خانه » همه » مذهبی » عبدالحمید خیلی ازین هزینه های مربوط به فرهنگ دینی را معتقده زمان صدر اسلام نداشتن. اگر یک کاری در صدر اسلام سابقه نداشته ما هم مجاز به انجام آن نیستیم؟ روش خود اهل سنت و عامه در این خصوص چیست؟

عبدالحمید خیلی ازین هزینه های مربوط به فرهنگ دینی را معتقده زمان صدر اسلام نداشتن. اگر یک کاری در صدر اسلام سابقه نداشته ما هم مجاز به انجام آن نیستیم؟ روش خود اهل سنت و عامه در این خصوص چیست؟

بررسی افکار و نظریات اشخاص خارج از تعهد این مرکز است. عالم دینی بودن یا شهرت علمی ایشان مورد قبول علمای مشهور از صاحبان اندیشه دینی نیست. لذا برای بررسی افکار و آراء ایشان در گروههای سیاسی باید پیگیر بشوید. تا حدودی عنوان پرسش مربوط به مبحث بدعت در دین است. لذا مطلب زیر تقدیم میگردد: بدعت از نظر فقها عبارت است از دین سازی و افزودن چیزی به مذهب که به آن فرمان نداده است و به تعبیر فقهاء (إدْخالُ ما لَیْسَ مِنَ الدِّینِ فیِ الدّینِ) وارد کردن چیزی در دین که در آن نیست. از این تعریف روشن می شود که هر نو ظهوری بدعت نیست، بلکه آن گونه اعمال و عقایدی که به دست انسانها ساخته شده و به دین نسبت داده می شود، بدعت است و به دیگر سخن بدعت در صورتی انجام می گیرد که انسان کاری را انجام دهد و آن را به حساب دین بگذارد و به دروغ بگوید که قرآن یا سنت چنین دستوری داده است، ولی هرگاه عملی را انجام دهد که از نظر قوانین اسلام با لذات حلال باشد، ولی هرگز آن را جزء دین نداند و به حساب آن نگذارد، طبعاً چنین چیزی بدعت لغوی خواهد بود، اما از نظر شرع بدعت به شمار نمی رود، بدعت نوعی بازی با شریعت و دین است، ولی هر گاه عمل انسان رنگ دینی به خود نگیرد، حلال و حرام بودن آن در گرو این است که قوانین اسلام آن را تحریم نموده باشد یا نه؟ چنانکه می فرماید: «ءَآللهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَی اللهِ تَفتَرُونَ» [آیا خدا اجازة چنین کاری را داده است یا بر او افترا می بندید؟](1)؛ و باز می فرماید: «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللهِ کَذِباً » [کیست ستمکارتر از آنکه بر خدا دروغ ببندد؟ ](2)؛ از این بیان روشن می شود که اگر پیامبر گرامی فرمود: «وشرّ الْامور محدثاتها وکلّ محدثة بدعة و کلّ بدعة ظلالة و کلّ ظلالة فی النار» [بدترین کارها، آنها است که ساختگی باشد و هر چیز ساختگی بدعت است و هر بدعتی مایه گمراهی و سرانجام گمراهی آتش است.] مقصود ساختگیهائی است که به دین نسبت داده شود و به عنوان اینکه جزء دین و شریعت است و خدا و رسول فرمان داده است انجام گیرد. از این جهت، وقتی ابن حجر عسقلانی به تفسیر حدیث یاد شده میرسد، می گوید: «مقصود آن کار تازه ای است که به دین نسبت داده می شود، با آنکه در دین مدرکی برای آن نیست» (3)؛ روی این اصل، یک حقیقت روشن می شود و آن اینکه تمام دگرگونیهایی که در زندگی بشر از جهات گوناگون پدید می آید، هرگاه رنگ دینی به خود نگیرد، بدعت نخواهد بود، و حلال و حرام بودن آنها در گرو این است که با دیگر اصول اسلام مخالف نباشد. (4 )؛ ـــــــــــــــــــ(1). یونس/59.
(2). انعام/21.
(3). ابن حجر: فتح الباری13/253.
(4). جعفر سبحانی،فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی ج 3.
مواردی از بدعت:

علامه امینی در «الغدیر» فصلی را با عنوان «آثار کمیاب در دانش عمر بن خطاب» گشوده است. در آن به 100 مورد ازبدعت های خلیفه دوم، با بهره گیری از متون کهن اهل سنت، اشاره دارند .
چند نمونه از بدعتها :
1. اجتهاد خلیفه در قرائت نماز
2. رأى خلیفه در تحقق بلوغ
3. کم کردن خلیفه از حدّ
4. اجتهاد خلیفه در سه طلاق
5. رأى خلیفه در روزه سال
6. رأى و عقیده خلیفه در باره متعه حج و متعه نساء
ــــــــــــــــــــــ
برای اطلاع بیشتر به منابع ذیل مراجعه کنید:
1. الغدیر، امینی ، ج 6 ، ص 120
2. ترجمه الغدیر، ج 11، ص 159.
3. اجتهاد در مقابل نص ، شرف الدین
4. کافی ، ج 8 ، ص 58 ، شماره 21، تحقیق علی اکبر غفاری، طبع حیدری،دوم 1348ش.
5. دایرةالمعارف اسلامی، ج 6، ص 198 – 199.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد