۱۳۹۲/۱۰/۲۹
–
۱۶۰۸ بازدید
با سلام.نزدیک به ۳ سال از ازدواجم میگذرد.با وجود تمام سعی و تلاش همسرم، هیچ گونه علاقه ای به او ندارم تنها گاهی از سر دلسوز بخاطر عشقی که به من می ورزد سعی به تظاهر به علاقه مندی به او میکنم.این موضوع آسایشم را سلب کرده و عصبی ام کرده. بخاطر عدم علاقه چند بار سعی برای اقدام طلاق کردم اما موفق نشدم دلیلش هم اصرار و التماس همسرم بود. دچار دوگانگی شده ام بطوری که هنوز دوست ندارم از این همسرم صاحب فرزند شوم در حالی که او زنی پاک و خوب است.راهنمائی کنید ازدواج مجدد کنم یا با طلاق مسئله را حل کنم؟آیا در صورت انجام یکی از این دو عمل دچار غضب الهی میشوم؟آیا مجبور به ادامه زندگی با این شرایط و تسلیم تقدیر بودن هستم؟ناگفته نماند چندین بار که عزم طلاق کردم از طریق سایت آیت الله مکارم شیرازی استخاره نمودم که همه خوب آمد.
من الله التوفیق
پرسشگر گرامی به ما حق بدهید که با شناخت بسیار اندکی که از شما داریم نتوانیم به خوبی شما را راهنمایی کنیم چون یکی از مهمترین ارکان مشاوره مخصوصاً در زمینه راهنمایی که باعث می گردد نتیجه مطلوبی از آن حاصل گردد میزان اطلاعاتی است که شما باید در اختیار مشاور قرار دهید؛ زیرا به هر حال تفاوت های فردی افراد در وضعیت و شرایط خانوادگی، محیطی ، شخصیتی، جنسیتی و … ایجاب می کند که مشاوره ها با فرد مورد نظر و شرایط وی مطابقت داشته باشد. سن، شغل و میزان تحصیلات خودتان و همسرتان چیست؟ به راستی چه اتفاقاتی بین شما و همسرتان رخ داده تا کار بدین جا رسیده؟
چرا احساس می کنید علاقه ای به همسرتان ندارید؟
آیا از ابتدا چنین احساسی داشتید؟
روابط شما در چه سطحی است؟
آیا از ابتدای ازدواج نیازهای عاطفی و جنسی خود و همسرتان به خوبی تامین شد؟
از ویژگیهای شخصیتی همسرتان چند نمونه را برای ما بیان کنید( 5 ویژگی مثبت، 5 ویژگی منفی).
5 خواسته همسرتان که همیشه آنها را از شما میخواستند تا انجام بدید را بیان کنید.
آیا همسرتان از زندگی با شما راضی است و یا اینکه با شما مشکلی دارد؟
آیا تا بحال مشاوره هم رفتید؟
پرسشگر محترم لطفا پاسخ این سوالات و همچنین مطالب مرتبط و ضروری دیگری که در این زمینه می تواند راهگشا باشد را در مکاتبه ای دیگر مرقوم بفرمایید. اگر مایل باشید می توانید در مکاتبه بعدی پاسخ این موارد را برای ما ارسال کنید تا راهنمایی های ما به واقعیت زندگی شما نزدیکتر باشد.
لطفاً به داستانک زیر توجّه نموده و با دقّت در نتایج آن دریابید شما و همسرتان در کجای قضیّه قرار دارید. شخصی به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانی، از روان پزشک پرسید: «شما چطور میفهمید یک بیمار به بستری شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟». روانپزشک گفت: «ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چای خوری، یک فنجان و یک سطل جلوی بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالی کند». شخص پرسید: «آهان! فهمیدم. آدم عادی باید سطل را بردارد چون بزرگ¬تر است. این طور نیست؟» روانپزشک گفت: «نه! آدم عادی درپوش زیر آب وان را بر میدارد. راستی شما میخواهید تخت¬تان کنار پنجره باشد یا پشت به آفتاب؟»
نتایجی که از داستانک فوق می¬توان گرفت آن است که:
1- راه حل¬ها همیشه در گزینه¬های پیشنهادی نیست.
2- نباید در هنگام حل مشکل و زمان تصمیم¬گیری، هدف یادمان برود. به عنوان مثال در این داستان، هدف، خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزارهای پیشنهادی.
3- همه راه حل¬ها همیشه در دسترس ما نیستند، بلکه کمی باید دنبال بهترین راه حل گشت.
*به راستی هدف شما و همسرتان در مواجهه با مشکل و مسأله مورد نظر چیست؟! قرار است دنبال راهی بگردید که هر چه زودتر از هم خلاص گردید یا این¬که هدف، یافتن راهی است که با هم و در کنار هم بمانید؟ اگر آن¬چنان که شایسته نیست هدف¬تان از ابتدا فرار از بار مشکلات و … زندگی مشترک بوده که پرواضح است اولین و شاید تنها راهکاری که به ذهنتان خطور می¬کند، طلاق و جدایی است؛ البتّه ناگفته نماند که طلاق آن¬هم در شرایط امروزی جامعه ما مصیبت¬های زیادی برای شما و همسرتان به دنبال خواهد آورد که دیری نمی¬پاید پشیمان شده و با خود خواهید گفت: ای کاش با سختی زندگی می¬کردید؛ ولی طلاق نمی¬گرفتید؛ زیرا به هر حال شما و یا طرف مقابل¬تان که نمی¬خواهید تا ابد مجرّد بمانید، آن زمان است که درخواهید یافت برچسب مطلقه بودن بر پیشانی شما چه مرارت¬هایی را بر دوش شما و اطرافیانتان بار خواهد نمود. اگر آن¬گونه که شایسته است هدف خود را نجات زندگی و در کنار هم بودن قرار دهید تازه زمان آن فرا می¬رسد که ببینید چه راهکارهایی برای به سامان کردن امورتان وجود دارد، راهکارهایی که شاید در حوزه دید ذهن شما و همسرتان نباشد و ضروری باشد که با والدین، اطرافیان و … مشورت نمایید.
از آنجا که ما در مورد بسیاری از مسایل زندگی شما که در ارائه راهکارهای عملی دخیلند اطلاع نداریم بر حسب وظیفه مطالب زیر را تقدیمتان می کنیم به این امید که بتواند گرهی از مشکل شما باز کند.
1- خیلی از اوقات ما کسی را دوست داریم و به شدت به او دلبسته¬ایم اما به خاطر نزدیکی زیاد به او قدر این عافیت را نمی دانیم. مانند آن ماهی که در دریا بود اما دریا را جستجو می کرد. گاهی، مدتی جدایی از یار و همراهمان به خوبی شدت علاقه ما و وابستگیمان به او را به ما نشان می دهد.
2- اساسا اگر همسرتان از همان ابتدا برای شما جاذبه نداشت وخوبی هایی را در او نمی دیدید، هرگز با او ازدواج نمی کردید. همین که می بینید 3 سال باهم زندگی کرده اید، نشانه این است که همسر شما نقاط مثبت و جاذبه های زیادی دارد که از بعضی از انها اطلاع ندارید.
4- اساسا مردها تنوع طلب هستند و بعد از مدتی حتی اگر درنظرشان همسرشان بهترین زنان باشند دنبال تجربه های جدیدتر هستند و جذبه زنان دیگر، بیشتر به چشمشان می اید. مطمئن باشید در صورتی که برای ازدواج مورد دیگری را انتخاب می کردید بعد از گذشت هیجانات بعد از ازدواج، باز شما با این مسإله روبرو می شدید.
5- خانمها هرکدام امتیازهایی دارند و ضعفهایی. بعضی از انان دست¬پخت خوبی دارند ولی وظایف خود را نسبت به شوهرانشان انجام نمی دهند. عده ای زیباتر از دیگرانند ولی از هنر خانه¬داری بهره نمی برند یا نسبت به شوهر خود و خانواده¬اش بداخلاق و تندخو هستند. همان طور که مردان نیز هر یک خوبی هایی دارند و ضعف هایی. بنابراین ما هرگز زنی را که تمام انچه از زیبایی و اخلاق خوب و روابط اجتماعی و خانوادگی صحیح سراغ داریم، داشته باشد پیدا نخواهیم کرد. بهتر است به همان که اکنون نصیبتان شده است قانع باشید. با تمام خوبی ها و نقاط ضعفش.
6- برای زن و مرد این کافی است که به قدری به یکدیگر علاقه داشته باشند و به گونه ای با هم زندگی کنند که به حدی از ارامش برسند و دغدغه ها و اضطرابهای دوران تجرد را نداشته باشند. این سخن خداست که در سوره روم به ان اشاره دارد: و من ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها. هدف اصلی این است که به ارامش و اسایش درکنار هم برسید. همین که به این امر دست پیدا کردید به هدف خود از ازدواج رسیده اید و باید خدا شکر کنید. عشق و عاشقیها را باید در داستانها جستجو کرد. ان هم در مواردی که عاشق و معشوق به هم نمی رسند.که معروف است اگر لیلی و مجنون به هم می رسیدند اکنون لیلی و مجنون داستانهای عاشقانه ما نمی شدند.
7- اگر می خواهید علاقه شما نسبت به او بیشتر شود:
اولا باید به خوبی های او فکر کنید و به خاطره های خوبی که باهم دارید و روزهای زیبایی که درکنار هم زندگی کرده¬اید.
ثانیا چشم خود را از اینکه هر صحنه ای راببیند و به هر زنی نگاه کند باز دارید تا ذهنتان مشغول نشود و دلتان کس دیگری را نخواهد. که هر چه دیده بیند دل کند یاد.
ثالثا ذهن خود را هرگز مشغول این سؤال نکنید و اصلا آن را از صفحه ذهنتان محو کنید.بدانید که این دغدغه جزء برنامه های شیطان برای شما است تا بینتان اختلاف بیاندازد و شما را به گناه وادار کند. قران کریم به این برنامه شیطان اشاره کرده است: وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ: این شیطان است که زمینه درگیری و گناه و اختلاف را در شما به وجود می اورد پس وقتی خواست شما را به چالش بکشاند، به پیشنهادش گوش ندهید و به خدا توجه کنید و به او پناه ببرید. مطمئن باشید اگر سایر زنان توجه شما را به خود جلب کرده¬اند، نه به خاطر خوبی¬ها و زیبایی¬هایشان، که به خاطر ماسکی است که از لوازم ارایشی بر صورت زده¬اند و شما چهره واقعی انان راندیده¬ایدو نیز به دلیل تزئین و زینت بخشی است که شیطان نسبت به مظاهر دنیا دارد. تا انها را در ذهن تو زیبا نشان دهد. اگر اینها نبود شما ان زنان را نیز چون همسر خود می¬دیدید. که خدا در چندین جای قران به این زینت بخشی شیطان اشاره کرده است: وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ.
8- به یاد داشته باشید که این ازدواج انتخاب شما بوده و همسرتان در این زمینه تقصیری نداشته است. او تنها به پیشنهاد شما پاسخ داده است. بنابراین اگر شما بخواهید از او جدا شوید یا به او عشق نورزید ، او بدون اینکه خطا یا گناهی مرتکب شده باشد ضرر بزرگی خواهد کرد و صدمه زیادی در زندگی خواهد دید. در واقع او تاوان اشتباه شما را باید بدهد که ظلم بزرگی در حق اوست.
9- خداوند متعال در قران می فرماید لإن شکرتم لأزیدنکم و لإن کفرتم إن عذابی لشدید. از قانونهای این عالم این است که اگر شکر کنی نعمتت را زیاد می کنند و اگر کفر بورزی و نعمتهایی را که در اختیار توست نبینی، همانها را هم از دست می دهی و خود نیز از دست می روی.
10- از همسرتان تقاضا کنید خودش را با لباسهای متنوع و نوع آرایشی که شما علاقه مند هستید جذابیت بیشتری به خود بدهد.
مطمئنا این کار زمینه را برای شکل گیری علاقه شما و نشاط در زندگی بیشتر می کند.
×××در ادامه به نکات ذیل نیز توجه داشته باشید: یکی از مبانی رضامندی زناشویی همسران در زندگی مشترک، تفاهم آنان با یکدیگر است. یکی از عواملی که به این مسأله ضربه می زند این است که بین دونفر که تصمیم به ازدواج می گیرند، نقاط مشترک زیادی وجود دارد ولی از آنجا که انسان¬ها در طول زمان تغییر می کنند، هر کدام از همسران در طول مدّت زندگی مشترک تغییر کرده اما با هم و به یک سمت تغییر نمی کنند. به همین دلیل بعد از مدّتی که از ازدواجشان می گذرد هر کدام کیلومتر¬ها از نقطه¬ی آغاز در مسیرهای مختلف فاصله می¬گیرند. این موضوع در مورد مسئله شما که عنوان می¬کنید از آغاز هم از همسرتان خوشتان نمی¬آمده، ممکن است به شکل حادتری مسایلی را در زندگی شما ایجاد کند که با توجه به شرایط شما طبیعی بوده و خیلی دور از انتظار نبوده؛ فلذا سعی کنید:
1- با تمرکز، تأکید و تقویت نقاط قوت همسرتان، آن را قدر بدانید و از آن به عنوان سنگ بنای روابط عاطفی و مثبت خود با وی بهره بگیرید.
2- گاه ممکن است کمال خواهی، مطلق نگری و ایده آل گرایی نیز از عواملی باشد که به ایجاد حس محبت و عشق بین زوجین لطمه بزند؛ لذا گرچه انسان به طور طبیعی انتظارات و خواسته¬های فراوانی از همسر خود دارد ولی باید توجه داشت که هیچ کس صد درصد طبق معیارهایی که انسان در نظر دارد آفریده نشده و پرورش نیافته است، اینجاست که می¬گویند انسان باید عاقلانه انتخاب کرده و عاشقانه به زندگی خود ادامه دهد.
3- هر از گاهی توقف بین راه فرصت خوبی است برای دیدن مسیر طی شده و نگریستن به مسیر پیش رو. خواهشمندیم از لحاظ زمانی مقداری به عقب برگشته و ملاکهایی را که باعث شده همسر خود را برای ازدواج انتخاب نمایید مرور ذهنی نمایید، ببینید چه سرمایه¬هایی را در اختیار دارید.
4- فهرستی از صفات و شایستگی¬های ظاهری، اخلاقی و … همسرتان تهیه نمایید و هر وقت به فکر ایشان افتادید، آنها را از ذهن خود بگذرانید.
5- لطفاً بخاطر حفظ ایمان و آرامش خود هم که شده از مقایسه همسرتان با دیگران جداً خودداری نمایید.
6- سعی کنید به وی وفادار باشید. یکی از پایه¬های مهم زندگی مشترک داشتن تعهد و ایمان است. وقتی زن و شوهر نسبت به زندگی خود تعهد نداشته باشند خیلی زود نسبت به یکدیگر بی تفاوت شده و زندگی¬شان رو به فروپاشی می¬رود. معتقد بودن و ایمان داشتن باعث نزدیکی بیشتر زن و شوهر شده و احتمال خطا و لغزش را نیز در آن ها کاهش می¬دهد. وقتی زن و شوهر نسبت به زندگی خود تعهد نداشته باشند خیلی زود نسبت به یکدیگر بی تفاوت شده و زندگی شان رو به فروپاشی می رود.
7- اگر مسائلی در زندگیتان وجود دارد که فکر می¬کنید نمی¬توانید از عهده حل آنها برآیید؛ فلذاست که به گذشته نگریسته و به جهت رهایی از این مسائل به این موضوع می¬اندیشید که انتخابتان از اوّل اشتباه بوده؛ بهترین کار این است که با مراجعه حضوری به یک مشاور خانواده متخصص و کارآزموده، برای رفع هرچه سریع¬تر آن بکوشد؛ زیرا عوامل مختلفی در چنین مسئله¬ای دخیل می باشند که ماهیت چنین ارتباطی که با ما برقرار نموده¬اید قادر به تأمین همه آنها نیست. به عنوان نمونه دلیلی که شما اقدام به ازدواج با ایشان نموده¬اید و یا مشکلی که با آن گریبانگیر بوده و علتش را ازدواج با فردی می دانید که به وی علاقه نداشته¬اید، در تعیین مسیر مشاوره و شناخت صحیح مسأله دخالتی شگرف دارد. چه بسا علت چیز دیگری باشد و انسان ناآگاهانه برروی موضوعات دیگری فرافکنی نماید.
×××سخن پایانی:
برادر گرامی همیشه بر این باور بوده ام که رفتارهای بعد از ازدواج زن و شوهر در تداوم زندگی آنان نقش اساسی دارد و عشق حقیقی بعد از ازدواج بین آنان به وجود می آید. خوب است بدانید که در مشاوره های خود افراد زیادی را دیده ایم که زن و مرد در ابتدای زندگی احساس می کردند که به هم علاقه ای ندارند اما پس از مدتی عشق در زندگی آنان شکل گرفته است، بنابراین زن و شوهر حتی در صورتی که به ظاهر همدیگر را دوست نداشته باشند باز هم می توانند برای ایجاد عشق در زندگی خود تلاش کنند. یکی از عوامل بسیار مهم برای استحکام خانواده و رضایت زن و شوهر از زندگی زناشویی، داشتن نگرش مثبت نسبت به همسر و مثبتاندیشی درباره اوست. مثبتاندیشی به مفهوم پذیرفتن توانمندیها، صداقت، قابلیت اعتماد و صمیمیت یک شخص دیگر است. مثبت اندیشی نسبت به همسر به معنای خوب دیدن همسر، علاقه داشتن به او، و داشتن احساس مثبت نسبت به اوست. تا زمانی که زن و شوهر چنین احساسی نسبت به هم پیدا نکنند همواره در معرض اختلاف و تعارض با یکدیگر قرار دارند. پایه خانواده بر محبت بین زن و شوهر بنا نهاده شده است و این تنها در سایه نگرش مثبت زن و شوهر نسبت به هم امکان پذیر است. حسن ظن و نگرش مثبت یکی از همسران به دیگری، محبت او را به سوی خود جلب میکند. امام علی علیهالسلام میفرماید: «من حسن ظنه بالناس حاز منهم المحبه ؛ کسی که نسبت به دیگران گمان نیکو برد محبت آنان را به دست آورد.» از اینرو در درجه اول لازم است برای ایجاد علاقه، مدتی هم که شده تمرکز بر ویژگیهای مثبت همسر خود پیدا کنید و از افکار منفی ای که احتمالا در مورد او به ذهنتان می آید دوری کنید. قطعاً همسر شما خوبی هایی هم دارد کما اینکه خودتان هم به آن معترفید. چه شایسته است که سعی کنید بیشتر خوبیهای او را ببینید. بهتر است به برخی از راه کارهای ایجاد علاقه زوجین و رسیدن به آرامش که درمکاتبه قبلی اشاره کردیم توجه کنید، به این امید که با بکار بستن آنها هر چه زودتر طعم آرامش و عشقی واقعی و حقیقی را در زندگیتان بچشید (در صورت امکان از مطالب گفته شده کپی بگیرید و در فرصتی مناسب با همسرتان آنها را مطالعه کنید و سعی کنید هر دو نفرتان آنها را در زندگیتان بکار ببندید)
×××در مورد استخاره نیز دقت داشته باشید که؛ استخاره برای اموری است که فرد از طریق راههای عادی مثل تعقل ،همفکری ،تحقیق و غیره نتوانسته به نتیجه برسد و همچنان در تردید و شک مانده است؛لذا از خداوند طلب خیر میکند.توصیه می شود که تلاش کنیم با مشورت و همفکری و با استفاده از دلیل و برهان تصمیم بگیریم و اگر نتوانستیم به نتیجه برسیم و مردد بودیم می توانیم استخاره کنیم. پس استخاره برای جایی است که انسان تحقیق، مشورت و تفکر نموده است اما همچنان در حیرت است. در غیر این صورت، نه تنها جای استخاره نیست بلکه اگر استخارهای هم گرفته شود، نتیجه آن بیارزش خواهد بود و غیرقابل اعتماد. برادر گرامی ازدواج و طلاق مهمترین تصمیم زندگی انسان می باشند، ما معمولا برای ازدواج و طلاق استخاره را توصیه نمی کنیم.
با چشمانی باز و سنجیدن تمام جوانب و مشورت گیری از افراد آگاه، آینده را به گونه ای ترسیم کنید که حسرت بازگشت به عقب و تغییر تصمیم تان را نخورید.
موفق باشید. این ارتباط با ما را قطع نکنید و همواره با ما مکاتبه کنید.
چرا احساس می کنید علاقه ای به همسرتان ندارید؟
آیا از ابتدا چنین احساسی داشتید؟
روابط شما در چه سطحی است؟
آیا از ابتدای ازدواج نیازهای عاطفی و جنسی خود و همسرتان به خوبی تامین شد؟
از ویژگیهای شخصیتی همسرتان چند نمونه را برای ما بیان کنید( 5 ویژگی مثبت، 5 ویژگی منفی).
5 خواسته همسرتان که همیشه آنها را از شما میخواستند تا انجام بدید را بیان کنید.
آیا همسرتان از زندگی با شما راضی است و یا اینکه با شما مشکلی دارد؟
آیا تا بحال مشاوره هم رفتید؟
پرسشگر محترم لطفا پاسخ این سوالات و همچنین مطالب مرتبط و ضروری دیگری که در این زمینه می تواند راهگشا باشد را در مکاتبه ای دیگر مرقوم بفرمایید. اگر مایل باشید می توانید در مکاتبه بعدی پاسخ این موارد را برای ما ارسال کنید تا راهنمایی های ما به واقعیت زندگی شما نزدیکتر باشد.
لطفاً به داستانک زیر توجّه نموده و با دقّت در نتایج آن دریابید شما و همسرتان در کجای قضیّه قرار دارید. شخصی به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانی، از روان پزشک پرسید: «شما چطور میفهمید یک بیمار به بستری شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟». روانپزشک گفت: «ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چای خوری، یک فنجان و یک سطل جلوی بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالی کند». شخص پرسید: «آهان! فهمیدم. آدم عادی باید سطل را بردارد چون بزرگ¬تر است. این طور نیست؟» روانپزشک گفت: «نه! آدم عادی درپوش زیر آب وان را بر میدارد. راستی شما میخواهید تخت¬تان کنار پنجره باشد یا پشت به آفتاب؟»
نتایجی که از داستانک فوق می¬توان گرفت آن است که:
1- راه حل¬ها همیشه در گزینه¬های پیشنهادی نیست.
2- نباید در هنگام حل مشکل و زمان تصمیم¬گیری، هدف یادمان برود. به عنوان مثال در این داستان، هدف، خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزارهای پیشنهادی.
3- همه راه حل¬ها همیشه در دسترس ما نیستند، بلکه کمی باید دنبال بهترین راه حل گشت.
*به راستی هدف شما و همسرتان در مواجهه با مشکل و مسأله مورد نظر چیست؟! قرار است دنبال راهی بگردید که هر چه زودتر از هم خلاص گردید یا این¬که هدف، یافتن راهی است که با هم و در کنار هم بمانید؟ اگر آن¬چنان که شایسته نیست هدف¬تان از ابتدا فرار از بار مشکلات و … زندگی مشترک بوده که پرواضح است اولین و شاید تنها راهکاری که به ذهنتان خطور می¬کند، طلاق و جدایی است؛ البتّه ناگفته نماند که طلاق آن¬هم در شرایط امروزی جامعه ما مصیبت¬های زیادی برای شما و همسرتان به دنبال خواهد آورد که دیری نمی¬پاید پشیمان شده و با خود خواهید گفت: ای کاش با سختی زندگی می¬کردید؛ ولی طلاق نمی¬گرفتید؛ زیرا به هر حال شما و یا طرف مقابل¬تان که نمی¬خواهید تا ابد مجرّد بمانید، آن زمان است که درخواهید یافت برچسب مطلقه بودن بر پیشانی شما چه مرارت¬هایی را بر دوش شما و اطرافیانتان بار خواهد نمود. اگر آن¬گونه که شایسته است هدف خود را نجات زندگی و در کنار هم بودن قرار دهید تازه زمان آن فرا می¬رسد که ببینید چه راهکارهایی برای به سامان کردن امورتان وجود دارد، راهکارهایی که شاید در حوزه دید ذهن شما و همسرتان نباشد و ضروری باشد که با والدین، اطرافیان و … مشورت نمایید.
از آنجا که ما در مورد بسیاری از مسایل زندگی شما که در ارائه راهکارهای عملی دخیلند اطلاع نداریم بر حسب وظیفه مطالب زیر را تقدیمتان می کنیم به این امید که بتواند گرهی از مشکل شما باز کند.
1- خیلی از اوقات ما کسی را دوست داریم و به شدت به او دلبسته¬ایم اما به خاطر نزدیکی زیاد به او قدر این عافیت را نمی دانیم. مانند آن ماهی که در دریا بود اما دریا را جستجو می کرد. گاهی، مدتی جدایی از یار و همراهمان به خوبی شدت علاقه ما و وابستگیمان به او را به ما نشان می دهد.
2- اساسا اگر همسرتان از همان ابتدا برای شما جاذبه نداشت وخوبی هایی را در او نمی دیدید، هرگز با او ازدواج نمی کردید. همین که می بینید 3 سال باهم زندگی کرده اید، نشانه این است که همسر شما نقاط مثبت و جاذبه های زیادی دارد که از بعضی از انها اطلاع ندارید.
4- اساسا مردها تنوع طلب هستند و بعد از مدتی حتی اگر درنظرشان همسرشان بهترین زنان باشند دنبال تجربه های جدیدتر هستند و جذبه زنان دیگر، بیشتر به چشمشان می اید. مطمئن باشید در صورتی که برای ازدواج مورد دیگری را انتخاب می کردید بعد از گذشت هیجانات بعد از ازدواج، باز شما با این مسإله روبرو می شدید.
5- خانمها هرکدام امتیازهایی دارند و ضعفهایی. بعضی از انان دست¬پخت خوبی دارند ولی وظایف خود را نسبت به شوهرانشان انجام نمی دهند. عده ای زیباتر از دیگرانند ولی از هنر خانه¬داری بهره نمی برند یا نسبت به شوهر خود و خانواده¬اش بداخلاق و تندخو هستند. همان طور که مردان نیز هر یک خوبی هایی دارند و ضعف هایی. بنابراین ما هرگز زنی را که تمام انچه از زیبایی و اخلاق خوب و روابط اجتماعی و خانوادگی صحیح سراغ داریم، داشته باشد پیدا نخواهیم کرد. بهتر است به همان که اکنون نصیبتان شده است قانع باشید. با تمام خوبی ها و نقاط ضعفش.
6- برای زن و مرد این کافی است که به قدری به یکدیگر علاقه داشته باشند و به گونه ای با هم زندگی کنند که به حدی از ارامش برسند و دغدغه ها و اضطرابهای دوران تجرد را نداشته باشند. این سخن خداست که در سوره روم به ان اشاره دارد: و من ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها. هدف اصلی این است که به ارامش و اسایش درکنار هم برسید. همین که به این امر دست پیدا کردید به هدف خود از ازدواج رسیده اید و باید خدا شکر کنید. عشق و عاشقیها را باید در داستانها جستجو کرد. ان هم در مواردی که عاشق و معشوق به هم نمی رسند.که معروف است اگر لیلی و مجنون به هم می رسیدند اکنون لیلی و مجنون داستانهای عاشقانه ما نمی شدند.
7- اگر می خواهید علاقه شما نسبت به او بیشتر شود:
اولا باید به خوبی های او فکر کنید و به خاطره های خوبی که باهم دارید و روزهای زیبایی که درکنار هم زندگی کرده¬اید.
ثانیا چشم خود را از اینکه هر صحنه ای راببیند و به هر زنی نگاه کند باز دارید تا ذهنتان مشغول نشود و دلتان کس دیگری را نخواهد. که هر چه دیده بیند دل کند یاد.
ثالثا ذهن خود را هرگز مشغول این سؤال نکنید و اصلا آن را از صفحه ذهنتان محو کنید.بدانید که این دغدغه جزء برنامه های شیطان برای شما است تا بینتان اختلاف بیاندازد و شما را به گناه وادار کند. قران کریم به این برنامه شیطان اشاره کرده است: وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ: این شیطان است که زمینه درگیری و گناه و اختلاف را در شما به وجود می اورد پس وقتی خواست شما را به چالش بکشاند، به پیشنهادش گوش ندهید و به خدا توجه کنید و به او پناه ببرید. مطمئن باشید اگر سایر زنان توجه شما را به خود جلب کرده¬اند، نه به خاطر خوبی¬ها و زیبایی¬هایشان، که به خاطر ماسکی است که از لوازم ارایشی بر صورت زده¬اند و شما چهره واقعی انان راندیده¬ایدو نیز به دلیل تزئین و زینت بخشی است که شیطان نسبت به مظاهر دنیا دارد. تا انها را در ذهن تو زیبا نشان دهد. اگر اینها نبود شما ان زنان را نیز چون همسر خود می¬دیدید. که خدا در چندین جای قران به این زینت بخشی شیطان اشاره کرده است: وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ.
8- به یاد داشته باشید که این ازدواج انتخاب شما بوده و همسرتان در این زمینه تقصیری نداشته است. او تنها به پیشنهاد شما پاسخ داده است. بنابراین اگر شما بخواهید از او جدا شوید یا به او عشق نورزید ، او بدون اینکه خطا یا گناهی مرتکب شده باشد ضرر بزرگی خواهد کرد و صدمه زیادی در زندگی خواهد دید. در واقع او تاوان اشتباه شما را باید بدهد که ظلم بزرگی در حق اوست.
9- خداوند متعال در قران می فرماید لإن شکرتم لأزیدنکم و لإن کفرتم إن عذابی لشدید. از قانونهای این عالم این است که اگر شکر کنی نعمتت را زیاد می کنند و اگر کفر بورزی و نعمتهایی را که در اختیار توست نبینی، همانها را هم از دست می دهی و خود نیز از دست می روی.
10- از همسرتان تقاضا کنید خودش را با لباسهای متنوع و نوع آرایشی که شما علاقه مند هستید جذابیت بیشتری به خود بدهد.
مطمئنا این کار زمینه را برای شکل گیری علاقه شما و نشاط در زندگی بیشتر می کند.
×××در ادامه به نکات ذیل نیز توجه داشته باشید: یکی از مبانی رضامندی زناشویی همسران در زندگی مشترک، تفاهم آنان با یکدیگر است. یکی از عواملی که به این مسأله ضربه می زند این است که بین دونفر که تصمیم به ازدواج می گیرند، نقاط مشترک زیادی وجود دارد ولی از آنجا که انسان¬ها در طول زمان تغییر می کنند، هر کدام از همسران در طول مدّت زندگی مشترک تغییر کرده اما با هم و به یک سمت تغییر نمی کنند. به همین دلیل بعد از مدّتی که از ازدواجشان می گذرد هر کدام کیلومتر¬ها از نقطه¬ی آغاز در مسیرهای مختلف فاصله می¬گیرند. این موضوع در مورد مسئله شما که عنوان می¬کنید از آغاز هم از همسرتان خوشتان نمی¬آمده، ممکن است به شکل حادتری مسایلی را در زندگی شما ایجاد کند که با توجه به شرایط شما طبیعی بوده و خیلی دور از انتظار نبوده؛ فلذا سعی کنید:
1- با تمرکز، تأکید و تقویت نقاط قوت همسرتان، آن را قدر بدانید و از آن به عنوان سنگ بنای روابط عاطفی و مثبت خود با وی بهره بگیرید.
2- گاه ممکن است کمال خواهی، مطلق نگری و ایده آل گرایی نیز از عواملی باشد که به ایجاد حس محبت و عشق بین زوجین لطمه بزند؛ لذا گرچه انسان به طور طبیعی انتظارات و خواسته¬های فراوانی از همسر خود دارد ولی باید توجه داشت که هیچ کس صد درصد طبق معیارهایی که انسان در نظر دارد آفریده نشده و پرورش نیافته است، اینجاست که می¬گویند انسان باید عاقلانه انتخاب کرده و عاشقانه به زندگی خود ادامه دهد.
3- هر از گاهی توقف بین راه فرصت خوبی است برای دیدن مسیر طی شده و نگریستن به مسیر پیش رو. خواهشمندیم از لحاظ زمانی مقداری به عقب برگشته و ملاکهایی را که باعث شده همسر خود را برای ازدواج انتخاب نمایید مرور ذهنی نمایید، ببینید چه سرمایه¬هایی را در اختیار دارید.
4- فهرستی از صفات و شایستگی¬های ظاهری، اخلاقی و … همسرتان تهیه نمایید و هر وقت به فکر ایشان افتادید، آنها را از ذهن خود بگذرانید.
5- لطفاً بخاطر حفظ ایمان و آرامش خود هم که شده از مقایسه همسرتان با دیگران جداً خودداری نمایید.
6- سعی کنید به وی وفادار باشید. یکی از پایه¬های مهم زندگی مشترک داشتن تعهد و ایمان است. وقتی زن و شوهر نسبت به زندگی خود تعهد نداشته باشند خیلی زود نسبت به یکدیگر بی تفاوت شده و زندگی¬شان رو به فروپاشی می¬رود. معتقد بودن و ایمان داشتن باعث نزدیکی بیشتر زن و شوهر شده و احتمال خطا و لغزش را نیز در آن ها کاهش می¬دهد. وقتی زن و شوهر نسبت به زندگی خود تعهد نداشته باشند خیلی زود نسبت به یکدیگر بی تفاوت شده و زندگی شان رو به فروپاشی می رود.
7- اگر مسائلی در زندگیتان وجود دارد که فکر می¬کنید نمی¬توانید از عهده حل آنها برآیید؛ فلذاست که به گذشته نگریسته و به جهت رهایی از این مسائل به این موضوع می¬اندیشید که انتخابتان از اوّل اشتباه بوده؛ بهترین کار این است که با مراجعه حضوری به یک مشاور خانواده متخصص و کارآزموده، برای رفع هرچه سریع¬تر آن بکوشد؛ زیرا عوامل مختلفی در چنین مسئله¬ای دخیل می باشند که ماهیت چنین ارتباطی که با ما برقرار نموده¬اید قادر به تأمین همه آنها نیست. به عنوان نمونه دلیلی که شما اقدام به ازدواج با ایشان نموده¬اید و یا مشکلی که با آن گریبانگیر بوده و علتش را ازدواج با فردی می دانید که به وی علاقه نداشته¬اید، در تعیین مسیر مشاوره و شناخت صحیح مسأله دخالتی شگرف دارد. چه بسا علت چیز دیگری باشد و انسان ناآگاهانه برروی موضوعات دیگری فرافکنی نماید.
×××سخن پایانی:
برادر گرامی همیشه بر این باور بوده ام که رفتارهای بعد از ازدواج زن و شوهر در تداوم زندگی آنان نقش اساسی دارد و عشق حقیقی بعد از ازدواج بین آنان به وجود می آید. خوب است بدانید که در مشاوره های خود افراد زیادی را دیده ایم که زن و مرد در ابتدای زندگی احساس می کردند که به هم علاقه ای ندارند اما پس از مدتی عشق در زندگی آنان شکل گرفته است، بنابراین زن و شوهر حتی در صورتی که به ظاهر همدیگر را دوست نداشته باشند باز هم می توانند برای ایجاد عشق در زندگی خود تلاش کنند. یکی از عوامل بسیار مهم برای استحکام خانواده و رضایت زن و شوهر از زندگی زناشویی، داشتن نگرش مثبت نسبت به همسر و مثبتاندیشی درباره اوست. مثبتاندیشی به مفهوم پذیرفتن توانمندیها، صداقت، قابلیت اعتماد و صمیمیت یک شخص دیگر است. مثبت اندیشی نسبت به همسر به معنای خوب دیدن همسر، علاقه داشتن به او، و داشتن احساس مثبت نسبت به اوست. تا زمانی که زن و شوهر چنین احساسی نسبت به هم پیدا نکنند همواره در معرض اختلاف و تعارض با یکدیگر قرار دارند. پایه خانواده بر محبت بین زن و شوهر بنا نهاده شده است و این تنها در سایه نگرش مثبت زن و شوهر نسبت به هم امکان پذیر است. حسن ظن و نگرش مثبت یکی از همسران به دیگری، محبت او را به سوی خود جلب میکند. امام علی علیهالسلام میفرماید: «من حسن ظنه بالناس حاز منهم المحبه ؛ کسی که نسبت به دیگران گمان نیکو برد محبت آنان را به دست آورد.» از اینرو در درجه اول لازم است برای ایجاد علاقه، مدتی هم که شده تمرکز بر ویژگیهای مثبت همسر خود پیدا کنید و از افکار منفی ای که احتمالا در مورد او به ذهنتان می آید دوری کنید. قطعاً همسر شما خوبی هایی هم دارد کما اینکه خودتان هم به آن معترفید. چه شایسته است که سعی کنید بیشتر خوبیهای او را ببینید. بهتر است به برخی از راه کارهای ایجاد علاقه زوجین و رسیدن به آرامش که درمکاتبه قبلی اشاره کردیم توجه کنید، به این امید که با بکار بستن آنها هر چه زودتر طعم آرامش و عشقی واقعی و حقیقی را در زندگیتان بچشید (در صورت امکان از مطالب گفته شده کپی بگیرید و در فرصتی مناسب با همسرتان آنها را مطالعه کنید و سعی کنید هر دو نفرتان آنها را در زندگیتان بکار ببندید)
×××در مورد استخاره نیز دقت داشته باشید که؛ استخاره برای اموری است که فرد از طریق راههای عادی مثل تعقل ،همفکری ،تحقیق و غیره نتوانسته به نتیجه برسد و همچنان در تردید و شک مانده است؛لذا از خداوند طلب خیر میکند.توصیه می شود که تلاش کنیم با مشورت و همفکری و با استفاده از دلیل و برهان تصمیم بگیریم و اگر نتوانستیم به نتیجه برسیم و مردد بودیم می توانیم استخاره کنیم. پس استخاره برای جایی است که انسان تحقیق، مشورت و تفکر نموده است اما همچنان در حیرت است. در غیر این صورت، نه تنها جای استخاره نیست بلکه اگر استخارهای هم گرفته شود، نتیجه آن بیارزش خواهد بود و غیرقابل اعتماد. برادر گرامی ازدواج و طلاق مهمترین تصمیم زندگی انسان می باشند، ما معمولا برای ازدواج و طلاق استخاره را توصیه نمی کنیم.
با چشمانی باز و سنجیدن تمام جوانب و مشورت گیری از افراد آگاه، آینده را به گونه ای ترسیم کنید که حسرت بازگشت به عقب و تغییر تصمیم تان را نخورید.
موفق باشید. این ارتباط با ما را قطع نکنید و همواره با ما مکاتبه کنید.