۱۳۹۲/۱۰/۱۱
–
۱۰۸۴ بازدید
منظور از نشانه های ظهور چیست؟
شیخ مفیده (ره) در کتاب الارشاد انبوهى از این نشانه ها و علایم را به طور فشرده نقل کرده است. به نظر او مهمترین نشانه ها عبارت است از:
1. جنبش ارتجاعى سفیانى.
2. قتل سید حسنى.
3. جنگ قدرت بنى عباس.
4. گرفتن خورشید در نیم روز ماه رمضان.
5. شکافته شدن زمین و فرورفتن تجاوزکاران.
6. فرورفتن زمین در مشرق و مغرب.
7. توقف خورشید به هنگام نیم روز در وسط آسمان.
8. طلوع خورشید از مغرب.
9. قتل نفس زکیه پشت دروازه کوفه در زمره هفتاد تن از شایستگان.
10. بریده شدن سر مردى از بنى هاشم در میان رکن و مقام.
11. ویران شدن دیوار مسجد کوفه.
12. حرکت پرچم هاى سیاه از طرف خراسان.
13. قیام جنبش یمنى.
14. آشکار شدن مرد مغربى و تصرف سرزمین شام به وسیله لشگر او.
15. فروآمدن ترک ها در جزیره.
16. فروآمدن رومیان در رمله.
17. طلوع ستاره اى درخشان و نورانى بسان ماه و آن گاه انعطاف خاص آن.
18. پدیدار شدن سرخى در آسمان و گسترش آن در آفاق آسمان.
19. پیدایش ستون آتشى در مشرق به مدت سه تا هفت روز.
20. قیام امت عرب و برکنار شدن زمامداران عرب به وسیله ملت هاى خویش و به دست گرفتن زمام امور کشورها به وسیله مردم.
21. خروج جهان عرب از سیطره عجم (احتمالاً غربى ها).
22. کشته شدن رهبر مصر به دست مردم.
23. انهدام شام و اختلاف سه جریان سیاسى در آن.
24. ورود پرچم هاى قیس و عرب به مصر و پرچم هاى «کنده» به خراسان.
25. ورود سپاهى از سوى مغرب و رسیدن به آنها به دروازه شهر حیره.
26. شکستن دیوار فرات و جریان یافتن آب در کوچه هاى کوفه.
27. خروج شصت پیامبر دروغین.
28. خروج دوازده امام دروغین.
29. به آتش کشیده شدن مرد گران قدرى از بنى عباس بین جلولا و خانقین.
30. ایجاد پل ارتباط میان کوفه و بغداد.
31. وزش بادى سیاه در آغاز روز.
32. ترس و ناامنى فراگیرى که همه عراق و بغداد را فرا مى گیرد.
33. مرگ سریع و دردناک و نقص و زیان در اموال و جان و ثمرات.
34. آفت ملخ نابهنگام و بهنگام کشاورزى.
35. برداشت کم محصولات زراعى.
36. جنگ قدرت میان عجم (غیرعرب) و خونریزى بسیار در میان آنان.
37. شورش بردگان بر ضد برده داران و کشتن آنان.
38. مسلمان شدن گروهى از بدعت گذاران و به صورت میمون و خوک درآمدن آنان.
39. تسلط کشورهاى عقب مانده به کشورهاى زورمندتر و ثروتمند.
40. طنین افکن شدن ندایى از آسمان و رسیدن آن به گوش جهانیان به زبان هاى گوناگون.
41. پدیدار شدن چهره و سینه اى در کره خورشید.
42. زنده شدن گروهى از مردگان و بازگشت آنان به دنیا به گونه اى که مردم آنان را شناخته و با آنان دیدار مى کنند الارشاد، ص 356؛ بحارالانوار، ج 52، ص 220.. … آن گاه است که (مردم) از ظهور آن امام موعود در مکه مکرمه و بیت اللَّه آگاه مى گردند و با شور و شوق و اخلاص به یارى او مى شتابند ر.ک: محمدکاظم قزوینى، امام مهدى از ولادت تا ظهور، ص 293 و 294..
در رابطه با این علایم و نشانه ها، توجه به چند نکته بایسته است:
1. باورداران به مصلح کل امام عصر(عج)، باید همواره چشم انتظار ظهور آن حضرت باشند و با بهره گیرى از اصل انتظار، آمادگى هاى لازم را براى یارى و همراهى با امام موعود خویش کسب کنند. این که هنوز بعضى از نشانه ها تحقق نیافته باشند، هرگز به معناى نفى لزوم انتظار در هر روز و شب نیست.
2. علایم و نشانه هاى ظهور، چیزهایى هستند که تا واضح نشوند، حضرت صاحب الزمان ظاهر نمى شود و حدوث هر یک از آنها، دلیل این است که ایام فرج تا اندازه اى نزدیک شده است؛ اما دلالتى ندارد که بعد از حدوث آن علامت، بلافاصله حضرت صاحب الامر ظهور کند؛ ولى در مورد بعضى از آنها (مانند قیام سید حسنى، و خروج سفیانى و…)، تصریح شده که مقارن ظهور آن حضرت واقع مى شود.
3. خداوند امر ظهور امام زمان را تنها در یک شب، مقرر خواهد فرمود و در این صورت نیازى به مقدمات طولانى نخواهد بود، بلکه بسیارى از نشانه هاى ذکر شده در روایات ممکن است طى همان یک شب و روز تحقق یابد.
4. بعضى از علایم و نشانه ها، به طور اعجاز و خارق العاده واقع مى شوند تا صحت ادعاى مهدى موعود(عج) را تأیید کنند و اهمیت مسئله و فوق العاده بودن اوضاع را به جهانیان اعلام دارند. حکم این علایم با سایر معجزات یکسان است و به صرف این که با جریان عادى سازگار نیست، نباید آنها را مردود شناخت.
5. یکى از دلایل ذکر این نشانه ها در روایات، آشنا شدن مردم با شرایط ویژه اى است که قبل از قیام جهانى امام مهدى(عج) پدید مى آید. آشنایى مردم با این ویژگى ها، مى تواندعامل مهمى در شناسایى مدعیان دروغین مهدویت و رسوایى فرصت طلبانى باشد که از جهالت مردم تحت پوشش نام مهدى(عج) سوء استفاده مى کنند!
6. احادیث اهل بیت علیهم السلام علایم ظهور را به دو قسم تقسیم کرده اند:
یکى از آنها علایم حتمى است که به هیچ قید و شرطى مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود.
قسم دوم؛ یعنى، علایم غیرحتمى، حوادثى است که به طور مطلق و حتم از نشانه هاى ظهور نیست؛ بلکه مشروط به شرطى است که اگر آن شرط تحقق یابد، مشروط نیز محقق مى شود.
1. جنبش ارتجاعى سفیانى.
2. قتل سید حسنى.
3. جنگ قدرت بنى عباس.
4. گرفتن خورشید در نیم روز ماه رمضان.
5. شکافته شدن زمین و فرورفتن تجاوزکاران.
6. فرورفتن زمین در مشرق و مغرب.
7. توقف خورشید به هنگام نیم روز در وسط آسمان.
8. طلوع خورشید از مغرب.
9. قتل نفس زکیه پشت دروازه کوفه در زمره هفتاد تن از شایستگان.
10. بریده شدن سر مردى از بنى هاشم در میان رکن و مقام.
11. ویران شدن دیوار مسجد کوفه.
12. حرکت پرچم هاى سیاه از طرف خراسان.
13. قیام جنبش یمنى.
14. آشکار شدن مرد مغربى و تصرف سرزمین شام به وسیله لشگر او.
15. فروآمدن ترک ها در جزیره.
16. فروآمدن رومیان در رمله.
17. طلوع ستاره اى درخشان و نورانى بسان ماه و آن گاه انعطاف خاص آن.
18. پدیدار شدن سرخى در آسمان و گسترش آن در آفاق آسمان.
19. پیدایش ستون آتشى در مشرق به مدت سه تا هفت روز.
20. قیام امت عرب و برکنار شدن زمامداران عرب به وسیله ملت هاى خویش و به دست گرفتن زمام امور کشورها به وسیله مردم.
21. خروج جهان عرب از سیطره عجم (احتمالاً غربى ها).
22. کشته شدن رهبر مصر به دست مردم.
23. انهدام شام و اختلاف سه جریان سیاسى در آن.
24. ورود پرچم هاى قیس و عرب به مصر و پرچم هاى «کنده» به خراسان.
25. ورود سپاهى از سوى مغرب و رسیدن به آنها به دروازه شهر حیره.
26. شکستن دیوار فرات و جریان یافتن آب در کوچه هاى کوفه.
27. خروج شصت پیامبر دروغین.
28. خروج دوازده امام دروغین.
29. به آتش کشیده شدن مرد گران قدرى از بنى عباس بین جلولا و خانقین.
30. ایجاد پل ارتباط میان کوفه و بغداد.
31. وزش بادى سیاه در آغاز روز.
32. ترس و ناامنى فراگیرى که همه عراق و بغداد را فرا مى گیرد.
33. مرگ سریع و دردناک و نقص و زیان در اموال و جان و ثمرات.
34. آفت ملخ نابهنگام و بهنگام کشاورزى.
35. برداشت کم محصولات زراعى.
36. جنگ قدرت میان عجم (غیرعرب) و خونریزى بسیار در میان آنان.
37. شورش بردگان بر ضد برده داران و کشتن آنان.
38. مسلمان شدن گروهى از بدعت گذاران و به صورت میمون و خوک درآمدن آنان.
39. تسلط کشورهاى عقب مانده به کشورهاى زورمندتر و ثروتمند.
40. طنین افکن شدن ندایى از آسمان و رسیدن آن به گوش جهانیان به زبان هاى گوناگون.
41. پدیدار شدن چهره و سینه اى در کره خورشید.
42. زنده شدن گروهى از مردگان و بازگشت آنان به دنیا به گونه اى که مردم آنان را شناخته و با آنان دیدار مى کنند الارشاد، ص 356؛ بحارالانوار، ج 52، ص 220.. … آن گاه است که (مردم) از ظهور آن امام موعود در مکه مکرمه و بیت اللَّه آگاه مى گردند و با شور و شوق و اخلاص به یارى او مى شتابند ر.ک: محمدکاظم قزوینى، امام مهدى از ولادت تا ظهور، ص 293 و 294..
در رابطه با این علایم و نشانه ها، توجه به چند نکته بایسته است:
1. باورداران به مصلح کل امام عصر(عج)، باید همواره چشم انتظار ظهور آن حضرت باشند و با بهره گیرى از اصل انتظار، آمادگى هاى لازم را براى یارى و همراهى با امام موعود خویش کسب کنند. این که هنوز بعضى از نشانه ها تحقق نیافته باشند، هرگز به معناى نفى لزوم انتظار در هر روز و شب نیست.
2. علایم و نشانه هاى ظهور، چیزهایى هستند که تا واضح نشوند، حضرت صاحب الزمان ظاهر نمى شود و حدوث هر یک از آنها، دلیل این است که ایام فرج تا اندازه اى نزدیک شده است؛ اما دلالتى ندارد که بعد از حدوث آن علامت، بلافاصله حضرت صاحب الامر ظهور کند؛ ولى در مورد بعضى از آنها (مانند قیام سید حسنى، و خروج سفیانى و…)، تصریح شده که مقارن ظهور آن حضرت واقع مى شود.
3. خداوند امر ظهور امام زمان را تنها در یک شب، مقرر خواهد فرمود و در این صورت نیازى به مقدمات طولانى نخواهد بود، بلکه بسیارى از نشانه هاى ذکر شده در روایات ممکن است طى همان یک شب و روز تحقق یابد.
4. بعضى از علایم و نشانه ها، به طور اعجاز و خارق العاده واقع مى شوند تا صحت ادعاى مهدى موعود(عج) را تأیید کنند و اهمیت مسئله و فوق العاده بودن اوضاع را به جهانیان اعلام دارند. حکم این علایم با سایر معجزات یکسان است و به صرف این که با جریان عادى سازگار نیست، نباید آنها را مردود شناخت.
5. یکى از دلایل ذکر این نشانه ها در روایات، آشنا شدن مردم با شرایط ویژه اى است که قبل از قیام جهانى امام مهدى(عج) پدید مى آید. آشنایى مردم با این ویژگى ها، مى تواندعامل مهمى در شناسایى مدعیان دروغین مهدویت و رسوایى فرصت طلبانى باشد که از جهالت مردم تحت پوشش نام مهدى(عج) سوء استفاده مى کنند!
6. احادیث اهل بیت علیهم السلام علایم ظهور را به دو قسم تقسیم کرده اند:
یکى از آنها علایم حتمى است که به هیچ قید و شرطى مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود.
قسم دوم؛ یعنى، علایم غیرحتمى، حوادثى است که به طور مطلق و حتم از نشانه هاى ظهور نیست؛ بلکه مشروط به شرطى است که اگر آن شرط تحقق یابد، مشروط نیز محقق مى شود.