۱۳۹۲/۰۸/۱۱
–
۶۰۳ بازدید
کدام فرقه از اهل سنت عدل را همانند شیعه معتقد است و جزء اصول دین می شناسد؟
عدل دارای جاذبه ای فطری است و نزد وجدان عمومی بشریت، ارزش گرانقدر دارد، زیرا در سایه عدل، هر کسی به حق خویش می رسد، تعدّی و تجاوز از جامعه رخت بر می بندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاکم می شود. از این رو مردم، از هر فرقه یا قوم یا قبیله ای که باشند بی عدالتی را نکوهش می کنند و عدالت را می ستایند. شیعه عدل را جزء اصول دین می داند ولی اهل سنت عدل را از فروع دین می داند. در میان اهل سنت معتزله در کلام عقلی به شیعه نزدیک تر است و در مذاهب فقهی شافعی ها از همه نزدیک تر. معتزله در مسأله عدل با شیعه 12 امامی مشترکند. معتزله خود را عدلیه نامند، زیرا گویند چون خداوند حکیم است و از حکیم جز خیر و صلاح نیاید و بحکم عقل رعایت مصالح عباد بر او واجب است، قبیح است بر او که بنده را مجبور کند بر عمل قبیح یا حسن، پس او را بدان عمل عقوبت نماید یا ثواب دهد و این اصل را عدل نامند. بر خلاف اشعریه که گویند از روى عقل بر خداوند چیزى واجب نیست، نه صلاح و اصلح و خدا فعال ما یشاء است اگر همه بندگان خود را به بهشت برد یا خود همه را بدوزخ فرستد، حیف و جورى نکرده است (قزوینى، تعلیقات چهار مقاله باهتمام محمد معین ص 52)اما به طور کلی باید گفت مهم ترین اختلاف اساسی میان دو مذهب شیعه و سنی در بخش اعتقادات ، بحث خلافت و امامت است: شیعه و سنی در بحث امامت و جانشینی پیامبر هم از نظر مفهوم (شأن و جایگاه امام) و هم از نظر مصداق با یکدیگر اختلاف دارند. امامت و خلافت از نظر اهل سنت به معنی ریاست و زعامت حکومت است. امام کسی است که اداره جامعه، و مدیریت سیاسی اجتماعی مردم را بر عهده دارد. از دیدگاه اهل سنت، شأن و جایگاه امام هیچ تفاوتی با شأن و جایگاه یک رئیس جمهور ندارد؛ تمام وظایف و مسئولیت هایی که بر عهده یک رئیس جمهور یا مسئول نهاد سیاسی اجتماعی، وجود دارد، دقیقا بر عهده امام و خلیفه پیامبر نیز می باشد و نه بیشتر. از دیدگاه اهل سنت امام و جانشین پیامبر لازم نیست که از خطا و لغزش مصون و معصوم باشد؛ محقق تفتازانی از علمای بزرگ اهل سنت در این باره می گوید: «هرگز لازم نیست که امام از لغزش و گناه پیراسته باشد و یا برترین امت شمرده شود و هرگز نافرمانی امام و عدم آشنایی او به احکام الهی مایه برکناری و عزل او نمی شود!». (شرح مقاصد، ج 2، ص 271) مقام و منزلت معنوی امام در نزد اهل سنت، تدریجا تا آنجا تنزل یافته که یکی از علمای اهل سنت به نام قاضی باقلانی به گونه ای در مورد جانشین و خلیفه پیامبر سخن می گوید که گویی می تواند مرتکب گناهان بزرگ و خطیر شود و هم چنان رهبر امت باقی بماند! و می گوید: «هرگز امام به علت نافرمانی خدا، و غصب اموال مردم و کشتن نفوس و ضایع کردن حقوق و تعطیل حدود الهی، از مقام خود برکنار نمی شود بلکه بر امت است که کجی های او را راست و وی را رهبری وهدایت بنمایند!». (التمهید، ص 186) از دیدگاه اهل سنت، امامت و خلافت یک منصب غیر الهی است. اهل سنت، امامت و خلافت را از فروع دین می دانند و نه اصول دین. از نظر مصداق اهل سنت جانشینان پیامبر را به ترتیب: ابوبکر، عمر، عثمان، علی علیه السلام می دانند. اما امامت از منظر شیعه همان امتداد رسالت است جز اینکه پیامبر پایه گذار شریعت و طرف وحی آسمانی بود ولی امام بیانگر دین و شریعت و حافظ و نگهبان است. امام، در تمام ضروری و لازم شناخته شده است- از قبیل علم معصومانه به معارف و آموزه های اسلام و فروع و اصول آن، و مصونیت از گناه، خطا و اشتباه- عینا برای امام نیز لازم و ضروری است. از منظر مذهب تشیع امام معصوم دارای سه شأن و مقام است:1- زعامت و رهبری حکومت: رهبری اجتماع آن هم رهبری و قیادت معصومانه از جمله شؤون و منصب های امام می باشد. 2 – مرجعیت دینی: یعنی تبیین و تفسیر معصومانه آموزه های دین در سه بخش عقاید و اخلاق و احکام یکی از مهم ترین شؤون امامت است. امامان معصوم از طریقی رمزی و غیبی علوم و معارف دین را از پیامبر فرا گرفتند و آن را برای مردم بازگو نمودند. 3- مقام ولایت: اوج مفهوم امامت، و به تعبیر دیگر حجت زمان است. در هر دوره ای یک انسان کامل که حاصل معنویت کلی انسانیت است وجود دارد. مولوی می گوید: «پس به هر دوری ولیی قائم است». (برای مطالعه بیشتر در مورد این سه شأن از شؤون امام به کتاب «امامت و رهبری» از شهید مطهری، ص 46، مراجعه کنید) شیعه امامت را از جمله اصول دین می داند. و بر اساس ادله عقلی و قرآنی و روایی تنها مصداق امامت بعد از رسول خدا را علی علیه السلام و فرزندان پاک ایشان می داند. البته مسائل اختلافی زیادی بین شیعه و سنی وجود دارد که ریشه و سرچشمه همه آنها اختلاف در مسأله امامت و خلافت است.براى مطالعه بیشتر ر.ک: الف. امینى، ابراهیم، بررسى مسائل کلى امامت؛ ب. مطهرى، مرتضى، امامت و رهبرى، (قم: صدرا)؛ پ. تیجانى سماوى، آن گاه هدایت شدم، ترجمه: سید محمد جواد مهرى؛ ت. همو، اهل سنت واقعى کیست؟، ترجمه: سید محمد جواد مهرى؛ ث. همو، از آگاهان بپرسید، ترجمه: سید محمد جواد مهرى؛ ج. علامه عسکرى، عبداللَّه بن سبا، ج 1- 3؛ چ. همو، نقش ائمه در احیاى دین، ج 1- 15؛ ح. همو، یکصد و پنجاه صحابى ساختگى؛ د. همو، نقش عایشه در تاریخ اسلام؛ ذ. همو، اندیشه هاى اسلامى در دیدگاه دو مکتب (ترجمه معالم المدرستین)، ج 1- 2، ر. علامه سید شرف الدین، رهبرى امام على علیه السلام در قرآن (ترجمة المراجعات)؛ ز. علامه طباطبایى، شیعه در اسلام؛ ص. علامه جواد شرى، شیعه و تهمت هاى ناروا؛ ض. حسینى نسب، سید رضا، شیعه پاسخ مى گوید؛ ط. صالح الوردانى، فریب؛ ظ. جواد مهرى، سید محمد، خاطرات مدرسه؛ ع. نجمى، محمد صادق، سیرى در صحیحین؛ غ. اللکنهوى، میرحامد حسین، عبقات الانوار فى امامة الائمة الاطهار، بى تا، بى جا؛ م. شهید تسترى، احقاق الحق؛.ن. نیکزاد، عباس، پرسش ها و پاسخ ها در باب امامت حضرت علی(ع) ، بعثت، بابل، چاپ اول، 1381 فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی قم