۱۳۹۲/۰۵/۲۷
–
۳۲۷۳ بازدید
معتزله چه گروهی هستند؟
معتزله در زمان وجود پیامبر اکرم(ص) اختلاف هاى اعتقادى پشت پرده و پنهان بود. بعد از رحلت آن حضرت، نخستین اختلاف در مسأله امامت پیش آمد و در واقع روز سقیفه، تشکّل اولیه اهل سنت پا گرفت و امامت از نصب الهى، به مبناى زمینى و غیر الهى تبدیل شد؛ در سال هاى 36 و 37 ه.ق در جریان جنگ صفین، مسأله حکمیت پیش آمد که باعث به وجود آمدن خوارج شد. آنان ابتدا رضا برنجکار، آشنایى با فرق و مذاهب اسلامى، (انتشارات طه، 1381 )، ص 22.
در لشگرگاه حضرت على(ع) بودند، ولى افکار آنها و موضع گیرى ها در مقابل آراى آنان باعث به وجود آمدن برخى فرقه ها و نحله هاى کلامى و اعتقادى اهل سنت گردید.
بعد از شهادت حضرت على(ع) به سال 41 تا سال 132 ه.ق گروه هاى ذیل از اهل سنت در وادى کلام به وجود آمدند: معتزله، مرجئه، قَدَریه، جهمیه ربانى، ما هو علم الکلام؛ (قم: دفتر تبلیغات اسلامى قم، چاپ اول، 1418 ه.ق)، ص 78. و….
گروهى که بیشتر پا گرفت و مکتب قدریه و جهمیه به آن تبدیل شد معتزله بود. بنیان گذار اصلى مکتب اعتزال «واصل بن عطا» شاگرد حسن بصرى است. او در سال 80 ه.ق متولد شد و در سال 131 ه.ق درگذشت.
معتزلیان داراى گرایش عقلى تا حدى افراطى بوده اند؛ در عین حال بسیارى از عقاید آنان از تشیع نیز الهام گرفته است.
عقاید معتزله
الف. اعتقادات
1. توحید صفاتى ؛ (عدم تکثر و زیادت صفات خدا بر ذات او)
2. حسن و قبح ذاتى افعال ؛
3. عدل ؛ (ملاک ذاتى دارد و خداوند آنچه را که ذاتاً ظلم و قبیح است انجام نمى دهد)
4. وعد و وعید ؛ (همانطور که خلف وعده از خداوند محال است، خلف وعید نیز از او سر نمى زند)
5. مخلوق بودن کلام خدا ؛ (قرآن کلام خداست، پس مخلوق و حادث است)
6. هر کار خدا داراى هدف و نتیجه اى است ؛
7. مغفرت، بدون توبه ناممکن است ؛
8. قدیم، منحصر به ذات خداوند است ؛
9. تکلیف به آنچه در حد طاقت انسان نیست محال است ؛
10. نفى توحید افعالى، (افعال بندگان مخلوق خدا نیست و مشیّت الهى به افعال بندگان تعلق نمى گیرد) ؛
11. عالم حادث است ؛
12. خداوند، در دنیا و آخرت دیده نمى شود.
بنگرید :
الف. همان، ص 45.
ب. رضا برنجکار، آشنایى با فرق و مذاهب اسلامى، صص 113 – 117، قم : طه، چاپ دوم، 1379.
ب. انسان شناسى
1. انسان آزاد و مختار است، نه مجبور ؛ (اختیار)
2. انسان قبل از انجام فعلى قدرت فعل و ترک آن را دارد ؛ (استطاعت)
3. مؤمن قادر بر کفر و کافر قادر بر ایمان است ؛
4. فاسق، نه مؤمن است و نه کافر ؛ (منزلة بین المنزلتین)
5. عقل پاره اى از مسائل را مستقلاً (بدون راهنمایى قبلى شرع) درک مى کند ؛
6. در تعارض حدیث با عقل، عقل مقدم است ؛
7. قرآن را مى توان با عقل تفسیر کرد.بنگرید : همان، ص 46.
ج. مسائل اجتماعى و سیاسى
1. وجوب امر به معروف و نهى از منکر، هر چند مستلزم قیام به سیف باشد ؛
2. امامت خلفاى راشدین به ترتیبى که واقع شده، صحیح بوده است ؛
3. على(ع) از خلفاى پیش از خود افضل بوده است ؛
4. نقد به صحابه پیغمبر و بررسى کارهاى آنان جایز است ؛
5. جواز تحلیل روش سیاسى عمر و روش سیاسى حضرت على(ع) و مقایسه میان آنها.همان، ص 46 و 47.
در لشگرگاه حضرت على(ع) بودند، ولى افکار آنها و موضع گیرى ها در مقابل آراى آنان باعث به وجود آمدن برخى فرقه ها و نحله هاى کلامى و اعتقادى اهل سنت گردید.
بعد از شهادت حضرت على(ع) به سال 41 تا سال 132 ه.ق گروه هاى ذیل از اهل سنت در وادى کلام به وجود آمدند: معتزله، مرجئه، قَدَریه، جهمیه ربانى، ما هو علم الکلام؛ (قم: دفتر تبلیغات اسلامى قم، چاپ اول، 1418 ه.ق)، ص 78. و….
گروهى که بیشتر پا گرفت و مکتب قدریه و جهمیه به آن تبدیل شد معتزله بود. بنیان گذار اصلى مکتب اعتزال «واصل بن عطا» شاگرد حسن بصرى است. او در سال 80 ه.ق متولد شد و در سال 131 ه.ق درگذشت.
معتزلیان داراى گرایش عقلى تا حدى افراطى بوده اند؛ در عین حال بسیارى از عقاید آنان از تشیع نیز الهام گرفته است.
عقاید معتزله
الف. اعتقادات
1. توحید صفاتى ؛ (عدم تکثر و زیادت صفات خدا بر ذات او)
2. حسن و قبح ذاتى افعال ؛
3. عدل ؛ (ملاک ذاتى دارد و خداوند آنچه را که ذاتاً ظلم و قبیح است انجام نمى دهد)
4. وعد و وعید ؛ (همانطور که خلف وعده از خداوند محال است، خلف وعید نیز از او سر نمى زند)
5. مخلوق بودن کلام خدا ؛ (قرآن کلام خداست، پس مخلوق و حادث است)
6. هر کار خدا داراى هدف و نتیجه اى است ؛
7. مغفرت، بدون توبه ناممکن است ؛
8. قدیم، منحصر به ذات خداوند است ؛
9. تکلیف به آنچه در حد طاقت انسان نیست محال است ؛
10. نفى توحید افعالى، (افعال بندگان مخلوق خدا نیست و مشیّت الهى به افعال بندگان تعلق نمى گیرد) ؛
11. عالم حادث است ؛
12. خداوند، در دنیا و آخرت دیده نمى شود.
بنگرید :
الف. همان، ص 45.
ب. رضا برنجکار، آشنایى با فرق و مذاهب اسلامى، صص 113 – 117، قم : طه، چاپ دوم، 1379.
ب. انسان شناسى
1. انسان آزاد و مختار است، نه مجبور ؛ (اختیار)
2. انسان قبل از انجام فعلى قدرت فعل و ترک آن را دارد ؛ (استطاعت)
3. مؤمن قادر بر کفر و کافر قادر بر ایمان است ؛
4. فاسق، نه مؤمن است و نه کافر ؛ (منزلة بین المنزلتین)
5. عقل پاره اى از مسائل را مستقلاً (بدون راهنمایى قبلى شرع) درک مى کند ؛
6. در تعارض حدیث با عقل، عقل مقدم است ؛
7. قرآن را مى توان با عقل تفسیر کرد.بنگرید : همان، ص 46.
ج. مسائل اجتماعى و سیاسى
1. وجوب امر به معروف و نهى از منکر، هر چند مستلزم قیام به سیف باشد ؛
2. امامت خلفاى راشدین به ترتیبى که واقع شده، صحیح بوده است ؛
3. على(ع) از خلفاى پیش از خود افضل بوده است ؛
4. نقد به صحابه پیغمبر و بررسى کارهاى آنان جایز است ؛
5. جواز تحلیل روش سیاسى عمر و روش سیاسى حضرت على(ع) و مقایسه میان آنها.همان، ص 46 و 47.