عقوبت بداخلاقی و نتیجه خوش اخلاقی
۱۳۹۲/۰۴/۱۰
–
۳۶۹۴ بازدید
مطابق بعضی از روایات جایگاه فرد بد اخلاق درآخرت، جهنم است ! ملاحظه بفرمایید:
1- امام رضا(ع) از جدش رسول خدا(ص) این گونه بیان فرموده است:
«علیکم بحسن الخلق فانّ حسن الخلق فى الجنة لامحالة و ایاکم و سوء الخلق فانّ سوءالخلق فى النار لامحالة»(بحار. ج 68، ص 386) بر شما باد به کسب خلق زیبا(و برخورد نیک با دیگران) چه این که (نتیجه) خوش اخلاقى شما بهشت خواهد بود و دورى گزینید از بد خلقى و کژخلقى زیرا که پایان آن حتماً جهنم است.
2- قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله: «إنّ العبد لیبلغ من سوء خلقه أسفل درک جهنّم». (المحجة البیضاء 5/ 93)
رسول خدا (ص) فرمود: بنده در اثر بدخوئى به پائین ترین طبقات دوزخ مى رسد.
همچنین روایات دیگری نیز درمذمت بد اخلاقی وجود دارد که بعضی از آنها را بیان می کنیم :
1- قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله: «انّ اللّه یحبّ معالى الأخلاق و یکره سفسافها»( میزان الحکمة، ج 3، ص 146.) خداوند خویهاى والا را دوست مى دارد و خویهاى پست را ناخوش مى دارد.
2- على(علیه السلام) «علیکم بمکارم الاخلاق فأنها رفعة، و ایاکم و الأخلاق الدنیة فأنها تضع الشریف و تهدم المجد»( بحارالانوار، ج 75، ص 53.)
در این حدیث شریف، نخست توصیه و سفارش به مکرمت و کرامت اخلاقى شده و از آن به عنوان عامل رفعت انسانى و اجتماعى یاد شده است و در برابر از اخلاق پسند و ناپسند نهى شده و نسبت به آن هشدار داده شده است زیرا طبق این روایت بد خلقى دو پى آمد ویرانگر دارد الف: شرافت انسانى را از او مى گیرد. ب: پایگاه اجتماعى او را ویران مى سازد.
3- لقمان حکیم به فرزندش مى فرماید: «ایّاک و الضجر و سوء الخلق و قلة الصبر فلا یستقیم على هذه الخصال صاحب»( بحارالأنوار، ج 10، ص 419.) از بى حوصلگى و بد خلقى و کم صبرى بپرهیز که با داشتن این صفات بد، دوستى براى تو باقى نخواهند ماند.
سه هشدار اجتماعى در این رهنمود حکیمانه لقمان بیان شده است:1- بى حوصلگى، نداشتن سعه صدر، نداشتن تحمل و شنیدن حرف و رفتار دیگران. 2- بد خلقى و بد رفتارى اخلاقى، مانند غضبناک شدن، داد کشیدن و بى مهرى به دیگران. 3- کم طاقتى و زود خسته شدن و بریدن درمشکلات زندگى.
4- قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله: الخلق السّیّئ یفسد العمل کما یفسد الخلّ العسل.(عیون اخبار الرضا 2/ 37 البحار 73/ 297 مستدرک الوسائل 2/ 338) – رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: بدخوئى، عمل را تباه مى کند همان گونه که سرکه عسل را فاسد مى سازد.
5- قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله: سوء الخلق ذنب لا یغفر و سوء الظّنّ خطیئة تفوح (المحجة البیضاء 5/ 93) – پیامبر خدا (ص) فرمود: بدخوئى گناهى نابخشودنى، و بدگمانى خطائى انتشار پذیر است.
6- قال امیر المؤمنین علیه السّلام: ربّ عزیز أذلّه خلقه و ذلیل أعزّه خلقه. (البحار 71/ 396) – امیر المؤمنین (ع) فرمود: بسا عزیزى که اخلاقش او را ذلیل ساخته و بسا ذلیلى که اخلاقش او را عزیز کرده است.
7- عن الصادق علیه السّلام: إنّ سوء الخلق لیفسد الإیمان کما یفسد الخلّ العسل. (الکافی 2/ 321 البحار 73/ 296) – از امام صادق (ع) نقل شده است: بدخوئى، ایمان را تباه مى کند همان گونه که سرکه عسل را فاسد مى سازد.
8- عن علیّ علیه السّلام: أشدّ المصائب سوء الخلق. (غرر الحکم/ 180) – از على (ع) نقل شده است: سخت ترین ناگواریها بدخوئى است.
9- عن علیّ علیه السّلام: من ساء خلقه عذّب نفسه. (غرر الحکم/ 617) – از على (ع) نقل شده است: هر که بدخو گردید خود را دچار عذاب کرده است.
10- عن رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله: لکلّ ذنب توبة إلّا سوء الخلق. (نهج الفصاحة 2/ 4789) – از پیامبر خدا (ص) نقل شده است: هر گناهى توبه دارد جز بدخوئى!
11- عن علیّ علیه السلام: سوء الخلق شرّ قرین. (غرر الحکم/ 433) – از على (ع) نقل شده است: بدخوئى، بدترین همدم است.
12- عن علیّ علیه السلام: الخلق المذموم من ثمار الجهل. (غرر الحکم/ 46) – از على (ع) نقل شده است: اخلاق ناپسند نتیجه نادانى است.
دو داستان از بد اخلاقی!
1- پیامبر اکرم(ص) هنگامى که سعد بن معاذ از دنیا رفت به گونه اى شایسته و فوق العاده از وى تجلیل کردند، با پاى برهنه او را تشییع نمودند، بر پیکر او نماز خواندند و پس از به خاکسپارى دست بر روى قبر او نهادند و دعا کردند. مادر سعد که این صحنه ها را دید گفت: «هنیئاً لک الجنة (پسرم! بهشت گوارایت باد!)»
پیامبر(ص) فرمود: از کجا مى دانى که او الآن در بهشت است که این گونه داورى مى کنى؟!
گفت: یا رسول اللّه آیا با اینهمه احترام و تجلیل او بهشتى نیست؟
فرمود: چرا ولى با تأخیر، چون در محیط خانواده با اعضاى خانواده کج خلقى مى کرد.( میزان الحکمة، ج 3، ص 154)
2- «گویند شخصى دو دختر داشت که همزمان به دو شوهر داد، مدتى گذشت مادر آن دختران با خود گفت: به دیدن دخترانم بروم تا از نزدیک از اوضاع آنان خبردار شوم، نخست به خانه آن دخترى رفت که شغل شوهرش سرکه فروشى بود، با زندگى جمع و جور و شایسته و داراى امکانات رفاهى مناسب این دختر روبرو شد و با خود گفت: حتماً زندگى دختر دوم من که شوهرش عسل فروشى دارد از این بهتر و پیشرفته تر خواهد بود لکن با کمال تعجب هنگامى که به خانه دختر دوم رفت با زندگى ساده و عقب افتاده و نامناسبى روبرو شد، در فکر فرو رفت و از دختران جویاى علت و دلیل شد. آن دخترى که شوهرش سرکه فروشى داشت گفت: مادر، شوهر من سرکه ترش را با شیرینى و خوش خلقى و خنده رویى به مشتریان مى فروشد از این رو هر کس از او جنس مى خرد شیفته اخلاق او مى گردد و دیگران را هم تشویق به سوى او مى کند. دختر دوم گفت اى مادر! شوهر عسل فروش من عسل ها را با ترشرویى و بد خلقى مى فروشد که هر کس از او یکبار عسل بخرد دوباره از آن بازار عبور نمى کند و دیگران را هم از این جریان با خبر مى سازد. مادر دختران رمز و راز پیشرفت و پسرفت آن دو زندگى را دریافت کرد. آرى نتیجه مى گیریم که: «سرکه فروش خوش اخلاق بهتر و موفقتر از عسل فروش بد اخلاق است.»