۱۳۹۲/۰۴/۰۹
–
۴۱۶ بازدید
عقل موهبتی خدادادی است که درانسانها میزان ومقدار آن متفاوت و متغیر است . بطور مثال به پیامبر اسلام (ص) عقل کل و عقل کامل می گویند .
البته عقل قابل رشد و کمال می توان باشد آنهم از طریق کسب علوم ومعارف مفید و بکار گرفتن عقل در تمام مراحل و زوایای زندگی که چنین عقل به مرور زمان قابل رشد و بلوغ و تکامل خواهد بود .
چه بسا انسانهائی صاحب عقل و خرد بوده اند ولی از این موهبت الهی بدرستی و بطر صحیح استفاده نکرده اند که بمرور زمان دچار جمود و رکود و تعصب و تنزل شده اند به دره جهالت سقوط نموده اند .
عقل موهبتی خدادادی است که درانسانها میزان ومقدار آن متفاوت و متغیر است . بطور مثال به پیامبر اسلام (ص) عقل کل و عقل کامل می گویند .
البته عقل قابل رشد و کمال می توان باشد آنهم از طریق کسب علوم ومعارف مفید و بکار گرفتن عقل در تمام مراحل و زوایای زندگی که چنین عقل به مرور زمان قابل رشد و بلوغ و تکامل خواهد بود .
چه بسا انسانهائی صاحب عقل و خرد بوده اند ولی از این موهبت الهی بدرستی و بطر صحیح استفاده نکرده اند که بمرور زمان دچار جمود و رکود و تعصب و تنزل شده اند به دره جهالت سقوط نموده اند .
پس عقل بعنوان چراغ زندگی انسانها را از سر درگمی حیرانی و جهالت و نادانی نجات داده و به نعمتها و حکمتها الهی ودنیای آشنا ساخته و راههای سعادت و سلامت را بر روی انسان میگشاید .
انسانی که از عقل خود بخوبی بهره می گیرد ، به علوم ومعارفی هم نائل شود و چه بسا انوار الهی بر قلب و روح و جان او می تابد و عارف و عالم کامل خواهد شود و بعد از تلفیق و تزویج علوم و معارف الهی با عقل انسانی کم کم شیرینی و حلاوت حب و ولایت خداوند متعال و اولیاء خداوند در درون و عقل او چشیده می شود و سراسر وجودش را محبت الهی سایه می اندازد و خود را غرق در محبت و عنایت و لطف و رحمت پروردگار می بیند و به تعبیر واضح تر به نوعی عاشق و شیدا و دلباخته خالق و پروردگار خود می شود و چیزی نمی بیند مگر محبت خداوند ، لطف خداوند و عنایت و مرحمت خداوند .
عاشق حقیقی که به سر منزل مقصود می رسد و خود را در دریای بی انتهای وسیع رحمت پروردگار غوطه ور می بیند ، ابتدا از نعمت عقل به خوبی بهره می جوید و باب عقل که رسول باطنی است هیچگاه به روی خود نمی بندد و از این جهت الهی کمال بهره و استفاده و پیروی و اطاعت را می کند .
بدون تردید بر اساس روایات فراوان و تاکید علم و معرفت عشق مبدا و نشانه از آن از عقل آدمی سرچشمه می گیرد و سکوی پرش و پرواز دل و جان آدمی می باشد و انسان را به عاشق مبدل می سازد .
پس رابطه عقل و علم و عشق را می توان اینگونه در یک سطر ترسیم نمود که ابتدا انسان عامی و جاه لاست سپس عاقل و بالغ می گردد سپس با بهره گیری از علوم و کسب معارف عالم ودانشمند می شود بعد عارف کامل و بعد از آن عاشق حقیقی که نهایت کمال و آرزو انسانها آزاده وصاحب کمال می باشد که در طول تاریخ بشریت انبیاء و اولیاء به این مقام نائل شده اند و گل سر سبد این عاشقان حضرت ابا عبد الحسین در ظهر عاشورا عشق خود را به مرحله ظهور و بروز رسانیدند.
ماخذ:
1- اصول کافی، مرحوم کلینی (ره) باب عقل.
2- میزان الحکمه، محمدی ری شهری .
3- عرفان اسلامی، حجت الاسلام شیح حسین انصاریان .
4- قلب سلیم، شهید دستغیب.
5- در محضر استاد (علامه طباطبائی ) .
6- در محضر استاد،علامه حسن زاده آملی ،محسن غرویان .
7- عرفان اسلامی، شهید مطهری .
8- رابطه عقل و عرفان ،استاد حسن زاده آملی .
البته عقل قابل رشد و کمال می توان باشد آنهم از طریق کسب علوم ومعارف مفید و بکار گرفتن عقل در تمام مراحل و زوایای زندگی که چنین عقل به مرور زمان قابل رشد و بلوغ و تکامل خواهد بود .
چه بسا انسانهائی صاحب عقل و خرد بوده اند ولی از این موهبت الهی بدرستی و بطر صحیح استفاده نکرده اند که بمرور زمان دچار جمود و رکود و تعصب و تنزل شده اند به دره جهالت سقوط نموده اند .
پس عقل بعنوان چراغ زندگی انسانها را از سر درگمی حیرانی و جهالت و نادانی نجات داده و به نعمتها و حکمتها الهی ودنیای آشنا ساخته و راههای سعادت و سلامت را بر روی انسان میگشاید .
انسانی که از عقل خود بخوبی بهره می گیرد ، به علوم ومعارفی هم نائل شود و چه بسا انوار الهی بر قلب و روح و جان او می تابد و عارف و عالم کامل خواهد شود و بعد از تلفیق و تزویج علوم و معارف الهی با عقل انسانی کم کم شیرینی و حلاوت حب و ولایت خداوند متعال و اولیاء خداوند در درون و عقل او چشیده می شود و سراسر وجودش را محبت الهی سایه می اندازد و خود را غرق در محبت و عنایت و لطف و رحمت پروردگار می بیند و به تعبیر واضح تر به نوعی عاشق و شیدا و دلباخته خالق و پروردگار خود می شود و چیزی نمی بیند مگر محبت خداوند ، لطف خداوند و عنایت و مرحمت خداوند .
عاشق حقیقی که به سر منزل مقصود می رسد و خود را در دریای بی انتهای وسیع رحمت پروردگار غوطه ور می بیند ، ابتدا از نعمت عقل به خوبی بهره می جوید و باب عقل که رسول باطنی است هیچگاه به روی خود نمی بندد و از این جهت الهی کمال بهره و استفاده و پیروی و اطاعت را می کند .
بدون تردید بر اساس روایات فراوان و تاکید علم و معرفت عشق مبدا و نشانه از آن از عقل آدمی سرچشمه می گیرد و سکوی پرش و پرواز دل و جان آدمی می باشد و انسان را به عاشق مبدل می سازد .
پس رابطه عقل و علم و عشق را می توان اینگونه در یک سطر ترسیم نمود که ابتدا انسان عامی و جاه لاست سپس عاقل و بالغ می گردد سپس با بهره گیری از علوم و کسب معارف عالم ودانشمند می شود بعد عارف کامل و بعد از آن عاشق حقیقی که نهایت کمال و آرزو انسانها آزاده وصاحب کمال می باشد که در طول تاریخ بشریت انبیاء و اولیاء به این مقام نائل شده اند و گل سر سبد این عاشقان حضرت ابا عبد الحسین در ظهر عاشورا عشق خود را به مرحله ظهور و بروز رسانیدند.
ماخذ:
1- اصول کافی، مرحوم کلینی (ره) باب عقل.
2- میزان الحکمه، محمدی ری شهری .
3- عرفان اسلامی، حجت الاسلام شیح حسین انصاریان .
4- قلب سلیم، شهید دستغیب.
5- در محضر استاد (علامه طباطبائی ) .
6- در محضر استاد،علامه حسن زاده آملی ،محسن غرویان .
7- عرفان اسلامی، شهید مطهری .
8- رابطه عقل و عرفان ،استاد حسن زاده آملی .