد که جهان بشریت در پرتو ظهور رهبرى از نابسامانى ها نجات یابد. بر این اساس مى توان ادعا کرد که هر فرد علاقه مند به سرنوشت بشریت و طالب تکامل معنوى و رشد و بالندگى، خواهان و آرزومند قیام یک منجى جهانى و مصلح کل است و در انتظار ظهور چنین شخصى لحظه شمارى مى کند.
دو. ظلم ستیزى و نجات مستضعفان
باور داران به رسولان الهى، عموماً افراد تهى دست و تحت ستم جامعه بوده اند که از اطاعت سردمداران کفر و باطل سرپیچى کرده و در طریق حق و ظلم ستیزى گام نهاده بودند. این امر باعث واکنش شدید جبهه باطل و درگیرى و نزاع همیشگى آنان با گروه حقّ و خداپرست شده است. البته به علّت وجود توان و امکانات بیشتر، گاهى غلبه و سلطه ظاهرى با باطل گرایان بوده و فشارها و سخت گیرى هاى فراوانى از سوى آنان اعمال مى شده است.
سفیران الهى نیز که رهبرى صالحان، مستضعفان و ستمدیدگان را عهده دار بوده اند، همواره با اشراف، فرعونیان و ستمکاران (گروه باطل) نزاع و درگیرى داشته اند. آنان با ابلاغ پیام الهى و بشارت ظهور منجى، پیروان خود را به استقامت و صبر و بردبارى و انتظار فرج دعوت مى کردند و ریشه هاى اعتقاد به آمدن نجات دهنده الهى(1) را در دل و جان یکتاپرستان و مؤمنان مى کاشتند، قرآن به صراحت، به این مطلب اشاره کرده، مى فرماید : «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ»(2) ؛ «ما در زبور (و کتاب هاى آسمانى پیشین)، پس از نوشتن در لوح (محفوظ)، نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث مى برند».
معناى روشن آیه شریفه این است : «بندگان شایسته خدا بر سراسر جهان، حکومت عادلانه و انسانى خویش را برقرار خواهند ساخت».
شیخ طوسى در تفسیر آیه شریفه از امام باقرعلیه السلام روایت کرده است :
«انّ ذلک وعداللّه للمؤمنین بأنّهم یرثون جمیع الارض»(3) ؛ «این وعده قطعى خدا بر مؤمنان است که آنان تمامى زمین و زمان را به ارث خواهند برد». البته آیات دیگرى نیز در این زمینه وجود دارد که در جاى خود به آنها پرداخته خواهد شد.
سه. شکست و ناکامى حکومت ها و نظام هاى سیاسى
مشکلات دائمى جهان (جنگ ها، ستیزش ها، نابرابرى ها، ناامنى ها، بیدادگرى ها و…) ؛ نیازها و خواسته هاى ضرورى بشر (در زمینه رشد اقتصادى، ارتباطات، بهداشت، رفع فقر مادى و معنوى و…) ؛ ایده ها و آرمان هاى همیشگى بشر (صلح، عدالت، امنیت، آرامش، تعالى روحى و معنوى و…) ؛ تجارب گذشته انسان ها (در ضعف و ناتوانى دولت ها و حکومت ها و فراوانى مشکلات) و… باعث خواست آگاهانه و طلب عاشقانه ظهور منجى و مصلح الهى از سوى بیشتر انسان ها است. در واقع همه حکومت ها، گروه ها، اندیشه ها و مکاتب، تمامى ترفندها و برنامه هاى خود را براى رفع کاستى هاى جامعه بشرى به کار مى گیرند ؛ ولى به دلایل مختلف موفّق به این کار نمى شوند. روشن است که عامل بسیارى از مشکلات و نابسامانى هاى جوامع، خود حکومت ها و مکاتب و گروه ها هستند که بیشتر در صدد تأمین منافع مادى خود بوده اند ؛ نه برطرف ساختن کاستى ها و موانع رشد و شکوفایى انسان ها(4).
چهار. غایت مندی تاریخ
بر اساس «فلسفه نظرى تاریخ» ظهور «منجى موعود»، فرجام متعالى و شکوهمند آینده جهان و سرمنزل متعالى و متکامل تاریخ بشرى است. بر این اساس روند طولانى مدت تاریخ، داراى هدف، غایت و معناى مشخصى است و آن تحقّق جامعه موعود الهى و رسیدن بشر به اوج سعادت و کمال مادى و معنوى است. این معنادارى تاریخ، در فکر و ذهن بشر سایه انداخته و او را متوجّه فرجام متعالى تاریخ ساخته است. البته هدفى که قرآن براى کاروان بشرى ترسیم مى کند، «عبادت و عبودیت» و در نتیجه رسیدن به قرب الهى است و منظور از آن، معناى وسیع و گسترده اى است که شامل کلیه شئون زندگى انسان در روى زمین مى گردد «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»(5).
این ایده در دورانى از تاریخ، به کمال و تمام تحقّق خواهد یافت و آن عصر «ظهور مهدى موعود» است(6). پس معنادارى تاریخ و کشف غایت و هدف آن، مى تواند منشأ توجّه انسان ها به ظهور مصلح بزرگ باشد.
پنج. قانون سیر تکاملى جامعه ها
یکى از دلایل منطقى این موضوع، قانون سیر تکاملى جامعه ها است. از آن روز که انسان خود را شناخته، هیچ گاه زندگى یکنواختى نداشته است ؛ بدین جهت پیشرفت ها و تحوّلات فراوانى در نوع مسکن، تغذیه، وسیله نقلیه، پوشش و علم و دانش او صورت گرفته است. عجیب اینکه به هیچ یک از اینها قانع نیست و باز براى وصول به سطحى بالاتر و برتر، تلاش و کوشش مى کند.
عشق به تکامل در درون جان آدمى، شعله اى جاودانه و خاموش ناشدنى است و همچنان انسان را به سوى جامعه اى پیش مى برد که «تکامل هاى اخلاقى»، در کنار «تکامل هاى مادى» قرار گیرد. یکى از بارقه هاى امید مردم براى رسیدن به آینده اى روشن و دنیایى پراز صلح و صفا و برادرى و برابرى – آن هم با ظهور منجى موعود – در پرتو «قانون تکاملى جامعه ها» روشن مى شود.
شش . اتفاق ادیان و مصلحان بشرى
تمام ادیان آسمانى به پیروان خود، عصر درخشان و سعادت عمومى، آینده مشعشع و صلح جهانى و دوران پر خیر و برکت را نوید داده اند که در آن، نگرانى ها، دلهره ها و هراس ها مرتفع شود و به یُمن ظهور شخصى بزرگ و مردى خدایى – که به تأییدات الهى مؤیّد است – در روى زمین منطقه و شهر و دهستان و دهى باقى نماند ؛ مگر آنکه در آن بانگ دلنواز توحید بلند شود و روشنایى یکتاپرستى، تاریکى شرک را زایل سازد و علم و عدل و راستى و امانت، چهره جهان آراى خود را بنمایانند و همه جا را منوّر سازند. این موعود عزیز بر حسب استوارترین و صحیح ترین مصادر اسلامى، خلیفه دوازدهم حضرت محمدصلى الله علیه وآله و دوازدهمین رهبر و امام بعد از آن حضرت است. القاب مشهورش در بین مسلمین، مهدى، قائم، منتظر، صاحب الامر، صاحب الزمان و بقیة اللَّه است. در زبان هاى دیگر، مسیحا، گرزاسبه، وشینو، ارتود، مهمید و… خوانده شده است(8). پس مى توان گفت : تقریباً همه کسانى که در این زمینه مطالعه دارند، متفق اند که تمام اقوام جهان، در انتظار یک رهبر بزرگ انقلابى به سر مى برند که هر کدام او را به نامى مى نامند ؛ ولى همگى در اوصاف کلى و اصول برنامه هاى انقلابى او اتفاق دارند.
هفت . ابتناى آن بر قرآن و حدیث
اصل مهدویت، مبتنى بر آیات متعددى از قرآن است که دلالت بر پیروزى و فلاح و غلبه سپاه خدا دارند. این آیات علاوه بر آنکه بر استقرار دین خدا در سراسر زمین و آینده درخشان عالم دلالت دارند، برحسب معتبرترین مدارک و تفاسیر و احادیث، به تحوّل بى سابقه و بى نظیر و انقلابى که به رهبرى و قیام حضرت مهدى انجام خواهد گرفت، تفسیر شده است.
علاوه بر آیات قرآن، مهدویت و تمامى فروع و جزئیات آن، مبتنى بر احادیث معتبر و متواتر – بخصوص روایت پیامبر اکرم – است ؛ زیرا کتاب هاى حدیث و صحاح و مسانید و اصول سنت و شیعه در این زمینه، از حد احصا و شمارش خارج است. بر این اساس نیز «اصل مهدویت» مورد اتفاق مسلمانان و اجماع شیعه و سنّى است. بر این اساس مهدویت ؛یعنی باور به ظهور مردی الهی از خاندان نبی گرامی اسلام در پایان تاریخ که ظلم وفساد وتباهی را از بین می برد و معنویت ، عدالت ،خداپرستی و… را در دنیاحاکم می سازد.این بزرگ مرد تاریخ، دوازدهمین حجت الهی و خلیفه رسول الله ، حضرت مهدی است.
.برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک:
1.جستارهایی در مهدویت ، رحیم کارگر ، مرکز تخصصی مهدویت، فصل اول
2.:مهدویت (پیش از ظهور )، رحیم کارگر ،نشر معارف