۱۳۹۳/۰۱/۲۸
–
۴۲۷۷ بازدید
سلام
عدم وابستگی به دنیا چیست؟ چقدر پسندیده است؟ چرا بهتر است که ما به دنیا هیچ گونه تعلقی نداشته باشیم؟ چگونه می توانیم دل کنده از دنیا و مشتاق به آخرت شویم؟ عدم تعلق به چه معنا)های( ی نیست؟ منظور ام این است که ناوابستگی ممکن است با چه مفاهیمی جابجا گرفته شود؟
اهمیت به مسائل اخلاقی در سن جوانی، حاکی از روح پاک و خداشناس شما است. این نعمت را قدر بدانید و بر استمرارش شاکر بمانید. با مطالعه متن زیر پاسخ سوالات شما نیز روشن خواهد شد.
«زهد ورزی»
امیرمؤمنان علی علیه السلام در رابطه با تعریف زهد می فرمایند: زهد بین دو کلمه از قرآن است: «لا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحو بما اتاکم» خداى سبحان فرمود: «تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخورید، و به آنچه به شما رسیده شادمان مباشید» کسى که بر گذشته افسوس نخورد، و به آینده شادمان نباشد، همه جوانب زهد را رعایت کرده است. زیرا مالک اصلی خداست رفتن آن غصه ای ندارد، خود داده و خود گرفته، به دست آوردن آن هم نباید انسان را طوری شاد گرداند که از مسیر خارج سازد.
زهد، به معنای ساده زیستی و قطع علاقه مفرط به دنیا و تعلق به معنویت و آخرت است. همه ما امکاناتی داریم که آنها را دوست می داریم و به آنها علاقه مند هستیم. باید ببینیم این علاقه تا کجا است. آیا این امکانات را برای ارتقای سطح اخلاق و معنویت و مسیر کمال می خواهیم، در این صورت علاقه به امکانات مادی عین علاقه به آخرت وخداوند است و با زهد سازگار می باشد. ولی در صورتی که علاقه به مال و منصب دنیوی و عناوین مانع رشد معنوی انسان باشد، این همان حب دنیا است که رأس تمامی خطاها می شود و با زهد اسلامی منافات دارد.
زهد، مال و ثروت و یا عنوان و منصب نداشتن نیست. وقتی کسی چیزی ندارد، موضوع زهد هم در مورد او صادق نیست. زهد در صورتی صادق است که شخص از امکانات مادی بهره دارد، ولی نسبت به آنها توجه استقلالی و وابستگی ندارد، و تنها آنها را به عنوان ابزاری برای رشد و تکامل خود و رسیدن به قرب الهی می خواهد.
به طور کلی تمامی انتخاب ها و موضع گیری های ما وابسته به نیت و اخلاص در آن است. ارزش هر عملی نیز با نیت آن معلوم می شود. کسی که نیتش کسب رضایت الهی است و در راه او قدم برمی دارد، تمامی کارهای مادی و معنوی اش رنگ خدایی دارد و می توان گفت: او یک زاهد و عابد و عارف به خداوند است، ولی کسی که در این مسیر نیست، درتمامی کارهایش دچار مشکلات اخلاقی و ایمانی خواهد بود.
بنابراین همانطور که گفتیم، رسیدن به کمال و سعادت برای انسان در هر مکان و شرایطی که باشد قابل دسترسی است چه در لباس یک روحانی باشد و چه در لباس یک مهندس و یا پزشک. در واقع انسان می تواند هم پزشک باشد و هم عارف و زاهد، هم مهندس باشد و هم عارف و زاهد. شهید دکتر چمران یکی از این نمونه انسانهاست که در ضمن داشتن موقعیت و امکانات عالی زندگی و تحصیل در بهترین دانشگاههای غرب، در اوج عرفان و زهد قرار دارد. وی بدون هیچ وابستگی به داشته های خود برای لبیک گفتن به ندای مظلومان و مبارزه با مستکبران، دست از مال و جان شسته و تمام وجود خویش را در طبق اخلاص قرار می دهد. روحش شاد و مقامش رفیع باد.
بنابراین زهد، نداشتن نیست؛ زهد دل بسته دنیا نبودن، برای دلبستن به خدا است. این که شما هیچ مالی نداشته باشی یا خیلی ساده زندگی کنی زهد نیست. زهد یک فضیلت اخلاقی درونی است. ممکن است شخصی بسیار ساده زندگی کند اما انسان زاهدی نباشد زیرا نتوانسته بهتر از این زندگی کند و اگر بتواند حتما این کار را می کند و شدیدا دل بسته به دنیا است اما از طرف دیگر ممکن است فرد ثروتمندی در درون خود انسان زاهدی باشد. زهد در درون او است و دل بسته به مالش نیست.
مردی صوفی مسلک با خواندن فصل زهد کتاب «معراج السعاده » علامه نراقی به زیارت وی شتافت. چند روزی مهمان او بود. او با دیدن وضعیت زندگی علامه نراقی، رفت و آمدها و مراجعات مختلف، زبان به اعتراض گشود و گفت: من فکر می کردم دارای زهد بی نظیری باشی لکن شما را این چنین نیافتم. علامه نراقی چیزی نگفت. سخن از زیارت امام حسین (علیه السلام) و کربلا پیش آمد. علامه نراقی گفت: دلم شوق دیدار و زیارت آن حضرت داد و هر دو تصمیم گرفتند به زیارت حرم امام حسین (علیه السلام) بروند.
در نزدیکی های قم آن مرد صوفی گفت: من کشکول خود را در کاشان جا گذاشته ام، علامه گفت: بدون آن هم می توان سفر کرد. آن مرد گفت: من به قدری به آن کشکول علاقه مندم که لحظه ای نمی توانم بدون آن زندگی کنم، بازمی گردم و تا کشکول خود را به دست نیاوردم به کربلا نخواهم رفت. علامه نراقی گفت: خوب بیندیش که زاهد کیست؟ من از آن همه ملک، باغ و … چشم پوشیدم و دل کندم ولی تو از یک کشکول نمی توانی دل بکنی، زهد پشت پا زدن به زندگی نیست بلکه وابسته و اسیر آن نبودن است. زهد یک مساله قلبی است و ارتباط چندانی به ظاهر زندگی ندارد. (زهد اسلامی، شفیعی مازندرانی).
بنابراین داشتن و نداشتن رفاه در زندگی مهم نیست؛ بلکه مهم این است که «دل، وابسته و مشغول به رفاه نشود».
اهمیت زهد و ساده زیستی برای خاطر ان است که انسان زاهد بهتر می تواند زندگی اش را خدا محور کند و در مسیر قرب الهی باشد و حب دنیا بزرگترین مانع این راه و عامل اصلی غفلت انسان از خداوند است.
«راه سعادت و مشتاق شدن به آخرت»
مقصد حقیقی انسان، بندگی و رسیدن به کمال است و انسان آگاه و روشن براى رسیدن به کمال و بهره مندى کامل از زندگی و سرمایه هاى ارزنده خود باید در دو جنبه رشد و تکامل یابد:
1) جنبه علمى و نظرى:
امیر مؤمنان على علیه السلام در یکى از سخنان کوتاه خود مى فرماید: «رحم الله امرء علم من این و فى این و الى این، خداوند رحمت کند انسانى را که بداند از کجا آمده و در کجا به سر مى برد و به سوى چه مقصدى روان است.
بنابراین قدم اول آشنائى با مبدأ و معاد و وظایف انسان بین این شروع و آن انجام است که آشنائى با همان اصول عقاید می باشد. آشنائى با اصول عقاید و داشتن بصیرت نسبت به باورها و عقاید درست و صحیح است که نقش عمیقى در چگونگى زندگى و رفتار و برنامه ریزى و نگرش انسان به عالم و جهان هستى دارد.
کتاب هاى فراوان و خوبى در مورد اصول عقاید نوشته شده که به برخى از آنها که نیاز فورى ترى مى باشند اشاره مى شود:
1- مجموعه مقدمه اى بر جهان بینى اسلامى، تألیف استاد شهید مرتضى مطهرى که شامل بخش هاى هفت گانه زیر است:
الف: انسان و ایمان.
ب: جهان بینى توحیدى.
ج: وحى و نبوت.
د: انسان در قرآن.
ه: جامعه و تاریخ.
و: امامت و رهبرى.
ى: زندگى جاوید یا حیات اخروى.
2- همه کتاب هاى شهید آیت الله دستغیب به ویژه کتاب هاى:
الف: توحید.
ب: معاد.
ج: امامت.
د: ایمان.
دومین قدم، آشنائى با فضایل و رذایل اخلاقى است، یعنى امورى که زمینه ساز سعادت یا بیچارگى و محرومیت انسان مى باشند و در ساختن شخصیت حقیقى انسان و شکل دادن به خود حقیقى او نقش اساسى دارند. مسئله خود شناسى که ثمره آن خداشناسى است و نیز آشنائى با گناهان و گناه شناسى از مباحث مهم این بخش است و در این قسمت کتابهاى زیر توصیه مى گردد:
1- خود شناسى براى خود سازى، تألیف استاد مصباح یزدى.
2- گناهان کبیره، شهید دستغیب.
3- گناه شناسى، استاد قرائتى.
2) جنبه عملى:
شناخت و علم و آگاهى زمینه ساز عمل است و اگر آگاهى انسان به عمل تبدیل نگردد و بذر شناخت باعمل به نهال نیرومندى تبدیل نگردد به کمال و ژرفای زندگی خود نرسیده و ضایع مى گردد. در این مرحله باید اولا با احکام و وظایف شرعى کاملا آشنا بود و مسئله تقلید از یکى از مراجع عظیم الشأن که زمینه ساز عمل به وظایف شرعى و دستورات عملى دینى است باید کاملا براى انسان مؤمن متعهد توجیه شده و حل شده باشد.
گام عملى دوم، تهذیب و خود سازى عملى است. یعنى بعد از آشنائى با ضرورت تهذیب اخلاق و نفس و خود سازى در مرحله نظر و عمل، نوبت به گام نهادن در میدان تهذیب مى رسد که از ضرورى ترین و اساسى ترین برنامه یک مؤمن خداترس است.
در این زمینه نیز کتاب هاى زیر به نظر مناسب مى آیند:
1- خودسازى (تهذیب و تزکیه نفس)، تألیف استاد ابراهیم امینى.
2- نقطه هاى آغاز در اخلاق اسلامى، استاد آیت الله محمد رضا مهدوى کنى.
3- معراج السعاده، مرحوم ملا احمد نراقى.
مطالعه زندگى و سیره معصومین علیهم السلام و زندگى مردان بزرگ و خود ساخته که از زندگی خود بهترین بهره ها را برده اند در تشویق انسان به گام برداشتن در راه خود سازى و تهذیب و رسیدن به کمال بسیار موثر است و عامل مهمى در تقویت اراده و همت انسان مى باشد. در این مورد نیز کتاب هاى فراوانى داریم که چند کتاب زیر را توصیه مى کنیم:
1- نردبان آسمان، زندگى و برخى سخنان مرحوم آیت الله بهاءالدینى.
2- فضیلت هاى فراموش شده، زندگى مرحوم ملا عباس تربتى (پدر مرحوم حسینعلى راشد) تألیف حسینعلى راشد.
3- فریادگر توحید، زندگى حضرت آیت الله بهجت (رحمه الله).
4- سرگذشت هاى ویژه از زندگى امام خمینى (ره) از انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام
در زمینه زندگانى معصومین علیهم السلام.
همچنین کتابهای:
1- منتهى الآمال، تألیف مرحوم شیخ عباس قمى.
2- سیره پیشوایان.
نکات مهم دیگرى در این بحث مورد توجه است از جمله امورى مانند رفقا و دوستان همفکر و هدفدار و مستقیم و داشتن اراده و استقامت و ارتباط با انسان هاى خداجو و با ایمان و تقوا و توجه داشتن به امورى زیر بنائى مثل نماز به ویژه در اول وقت و عبادات با حضور قلب و مراقبه و محاسبه و مواظبت از گوهر ارزنده جان و فطرت خویش از امور مهمى هستند که در انتخاب و انجامشان نهایت دقت و ظرافت را باید داشته باشید تا هم بتوان شیرینی زندگی را درک کرد و هم به اعماق آن علم پیدا کرد.
از دیگر اموری که رعایت آنها ضروری است عبارتند از:
1- برنامه غذایی و درسی و مطالعاتی و عبادی هر فرد متناسب با شرایط روحی و جسمی و خانوادگی و اجتماعی و اقتصادی و سلائق او است و نمی توان بدون در نظر گرفتن این عوامل و شرایط برنامه ای خاصی تنظیم نمود .
2- در این گونه موارد بهترین راه رعایت حد وسط و تعادل است به گونه ای که در این مسیر دچار زیاده روی و تفریط نشویم و حود را در معرض آسیب وضرر و زیان قرار ندهیم .
3- مشی انسان مومن در زندگی باید معقول و منطقی و معتدل باشد و تدریج در سیر و حرکت در زمینه های مختلف را رعایت کند و شوق او به کمال و تعالی موجب عجله کردن و سرعت بی مورد و بی حساب در امور زندگی و معنویات او نگردد .
4- شما به عنوان یک جوان باید نشاط جوانی و شادابی خود را حفظ کنید و از آن نهایت استفاده را ببرید . بنا بر این ورزش و دیدن برنامه های تلویزیونی مناسب و مفید و هم صحبتی و انس با دوستان اگر به صورت کنترل شده وهمراه با بصیرت و درایت باشد مدد کار و معین شما در امور معنوی است و منافاتی با سیر و سلوک معنوی ندارد .
5- وظیفه مهم و فوری ما رعایت دقیق عمل به واجبات و ترک محرمات و توجه داشتن به نماز و به ویژه نماز اول وقت است . رعایت دستورات اسلامی ورعایت تقوا بهترین ضامن رشد و تعالی معنوی و سلوک روحانی است .
6- بهترین راه چاره برای این منظور داشتن و تنظیم برنامه و دستورالعمل خودسازی و اخلاقی است. تنظیم برنامه خودسازی به لحاظ زمان بندی به عهده خود شما است، کاری که ما می توانیم انجام دهیم، ارایه مواردی است که شما باید در برنامه ریزی و زمان بندی از آن استفاده کنید و در دستورالعمل خودسازی بگنجانید.
هر دستورالعمل اخلاقی دارای چند مولفه اصلی است.
1- انجام کارهایی که باعث افزایش اطلاعات و عقلانیت انسان می شود. برای این منظور باید سیر مطالعاتی داشته باشید و در مسایل اساسی زندگی فکر کنید.
2- انجام وظایف دینی از قبیل انجام واجبات و وظایف اجتماعی و ترک محرمات.
3- انجام عبادات و مستحبات و تقویت ارتباط با خدای متعال و اولیای او.
4- تنظیم روابط اجتماعی بر اساس اصول اخلاقی اسلام و آداب معاشرت.
دستورالعمل اخلاقی:
1- نماز اول وقت: اگر کار مهمى با نماز اول وقت در تعارض نباشد نماز اول وقت را ترک نکنید. روایات و نیز بزرگان نماز اول وقت را اکیدا سفارش کرده اند. امام صادق(ع) مى فرمایند: «لکل صلاة وقتان: اول و آخر، فاول الوقت افضله و لیس لاحد ان یتخذ آخر الوقتین وقتا الا من عله و انما جعل آخر الوقت للمریض و المعتل و لمن له عذر و اول الوقت رضوان الله و آخر الوقت عفو الله؛ براى هر نمازى دو وقت است: اول وقت و آخر وقت پس اول وقت برتر و با فضیلت تر است و براى کسى نشاید که آخر وقت را وقت (نماز) اتخاذ کند مگر از روى علتى و آخر وقت فقط براى شخص بیمار و ناتوان و کسى که داراى عذرى است مى باشد و اول وقت خشنودى خدا را در بردارد ولى آخر وقت عفو خدا را» (میزان الحکمه، ج 5، ص 401، روایت 10390).
2- مستحبات نشاط آور: از میان مستحبات از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى کمیل و ندبه و… فقط و فقط آنهایى را انجام دهید که براى شما نشاط آور است و از تحمیل نفس بر مستحبات پرهیز کنید فقط به اقبال قلب بنگرید هر عمل مستحبى که قلب بدان اقبال داشت و برایتان نشاط بخش و حال آور بود به همان اکتفا کنید، حتى نسبت به نماز شب که سفارش زیادى شده است اگر نشاط نداشتید یا اصلاً نخوانید یا خیلى خیلى خلاصه در ظرف ده دقیقه تمام یازده رکعت را با حذف مستحبات بخوانید.
3- بهره گیرى از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن. چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت مى دهد و هم آشنایى با معارف آن (هرکسى در حد خودش حتى در حد ترجمه) موجب رشد روحى مى باشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخه هایى است براى درمان دردها و مشکلات. گرچه در برداشت از آیات متشابه باید جانب احتیاط را پیشه کرد و آن را به اهلش واگذار نمود و گرنه ممکن است خود آن موجب گرفتارى گردد.
4- بهره گیرى از ثقل اصغر و ائمه هدی(ع) و توسل به ایشان. باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین(ع) هم خود توجه به حق تعالى و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره گیرى بیشتر از فیض ربوبى و کسب توفیقات بیشتر. بنابراین نمى توان چنین پنداشت که به ائمه(ع) توسل داشته ایم ولى جوابى نگرفته ایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دورى از غفلت. پس خود جواب بوده است و چه بسا که همین روحیه کمال خواهى و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارند کسانى که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمى آیند. از این رو باید سپاسگزار نعمت ها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت.
5- دائم الوضوء: سعى کنید همیشه وضودار باشید و اگر براى شب قبل از خواب وضو بگیرید کافى است و چنانچه نیمه شب براى کارى برخاستید و خواستید دوباره بخوابید وضو لازم نیست اگر آب وضو را با حوله خشک کنید از جهتى بهتر است.
6- زیارت اهل قبور: هفته اى یک بار به زیارت اهل قبور مؤمنین و شهداى عزیز بروید و روزى چند دقیقه در مکانى خلوت واقعیت مرگ و رفتن از دنیا ونیاز به توشه آخرت را در دل خود با فکرى عمیق جا بیندازید و اگر غفلت شما آن قدر زیاد نیست حداقل هفته اى یک بار نیمساعت را به این فکر اختصاص دهید مخصوصا اگر این فکر در خود محیط قبرستان باشد.هدف این است که دل تکان بخورد و رغبت خود را به دنیا کم کند و به فکرآخرت و عالم قبر و قیامت بیفتد.
7- پرهیز از مجالست و همنشینى با اهل دنیا و دور از معنویت. چه آنکه از رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر مى شود و براى جبران آن روزى هفتاد مرتبه استغفار مى کنم». خداوند نیز در سوره «نجم آیه 29»مى فرماید: فاعرض عن من تولى عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوه الدنیا. پس از کسانى که از یاد ما روى گرداندند و جز زندگى دنیا را نخواستند اعراض کن و روى بگردان.
8- هیچگاه خالی از مطالعه نباشید. اگر کسی بخواهد در این راه ثابت قدم بماند باید دائما بر آگاهی و ایمان خود بیافزاید. توصیه می کنیم که سیر مطالعاتی داشته باشید و در حوزه های زیل مطالعه نمایید:
اعتقادی و اندیشه ای, اخلاق اسلامی, زندگی, سیاسی و اجتماعی, تاریخ و تمدن اسلامی, متون دینی.
در این زمینه می توانید از سیر مطالعاتی شهید مطهری استفاده نمایید.
9- حضور در مجالس ذکر اهل بیت, سخنرانی, درس اخلاق و مراسم مذهبی می تواند به صفای باطن شما کمک نماید.
10- اجتناب از گناه و توبه از گناهان گذشته: گاهى اوقات علت توفیق نیافتن گناهانى است که مرتکب شده ایم همانگونه که در روایات به آن اشاره شده است. در آغاز هر کارى کمى مکث کنید اگر آن کار گناه نیست انجام دهید و گرنه بدون معطلى ترک کنید.
11. ترک آرزوهاى طولانى: آرزوهاى طولانى و دست نیافتنى دنیوى چیزى جز حسرت و کدورت دل در پى ندارد.
12- حضور در مساجد و نماز جماعت و جمعه در این زمینه بسیار مفید و موثر است.
محیط دانشگاه تاثیرات منفی فراوانی برای دانشجویان مذهبی می تواند داشته باشد، ولی در صورتی که به صورت منفعل عمل نکنند و با قدرت عمل کنند، می توانند جزء ا فراد تاثیر گذار باشند و نه تاثیر پذیر صرف. البته چنین محیطی می تواند ارزیابی مثبتی هم داشته باشد زیرا حفظ ایمان و تقوا در چنین محیطی باعث قدرت معنوی و پایداری ایمانی بیشتر دانشجویان مومن می شود. در صورتی که برای ترک گناهان بکوشید و به این برنامه به صورت منظم عمل نمایید، تردیدی نداشته باشید که باعث تقویت معنویت و نورانیت شما خواهد شد.
اصولی که در برنامه ریزی باید رعایت شود:
1. واقع گرایى: سالک و رهرو، توان واقعى خود را مى سنجد، حال و روز خود را مى نگرد و بر اساس آن به تنظیم برنامه خودسازى مى پردازد. انسان ها داراى تفاوت هاى فردىِ روحى و جسمى و شرایط مختلف اند و هر یک باید براى خود برنامه اى برگزینند که سنگین و طاقت فرسا نباشد؛ بلکه پیوسته حال و نشاط ایشان در طول برنامه، محفوظ بماند و به عنوان یک دستورالعمل کلى، باید نشاط را پیوسته در خود نگه داشته و از اجبار و اکراه – به ویژه در مراحل ابتدایى – پرهیز کنند.
2. جذابیت: در برنامه ریزى باید به کیفیت، بیش از کمیت اهتمام ورزید؛ به عنوان مثال به جاى اینکه شخص تصمیم بگیرد هر صبحگاهان یک جزء قرآن بخواند، مى تواند آن را حتّى به یک صفحه تقلیل دهد. اما کوشش کند تلاوتش در جاى خلوت، با حال و توجّه کامل و تدبّر و ژرف اندیشى در معانى باشد. همچنین بکوشد نمازهایش را با حضور قلب و توجّه بخواند.
3. تدریج: از حداقل شروع کند؛ ولى در اندیشه افزون سازى تدریجى باشد براى مثال اگر از اول خواندن نماز شب سخت است، بنا داشته باشد که فقط یک رکعت «وتر» بخواند. پس از یک هفته دو رکعت «شفع» را هم اضافه کند و پس از مدتى کم کم هشت رکعت نافله شب را هم بخواند.
4. رعایت مراتب حال: در روند خودسازى، باید مرحله به مرحله پیش رفت. از اول نمى توان تمام مدارج کمال را یک مرتبه طى کرد. بهتر است انسان ابتدا از عمل به واجبات و رعایت شرایط و جزئیات آنها شروع کند و در کنار آنها به ترک محرمات بپردازد و همواره بر نیفتادن در دام هاى شیطان و هواى نفس، جدیت کند. پس از مدتى که سراسر وجودش تسلیم شد و ایمان در روح و جسم او نفوذ کرد، به انجام دادن مستحبات و ترک مکروهات بپردازد. از این مرحله به بعد، عنایات ربوبى، او را راهنمایى خواهد کرد: «و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا و ان اللَّه لمع المحسنین» عنکبوت (29)، آیه آخر. ؛ «و آنان که در راه ما به جان و مال جهد و کوشش کردند، به تحقیق آنان را به راه خویش هدایت مى کنیم و همیشه خدا، یار نکوکاران است».
5. عزم و استوارى: پس از تنظیم برنامه، با اراده قاطع، باید بر انجام دادن آنها ایستادگى کرد و نفس خود را از طفره رفتن و کسالت ورزیدن، با جدیت تمام باز داشت.
6. استعانت و توسّل: براى موفقیت در جهاد اکبر، باید از خداوند بزرگ، استمداد جست و به ائمه اطهارعلیهم السلام متوسل شد.
7. اسوه گزینى: افزایش معرفت و پیروى از الگوهاى راستین (ائمه اطهارعلیهم السلام و بزرگان اخلاق) همواره باید مدّ نظر باشد. براى آگاهى بیشتر ر.ک: ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ لقاء الله؛ اسرار الصّلوة؛ المراقبات.
8. مشارطه و…: سالک باید پیوسته از طریق ارکان سلوک؛ یعنى، مشارطه، مراقبه، محاسبه، با خداوند در ارتباط باشد. امام خمینى رحمه الله در این باره مى نویسد: «و از امورى که لازم است از براى مجاهد، مشارطه، مراقبه و محاسبه است.
«مشارطه» آن است که در اول روز مثلاً با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده خداوند – تبارک و تعالى – رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد. معلوم است یک روز خلاف نکردن، امرى است خیلى سهل [که ] انسان مى تواند به آسانى از عهده [آن ] بر آید. تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما، ببین چقدر سهل است. ممکن است شیطان و جنود آن ملعون، بر تو این امر را بزرگ نمایش دهند؛ ولى این از تلبیسات آن ملعون است او را از روى واقع و قلب لعن کن و اوهام باطله را از قلب بیرون کن و یک روز تجربه کن، آن وقت تصدیق خواهى کرد.
پس از این مشارطه، باید وارد «مراقبه» شوى و آن چنان است که در تمام مدت شرط، متوجه عمل به آن باشى و خود را ملزم بدانى به عمل کردن آن. اگر خداى نخواسته در دلت افتاد که امرى را مرتکب شوى که خلاف فرموده خدا است؛ بدان که این از شیطان و جنود او است که مى خواهند تو را از شرطى که کردى، باز دارند. به آنها لعنت کن و از شرّ آنها به خداوند پناه ببر و آن خیال باطل را از دل بیرون نما و به شیطان بگو که من یک امروز با خود شرط کردم که خلاف فرمان خداوند تعالى نکنم. ولىِّ نعمت من سال هاى دراز است که به من نعمت داده، صحّت و سلامت و امنیت مرحمت فرموده و مرحمت هایى کرده که اگر تا ابد خدمت او کنم، از عهده یکى از آنها بر نمى آیم. سزاوار نیست که یک شرط جزئى را وفا نکنم! امید است ان شاء اللَّه شیطان طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آید. این مراقبه با هیچ یک از کارهاى تو، از قبیل کسب و سفر و تحصیل و غیرها، منافات ندارد.
به همین حال باشى تا شب که موقع «محاسبه» است و آن عبارت است از اینکه حساب نفس را بکشى، در این شرطى که با خداى خود کردى که آیا به جا آورد[ى ]و با ولى نعمت خود در این معامله جزئى خیانت نکردى!؟ اگر درست وفا کردى، شکر خدا کن در این توفیق و بدان اینکه یک قدم پیش رفتى و مورد نظر الهى شدى و خداوند ان شاءاللَّه تو را راهنمایى مى کند در پیشرفت امور دنیا و آخرت و کار فردا آسان تر خواهد شد. چندى به این عمل مواظبت کن، امید است ملکه گردد از براى تو؛ به طورى که از براى تو کار خیلى سهل و آسان شود؛ بلکه آن وقت لذت مى برى از اطاعت فرمان خدا و از ترک معاصى در همین عالم. با اینکه اینجا عالم جزا نیست، لذت مى برى و جزاى الهى اثر مى کند و تو را مُلْتَذ (کامروا) مى نماید.
بدان که خداى – تبارک و تعالى – تکلیف شاق بر تو نکرده و چیزى که از عهده تو خارج است و در خور طاقت تو نیست، بر تو تحمیل نفرموده [است ]؛ لکن شیطان و لشکر او کار را بر تو مشکل جلوه مى دهند. و اگر خداى نخواسته در وقت محاسبه، دیدى سستى و فتورى شده در شرطى که کردى؛ از خداى تعالى معذرت بخواه و بنا بگذار که فردا مردانه به عملِ شرط قیام کنى. به این حال باشى تا خداى تعالى، ابواب توفیق و سعادت را بر روى تو باز کند و تو را به صراط مستقیم انسانیت برساند. خمینى، روح اللَّه، چهل حدیث، (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ چهاردهم، 1376)، صص 9 – 10. جهت آگهى بیشتر در باب خودسازى نگا: تهرانى، مجتبى، اخلاق الهى، (تهران: موسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر).
10- سخت کوشی و تحمل سختی ها: اگر طالب موفقیت هستیم باید بپذیریم که همه چیز با کار و کوشش سخت ، برد باری و مقاومت در مقابل دشواری ها بدست می آید. کسی با خوش گذرانی و راحت طلبی به جایی نرسیده که ما دومین آن باشیم .
امام رضا (ع) مى فرمایند: هر کس از خدا توفیق را مسئلت کند در حالى که کوشا و تلاش گر نیست خود را به استهزاء و شوخى گرفته است. و من سأل الله التوفیق و لم یجتهد فقد استهزاء بنفسه. بحار الانوار، ج 78،ص 356
در بحث دین داری و عبودیت حق تعالی نیز کوشش و صبر در مقابل نا همواری ها و ناملایمات زندگی، چه زندگی مادی و چه معنوی، از شرایط اصلی موفقیت محسوب می شود. قرآن کریم در مورد سختی نماز می فرماید : نماز خواندن ، جز برای خاشعین ، کار ساده و آسانی نیست و انها لکبیره الا علی الخاشعین. بقره ، 45
و در قیامت نیز به کسانی که صبورند، وعده بهشت بی حساب می دهد ان الله یوفی الصابرین اجرهم بغیر حساب. زمر، 10.
در مورد روزه، حج، جهاد ، خمس، ذکوه، امر به معروف و سایر وظایف شرعی و عبادی نیز وضعیت به همین منوال است . انجام تمامی اینگونه تکالیف نیاز به صبر و مقاومت فراوان دارد. نابرده رنج گنج میسر نمی شود. موفقیت در بدست آوردن گنج مقصود که در لقای الهی ، قرب به خداوند و اولیای او خلاصه می شود، کاری است که با عمل و تحمل دشواری های آن حاصل خواهد شد.
دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید
11- برنامه ، نظم ، تداوم: هدف خویش را در زندگی و رسیدن به قرب الهی مشخص نمایید و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید و بر آن برنامه پای بفشارید. نظم و برنامه ریزی از لوازم ضروری موفقیت در دین داری و یا هر کار دیگر است . امکان ندارد یک آدم بی انضباط و ولنگار در رسیدن به اهداف زندگی خود موفق باشد.
این برنامه که در حقیقت یک دستور العمل خود سازی و قرب الهی است باید از روى دقت، مطالعه و مشورت با متخصصین متعهد و علما ی دین باشد تا هم قابل عمل باشد و هم از افراط و تفریط به دور باشد. موفقیت در عمل و عبادت خدای در گرو تداوم در آن است . عبادت خداوند ، نوری است که به تدریج تمام وجود انسان را می گیرد و آدمی را سراسرنورانی می کند.
اگر روزی در برنامه های عبودی خود کوتاهى کردید بدانید، که به همان اندازه از توفیقات شما کاسته مى گردد، کوشایى و استقامت شرط توفیق است. على (ع) در روایتی فرموده است: من طلب شیئاً ناله او بعضه» هر کس طالب چیزى باشد و واقعاً بخواهد به آن برسد ، به تمام یا قسمتی از آن، حتما خواهد رسید. مطالب السئوول، ص37.
12- تامین اقتصادی : از نظر اسلام هم فقر مفرط مانع انجام وظایف بندگی است و هم ثروت فراوان. بهترین حالت برای ایجاد فراقت و تمرکز در بندگی خداوند، حالت توسط و تامین اقتصادی است. کسی که فقیر است دایم باید به فکر آب و نان خانواده خود باشد و همچنین کسی که مال و منال فراوان دارد ، همواره باید وقت و نیروی خود را در جهت سامان دادن و حفظ و حراست اموال خود به هدر بدهد ، این دو گروه معمولا در دین داری و عبودیت خداوند موفق نیستند.
قرآن کریم نسبت به ثروتمندی فراوان می فرماید: ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی . انسان همین که خود را ثروتمند و بی نیاز احساس کند ، سر به شورش و طغیان گری می گزارد سوره علق،آیه 6
و در روایت از رسول اکرم (ص) است که کاد الفقر ان یکون کفرا . نزدیک است که فقر آدم فقیر را به کفر بکشاند. کافی،ج2 ،ص307
در مقابل افرادی که از یک زندگی آبرو مند و ساده برخوردارند، فکری راحت و فرصتی مناسب برای بندگی خداوند و قرب به او در اختیار خواهند داشت و در این زمینه موفقیتشان بیشتر است.
13- رفق و مدارا : یکی از شرایط موفقیت در عبادت ، اقتصاد در آن و رفق و مدارا با خود است. حتی عبادت را نباید به خود تحمیل نمود، عبادت تحمیلی باعث زدگی انسان می شود و حال بندگی را زایل و خود عمل را بی ثمر می نماید.
در روایات اسلامی، تاکید فراوان شده است که در عبادت، میانه رو باشید و اقبال و ادبار قلب خویش را در نظر بگیرید. در حالتی که میل و اقبال دارید ، بیشتر عبادت کنید و در حالت بی حالی و ادبار، تنها به انجام واجبات اکتفا نمایید .
امیر مومنان حضرت علی(ع) فرمود: ان للقلوب اقبالا و ادبارا، فاذا اقبلت فاحملوها علی النوافل، و اذا ادبرت فاقتصروا بها علی الفرایض. بدرستی که قلب انسان را اقبال و ادباری است. پس چون در حال پذیرش بود، آنرا به انجام مستحبات و نوافل بدارید و هنگامی که در حالت روی گردانی بود، به انجام واجبات اکتفا نمایید. نهج البلاغه، حکمت 312
14- طلب توفیق از خداوند: دعا و درخواست مخصوصاً با تضرع ، حال ، اشک چشم و دل شکسته، علاوه بر آثار مادى و معنوى استجابت و موفقیت در رسیدن به اهداف، دل را بر انجام اوامر الهى رقیق و آماده مى سازد و آن را از کدورتها و تعلق و تشویش و اضطراب هاى ناشى از وسوسه هاى یأس آور شیطان و نفس اماره پالایش مى دهد.
در روایتى از امام جواد (ع) آمده که مؤمن نیاز به سه چیز دارد : توفیق الهی و کسی که از درون او را نصیحت کند و پذیرش نصیحت از کسی که او را نصیحت کرده. المؤمن یحتاج إلى توفیق من الله ، وواعظ من نفسه ، وقبول ممن ینصحه. میزان الحکمة، ج4 ص 3598.
علی ( علیه السلام ) فرموده است: همانگونه که جسم از سایه خود جدا نمی شود، همچنین دین و توفیق الهی از هم جدا شدنی نیستند. کما أن الجسم والظل لا یفترقان ، کذلک الدین والتوفیق لا یفترقان. و در روایت دیگری فرمود : حتی کوشش بدون توفیق از جانب خداوند، نافع نخواهد بود. لا ینفع اجتهاد بغیر توفیق. از امام باقر (ع) در باره معنای جمله لا حول ولا قوة إلا بالله سوال شد ، حضرت فرمود : معنایش این است که بدون کمک الهی، هرگز کسی را یارای اجتناب از هیچ گناهی نیست و بدون توفیق الهی نیز کسی را نیروی اطاعت نمی باشد. «معناه لاحول لنا عن معصیة الله إلا بعون الله ، ولا قوة لنا على طاعة الله إلا بتوفیق الله عزوجل» ( توحید صدوق، ص242).
بنابراین باید از راه توسل به ذات اقدس اله و واسطه قرار دادن ارواح پاک معصومین (ع) به درگاه او از خداوند طلب توفیق نمود. البته جدیت و کوشش خود انسان هم لازم است و باید از خوردن غذاهاى شبهه ناک پرهیز نموده و از مجالست با رفقایى که مقید به آداب و مقررات اسلامى نیستند دورى کرد تا به تدریج کارهاى خوب در انسان عادت و به صورت ملکه درآید و توفیق الهى شامل حال شود.
اى خداى پاک بى انباز و بار / دست گیر و جرم ما را درگذار
در ده ما را سخن هاى رقیق / تا تو را رحم آورد بر ما شفیق
هم دعا از تو اجابت هم زتو / ایمنى از تو مهابت هم زتو