خانه » همه » مذهبی » عاقبت ادیسون

عاقبت ادیسون


عاقبت ادیسون

۱۳۹۲/۰۴/۰۹


۱۹۰ بازدید

یک. در این باره باید به اقسام کافران و چگونگى محاکمه آنها در قیامت توجه شود:

یک. در این باره باید به اقسام کافران و چگونگى محاکمه آنها در قیامت توجه شود:

1) کفارى که جاهل قاصرند و نتوانسته اند راه حقیقت و ایمان را – آن چنان که باید – دریابند و از همین رو در کفر خود فرومانده اند. این گروه در قرآن «مرجون لامر الله» معرفى شده اند و بعید نیست نسبت به اعمال صالح خود – در صورتى که با انگیزه هاى خائنانه همراه نباشد و مثلا بر اساس عواطف پاک انسانى و نوع دوستى باشد – به گونه اى متناسب حالشان پاداش داده شوند. و در صورتی که حق پذیر و دارای قلب سلیم باشند ولی در دنیا به حق دسترسی نداشته اند؛ در صحنه قیامت حق بر آنها عرضه می شود و پس از اعتراف به این که آنچه به دنبالش بودند همین است چه بسا قابلیت راهیابی به بهشت را نیز پیدا می کند.

2) دسته دیگر معاندان و متکبران حق ستیزند. یعنى کسانى که راه حق برایشان آشکار بوده یا مى توانستند به خوبى آن را باز شناسند و ایمان آورند ولى در برابر راه خدا از روى عمد و علم به مبارزه و پیکار برخاسته و بر گمراهى خود تعصب و لجاجت ورزیده اند. این گروه به کلى حسن فاعلى را از دست داده اند و گرفتار چنان ظلم عظیمى گشته اند که هیچ عمل نیکى برایشان سودمند نیست.

از این رو قرآن مجید درباره آنان مى فرماید: «فلانقیم لهم یوم القیامة وزنا؛ در قیامت براى آنان میزان سنجش کردار قرار نمى دهیم» کهف، آیه 105). زیرا وضع آنان بدتر از آن است که این اعمال جزئى برایشان سودمند افتد.

دو . به طور جزئی و مصداقی ما نمی دانیم که ادیسون به جهنم مى رود یا بهشت؟ بلکه از جهت معیاری می دانیم جهنم مخصوص کسانى است که از روى علم و عمد با حق وحقیقت مخالفت نموده و یا با امکان شناخت و پیروى راه حق از آن سرباز زده اند. لیکن ما نمى دانیم ادیسون جزوکدامین دسته است.

پاداش هر کس متناسب با انگیزه هایى است که بر اساس آن تلاش نموده و خواستهایى که در جستجوى آن بوده. بنابراین اگر ادیسون براى رضاى خدا و خدمت به خلق او تلاش نموده پاداش او با خداست ولى اگر اصلا هدف او اشتهار و نام آورى و … باشد در واقع براى خدا و آخرت خویش کارى نکرده تا خداوند به او پاداشى دهد بلکه پاداشش همان اشتهار و نام آورى خواهد بود.

همچنانکه در این دنیا پاداش عمل هر کسى به عهده کسى است که براىاو کار کرده نه دیگرى.

سه. خدمات علمى و تکنیکى خدمت صرف نیست بلکه دو وجهى است و در پناه آن هزاران خیانت و بلا براى بشریت نیز پدید مى آید. در این جا ممکن است گفته شود که مخترع و دانشمند مسئول این امور نیست زیرا قصد اوخدمت است و بس. گوئیم البته در مواردى چنین است لیکن از این جا همان نکته پیش به دست مى آید که ملاک ارزش کار دانشمند همان نیات و مقاصد اوست و اسلام بر این مساله تاکید ورزیده «که اعمال آدمیان بر اساس نیاتشان محاسبه مى شود».

چهار. تصور عامیانه و خام این است که ابتکارات اختراعات و پیشرفتهاى علمى را تماما منسوب به شخص مخترع و دانشمند مى دانند در حالى که این نگرش هم از چشم انداز جامعه شناسى علم نادرست است و هم از نظردینى

الف) از نظر جامعه شناسى علم، علم هویتى جمعى و تاریخى دارد ور شد آن متعلق به تمام بشریت و همه ادوار است یعنى عوامل گوناگونى درپویایى آن نقش داشته و زمینه هاى ایجاد جرقه اى در ذهن دانشمند را پدید مى آورد و تلاشها و مطالعات شخص دانشمند جزئى از هزاران مقوله موثر در رشد دانش است.

ب ) در چشم انداز دینى نیز عوامل اشاره شده در بالا و نیز خلاقیت ذهنى عالم و مبتکر و توان و اراده وى و هر امر موثر دیگر همه و همه از آن خداونداست و اگر او استعداد کافى , سلامت و دیگر شرایط لازم را در اختیار وى قرار ندهد به نتیجه اى نخواهد رسید. البته این نافى اختیار و تلاش خود شخص نیست، لیکن باید توجه داشت که جهت انتساب این امور به خداوند بسیار قوى تر از جهت انتساب به شخص عالم است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد