۱۳۹۲/۰۴/۲۵
–
۵۵۲ بازدید
عبدالله بن جعفر بن ابوطالب که بود؟ و سیره آن بزرگوار چه بود؟
عبدالله بن جعفر از شخصیت های مشهور تاریخ اسلام و از اصحاب نزدیک امامان نخستین شیعه است. او رسول خدا (ص) را درک کرده و از آن حضرت نیز روایاتی نقل نموده است. عبدالله نزد مورخان شیعه و سنی از جایگاه والای برخوردار است و از او با احترام یاد کرده اند.
عبدالله بن جعفر بن ابی طالب نخستین مولود اسلام در حبشه و اولین فرزند جعفر طیار بود. تولد او را درسال سوم بعثت دانسته اند. او هنگام هجرت پیامبر به مدینه ده ساله بود درسال 80ق (با اندکی تفاوت در نقلها) و در نود سالگی از دنیا رفت و در مدینه یا ابواء به خاک سپرده شد.( یوسف بن عبدالله قربطی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج3، ص17/احمد بن علی بن حجر عقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج4، ص36)
عبدالله بن جعفر فردی بزرگوار و بسیار بخشنده و سخاوتمند معرفی شده است. در تاریخ به او لقب «جواد، بحرالجود و قطب السخاء» داده اند.( یوسف بن عبدالله قربطی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج3، ص17)
عبدالله به واسطه موقعیت خانوادگی و جایگاه والای پدر بزرگوارش نزد رسول خدا (ص) و امام علی(ع) مورد احترام بود.
پس از شهادت پدر بزرگوارش، پیامبر برای تفقد و دلجویی به خانه آنها رفت و آنان را مورد محبت و ملاطفت خاص خود قرار داد و فرمود: من سرپرست آنها در دنیا و آخرت هستم و فرمود: عبدالله در خلقت، خصلت شبیه من است. همچنین زمانی دیگر در حق او چنین دعا فرمود: «پروردگارا برای جعفر ذریه نیکو قرار ده و به بیع عبدالله،؛ برکت عطا کن».(. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج2،ص298/ احمد بن علی بن حجر عقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج4، ص36-37)
عبدالله بن جعفر هنگام صلح و جنگ مورد اعتماد و طرف مشاوره امیرمومنان علی و امامان دیگر بود.( ابن اعثم، الفتوح، ج3،ص24/ نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص373) در جنگ صفین یکی از فرماندهان سپاه امام علی و نیز یکی از شهود حکمیت از طرف علی علیه السلام بود.( نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص530) امام علی هنگام عزل و نصب فرماندهان با او مشورت می کرد. وی از جمله کسانی بود که هنگام تبعید ابوذر به ربذه در کنار علی علیه السلام حضور داشت و او را بدرقه کرد. (ابن اعثم، الفتوح، ج3،ص376/شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج1، ص102.) همچنین طبق دستور امام بر ولید بن عقبه حد جاری کرد (ابن اعثم، الفتوح، ج3،ص382.) او در مراسم تغسیل و تکفین امیر مومنان که شبانه و بدون اطلاع عموم صورت گرفت. نیز حاضر بود. (ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص436)
بعد از شهادت امام علی نیز در کنار امام حسن قرار گرفت. در جریان حرکت سپاه امام به سوی لشکر معاویه از حریم خاندان امامت دفاع کرد. (همان، ج2، ص445)
همچنین وی بارها عشق وعلاقه و ایمان خود را به امام حسین ابراز نمود، از جمله وقتی معاویه دختر عبدالله بن جعفر (ام کلثوم) را برای پسرش یزید خواستگاری کرد او در جواب گفت:«مرا امیری است که بی اذن او کاری نکنم» و این گونه اختیار دخترش را به حسین بن علی واگذار کرد. (بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص67.(
عبدالله بن جعفر از جمله ی کسانی بود که در اثبات ولایت امیر المومنین علی به حدیث غدیر تمسک جست و نام خود را در زمره راویان حدیث غدیر ثبت کرد.( طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص3/ علامه امینی، الغدیر، ج1، ص199)
احتجاج ها و مناظره های کوبنده و سخنان قاطع او در دفاع از ولایت نشان از ایمان و اعتقاد کامل او به امامت و ولایت دارد. او در گفتن سخن حق، بی پروا بود و بارها در حضور معاویه از حقانیت اهل بیت و نامشروع بودن حکومت بنی امیه سخن می گفت. (. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج6، ص180-181) در تاریخ، سخنان و مناظره های او با بنی امیه ثبت شده است. عملکرد مهم سیاسی او خودداری از بیعت با یزید بود. معاویه برای بیعت گرفتن از عبدالله به او چنین نوشت:
می دانی که من تو را بر دیگران مقدم داشته ام، ولی گزارش هایی از تو به من رسید که آنها را خوش ندارم. اگر بیعت کنی مورد تقدیر و سپاس قرار می گیری، ولی اگر خودداری ورزی به اجبار بیعت خواهی کرد. عبدالله در پاسخ نوشت: نامه تو رسید و از مضمون آن آگاه شدم. نوشته ای که مرا بر دیگران مقدم می داری. اگر چنین کنی به بهره ی خود رسیده ای و اگر خودداری ورزی نسبت به خود کوتاهی کرده ای. اما اینکه نوشته ای مرا بر بیعت با یزید مجبور می کنی ما نیز تو و پدرت را بر اسلام مجبور کردیم و شما را بر خلاف میلتان وارد اسلام کردیم. (دینوری، الامامه و السیاسه، ج1، ص 155و 201/ امینی، الغدیر، ج10، ص241(
هنگامی که معاویه در سال 50 ق به منظور گرفتن بیعت برای یزید به مدینه سفر کرد و با بزرگان قبایل، از جمله عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر به طور خصوصی دیدار کرد و آنها را به بیعت با یزید دعوت کرد، عبدالله بن جعفر با سخنان قاطع و کوبنده ی خود، نقشه های معاویه را نقش بر آب کرد و به بیعت با یزید پاسخ منفی داد و بر حقانیت اهل بیت و خاندان رسول خدا بر ولایت و خلافت تاکید کرد. (دینوری، الامامه و السیاسه، ج1، ص149-195) بنابراین مواضع سیاسی عبدالله و مخالفت های او با بنی امیه دلیل روشنی بر اعتقاد راسخ او به مبارزه با امویان و همراهی با ائمه اطهار می باشد.
تنها نقطه مهم و تاثیر گذار و مبهم وی همراهی نکردن امام حسین علیه السلام در حادثه کربلا است که به جهت اختصار از ذکر آن خودداری کرده و در صورت تمایل شما در سوال دیگری به بررسی آن می پردازیم.
عبدالله بن جعفر بن ابی طالب نخستین مولود اسلام در حبشه و اولین فرزند جعفر طیار بود. تولد او را درسال سوم بعثت دانسته اند. او هنگام هجرت پیامبر به مدینه ده ساله بود درسال 80ق (با اندکی تفاوت در نقلها) و در نود سالگی از دنیا رفت و در مدینه یا ابواء به خاک سپرده شد.( یوسف بن عبدالله قربطی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج3، ص17/احمد بن علی بن حجر عقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج4، ص36)
عبدالله بن جعفر فردی بزرگوار و بسیار بخشنده و سخاوتمند معرفی شده است. در تاریخ به او لقب «جواد، بحرالجود و قطب السخاء» داده اند.( یوسف بن عبدالله قربطی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج3، ص17)
عبدالله به واسطه موقعیت خانوادگی و جایگاه والای پدر بزرگوارش نزد رسول خدا (ص) و امام علی(ع) مورد احترام بود.
پس از شهادت پدر بزرگوارش، پیامبر برای تفقد و دلجویی به خانه آنها رفت و آنان را مورد محبت و ملاطفت خاص خود قرار داد و فرمود: من سرپرست آنها در دنیا و آخرت هستم و فرمود: عبدالله در خلقت، خصلت شبیه من است. همچنین زمانی دیگر در حق او چنین دعا فرمود: «پروردگارا برای جعفر ذریه نیکو قرار ده و به بیع عبدالله،؛ برکت عطا کن».(. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج2،ص298/ احمد بن علی بن حجر عقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج4، ص36-37)
عبدالله بن جعفر هنگام صلح و جنگ مورد اعتماد و طرف مشاوره امیرمومنان علی و امامان دیگر بود.( ابن اعثم، الفتوح، ج3،ص24/ نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص373) در جنگ صفین یکی از فرماندهان سپاه امام علی و نیز یکی از شهود حکمیت از طرف علی علیه السلام بود.( نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص530) امام علی هنگام عزل و نصب فرماندهان با او مشورت می کرد. وی از جمله کسانی بود که هنگام تبعید ابوذر به ربذه در کنار علی علیه السلام حضور داشت و او را بدرقه کرد. (ابن اعثم، الفتوح، ج3،ص376/شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج1، ص102.) همچنین طبق دستور امام بر ولید بن عقبه حد جاری کرد (ابن اعثم، الفتوح، ج3،ص382.) او در مراسم تغسیل و تکفین امیر مومنان که شبانه و بدون اطلاع عموم صورت گرفت. نیز حاضر بود. (ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص436)
بعد از شهادت امام علی نیز در کنار امام حسن قرار گرفت. در جریان حرکت سپاه امام به سوی لشکر معاویه از حریم خاندان امامت دفاع کرد. (همان، ج2، ص445)
همچنین وی بارها عشق وعلاقه و ایمان خود را به امام حسین ابراز نمود، از جمله وقتی معاویه دختر عبدالله بن جعفر (ام کلثوم) را برای پسرش یزید خواستگاری کرد او در جواب گفت:«مرا امیری است که بی اذن او کاری نکنم» و این گونه اختیار دخترش را به حسین بن علی واگذار کرد. (بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص67.(
عبدالله بن جعفر از جمله ی کسانی بود که در اثبات ولایت امیر المومنین علی به حدیث غدیر تمسک جست و نام خود را در زمره راویان حدیث غدیر ثبت کرد.( طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص3/ علامه امینی، الغدیر، ج1، ص199)
احتجاج ها و مناظره های کوبنده و سخنان قاطع او در دفاع از ولایت نشان از ایمان و اعتقاد کامل او به امامت و ولایت دارد. او در گفتن سخن حق، بی پروا بود و بارها در حضور معاویه از حقانیت اهل بیت و نامشروع بودن حکومت بنی امیه سخن می گفت. (. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج6، ص180-181) در تاریخ، سخنان و مناظره های او با بنی امیه ثبت شده است. عملکرد مهم سیاسی او خودداری از بیعت با یزید بود. معاویه برای بیعت گرفتن از عبدالله به او چنین نوشت:
می دانی که من تو را بر دیگران مقدم داشته ام، ولی گزارش هایی از تو به من رسید که آنها را خوش ندارم. اگر بیعت کنی مورد تقدیر و سپاس قرار می گیری، ولی اگر خودداری ورزی به اجبار بیعت خواهی کرد. عبدالله در پاسخ نوشت: نامه تو رسید و از مضمون آن آگاه شدم. نوشته ای که مرا بر دیگران مقدم می داری. اگر چنین کنی به بهره ی خود رسیده ای و اگر خودداری ورزی نسبت به خود کوتاهی کرده ای. اما اینکه نوشته ای مرا بر بیعت با یزید مجبور می کنی ما نیز تو و پدرت را بر اسلام مجبور کردیم و شما را بر خلاف میلتان وارد اسلام کردیم. (دینوری، الامامه و السیاسه، ج1، ص 155و 201/ امینی، الغدیر، ج10، ص241(
هنگامی که معاویه در سال 50 ق به منظور گرفتن بیعت برای یزید به مدینه سفر کرد و با بزرگان قبایل، از جمله عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر به طور خصوصی دیدار کرد و آنها را به بیعت با یزید دعوت کرد، عبدالله بن جعفر با سخنان قاطع و کوبنده ی خود، نقشه های معاویه را نقش بر آب کرد و به بیعت با یزید پاسخ منفی داد و بر حقانیت اهل بیت و خاندان رسول خدا بر ولایت و خلافت تاکید کرد. (دینوری، الامامه و السیاسه، ج1، ص149-195) بنابراین مواضع سیاسی عبدالله و مخالفت های او با بنی امیه دلیل روشنی بر اعتقاد راسخ او به مبارزه با امویان و همراهی با ائمه اطهار می باشد.
تنها نقطه مهم و تاثیر گذار و مبهم وی همراهی نکردن امام حسین علیه السلام در حادثه کربلا است که به جهت اختصار از ذکر آن خودداری کرده و در صورت تمایل شما در سوال دیگری به بررسی آن می پردازیم.