۱۳۹۲/۰۶/۰۳
–
۱۴۴ بازدید
عقاید ابن تیمیه چیست؟
1. احادیث مربوط به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه واله وسلم را مجعول می دانست!
2 .احادیثی که بر فرود آمدن خداوند بر آسمان دنیا دلالت می نمود تصدیق می کرد هم چنین معتقد بود که خداوند روز قیامت می آید و ظاهر می شود.!
3. ظواهر آیات را که درباره صفات خداوند است بر همان ظاهر الفاظ تفسیر می کرد و الفاظی مانند:”وجاء ربک…” را به معنای آمدن خداوند بدون هیچ نوع تفسیر و تاویلی حمل می نمود مثلا معتقد بود که خداوند بر عرش که بالای اسمان هاست تکیه زده و گاهی به اسمان دنیا نازل می شود و سپس به عرش باز می گردد.
اعتقاد داشت که خداوند دارای اعضا و جوارحی از قبیل :چشم و دست و پاست با این تفاوت که شبیه اعضا و جوارح بشر نیست.
4. درباره جسم بودن خداوند کلمات صریحی از او نقل شده است از جمله آن چه را ابن بطوطه و ابن حجر عسقلانی نقل نموده اند که ابن تیمیه در حالی که بر منبر بود گفت: خداوند از آسمان دنیا پایین می آید آن گونه که من از این منبر پایین می آیم.(ابن بطوطه، رحله، ص 95و الدرر الکامنه ج1 ص 154)
ابوحیان در تفسیر البحر المحیط نقل کرده است که در کتاب العرش که تالیف ابن تیمیه است چنین خواندم:ان الله یجلس علی الکرسی…..خداوند بر کرسی نشسته در حالی که مکانی را خالی نموده و رسول خدا نیز با او نشسته است!(کشف الظنون ج2 ص 1438)
و یا آن که گفته: بالا بردن دست ها در حال دعا دلیل بر آن است که خداوند در جهت بالاست!(الحمویه الکبری ص66 شرح حدیث النزول ص59 وشواهد الحق ص 130)
و نظایر این سخنان از کلماتی که بر جسمانیت خداوند دلالت دارد.
این اعتقاد بر خلاف عقل و اعتقاد همه مسلمانان و برخلاف صریح قرآن است که فرمود: لیس کمثله شیء… مانند خداوند چیزی نیست وبه وضوح بر نفی جسمیت خداوند دلالت دارد.
به سبب همین افکار و اندیشه های فاسد و گمراه کننده علمای اسلام او را تکفیر و به ارتداد او حکم کردند.به دنبال فتوای علما وی را دست گیر و روانه زندانی در مصر کردند چند بار او را از زندان خارج کردند و پس از ارشاد و بحث و مباحثه به او پیشنهاد توبه و دست برداشتن از این عقاید باطل و افکار فاسد نمودند ولی نپذیرفت و توبه نکرد. وهم چنان بر عقاید خویش اصرار ورزید تا این که مجددا در دمشق زندانی شد و سرانجام در سال 728 در زندان دمشق جان سپرد.
غائله ابن تیمیه با مرگ او پایان یافت و شاگردش ابن قیم گرچه به ترویج افکار استاد خود پرداخت آثاری از افکار و آرای استاد را به جای نگذاشت ولی بعد ها که محمد بن عبدالوهاب تحت تاثیر افکار ابن تیمیه قرار گرفت عقاید ابن تیمیه زنده شد و پس از سال ها با شروع دعوت محمدبن عبدالوهاب فرقه ای به نام وهابیه پدید امد این فرقه پیرو محمد بن عبدالوهاب اند و به همین جهت هم “وهابیه” نامیده شده اند ولی ریشه و اصل ان افکار و عقاید ابن تیمیه است.پس از حدود پنج قرن یعنی در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم محمدبن عبدالوهاب اندیشه های ابن تیمیه را به استثنای مسئله جسمیت خداوند زنده کرد.
منابع:
1. قرآن کریم سوره های :فجرآیه22-شوری آیه11
2. ابن بطوطه، رحله، ص 95و الدرر الکامنه ج1 ص 154
3. الحمویه الکبری ص66 شرح حدیث النزول ص59 وشواهد الحق ص 130
4. کشف الظنون ج2 ص 1438
5. تبیین باورهای شیعی 20-22
2 .احادیثی که بر فرود آمدن خداوند بر آسمان دنیا دلالت می نمود تصدیق می کرد هم چنین معتقد بود که خداوند روز قیامت می آید و ظاهر می شود.!
3. ظواهر آیات را که درباره صفات خداوند است بر همان ظاهر الفاظ تفسیر می کرد و الفاظی مانند:”وجاء ربک…” را به معنای آمدن خداوند بدون هیچ نوع تفسیر و تاویلی حمل می نمود مثلا معتقد بود که خداوند بر عرش که بالای اسمان هاست تکیه زده و گاهی به اسمان دنیا نازل می شود و سپس به عرش باز می گردد.
اعتقاد داشت که خداوند دارای اعضا و جوارحی از قبیل :چشم و دست و پاست با این تفاوت که شبیه اعضا و جوارح بشر نیست.
4. درباره جسم بودن خداوند کلمات صریحی از او نقل شده است از جمله آن چه را ابن بطوطه و ابن حجر عسقلانی نقل نموده اند که ابن تیمیه در حالی که بر منبر بود گفت: خداوند از آسمان دنیا پایین می آید آن گونه که من از این منبر پایین می آیم.(ابن بطوطه، رحله، ص 95و الدرر الکامنه ج1 ص 154)
ابوحیان در تفسیر البحر المحیط نقل کرده است که در کتاب العرش که تالیف ابن تیمیه است چنین خواندم:ان الله یجلس علی الکرسی…..خداوند بر کرسی نشسته در حالی که مکانی را خالی نموده و رسول خدا نیز با او نشسته است!(کشف الظنون ج2 ص 1438)
و یا آن که گفته: بالا بردن دست ها در حال دعا دلیل بر آن است که خداوند در جهت بالاست!(الحمویه الکبری ص66 شرح حدیث النزول ص59 وشواهد الحق ص 130)
و نظایر این سخنان از کلماتی که بر جسمانیت خداوند دلالت دارد.
این اعتقاد بر خلاف عقل و اعتقاد همه مسلمانان و برخلاف صریح قرآن است که فرمود: لیس کمثله شیء… مانند خداوند چیزی نیست وبه وضوح بر نفی جسمیت خداوند دلالت دارد.
به سبب همین افکار و اندیشه های فاسد و گمراه کننده علمای اسلام او را تکفیر و به ارتداد او حکم کردند.به دنبال فتوای علما وی را دست گیر و روانه زندانی در مصر کردند چند بار او را از زندان خارج کردند و پس از ارشاد و بحث و مباحثه به او پیشنهاد توبه و دست برداشتن از این عقاید باطل و افکار فاسد نمودند ولی نپذیرفت و توبه نکرد. وهم چنان بر عقاید خویش اصرار ورزید تا این که مجددا در دمشق زندانی شد و سرانجام در سال 728 در زندان دمشق جان سپرد.
غائله ابن تیمیه با مرگ او پایان یافت و شاگردش ابن قیم گرچه به ترویج افکار استاد خود پرداخت آثاری از افکار و آرای استاد را به جای نگذاشت ولی بعد ها که محمد بن عبدالوهاب تحت تاثیر افکار ابن تیمیه قرار گرفت عقاید ابن تیمیه زنده شد و پس از سال ها با شروع دعوت محمدبن عبدالوهاب فرقه ای به نام وهابیه پدید امد این فرقه پیرو محمد بن عبدالوهاب اند و به همین جهت هم “وهابیه” نامیده شده اند ولی ریشه و اصل ان افکار و عقاید ابن تیمیه است.پس از حدود پنج قرن یعنی در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم محمدبن عبدالوهاب اندیشه های ابن تیمیه را به استثنای مسئله جسمیت خداوند زنده کرد.
منابع:
1. قرآن کریم سوره های :فجرآیه22-شوری آیه11
2. ابن بطوطه، رحله، ص 95و الدرر الکامنه ج1 ص 154
3. الحمویه الکبری ص66 شرح حدیث النزول ص59 وشواهد الحق ص 130
4. کشف الظنون ج2 ص 1438
5. تبیین باورهای شیعی 20-22