۱۳۹۲/۰۲/۱۰
–
۶۷۳ بازدید
براى اثبات عصمت حضرت زهرا(علیها السلام) چه ادله ای دارید؟
سلام و درود خدا بر سرور زنان جهان که تاریخ، گواه زندگىِ سرشار از معنویّت او است و آیه تطهیر نشان عصمت او. براى اثبات عصمت حضرت زهرا(علیها السلام) ادله گوناگونى به کار مى آیند که در اینجا برخى از آنها را مورد بررسى قرار مى دهیم ش1- آیه تطهیربخشى از آیه 33 سوره احزاب که به آیه تطهیر شهرت یافته، همواره کانون توجه اندیشمندان شیعه و سنى بوده و بحث هاى گوناگونى برانگیخته است.
سلام و درود خدا بر سرور زنان جهان که تاریخ، گواه زندگىِ سرشار از معنویّت او است و آیه تطهیر نشان عصمت او. براى اثبات عصمت حضرت زهرا(علیها السلام) ادله گوناگونى به کار مى آیند که در اینجا برخى از آنها را مورد بررسى قرار مى دهیم
ش1- آیه تطهیر
بخشى از آیه 33 سوره احزاب که به آیه تطهیر شهرت یافته، همواره کانون توجه اندیشمندان شیعه و سنى بوده و بحث هاى گوناگونى برانگیخته است. همگان بر این باورند که این آیه فضیلت والایى را براى اهل بیت به اثبات مى رساند و اندیشمندان شیعه، این فضیلت را برابر با عصمت مى دانند. بر اساس این آیه، اراده تخلّف ناپذیر خداوند بر این تعلّق گرفته است که هرگونه پلیدى را از اهل بیت بزداید و آنان را به طور کامل پاک و پاکیزه گرداند. چنین برداشتى از آیه با بررسى واژه هاى به کار رفته در آن، همچون اراده، رجس، اذهاب و تطهیر تأیید مى گردد و جاى تردیدى براى حق جویان باقى نمى گذارد. جاى آن نیست که در این نوشتار کوتاه، به تفصیل درباره چگونگى دلالت آیه بر عصمت اهل بیت سخن برانیم و عمق واژه هاى به کار رفته در آن را بکاویم. از این رو، به بیان روایتى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که در کتب اهل سنّت نقل گردیده است، بسنده مى کنیم. بر اساس این روایت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پس از قرائت آیه تطهیر فرمودند
(فأنا و اهل بیتى مطهرون من الذنوب)(161) «پس من و اهل بیتم از گناه پیراسته ایم».بى تردید، فاطمه زهرا(علیها السلام) جزو اهل بیت پیامبر است و اگر در بیان فضیلت او دلیل دیگرى نمى داشتیم، همین آیه کافى بود که او را در صدر زنان عالَم بنشاند. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) با شیوه هایى به یادماندنى، اهل بیت را به همگان معرفى نموده و راهِ هرگونه توجیهى را بسته است. بر اساس روایات فراوانى که به حدیث کساء شهرت یافته اند، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پارچه اى را بر روى خود و على و فاطمه و فرزندانشان، حسن و حسین انداخته، جمله (اللهم هؤلاء اهل بیتى) را براى آیندگان به یادگار گذاشتند و در پاسخ به ام سلمه – که یکى از شایسته ترین همسران پیامبر بود و پیوستن به اصحاب کساء را درخواست مى نمود – فرمودند
«رحمت خدا بر تو باد. تو همواره به راه خیر و رستگارى بوده اى و چقدر من از تو راضى ام! لیکن این فضیلت ویژه من و این چند نفر است»(162)م
پیامبر گرامى براى آنکه وظیفه خویش را در تبیین آیات الهى به گونه شایسته اى بجاى آورند، به این مقدار نیز بسنده نکرده، با به کارگیرى شیوه اى فراموش نشدنى و در مدت زمانى نسبتاً طولانى، آن هم به صورت هر روزه، به معرفى اهل بیت پرداختند. در روایتى از ابن عباس در این باره آمده است
«رسول خدا تا نُه ماه، روزى پنج مرتبه، هنگام فرارسیدن وقت نماز به در خانه على بن ابى طالب مى آمدند و مى فرمودند درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهل بیت باد. خداوند اراده نموده تا هرگونه پلیدى را از شما اهل بیت دور گرداند و به طور کامل و شایسته پاکتان سازد. وقت نماز است، آماده شوید. رحمت خدا بر شما باد»(163)م
ش2- روایات مربوط به عصمت اهل بیت(علیهم السلام)م
علاوه بر آیه تطهیر، روایاتى که شیعه و سنى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) گزارش نموده اند، فضایلى براى اهل بیت برمى شمرد که جز با عصمت آنان سازگار نیست، چنانکه در حدیث معروف ثقلین آمده است(164)م
(انّى تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى، ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابداً، لن یفترقا حتّى یردا علىّ الحوض)(165) «من در میان شما دو چیز گران بها باقى مى گذارم: کتاب خدا و عترتم. تا وقتى که به آن دو تمسک کنید، گمراه نخواهید شد. هیچگاه این دو از یکدیگر جدا نمى شوند، تا آنگاه که بر سر حوض (کوثر) بر من وارد گردند»م
اگر اهل بیت پیامبر معصوم از گناه و خطا نبودند، پیروى از آنان همواره موجب هدایت نمى گردید و جدایى ناپذیرى آنان از قرآن، معناى روشنى نمى یافت
ش3- روایات مخصوص به عصمت حضرت زهرا(علیها السلام)م
در اینجا نیز از روایات فراوانى مى توان بهره برد، اما تنها به یکى از آنها که محدّثین شیعه و سنّى روایت نموده اند، بسنده مى کنیم
(ان الله – تبارک و تعالى – یغضب لغضب فاطمة و یرضى لرضاها)(166) «همانا خداوند – تبارک و تعالى – با غضب فاطمه غضبناک و با رضایت او خشنود مى شود»م
نکته درخور توجه در این روایت آن است که رضایت و نارضایتى فاطمه زهرا(علیها السلام) محور خشنودى و ناخشنودى خداوند خوانده شده است. و این حقیقت، جز عصمت همه جانبه آن حضرت، تفسیر دیگرى برنمى تابد. خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمى گردد و هیچگاه به گناه و سرپیچى از فرمانش رضایت نمى دهد. اگر حضرت زهرا(علیها السلام) به گناه دست مى زد و یا حتّى فکر انجام آن را در سر مى پروراند، به چیزى خشنود گردیده بود که خدا از آن خشنود نیست، در حالى که در این روایت، رضایت الهى پیوندى ناگسستنى با خشنودى فاطمه(علیها السلام) یافته است
اعتراف ضمنى یکى از دانشمندان اهل سنت را پایان بخش این قسمت مى سازیم. آلوسى – یکى از پرآوازه ترین مفسران اهل سنت – در تفسیر آیه 42 سوره آل عمران، از یکسو حضرت مریم(علیها السلام) را معصوم از گناه شمرده، از تمامى پلیدى هاى حسّى، معنوى و قلبى پاک مى داند و از سوى دیگر، بر دیدگاه کسانى که وى را سرور تمامى زنان جهان، از آغاز تا انجام مى شمارند، مى تازد و با اقامه شواهد گوناگونى چنین نتیجه مى گیرد که این ویژگى شایسته فاطمه زهرا(علیها السلام) است.(167) پرواضح است که جمع میان این دو سخن، جز با پذیرش عصمت حضرت زهرا(علیها السلام) سازگار نیست
[کامل از کد29251]الف) بر اساس آیة مباهله، علی (ع) به منزلة جان رسول خداست: «أنفسنا و أنفسکم» آل عمران/61 قهراً چنین کسی، سنخیت روحی با آن حضرت خواهد داشت. افزون بر این، ملازمت و همراهی آن حضرت با پیغمبر اکرم (ص) در غار حرا (نهج البلاغه، خطبه 192، بند 120)، که خلوت گاه مخصوص آن حضرت برای عبادت بود، حکایت از همین مطلب می کند. ب) فاطمة زهرا (علیها السلام) کفو و هم شأن جان رسول خدا (ص)، یعنی امیر المؤمنین (ع) است: «لَولا أَن اَلله تعالی خَلق أَمیر المؤمنین لَم یکن لِفاطمة کَفْو عَلی وجْه الأرض، آدم و من دونه». (بحار43/107) کفو بودنی که در این روایت آمده، مطلق است و شامل همة شئون علمی، معنوی و روحانی می شود و فقط مختصّات امامت از آن خارج است. اطلاق کفو بودن، اقتضا می کند زهرا (ع) نیز همانند علی (ع) سنخیت روحی با رسول خدا (ص) داشته باشد. ج) امام حسن و امام حسین (ع) نیز بر اساس ادلّه نقلی و عقلی در مشترکات امامت، مانند امیر المؤمنین (ع) هستند و در این جهت فرقی با آن حضرت ندارند؛ زیرا به فرمودة عالم آل محمّد، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در جامع مرو: امامت، منزلت انبیاء، ارثیّة اوصیا، خلافت الهی، جانشینی رسول اکرم (ص) و جایگاه امیرالمؤمنین (ع) است …[از این رو] امام، یگانة دوران است که کسی با او هم افق نیست، هیچ عالمی معادل او نیست، جانشین، همانند و نمونه ای ندارد.(اصول کافی1/200) شاهد دیگری بر این مطلب، گفتار علی (ع) است که می فرماید: روزی یک بار و شبی یک بار بر پیغمبر اکرم (ص) وارد می شدم و گاهی نیز او بر من وارد می شد. آن گاه که من بر او وارد می شدم همسرانش را از اطاق بیرون می کرد به گونه ای که جز من و او کسی در اطاق نبود. امّا وقتی که او به خانه من می آمد، فاطمه و فرزندانم را بیرون نمی کرد وقتی از او پرسش می کردم، جوابم را می داد و آنگاه که سئوالاتم تمام می شد او شروع می کرد… .(همان/64) این که می فرماید: وقتی به خانه ما می آمد فاطمه و فرزندانم را بیرون نمی کرد، نشان سنخیت روحی اعضای خانواده با علی (ع) است. بدین ترتیب، آن دو سرور جوانان بهشت نیز سنخیت روحی با جدّ بزرگوار خود(ص) داشتند. با توجه به آنچه که راجع به حسنین(ع) گفتیم، سایر ائمه(ع) نیز از این سنخیت بر خور دارند. بنابراین، آنان نیز مصداق آیه تطهیر خواهند بود. بدین ترتیب ادعای شیعه که تمام امامان(ع) را جزو اهل بیت می داند، اثبات می شود. امام حسین(ع) از پدرش نقل کرده است که فرمود: بر رسول خدا(ص) وارد شدم در حالی که در خانة امّ سلمه بود و آیه تطهیر بر او نازل شده بود. رسول خدا (ص) به من فرمود: یا علی! این آیه دربارة تو و نوه هایم (حسن و حسین) و امامان بعد از تو است. گفتم: یا رسول الله امامان بعد از تو چند نفر هستند! فرمود یا علی! اوّل آنها تو هستی، سپس فرزندانت حسن و حسین و بعد از حسین فرزندش علی و … اسامی دوازده امام به همین ترتیب بر ساق عرش نوشته شده است. از خدای سبحان پرسیدم این افراد چه کسانی هستند؟ فرمود: ای محمد! اینها امامان بعد از تو هستند که مطهّر و معصومند و دشمنانشان ملعون هستند. آیة الله جوادی آملی،تجلّی ولایت در آیة تطهیر
—————–
ش161- الدرالمنثور، ج 5، ص 199
ش162. بحارالانوار، ج 10، ص 141، همچنین ر.ک: الدر المنثور، ج 5، ص 198
ش163. الدر المنثور، ج 5، ص 199
ش164. علاوه بر حدیث ثقلین، احادیث معروفى همچون حدیث سفینه (مثل اهل بیتى مثل سفینة نوح) و حدیث امان (اهل بیتى امان لامتى) نیز به روشنى بر مقصود دلالت مى کنند. براى آگاهى از منابع این دو روایت و چگونگى دلالت آن ها بر عصمت اهل بیت، ر.ک: پژوهشى در عصمت معصومان، ص 328ـ325
ش165. برخى از منابع اهل سنت که با عبارت کم و بیش متفاوت این حدیث را نقل نموده اند، عبارتند از
مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 366; سنن بیهقى، ج 2، ص 148; کنز العمال، ج 1، ص 189ـ185; المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 118; خصائص امیرالمؤمنین، ص 21; تاریخ بغداد، ج 8، ص 442; صحیح مسلم، ج 5، ص 26 (کتاب فضائل الصحابة); الدر المنثور، ج 6، ص 7 (ذیل آیه مودّت) و سنن ترمذى، ج 5، ص 662 (کتاب المناقب)م
ش166. کنزالعمال، ج 12، ص 111. همچنین، ر.ک: المستدرک، ج 3، ص 167; الصواعق المحرقه، ص 175; مجمع الزوائد، ج 9، ص 203; ذخایر العقبى، ص 39; الاصابة، ج 4، ص 378; اسد الغابة، ج 6، ص 224 و میزان الاعتدال، ج 3، ص 206
ش167. روح المعانى، ج 3، ص 138ـ137
برگزیده از کتاب عصمت نوشته آیت الله شیخ جعفر سبحانی
http://www.al-shia.com/html/far/books/hadith/esmat/17.htm
سلام و درود خدا بر سرور زنان جهان که تاریخ، گواه زندگىِ سرشار از معنویّت او است و آیه تطهیر نشان عصمت او. براى اثبات عصمت حضرت زهرا(علیها السلام) ادله گوناگونى به کار مى آیند که در اینجا برخى از آنها را مورد بررسى قرار مى دهیم
ش1- آیه تطهیر
بخشى از آیه 33 سوره احزاب که به آیه تطهیر شهرت یافته، همواره کانون توجه اندیشمندان شیعه و سنى بوده و بحث هاى گوناگونى برانگیخته است. همگان بر این باورند که این آیه فضیلت والایى را براى اهل بیت به اثبات مى رساند و اندیشمندان شیعه، این فضیلت را برابر با عصمت مى دانند. بر اساس این آیه، اراده تخلّف ناپذیر خداوند بر این تعلّق گرفته است که هرگونه پلیدى را از اهل بیت بزداید و آنان را به طور کامل پاک و پاکیزه گرداند. چنین برداشتى از آیه با بررسى واژه هاى به کار رفته در آن، همچون اراده، رجس، اذهاب و تطهیر تأیید مى گردد و جاى تردیدى براى حق جویان باقى نمى گذارد. جاى آن نیست که در این نوشتار کوتاه، به تفصیل درباره چگونگى دلالت آیه بر عصمت اهل بیت سخن برانیم و عمق واژه هاى به کار رفته در آن را بکاویم. از این رو، به بیان روایتى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که در کتب اهل سنّت نقل گردیده است، بسنده مى کنیم. بر اساس این روایت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پس از قرائت آیه تطهیر فرمودند
(فأنا و اهل بیتى مطهرون من الذنوب)(161) «پس من و اهل بیتم از گناه پیراسته ایم».بى تردید، فاطمه زهرا(علیها السلام) جزو اهل بیت پیامبر است و اگر در بیان فضیلت او دلیل دیگرى نمى داشتیم، همین آیه کافى بود که او را در صدر زنان عالَم بنشاند. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) با شیوه هایى به یادماندنى، اهل بیت را به همگان معرفى نموده و راهِ هرگونه توجیهى را بسته است. بر اساس روایات فراوانى که به حدیث کساء شهرت یافته اند، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پارچه اى را بر روى خود و على و فاطمه و فرزندانشان، حسن و حسین انداخته، جمله (اللهم هؤلاء اهل بیتى) را براى آیندگان به یادگار گذاشتند و در پاسخ به ام سلمه – که یکى از شایسته ترین همسران پیامبر بود و پیوستن به اصحاب کساء را درخواست مى نمود – فرمودند
«رحمت خدا بر تو باد. تو همواره به راه خیر و رستگارى بوده اى و چقدر من از تو راضى ام! لیکن این فضیلت ویژه من و این چند نفر است»(162)م
پیامبر گرامى براى آنکه وظیفه خویش را در تبیین آیات الهى به گونه شایسته اى بجاى آورند، به این مقدار نیز بسنده نکرده، با به کارگیرى شیوه اى فراموش نشدنى و در مدت زمانى نسبتاً طولانى، آن هم به صورت هر روزه، به معرفى اهل بیت پرداختند. در روایتى از ابن عباس در این باره آمده است
«رسول خدا تا نُه ماه، روزى پنج مرتبه، هنگام فرارسیدن وقت نماز به در خانه على بن ابى طالب مى آمدند و مى فرمودند درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهل بیت باد. خداوند اراده نموده تا هرگونه پلیدى را از شما اهل بیت دور گرداند و به طور کامل و شایسته پاکتان سازد. وقت نماز است، آماده شوید. رحمت خدا بر شما باد»(163)م
ش2- روایات مربوط به عصمت اهل بیت(علیهم السلام)م
علاوه بر آیه تطهیر، روایاتى که شیعه و سنى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) گزارش نموده اند، فضایلى براى اهل بیت برمى شمرد که جز با عصمت آنان سازگار نیست، چنانکه در حدیث معروف ثقلین آمده است(164)م
(انّى تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى، ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابداً، لن یفترقا حتّى یردا علىّ الحوض)(165) «من در میان شما دو چیز گران بها باقى مى گذارم: کتاب خدا و عترتم. تا وقتى که به آن دو تمسک کنید، گمراه نخواهید شد. هیچگاه این دو از یکدیگر جدا نمى شوند، تا آنگاه که بر سر حوض (کوثر) بر من وارد گردند»م
اگر اهل بیت پیامبر معصوم از گناه و خطا نبودند، پیروى از آنان همواره موجب هدایت نمى گردید و جدایى ناپذیرى آنان از قرآن، معناى روشنى نمى یافت
ش3- روایات مخصوص به عصمت حضرت زهرا(علیها السلام)م
در اینجا نیز از روایات فراوانى مى توان بهره برد، اما تنها به یکى از آنها که محدّثین شیعه و سنّى روایت نموده اند، بسنده مى کنیم
(ان الله – تبارک و تعالى – یغضب لغضب فاطمة و یرضى لرضاها)(166) «همانا خداوند – تبارک و تعالى – با غضب فاطمه غضبناک و با رضایت او خشنود مى شود»م
نکته درخور توجه در این روایت آن است که رضایت و نارضایتى فاطمه زهرا(علیها السلام) محور خشنودى و ناخشنودى خداوند خوانده شده است. و این حقیقت، جز عصمت همه جانبه آن حضرت، تفسیر دیگرى برنمى تابد. خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمى گردد و هیچگاه به گناه و سرپیچى از فرمانش رضایت نمى دهد. اگر حضرت زهرا(علیها السلام) به گناه دست مى زد و یا حتّى فکر انجام آن را در سر مى پروراند، به چیزى خشنود گردیده بود که خدا از آن خشنود نیست، در حالى که در این روایت، رضایت الهى پیوندى ناگسستنى با خشنودى فاطمه(علیها السلام) یافته است
اعتراف ضمنى یکى از دانشمندان اهل سنت را پایان بخش این قسمت مى سازیم. آلوسى – یکى از پرآوازه ترین مفسران اهل سنت – در تفسیر آیه 42 سوره آل عمران، از یکسو حضرت مریم(علیها السلام) را معصوم از گناه شمرده، از تمامى پلیدى هاى حسّى، معنوى و قلبى پاک مى داند و از سوى دیگر، بر دیدگاه کسانى که وى را سرور تمامى زنان جهان، از آغاز تا انجام مى شمارند، مى تازد و با اقامه شواهد گوناگونى چنین نتیجه مى گیرد که این ویژگى شایسته فاطمه زهرا(علیها السلام) است.(167) پرواضح است که جمع میان این دو سخن، جز با پذیرش عصمت حضرت زهرا(علیها السلام) سازگار نیست
[کامل از کد29251]الف) بر اساس آیة مباهله، علی (ع) به منزلة جان رسول خداست: «أنفسنا و أنفسکم» آل عمران/61 قهراً چنین کسی، سنخیت روحی با آن حضرت خواهد داشت. افزون بر این، ملازمت و همراهی آن حضرت با پیغمبر اکرم (ص) در غار حرا (نهج البلاغه، خطبه 192، بند 120)، که خلوت گاه مخصوص آن حضرت برای عبادت بود، حکایت از همین مطلب می کند. ب) فاطمة زهرا (علیها السلام) کفو و هم شأن جان رسول خدا (ص)، یعنی امیر المؤمنین (ع) است: «لَولا أَن اَلله تعالی خَلق أَمیر المؤمنین لَم یکن لِفاطمة کَفْو عَلی وجْه الأرض، آدم و من دونه». (بحار43/107) کفو بودنی که در این روایت آمده، مطلق است و شامل همة شئون علمی، معنوی و روحانی می شود و فقط مختصّات امامت از آن خارج است. اطلاق کفو بودن، اقتضا می کند زهرا (ع) نیز همانند علی (ع) سنخیت روحی با رسول خدا (ص) داشته باشد. ج) امام حسن و امام حسین (ع) نیز بر اساس ادلّه نقلی و عقلی در مشترکات امامت، مانند امیر المؤمنین (ع) هستند و در این جهت فرقی با آن حضرت ندارند؛ زیرا به فرمودة عالم آل محمّد، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در جامع مرو: امامت، منزلت انبیاء، ارثیّة اوصیا، خلافت الهی، جانشینی رسول اکرم (ص) و جایگاه امیرالمؤمنین (ع) است …[از این رو] امام، یگانة دوران است که کسی با او هم افق نیست، هیچ عالمی معادل او نیست، جانشین، همانند و نمونه ای ندارد.(اصول کافی1/200) شاهد دیگری بر این مطلب، گفتار علی (ع) است که می فرماید: روزی یک بار و شبی یک بار بر پیغمبر اکرم (ص) وارد می شدم و گاهی نیز او بر من وارد می شد. آن گاه که من بر او وارد می شدم همسرانش را از اطاق بیرون می کرد به گونه ای که جز من و او کسی در اطاق نبود. امّا وقتی که او به خانه من می آمد، فاطمه و فرزندانم را بیرون نمی کرد وقتی از او پرسش می کردم، جوابم را می داد و آنگاه که سئوالاتم تمام می شد او شروع می کرد… .(همان/64) این که می فرماید: وقتی به خانه ما می آمد فاطمه و فرزندانم را بیرون نمی کرد، نشان سنخیت روحی اعضای خانواده با علی (ع) است. بدین ترتیب، آن دو سرور جوانان بهشت نیز سنخیت روحی با جدّ بزرگوار خود(ص) داشتند. با توجه به آنچه که راجع به حسنین(ع) گفتیم، سایر ائمه(ع) نیز از این سنخیت بر خور دارند. بنابراین، آنان نیز مصداق آیه تطهیر خواهند بود. بدین ترتیب ادعای شیعه که تمام امامان(ع) را جزو اهل بیت می داند، اثبات می شود. امام حسین(ع) از پدرش نقل کرده است که فرمود: بر رسول خدا(ص) وارد شدم در حالی که در خانة امّ سلمه بود و آیه تطهیر بر او نازل شده بود. رسول خدا (ص) به من فرمود: یا علی! این آیه دربارة تو و نوه هایم (حسن و حسین) و امامان بعد از تو است. گفتم: یا رسول الله امامان بعد از تو چند نفر هستند! فرمود یا علی! اوّل آنها تو هستی، سپس فرزندانت حسن و حسین و بعد از حسین فرزندش علی و … اسامی دوازده امام به همین ترتیب بر ساق عرش نوشته شده است. از خدای سبحان پرسیدم این افراد چه کسانی هستند؟ فرمود: ای محمد! اینها امامان بعد از تو هستند که مطهّر و معصومند و دشمنانشان ملعون هستند. آیة الله جوادی آملی،تجلّی ولایت در آیة تطهیر
—————–
ش161- الدرالمنثور، ج 5، ص 199
ش162. بحارالانوار، ج 10، ص 141، همچنین ر.ک: الدر المنثور، ج 5، ص 198
ش163. الدر المنثور، ج 5، ص 199
ش164. علاوه بر حدیث ثقلین، احادیث معروفى همچون حدیث سفینه (مثل اهل بیتى مثل سفینة نوح) و حدیث امان (اهل بیتى امان لامتى) نیز به روشنى بر مقصود دلالت مى کنند. براى آگاهى از منابع این دو روایت و چگونگى دلالت آن ها بر عصمت اهل بیت، ر.ک: پژوهشى در عصمت معصومان، ص 328ـ325
ش165. برخى از منابع اهل سنت که با عبارت کم و بیش متفاوت این حدیث را نقل نموده اند، عبارتند از
مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 366; سنن بیهقى، ج 2، ص 148; کنز العمال، ج 1، ص 189ـ185; المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 118; خصائص امیرالمؤمنین، ص 21; تاریخ بغداد، ج 8، ص 442; صحیح مسلم، ج 5، ص 26 (کتاب فضائل الصحابة); الدر المنثور، ج 6، ص 7 (ذیل آیه مودّت) و سنن ترمذى، ج 5، ص 662 (کتاب المناقب)م
ش166. کنزالعمال، ج 12، ص 111. همچنین، ر.ک: المستدرک، ج 3، ص 167; الصواعق المحرقه، ص 175; مجمع الزوائد، ج 9، ص 203; ذخایر العقبى، ص 39; الاصابة، ج 4، ص 378; اسد الغابة، ج 6، ص 224 و میزان الاعتدال، ج 3، ص 206
ش167. روح المعانى، ج 3، ص 138ـ137
برگزیده از کتاب عصمت نوشته آیت الله شیخ جعفر سبحانی
http://www.al-shia.com/html/far/books/hadith/esmat/17.htm