۱۳۹۵/۰۶/۱۹
–
۸۴۱ بازدید
P} عشق هایی کز پی رنگی بود{E}عشق نبود ، عاقبت ننگی بود{P
پرسشگر گرامی، نگاه، ضرب آهنگ آشنایی است، نه مسیر عشق، پس برای تشخیص عشق واقعی از هوس تنها ملاک و معیار، شناخت است. عشق واقعی عشقی است که بر اساس شناخت درست و منطقی باشد نه احساسات زودگذر . بعضی عشق ها را عشق های حیوانی نامیدند که در آن عاشق تنها از روی شهوت و هوس معشوق خود را می خواهد و به جنبه های جنسی و جسمی او نظر دارد. امروزه در عرف کوچه و بازار این معنا طیف گسترده ای دارد تا آنجا که رندی گفته است : «به دنیا هر کجا درد دلی بود به هم کردند و عشقش نام کردند». تا آنجا که دیده می شود برخی از جوانان اشعار عرفانی عرفا را تا آنجا پایین می آورند که آن را برای جنس مخالف می نویسند. هر چند برخی سعی بر این دارند که این نوع کشش های طبیعی به جنس مخالف را عشق مجازی تعبیر کنند ولی واقعیت این است که اکثر آنها چیزی جز میل جنسی و یا هیجانات زود گذر نیست. اما بعضی عشق ها هم هستند که آن را عشق پاک می نامند که اگر چه نظر او به ظاهر محبوب است، ولی چون ظاهر نماد باطن است و نشان از ذات الهی دارد، خود زمینه ساز عشق حقیقی می شود و مانند پلی عاشق را به سوی عشق حقیقی رهنمون می شود.
اگر روح حاکم بر این گونه دوست داشتن ها صرفاً ظواهر باشد، بدون هیچ شناختی از طرف مقابل و به دور از خرد ورزى، این یعنی هوس که پاى خرد و عقل در آن لنگ است؛ در حالى که عشق واقعی، تنها بر عقل استوار است؛ یعنی فرد اول خوب فکر می کند و فارغ از دوستى و محبت، مشورت و تحقیق می کند و فرد مورد نظر را انتخاب می کند؛ سپس خالصانه ترین عشق و ناب ترین محبت ها را بدون منت به شخص برگزیده (همسر خود) تقدیم می کند. دوستى هاى قبل از انتخاب همسر و تصمیم گیرى در مورد ازدواج با فرد خاص، راه عقل را مسدود و چشم بصیرت را کور مى سازد و اجازه نمى دهد تا یک تصمیم صحیح و عارى از خطا گرفته و فرد مناسب برگزیده شود. این نوع انتخاب، موجب دردسر و گرفتارى شده و زندگى را تلخ و آینده را تیره و تار مى سازد.
حقیقت این است که شیطان، هنرمند توانایی است. گاهی آنقدر خوب سفسطه می بافد که خیال می کنیم بزرگترین فیلسوف عالم است. گاهی آنقدر عاطفی و دلسوز نشان می دهد که انگار بهترین روان شناس دنیاست. آنقدر با دقت برخورد می کند که گاه او را فرشته ای می بینیم که ما را به سوی خدا می برد. همه اینها برای این است که نقابهای او، خیلی شبیه اصل هستند. گاهی آنقدر هیجان روانی را با شعف معنوی نزدیک نشان می دهد که تفاوت آن دو را احساس نمیکنیم؛ مثلا همین رابطه با نامحرم بویژه برای جوانان؛ به گونه ای این روابط را برای ما ترسیم می کند که حتی برای لحظه ای احتمال گناه بودن آن را نمی دهیم …؛ اما باید دانست که همه اینها دانههای دام شیطان است تا قدم به قدم ما را بسوی گرفتاری ببرد؛ نقابی است که هنگام افتادن دیگر ما را یارای بازگشت نیست. لذا راهی که عقل، شرع و عرف بر آن تکیه دارند و آن را عشق واقعی می نامند ایجاد شناخت در مسیر عاقلانه و شرعی است.
در مورد قسمت پایانی سؤالتان، بهتر است بدانید مذهب در اوج عقلانیت است. کسی که مذهبی است، از مسیر عقل دور نیست چه عقل درونی و چه عقل مستند عرفی. عقل هرگز پای عشقی که یکسره با نگاه متولد شده و بزرگ شده را امضا نمی کند. عاشق دانا (پس از مشخص کردن معیارهای انتخاب همسرش و انجام تحقیقات لازم و گرفتن مشورت از والدین و اقوام و افراد باتجربه)، احترام به فرمان خدا و تلاش سالهای فراوان والدین معشوق را فراموش نمیکند و معشوق را از والدینش خواستگاری می کند که این بهترین و درست ترین راه است.
پرسشگر محترم؛ قدم نهادن در مسیری که در امتداد سرانگشتان اشاره دین و عقل است، مقصدی جز خوشبختی دنیا و آخرت نخواهد داشت.
منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم. موفق و پیروز باشید.
نویسنده : زهرا محمدی