خانه » همه » مذهبی » عدم قبول خلافت توسط حضرت علی(ع)

عدم قبول خلافت توسط حضرت علی(ع)


عدم قبول خلافت توسط حضرت علی(ع)

۱۳۹۳/۰۲/۱۴


۱۸۱۰ بازدید

علت عدم قبول خلافت توسط حضرت علی(ع) بعد از قتل عثمان چه بود؟

این کار حضرت دلایل مختلفی داشته است :اولا، براى رهبران الهى، حکومت هدف نیست بلکه وسیله اى براى هدایت و احقاق حق مردم است. ابن عباس مى گوید: قبل از جنگ جمل، امام على (ع) را دیدم که مشغول وصله زدن به کفش خود بود. حضرت به من گفت: ارزش این کفش چقدر است؟گفتم: این کفش کهنه ارزشى ندارد . حضرت فرمود: «و الله لهى أحب إلى من إمرتکم إلا أن اقیم حقا أو أدفع باطلا. » (نهج البلاغه، صبحى صالح، خطبه .33) به خدا سوگند، همین کفش بى ارزش، برایم از حکومت بر شما محبوبتر است، مگر اینکه با این حکومت، حقى را به پا دارم و یا باطلى را دفع نمایم.ثانیاً ، عده اى از مردم که در زمان عثمان به تصرف بى رویه بیت المال عادت کرده بودند، انتظار داشتند در زمان على علیه السلام نیز به همان منوال کار پیش برود، لذا روى این جهات، على علیه السلام به مردم فرمود : اگر چنانچه منظور شما این است که حکومت من نیز به همان روش خلفاء گذشته باشد، و کتاب خدا وسنت پیامبر کنار گذاشته شود، من حاضر نیستم این چنین حکومتى را بپذیرم.
همانگونه که بعد از مرگ عمر در شوراى شش نفره، عبدالرحمن به على علیه السلام پیشنهاد کرد که حکومت را به شرط عمل به سیره شیخین بپذیرد، ولى على علیه السلام قبول نکرد . (تاریخ الیعقوبی ج 2 ص 162)
و در همان خطبه مورد نظر شما نیز حضرت على علیه السلام به همین قضیه اشاره کرده و مى فرماید : « فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ لَا تَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ وَ لَا تَثْبُتُ عَلَیْهِ الْعُقُولُ وَ إِنَّ الْآفَاقَ قَدْ أَغَامَتْ وَ الَْمحَجَّه قَدْ تَنَکَّرَتْ » . زیرا ما با حادثه ای روبرو هستیم که آن را چهره ها و رنگهاست، حادثه ای که دلها بر آن استوار، و عقلها بر آن پایدار نمی ماند، آفاق حقیقت را ابر سیاه گرفته، و راه مستقیم دگرگون و نا شناخته شده است.
ثالثا، موضوع امامت با قضیه حکومت جداست، چون امامت یک منصب خداوندى است، ولى حکومت از شئونات إمامت است پس هر کسى را که خداوند به این مقام والا نصب کند، إمام است، چه مردم بخواهند و یا نخواهند .
پس منظور حضرت این است که اگر من حکومت را بپذیرم، تمام معیارهاى غلط گذشته را کنار خواهم گذاشت و افراد نالایق را از مسئولیتها برکنار خواهم زد و افراد لایق را که کنار گذاشته شده اند بر مسئولیتها منصوب خواهم نمود : ولتساطنّ سوط القدر حتّى یعود أسفلکم أعلاکم وأعلاکم أسفلکم( خطبه 16 نهج البلاغه)، و تمام اموال عمومى که بناحق تصرف شده به بیت المال خواهم گرداند : واللّه لو وجدته قد تزوّج به النساء وملک به الإماء لررددته،(خطبه 15 نهج البلاغه ).
خلاصه کلام اگر من مسئولیت بپذیرم حکومت را به همان روش زمان رسول اکرم بر خواهم گرداند : وإن بلیتکم قد عادت کهیئتها یوم بعث اللّه نبیّکم والذی بعثه بالحق ( خطبه 16 نهج البلاغه) .
و قطعاً این چنین کار براى شما سنگین خواهد بود، و شما تحمل این چنین عدالتی را ندارید، وبه صلاح شما هم نیست.
آری امام على (ع) به یک سرى مشکلات توجه داشت. گر چه حکومت، حق مسلم آن حضرت بود، ولى با توجه به آن مشکلاتى که در آن برهه زمانى رخ داد، در دست گرفتن زمان امور را به مصلحت نمى دانست. امام، به خوبى آگاه بود که مردم مسلمان در زمان خلفا، بویژه در زمان عثمان از اسلام راستین فاصله گرفته اند. عثمان، پستها و منصبهاى حکومتى را بدون رعایت ضوابط اسلامى به عده اى سپرد و در تقسیم بیت المال هم شیوه غیر عادلانه اى را برگزید . حال اگر حاکم بعدى بخواهد مردم را به سنت پیامبر (ص) وا دارد، با مخالفتهاى مردمى روبرو مى شود. به همین جهت فرمود: اى مردم!مرا رها کنید چونکه شما طاقت تحمل اجراى حق و عدالت مرا ندارید. بدانید که اگر با من بیعت کنید، مجبور مى شوید که براى تصفیه جامعه اسلامى، دوران سختى را تحمل نمایید.
در واقع این سخن حضرت، مانند سخن طبیب و جراح ماهرى است که به بیمارى مى گوید: به پزشک دیگرى مراجعه کن، چونکه برنامه درمانى من سخت و سنگین است و تو تحمل آن را ندارى. منظور این پزشک این نیست که خود را شایسته نمى داند و یا دیگرى را شایسته تر میداند، بلکه منظورش این است که از آغاز کار، طرف را براى برنامه سنگینى که در پیش دارد، آماده کند .
رابعا، اگر امام (ع) در همان آغاز بیعت را مى پذیرفت، دشمنان و بویژه بنى امیه و طرفداران عثمان، او را متهم مى کردند که در کشته شدن عثمان دست داشته است و مى گفتند که على (ع) شورشیان را تحریک کرد تا عثمان کشته شود و خود مقام خلافت را تصاحب نماید. امام على (ع) با مقاومتى که از خود نشان داد، این اتهام را از خود دور نمود. البته بنى امیه و برخى دیگر از دشمنان على (ع) کوشیدند تا به نحوى امام را متهم نمایند لیکن با این مقاومت، تلاش آنان به نتیجه نرسید.
خامسا، حضرت خواست که از این طریق، تعهد مردم را در برابر بیعت افزایش دهد. چونکه در این زمان بحرانى، خلیفه تنها در صورتى مى تواند زمام امور را در دست گیرد و با موفقیت به پیش ببرد و بر مشکلات فایق آید که مردم به طور گسترده از حکومت اطاعت کنند. به همین جهت حضرت در جریان بیعت فرمود: «و اعلموا إنى إن أجبتکم رکبت بکم ما أعلم و لم اصغ إلى قول القائل و عتب العاتب.» (نهج البلاغه، خطبه 92) آگاه باشید که اگر دعوت شما را بپذیرم، طبق آنچه که خود مى دانم با شما رفتار مى کنم و به سخن این و آن و سرزنش کنندگان گوش نخواهم داد.
گردآوری و پاسخ:
سید محمد مهدی حسین پور
مدیر گروه سایت وهابیت

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد