خانه » همه » مذهبی » عفو بخشش

عفو بخشش


عفو بخشش

۱۳۹۲/۰۵/۰۵


۱۴۲۱ بازدید

با عرض سلام
قبلا سوالی درباره بخشش دیگران کرده بودم که توضیح کاملی داده بودید و ممنونم
اما بیشتر به موضوع بخشش در دنیا پرداخته شده بود.
در آخرت چگونه ببخشیم؟آیا بهتر است هر کسی که به ما بدی کرده در آخرت ببخشیم؟
چون خیلی ها در این دنیا از بدی خود به ما پشیمان نیستند بلکه اگر فرصت داشته باشند بیشتر هم بدی میکنند، آیا این افراد را هم باید در آخرت بخشید؟
یا اینکه برخی چنان بدی هایی کرده اند که تاثیرات شدیدی بر زندگی ما گذاشته، درباره بخشش این افراد در آخرت چه کنیم؟
در کل بخشش در آخرت چه سودی دارد؟ آیا همیشه سود بخشیدن بیشتر از نبخشیدن است؟
با تشکر از زحمات شما


دوست عزیز ! آنچه که درمورد عفو وگذشت از دیگران از ائمه هدی علیهم السلام نقل شده مربوط به همین دنیا است ،البته   کسی که ملکه بخشش وگذشت را در خود پروانده باشد ، درسرای آخرت نیز خواهد بخشید وتحمل دیدن عذاب را برای کسی ندارد ، وهمین ملکه«عفو » است که دروجود او پیدا می شود. در ضمن ، بخشش وگذشت حق خودت از دیگران ، موجب خشنودی خدا نیز خواهد شد .
در صحنه زندگی اجتماعی بشر، کمتر کسی را می توان یافت که از عیب پاک بوده و از لغزش مصون باشد. اگر هم چنین افرادی پیدا شوند، بسیار نادرند؛ زیرا انسان همواره گرفتار کشمکش غرایز حیوانی و تمایلات عالی انسانی خویش است و هر کاری هم که از او سر می زند، فرایند نزاع این دو نیروست. پس به طور طبیعی، نمی توان انتظار داشت همه کارهای یک فرد درست و پسندیده باشد. هر کس به مقتضای حال خود کم و بیش لغزش هایی دارد. زیان ناشی از این لغزشها، همیشه منحصر به خود انسان نمی شود، بلکه در مواردی گریبان دیگران را نیز می گیرد و موجودیّت و منافع آنان را به خطر می اندازد.   به نظر شما با این گونه لغزشها که گهگاه از این و آن سر می زند چه باید کرد؟
اگر قرار باشد همه خطاکاران با هر وضعیّتی که دارند مجازات شوند و هر کس بخواهد آزار و اذیّت دیگری را تلافی کند و دیر یا زود از او انتقام بگیرد، چه پیش خواهد آمد و صحنه زندگی بشر را چه جهنّم سوزانی از خشم، کینه و نفرت فرا خواهد گرفت؟ اینجاست که سخن از مکارم اخلاقی و فضایل عالی انسانی به میان می آید و ارزش والای آنها مشخص می شود. عفو و گذشت یکی از این مکارم والا و بلکه به قول امام علی ـ علیه السلام ـ تاجی زینت بخش بر سر همه آنهاست: «العفوُ تاجُ المکارِمِ»[1] گذشت زینت بزرگواریهاست.
این خوی پسندیده، پرتوی از مسرّت واقعی و موجی از عواطف و احساسات انسان دوستانه را در دلها ایجاد می کند. کینه ها و دشمنی ها را از آن می زداید و موجب می شود که خصم دست از خصومت برداشته و طرح دوستی و محبّت بریزد.
 
جایگاه عفو در اسلام
بررسی منابع اسلامی نشان می دهد که «گذشت» یکی از اصول اساسی در برخورد با لغزش افراد است. قرآن کریم، حتی در همان آیاتی که کیفر و مجازات را برای مجرمان و گناهکاران تشریع میکند و مؤمنان را از خطر و زیان آنان برحذر می دارد، گذشت و چشم پوشی از خطایشان را نیز به عنوان یک ارزش برتر مطرح می سازد. به عنوان مثال، در آیه ای پس از بیان چگونگی حکم قصاص می فرماید:
«فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ اَخیهِ شَیءُ، فَاتّباعٌ بِالْمَعروفِ وَ اَداءٌ اِلَیهِ بِاِحسانٍ…»[2] پس اگر کسی از سوی برادر (دینی) خود مورد عفو قرار گیرد (و از قصاص او صرف نظر شود) باید از راه پسندیده پیروی کند و (دیه را) با نیکی به عفوکننده بپردازد.
نکته جالبی که از تعبیر «مِن اَخیهِ» در آیه مزبور به دست می‌ آید، این است که قرآن رشته برادری را در میان مسلمانان، حتّی بعد از ریختن خونهای ناحق، همچنان برقرار می داند و برای تحریک عواطف، ولیّ مقتول را برادر قاتل معرفی می کند و با این تعبیر، آنان را به عفو و گذشت تشویق می نماید.
در آیه دیگری، گذشت را در برابر خشونت نیازمندانی که بر اثر هجوم گرفتاریها، گاهی پیمانه صبرشان لبریز شده و سخنان تند و خشونت آمیزی بر زبان می رانند ستوده، می فرماید:
«قَوْلٌ مَعْروفٌ وَ‌ مَغْفِرُهٌ خیرٌ مِنْ صَدَقَهٍ یَتْبَعُها اَذیً وَ اللهُ غَنِیٌّ حلیمٌ»[3] گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان) و عفو (و گذشت از خشونت های آنان) از بخششی که آزادی در پی آن باشد، بهتر است و خداوند، بی نیاز و بردبار است. بدیهی است که تحمّل خشونت این گونه افراد و گذشت از برخوردهای زننده آنان، به ویژه اگر با قول معروف، یعنی سخن نیک و دلداری، دلجویی و راهنمایی همراه باشد، از عقده هایشان می کاهد و به آنان آرامش می بخشد.
در آیه ای دیگر به مؤمنان توصیه می کند که حتّی از لغزش کافران و منکران قیامت نیز (اگر مفسده نداشته باشد) بگذرند و کار آنها را به خدا واگذارند: «قُلْ لِلَّذینَ امَنوُا یَغْفرُوا لِلذّینَ لایَرجوُنَ اَیّامَ اللهِ» به آنان که ایمان آورده اند بگو: کسانی را که روزهای (واپسین) خدا را امید ندارند، عفو کنند.
در آیه دیگری از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ می خواهد که به طریقه نیکو از مجازات مجرم درگذرد: «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ» به طریق نیکو گذشت کن.
از علی ـ علیه السلام ـ در تفسیر این آیه چنین نقل شده است: «صفح جمیل، عفو بدون عتاب و سرزنش مجرم است.»[4]
پیشوایان بزرگوار اسلام از یکسو در سیره عملی خود. انسان های باگذشت و بزرگواری بودند، چنان که نقل شده روزی ابوهریره نزد امام علی ـ علیه السلام ـ آمد و سخنان ناروایی درباره آن حضرت گفت: فردای آن روز شرفیاب شد و خواسته هایی را خدمت حضرت مطرح کرد. حضرت علی ـ علیه السلام ـ همه آنها را برآورده ساخت. این کار امام بر برخی از اصحاب گران آمد و موجب اعتراض آنان شد. آن حضرت به ایشان فرمود: «اِنّی لَاَسْتَحْیی اَنْ یَغْلِبَ جَهْلُهُ عِلْمی وَ ذَنْبُهُ عَفْوی وَ مَسأَلَتُهُ جُودیِ»[5] من از اینکه نادانی او بر علمم، گناه او بر عفوم و درخواست او بر بخشایشم چیره شود، شرم می کنم.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «اِنّا اَهْلَ بَیْت، مُرُوَّتُنا الْعَفْوُ عَمَّن ظَلَمَنا»[6] ما خاندانی هستیم که، جوانمردی مان گذشت از کسی است که بر ما ستم کرده است.
و از سوی دیگر، پیروان خویش را به گذشت توصیه می کردند، چنان که امام علی ـ علیه السلام ـ در عهدنامه خود به مالک اشتر می نویسد: آنان (مردم) را از عفو و اغماض خویش برخوردار ساز،بگونه ای که دوست می داری خداوند تو را از عفو و اغماض خویش برخوردار سازد. [7]
 
حدود عفو
اندکی تأمل در موارد به کارگیری کلمه عفو در متون اسلامی نشان می دهد که این واژه گاهی در برابر انتقام و گاهی در برابر عفویت و مجازات به کار می رود. آنجا که عفو در برابر انتقام به کار گرفته شده، چون منظور از انتقام، تسکین خاطر انتقام گیرنده است و او تمام همّت خود را صرف فرونشاندن آتش خشم خویش می سازد و هیچ گونه نظری به اصلاح و هدایت طرف مقابل ندارد، در این صورت عفو، صد در صد یک ارزش محسوب می شود و عمل انتقام جویانه نیز به طور مطلق زشت و ناپسند است و تا حدودی آنچه تاکنون در ستایش عفو و گذشت ذکر شد ناظر به همین معنای عفو است. ولی اگر عفو در برابر عقوبت و مجازات شخص خطاکار به کار رود و انسان متحیّر شود بین این که خطاکار را ببخشد یا او را به طور عادلانه مجازات کند،دیگر عفو به طور مطلق ارزش محسوب نمی شود و مجازات هم همیشه ناپسند و نکوهیده نیست، بلکه انتخاب یکی از دو راه تا حدود زیادی بستگی به دو عامل تعیین کننده دارد:
  1 . نوع جرم 2 .وضعیّت مجرم
اگر جرم و تجاوز نسبت به حقوق شخصی باشد و زیان ناشی از خطا و لغزش، متوجّه فرد یا گروه محدودی شود،در این صورت عامل دوم (وضعیّت مجرم) تعیین کننده است؛ به این معنا که باید دید آیا عفو و اغماض، موجب پشیمانی و اصلاح مجرم می شود یا بر جرأت و جسارت او در تکرار عمل ناپسندش می افزاید. انسان های با فضیلت و بزرگوار، اگر طرف مقابل را، از کرده خود پشیمان و شایسته عفو و بخشش ببیند، به سادگی از او در می گذرند؛ اما اگر به این نتیجه برسند که عفو مجرم، او را گستاخ تر می سازد و گذشت بزرگوارانه آنان را حمل بر ضعف یا ترس می کند، او را به خاطر جرمش تحت تعقیب قانونی قرار می دهند تا به کیفر عمل خود برسد.
به کارگیری بخشش در مورد اشخاص لایق و خودداری از عفو در خصوص افراد فرومایه، همواره مورد توصیه و تأکید پیشوایان بزرگوار اسلام بوده است؛ علی ـ علیه السلام ـ در این باره فرمود: «الْعَفْوُ یُفْسِدُ مِنَ اللَّئیمِ بِقَدْرِ اِصلاحِهِ مِنَ الْکَریمِ»[8] عفو و گذشت همان اندازه که بزرگوار را اصلاح می کند، فرومایه را تباه می سازد.
همچنین امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ در رساله حقوق خود می فرماید: حق کسی که به تو بدی کرده،‌آن است که از او بگذری، ولی اگر عفو او را مضر دانستی، می توانی او را عقوبت کنی. [9]
در سخن دیگری امام علی ـ علیه السلام ـ کسی را که از روی علم و اطّلاع مرتکب جرمی شده، شایسته عفو ندانسته، می فرماید: آن که با بصیرت بر زشتی گناه، آن را مرتکب می شود، سزاوار عفو نیست. [10]
گاهی معلوم نیست که آیا مجرم شایسته عفو است یا سزاوار عقوبت؟ در این صورت اگر بتوانیم، باید به گونه ای او را بیازماییم تا میزان صلاحیّتش معلوم شود.
از امام باقر ـ علیه السلام ـ نقل شده که روزی امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ پس از جلسه ای که در آن قرآن و احکام دینی به مردم می‌ آموخت، از مسجد خارج شد. در راه به مرد جسوری برخورد. او به امام سخن زشتی گفت، امام فوری به مسجد برگشت و دستور داد تا مردم را خبر کنند و خود به منبر رفت. جمعیّت به قدر کافی آمدند و مرد بی ادب نیز حاضر شد. امام ـ علیه السلام ـ پس از حمد و ثنای الهی و بیان سخنانی حکمت آمیز[11] فرمود: «آن که ساعتی قبل سخنی گفته بود، کجاست؟» مرد که جرأت انکار نداشت، خود را معرفی کرد. امام به او فرمود: «اکنون اگر من بخواهم با حضور مردم گفتنی ها را می گویم» مرد پاسخ داد «و اگر بخواهی عفو کنی و می گذری، زیرا تو اهل چشم پوشی و گذشتی!» امام فرمود: «عَفَوْتُ وَ صَفَحْتُ»[12] عفو کردم و صرف نظر کردم.
شیوه برخورد آن حضرت نشان می دهد که ابتدا آن مرد با پاسخ خود، صلاحیّتش را برای شمول عفو و اغماض حضرت به اثبات رسانید و آنگاه امام او را بخشید و از مجازاتش صرف نظر کرد.
——————————————————————————–
[1] . شرح غررالحکم، ج 1، ص 140.
[2] . بقره (2)، آیه 178.
[3] . بقره (2)، آیه 263.
[4] . مجمع البیان، ج 6. ص 344، بیروت.
[5] . بحارالانوار، ج 41، ص 49.
[6] . بحارالانوار، ج 71، ص 401.
[7] . نهج‌البلاغه، نامه 53، ص 993.
[8] . بحارالانوار، ج 77، ص 419.
[9] . همان، ج 74، ص 9.
[10] . شرح غررالحکم، ج 1، ص 391.
[11] . مشروح سخنان آن حضرت به دلیل رعایت اختصار حذف شد.
[12] . بحارالانوار، ج 41، ص 133.
 
 

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد