خانه » همه » مذهبی » عقيده اهل سنت در مورد امام عصر عج اين است که ايشان از نسل امام حسن مجتبي هستند و اين که مي گويند اساسا امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ صاحب فرزندي نشدند و نام ان حضرت محمد بن عبدالله است و نه ابن الحسن و حديثي در اين مورد ذکر مي کنند خواهشمندم در اين مورد توضيح بفرماييد؟

عقيده اهل سنت در مورد امام عصر عج اين است که ايشان از نسل امام حسن مجتبي هستند و اين که مي گويند اساسا امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ صاحب فرزندي نشدند و نام ان حضرت محمد بن عبدالله است و نه ابن الحسن و حديثي در اين مورد ذکر مي کنند خواهشمندم در اين مورد توضيح بفرماييد؟

پاسخ اين سوال از توجه به دو نکته روشن مي گردد:
 الف: خوشبختانه بسياري از دانشمندان و مؤلفان اهل سنت در کتب شان همانند شيعيان امام مهدي ـ عليه السلام ـ را که در سال 255 هجري قمري، متولد شده، فرزند بلا واسطه امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ مي دانند که به نام بعضي از آن ها به اختصار اشاره مي گردد:
 1. محمد بن طلحه شافعي در کتاب (مطالب السوال) ص 89 نوشته است: ابوالقاسم محمد بن الحسن در سال 258 در سامره متولد شد. نام پدرش حسن خالص است و حجت، خلف صالح و منتظر از القاب اوست. سپس چندين حديث در مورد مهدي نقل کرده، بعد از آن مي گويد: مصداق اين احاديث فرزند امام حسن عسکري است که اکنون غائب است و بعداً ظاهر مي شود.
 2. محمد بن يوسف در کتاب (کفاية الطالب ص 312، بعد از ذکر وفات امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ مي نويسد: فرزندي جز محمد نداشت و گفته شده که او همان امام منتظر است.
3. ابن صباغ مالکي در (فصول المهمة) مي نويسد: فصل دوازدهم در احوال ابي القاسم، محمد، حجت، خلف صالح، فرزند ابي محمد حسن خالص است،آن جناب امام دوازدهم شيعيان است.
4. شبلنجي در کتاب (نور الابصار) نوشته است: محمد فرزند حسن عسکري است. مادرش ام ولدي (کنيزي) به نام نرجس يا ثيقل يا سوسن، کنيه اش ابوالقاسم است. اماميه وي را حجت، مهدي، خلف صالح، قائم، منتظر و صاحب الزمان مي نامند.
5. ابن حجر در کتاب (الصواعق المحرقه) بعد از بيان احوال امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ نوشته است: فرزندي جز ابوالقاسم که محمد و حجت ناميده مي شود باقي نگذاشت. آن کودک در هنگام وفات پدر پنج ساله بود.
6. ابن خلکان در کتاب (وفيات الاعيان) نوشته است: ابوالقاسم محمد بن الحسن العسکري امام دوازدهم اماميه است. شيعيان عقيده دارند که وي همان منتظر و قائم و مهدي است.
7. شعراني در کتاب (اليواقيت و الجواهر) از باب 366 کتاب (فتوحات مکيه) تأليف ابن عربي نقل کرده که او نوشته است: وقتي که ظلم و جور زمين را فرا گرفت مهدي خروج مي کند و زمين را پر از عدل و داد مي کند. آن جناب از اولاد رسول خدا و از نسل فاطمه است. جدش حسين است و پدرش حسن عسکري فرزند امام علي نقي فرزند امام محمد تقي، فرزند امام رضا، فرزند امام موسي کاظم، فرزند امام جعفر صادق، فرزند امام محمد باقر، فرزند امام زين العابدين، فرزند حسين بن علي بن ابي طالب است.
 8. خواجه پارسا در کتاب (فصل الخطاب) چنين نوشته است: محمد فرزند حسن عسکري در نيمه شعبان سنه 255 به دنيا آمد. نام مادرش نرجس بود. در سن پنج سالگي پدرش وفات کرد، از آن زمان تا حال غايب است و اوست امام منتظر شيعيان و وجودش پيش خواص اصحاب و ثقات اهلش به اثبات رسيده است. خدا عمرش را مانند خضر و الياس طولاني مي گرداند.
 اين نمونه اي از کتب اهل سنت و اقوال علماي آنها بود که به آن اشاره گرديد و کتب بسيار ديگري است که نقل آن ها در اين مقاله نمي گنجد. پسي نمي توان گفت که اعتقاد اهل سنت اين است که مهدي ـ عليه السلام ـ محمد بن عبدالله بن الحسن مجتبي است اگر چه برخي از روايات از طريق اهل سنت وارد شده و دلالت دارد که مهدي ـ عليه السلام ـ از اولاد امام حسن مجتبي است که در نکته دوم به آن اشاره مي گردد.
ب: از مجموع حوادث و وقايع تاريخي و مطالعه کتب و روايات فريقين (شيعه و سني) درباره ظهور مصلح و مهدي موعود ـ عليه السلام ـ ، نتيجه مي گيريم که مسأله مهدويت و قيام مصلح غيبي، از موضوعات مسلمي بوده که مسلمانان به آن، اعتراف داشته، در انتظار ظهورش، روز شماري مي کرده اند و نصرت و غلبه را از لوازم حتمي او مي دانستند. همين موضوع سبب شد، افراد فرصت طلب و سود جو، از عقيده بي آلايش مردم، که از مصدر وحي سرچشمه مي گرفت، سوء استفاده کرده، خودشان را به عنوان مهدي موعود، قالب کنند. شايد بعضي از آن ها قصد سوء هم نداشته، بلکه مي خواسته اند به اين وسيله، از ستم کاران انتقام گيرند. و بعضي نيز گرچه خودشان ادعايي نداشت اند، ليکن گروهي از عوام، به خاطر ناداني يا شدت گرفتاري، و شتابي که در ظهور مهدي داشتند و برخي علل ديگر، آن ها را مهدي موعود اسلام مي پنداشتند. متأسفانه، اين حوادث سبب شد، احاديث مجعولي در تعريف و توضيح مهدي و علائم ظهور ميان مردم شايع، و بدون بررسي و دقت در کتب اخبار و روايات، درج شود.
هر کس با دقت و کنجکاوي، به کتب تاريخ و احوال مدعيان مهدويت، مراجعه و کتب، اخبار و روايات را بررسي کند اخبار ساختگي و مجعولي را در بين آن ها خواهد يافت که يک نمونه آن همين روايتي است که منشأ سوال مورد نظر گرديده که در آن از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده که فرمود: «دنيا پايان نمي يابد تا خداوند مردي از اهل بيت مرا مبعوث گرداند که اسمش مطابق اسم من و اسم پدرش مطابق اسم پدر من است و زمين را پر از عدل و قسط مي کند چنانچه از ظلم و ستم پر شده است».[1] در اين حديث، پدر مهدي، هم نام پدر رسول خدا (عبدالله) معرفي شده است و اين موضوع، با احاديث بسياري که نام پدر آن حضرت را حسن، گفته اند و روايات که آن حضرت را نهمين فرزند امام حسين ـ عليه السلام ـ شمرده است و از طريق اهل سنت نقل شده که در پايان اين مقاله اشاره خواهيم نمود منافات و تعارض دارد. بنابر اين درباره اين حديث مي توان گفت: کساني که به مهدويت محمد بن عبدالله بن الحسن، عقيده داشتند، جمله «و اسم ابيه اسم ابي» را به حديث ياد شده اضافه کرده اند. محمد بن يوسف، در کتاب «البيان» بعد از نقل اين حديث نوشته است: ترمذي (از محدثين اهل سنت) همين حديث را در جامع روايت کرده، ولي جمله «و اسم ابيه اسم ابي» را ندارد. ابو داوود نيز همين حديث را بدون جمله ياد شده، در «معظم روايات الحفاظ الثقات» روايت کرده است. بنابر اين جمله مذکور را بايد زائد دانست. در توجيه حديث احتمال ديگري نيز است که در اصل، اين گونه بوده باشد: و اسم ابيه اسم ابني، يعني نام پدرش نام پسر من است، که به جاي کلمه «ابني» کلمه «ابي» گذاشته شده است.
همچنين اين روايت که ابو هريره از رسول خدا نقل کرده که: «ان المهدي اسمه محمد بن عبدالله في لسانه رته»[2] اين حديث نيز از مجعولات طرفداران مهدويت محمد بن عبدالله بن حسن است، (نوشته اند: محمد بن عبدالله ابن حسن هنگام سخن گفتن، زبانش مي گرفت و به دشواري کلمات را اداء مي کرد) پيروان و مريدانش نيز همين علامت ها را از نشانه هاي مهدي شمرده، بر طبق آن حديثي جعل کردند.[3] و افزون بر اين، رواياتي که در آن مهدي ـ عليه السلام ـ فرزند عبدالله وارد شده و از چهار روايت بيشتر نيست مورد تضعيف واعراض عملي محققان و بزرگان اهل سنت قرار گرفته است. چه آن که در سند يکي اين روايات، شخصي به نام (رشدين بن سعدمهري) قرار دارد «که همه متخصصان علم رجال از برادران اهل سنت وي را تضعيف کرده اند.»[4] که از جمله آن ها به احمد بن حنبل، حرب بن اسماعيل، يحيي بن معين مي توان اشاره نمود. و سه روايت ديگر نيز که سند آن به ابن مسعود منتهي مي شود «در حالي که آن چه از خود ابن مسعود نقل شده آن چنان که در مسند احمد و برخي منابع ديگر آمده است تنها اين جمله است: «نام او نام من است» و ترمذي نيز احاديث سه گانه را نقل کرده «و در ضمن اشاره مي کند که آن چه از علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ و ابو سعيد خدري و ام سلمه و ابو هريره نقل شده است صرفا مشتمل بر اين عبارت است: «و نام او نام من است». «جمله اسم ابيه اسم ابي ـ نام پدرش نام پدرم من است» در آن وجود ندارد.[5]و در پايان همانگونه که قبلاً اشاره گرديد «اين حديث معارض با بسياري از رواياتي است که از طريق اهل سنت رسيده و در آن ها تصريح شده که مهدي ـ عليه السلام ـ از فرزندان امام حسين ـ عليه السلام ـ است. مانند اين حديث از حذيفه بن يمان: «اگر از عمر دنيا بيش از يک روز باقي نماند، خداوند بزرگ آن يک روز را چنان طولاني خواهد ساخت تا آن که مردي از نسل من در آن روز قيام کند که هم اسم من است» آن گاه سلمان برخاست و پرسيد: اي رسول خدا او از کدام فرزند تو خواهد بود؟ حضرت فرمود: «از اين پسرم و با دست خويش بر پشت حسين ـ عليه السلام ـ زد»[6] و نيز اين حديث از سلمان که از رسول خدا نقل کرده که فرمود به امام حسين در حالي که گونه ولبانش را مي بوسيد: «همانا تو آقا و سيد و فرزند سيد و آقا … و پدر نه حجت مي باشي که نهمين آنان که همان قائم است از صلب تو مي باشد»[7] و احاديث ديگري که در منابع اهل سنت وجود دارد و شما مي توانيد در منابعي که براي مطالعه معرفي مي گردد از آن آگاهي پيدا نمائيد.
 
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ دادگستر جهان، ابراهيم اميني.
2ـ در انتظار ققنوس، ثامر العميدي،ترجمه: مهدي علي زاده.

پي نوشت ها:
[1]. اميني، ابراهيم، دادگستر جهان، به نقل از کتاب (فصول المهمة) ص274.
[2]. همان منبع به نقل از «مقاتل الطالبين» ص164.
[3]. دادگستر جهان، همان، ص55؛ علي زاده، مهدي، در انتظار ققنوس، ص116.
[4]. درانتظارققنوس، ص113.
[5]. همان، ص114.
[6]. همان، ص109. به نقل از: المنار المنيف، ابن قيم.
[7]. قندوزي، ينابيع الموده، ج2، ص44.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد