۱۳۹۳/۰۸/۳۰
–
۳۳۸۲ بازدید
دیوانگان دراخرت چگونه هستن؟
پاسخ را در دو قسمت به شرح زیر ارائه می کنیم.الف: قسمت اول پاسخدر خصوص این افراد و این که سرنوشت این ها در قیامت چگونه است و چگونه و به چه قاعده ای برای آن ها جایگاه و مقام آخرتی تعیین می گردد، از دیرباز بحث های گوناگونی در بین اندیشمندان وجود داشته و در کتاب های اعتقادی به آن ها پرداخته شده است .از نظر عقل و نقل، این گونه افراد چون از ادراک متناسب و قابل قبول که شرط هر تکلیف و مسئولیتی است، بی بهره اند، در دنیا هم تکلیفی بر عهده آنان نیست. در نتیجه، گناهی برای آنان ثبت نمی شود و عقوبت و مجازات هم نمی شوند و بر همین اساس سوال و جواب قبر و مانند آن در خصوص ایشان بی معناست .اما در مورد جایگاه اخرویشان نظرات گوناگونی ارائه شده از جمله آنکه اگر از خانواده ای مسلمان باشند، به دنبال پدر و مادر خویش – شاید به عنوان پاداش و مایه خوشحالی ایشان – به بهشت خواهند رفت. اما اگر وابسته به کفار و ظالمان باشند، به واسطه قصور ادراکی خود، در قیامت عذاب نخواهند شد؛
در برخی منابع آمده است: «علم آن را به خدا واگذارید»؛ یعنی درباره آن سؤال نکنید؛ خدا بهتر می داند با آن ها چه کند. (محمد بن یعقوب کلینی، کافی، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1380 ق، ج 3، ص 248)
در برخی روایات در باره اطفال شیعیان آمده است که در عالم برزخ فاطمه زهرا سلام الله علیها آنان را تربیت می کند. (همان، ج 5، ص 289 و ج 6، ص 229؛ علی بن ابراهیم قمی تفسیر قمی، نشر دار الکتاب، قم، 1387ش، ج 2، ص 332) ذکر شده که حکم دیوانگان، مانند اطفال است. (کافی، ج 3، ص 248) البته در پاره ای از روایات نیز ذکر شده که این افراد به شکل خاصی در قیامت مورد آزمون قرار می گیرند تا وضع تسلیم یا متمرد بودن آن ها در برابر تکالیف الهی معین باشد. بعید نیست متناسب با وضع آخرت و میزان ادراکات آن ها در آن جهان آزمونی از ایشان گرفته شود.
در حدیثی زراره از امام باقر علیه السلام نقل میکند: «وقتی قیامت میشود، خداوند با پنج دسته بحث میکند:
طفل کسی که در دوران فترت بمیرد؛ کسی که در زمان پیامبر ابله باشد (سبک عقل)؛ دیوانه¬ای که عقل نداشته باشد و بالأخره کر و لال.
همه آن ها بر خدا اعتراض و یا عرض میکنند: تقصیری نداشتیم. اگر حجت داشتیم، اطاعت میکردیم. خداوند فرشته¬ای را میفرستد و آتشی آماده میکند. سپس به آن پنج گروه میگوید: خداوند به شما امر فرموده است داخل آتش شوید. هر کدام از آن ها پذیرفتند و داخل آتش شدند. خداوند آتش را بر آنها سرد و خنک میکند و از سوختن نجات شان میدهد؛ ولی عده ای که نپذیرفتند، به سوی آتش جهنّم سوق داده میشوند». (رعد/ 17)
ب: قسمت دوم پاسخ
چند نکته ضروری و قابل توجه:
1. تفاوت استعدادها و قابلیت ها میان موجودات و انسان ها اجتناب ناپذیر است و از نشانه های حکمت و عدالت خداست. زیرا اگر قرار بود همه انسان ها دارای یک نوع استعداد و قابلیت بودند نظام جهان استوار نمی شد و زیبایی ها و زشتی ها نمایان نمی شد.
2. تفاوت انسان ها و موجودات در بهره گیری از استعدادها و امکانات به سه عامل بستگی دارد: الف. عوامل وراثتی و ژنتیکی ب. عوامل محیطی ج. اختیار و تلاش آدمی و تأثیرگذاری این عوامل مطابق استواری نظام جهان است و این همان حکمت خداست.
3. به هر دلیلی اگر انسانی از امکانات و استعدادها کمتر برخوردار بود انتظار کمتری از او در دنیا و آخرت می باشد و این مطابق عدالت خداست.
4. معلولیت ها و نقص ها یا به جهت بی احتیاطی، تقصیر و ظلم دیگران است. و یا به جهت بی احتیاطی و تقصیر خود افراد است. بر اساس نظام مندی جهان و «حکمت خدا» کسانی که اصول زندگی و احتیاطات رفتاری را رعایت کرده اند نتیجه خوبی و خوشبختی آن را می ببینند و آنها که رعایت نکرده اند زجر و بدبختی را بچشند. و از جهت «عدالت خدا» اگر مقصر خود افراد باشند که مکافات عمل خود آنهاست و اگر مقصر دیگرانند خداوند به میزان توانمندی و شرایط آنها، تکلیف و انتظار از آنها خواهد داشد. و به همین جهت در روایت آمده که خداوند 70 گناه را بر جاهل می آمرزد که یکی را بر عالم نمی آمرزد و یا کسی که مریض و ناتوان است خداوند از او انتظار روزه و حج ندارد.
5. بنابر آن چه گفته شد به خوبی می توان نتیجه گرفت؛ موفقیت و یا محرومیت هر موجودی وابسته به قابلیت و وضعیت او می باشد. و هر کس ظرفیت و قابلیت داشته باشد. از طرف دیگر هیچ گونه بخل و ممانعتی نیست که ظرف او را پر نکند. و اگر ظرفیت نباشد جایگاهی نیست و شأنی نیست که خداوند عطا کند. و این همان معنای حکمت و عدالت خداوند و نشانه نظام مندی جهان است و کاستی افراد را نباید به خداوند منسوب کرد. بلکه باید به خودش و یا اطرافیان منسوب کرد. در غیر این صورت نه تنها دیوانگان و کودکان بلکه اقشار دیگر مردمان نیز می توانند اعتراض کنند که اگر شرایط ما به گونه دیگری بود به مراتب بالاتری می رسیدیم. البته ناگفته نماند این انتظارات و دلسوزی ها بیشتر جنبه فرضی دارد اما اگر به دقت توجه شود چه بسا اگر غیر از این بود مشکل زا بود. به طور مثال اگر کسی که بهره هوشی او به اندازه ادامه تحصیل تا دیپلم است بار علمی پرفسوری را تحمیل کنیم طاقت فرسا نخواهد بود اگر چه او آرزو هم داشته باشد. آن چه مهم است اینکه؛ خداوند در روز قیامت به هر کس آن چه لایق اوست می دهد و او هم به آن امکانات و لذت ها راضی می باشد.
در برخی منابع آمده است: «علم آن را به خدا واگذارید»؛ یعنی درباره آن سؤال نکنید؛ خدا بهتر می داند با آن ها چه کند. (محمد بن یعقوب کلینی، کافی، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1380 ق، ج 3، ص 248)
در برخی روایات در باره اطفال شیعیان آمده است که در عالم برزخ فاطمه زهرا سلام الله علیها آنان را تربیت می کند. (همان، ج 5، ص 289 و ج 6، ص 229؛ علی بن ابراهیم قمی تفسیر قمی، نشر دار الکتاب، قم، 1387ش، ج 2، ص 332) ذکر شده که حکم دیوانگان، مانند اطفال است. (کافی، ج 3، ص 248) البته در پاره ای از روایات نیز ذکر شده که این افراد به شکل خاصی در قیامت مورد آزمون قرار می گیرند تا وضع تسلیم یا متمرد بودن آن ها در برابر تکالیف الهی معین باشد. بعید نیست متناسب با وضع آخرت و میزان ادراکات آن ها در آن جهان آزمونی از ایشان گرفته شود.
در حدیثی زراره از امام باقر علیه السلام نقل میکند: «وقتی قیامت میشود، خداوند با پنج دسته بحث میکند:
طفل کسی که در دوران فترت بمیرد؛ کسی که در زمان پیامبر ابله باشد (سبک عقل)؛ دیوانه¬ای که عقل نداشته باشد و بالأخره کر و لال.
همه آن ها بر خدا اعتراض و یا عرض میکنند: تقصیری نداشتیم. اگر حجت داشتیم، اطاعت میکردیم. خداوند فرشته¬ای را میفرستد و آتشی آماده میکند. سپس به آن پنج گروه میگوید: خداوند به شما امر فرموده است داخل آتش شوید. هر کدام از آن ها پذیرفتند و داخل آتش شدند. خداوند آتش را بر آنها سرد و خنک میکند و از سوختن نجات شان میدهد؛ ولی عده ای که نپذیرفتند، به سوی آتش جهنّم سوق داده میشوند». (رعد/ 17)
ب: قسمت دوم پاسخ
چند نکته ضروری و قابل توجه:
1. تفاوت استعدادها و قابلیت ها میان موجودات و انسان ها اجتناب ناپذیر است و از نشانه های حکمت و عدالت خداست. زیرا اگر قرار بود همه انسان ها دارای یک نوع استعداد و قابلیت بودند نظام جهان استوار نمی شد و زیبایی ها و زشتی ها نمایان نمی شد.
2. تفاوت انسان ها و موجودات در بهره گیری از استعدادها و امکانات به سه عامل بستگی دارد: الف. عوامل وراثتی و ژنتیکی ب. عوامل محیطی ج. اختیار و تلاش آدمی و تأثیرگذاری این عوامل مطابق استواری نظام جهان است و این همان حکمت خداست.
3. به هر دلیلی اگر انسانی از امکانات و استعدادها کمتر برخوردار بود انتظار کمتری از او در دنیا و آخرت می باشد و این مطابق عدالت خداست.
4. معلولیت ها و نقص ها یا به جهت بی احتیاطی، تقصیر و ظلم دیگران است. و یا به جهت بی احتیاطی و تقصیر خود افراد است. بر اساس نظام مندی جهان و «حکمت خدا» کسانی که اصول زندگی و احتیاطات رفتاری را رعایت کرده اند نتیجه خوبی و خوشبختی آن را می ببینند و آنها که رعایت نکرده اند زجر و بدبختی را بچشند. و از جهت «عدالت خدا» اگر مقصر خود افراد باشند که مکافات عمل خود آنهاست و اگر مقصر دیگرانند خداوند به میزان توانمندی و شرایط آنها، تکلیف و انتظار از آنها خواهد داشد. و به همین جهت در روایت آمده که خداوند 70 گناه را بر جاهل می آمرزد که یکی را بر عالم نمی آمرزد و یا کسی که مریض و ناتوان است خداوند از او انتظار روزه و حج ندارد.
5. بنابر آن چه گفته شد به خوبی می توان نتیجه گرفت؛ موفقیت و یا محرومیت هر موجودی وابسته به قابلیت و وضعیت او می باشد. و هر کس ظرفیت و قابلیت داشته باشد. از طرف دیگر هیچ گونه بخل و ممانعتی نیست که ظرف او را پر نکند. و اگر ظرفیت نباشد جایگاهی نیست و شأنی نیست که خداوند عطا کند. و این همان معنای حکمت و عدالت خداوند و نشانه نظام مندی جهان است و کاستی افراد را نباید به خداوند منسوب کرد. بلکه باید به خودش و یا اطرافیان منسوب کرد. در غیر این صورت نه تنها دیوانگان و کودکان بلکه اقشار دیگر مردمان نیز می توانند اعتراض کنند که اگر شرایط ما به گونه دیگری بود به مراتب بالاتری می رسیدیم. البته ناگفته نماند این انتظارات و دلسوزی ها بیشتر جنبه فرضی دارد اما اگر به دقت توجه شود چه بسا اگر غیر از این بود مشکل زا بود. به طور مثال اگر کسی که بهره هوشی او به اندازه ادامه تحصیل تا دیپلم است بار علمی پرفسوری را تحمیل کنیم طاقت فرسا نخواهد بود اگر چه او آرزو هم داشته باشد. آن چه مهم است اینکه؛ خداوند در روز قیامت به هر کس آن چه لایق اوست می دهد و او هم به آن امکانات و لذت ها راضی می باشد.