طلسمات

خانه » همه » مذهبی » علائم و عوامل و درمان ضعف ایمان

علائم و عوامل و درمان ضعف ایمان

دوست گرامی. در پاسخ به سوال شما ابتدا به نشانه های ضعف ایمان و سپس به عوامل آن و در نهایت به راهکار درمان اشاره می کنیم.
متاسفانه پدیده ی ضعف ایمان به گونه ای در مسلمانان عمومیت و گستردگی یافته است که بسیاری از مردم، از سنگدلی خود نالان و آزرده خاطر هستند و به اشکال و عبارات گوناگون از این حالت می نالند؛ عباراتی از این قبیل که : «در قلبم احساس سختی می کنم»، «از عبادت ها لذت نمی برم»، «حس می کنم ایمانم کم شده و رو به سستی نهاده است»، «از تلاوت قرآن متأثّر نمی شوم»، «خیلی زود و راحت به معصیت دچار می شوم» و باید دانست که ضعف و سستی ایمان، پایه و ریشه ی هر مصیبت، کاستی و گناه است.
ضعف ایمان، بسان بیماری نشانه ها و آثار گوناگونی دارد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- ارتکاب معصیت و گناه : برخی از کسانی که مرتکب گناه می شوند، بر انجام معصیت تداوم می ورزند و بعضی نیز بی پروا گناهان گوناگونی مرتکب می شوند و آن قدر معصیت می کنند که سرانجام گناه کردن برایشان یک عادت می شود و زشتی آن اندک اندک و به تدریج از دلهایشان زایل می گردد و کار به جایی می کشد که آشکارا دست به گناه می زنند.
در حدیثی آمده است: «تمام امّت من بخشیده می شوند، مگر کسانی که آشکارا گناه می کنند و در گناه آشکارا، این نیز داخل است که شخصی، شبانه کار گناهی انجام دهد و در حالی که خداوند، گناهش را پوشیده داشته، صبحگاهان بگوید : فلانی! من دیشب چنین و چنان کرده ام؛ او شب را در حالی صبح کرده که پروردگارش، گناه او را پوشیده داشته و خودش در حالی صبح می کند که پوشش خداوندی را از گناهش می دَرَد و گناهش را برملا می سازد»[بخاری] 2- قساوت قلب و سنگدلی : یکی از نشانه های ضعف ایمان این است که شخص حس کند قلبش همانند سنگ سختی شده که نه چیزی از آن می تراوند و از چیزی اثر می پذیرد. خداوند متعال می فرماید:ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً.[بقره : 74]یعنی: «سپس دلهای شما سخت شد و همچون سنگ یا سخت تر از سنگ گشت».شخص سخت دل یا سنگدل، به موعظه ی مرگ یا دیدن جنازه ها و مرده ها پند نمی گیرد و متأثر نمی شود، حتی ممکن است خودش جنازه ای به دوش کشد و یا به خاک سپارد، اما متأثر نگردد و مانند سنگ از گذر بر قبرها (قبرستان) به حس و هیجان نیاید و دگرگون نشود.
3- بی دقّتی و حواس پرتی در انجام عبادات : در این حالت، همواره ذهن و حواس فرد به هنگام نماز، تلاوت قرآن، دعا و … جمع نیست و جا به جا می پرد و نمی تواند در معانی و مفاهیم اذکار تدبّر و اندیشه کند و عبارات را اگر حفظ باشد، به ترتیب و دیکته وار می خواند و اگر به دعای خاصی در وقت مشخصی عادت کرده باشد، بی آنکه بفهمد چه می خواند، زبانش حرکت می کند و کلمات ادا می شود، اما خداوند سبحان، «دعای قلب غافل و غفلت زده را نمی پذیرد». [ترمذی] 4- تنبلی و سستی در انجام عبادات : ضعف ایمان باعث می شود، انسان در انجام وظایف شرعی سستی کند و اگر هم به عبادت و ادای وظیفه ای شرعی بپردازد، تنها حرکات تهی و بی روحی انجام می دهد.
خداوند متعال، ویژگی منافقان را چنین بیان فرموده است: وَ إِذَا قَامُوا إِلَی الصَّلَوهِ قَاموا کُسَالَی. [نساء : 142] یعنی : «منافقان هنگامی که برای نماز برمی خیزند، سست و بی حال به نماز می ایستند …».
یکی از نشانه های ضعف ایمان این است که اگر وقت عبادت یا کار نیکی فوت یا سلب گردد، شخص اندوهگین نمی شود؛ این مسأله نشانگر عدم توجّه شخص به دریافت پاداش است. خدای متعال می فرماید :إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ یَدْعُونَنَا رَغَباً و رَهَباً و کَانُوا لَنَا خَاشِعینَ. [انبیاء : 90] یعنی : «آنان در انجام کارهای نیک بر یکدیگر سرعت می گرفتند و با رغبت و ترس، ما را به فریاد می خواندند و همواره از ما می ترسیدند».
5- تنگدلی، گرفتگی روحی، بدخُلقی و بی مزاجی: معمولاً در اثر ضعف ایمان بر انسان حالاتی چیره می گردد که گویا چیز سنگینی به دوش می کشد و در نتیجه ی آن در خود به گونه ای فرو می رود که به اندک چیزی دلتنگ، ناراحت و آزرده خاطر می شود و از کارهای اطرافیانش دلگیر می گردد و عزّت نفسش را از دست می دهد، رسول خدا – صلى الله علیه وسلم – در حدیثی ایمان را این گونه تعریف کرده اند که : «ایمان عبارتست از صبر و عزّت (نفس)»
6- عدم تأثّر از آیات قرآن : ضعف ایمان سبب می شود، انسان نه از وعده و وعید قرآن اثر پذیرد و نه از امر و نهی آن. شخص ضعیف الایمان از تلاوت و شنیدن آیه هایی که در وصف قیامت است، دگرگون نمی شود و بلکه از شنیدن قرآن خسته می گردد و توان تلاوت قرآن را ندارد و نمی تواند پیوسته قرآن بخواند؛ هر بار که قرآن را باز می کند، خیلی زود می بندد و اصلاً یارای تلاوت قرآن در او نیست.
7- غفلت از ذکر و دعا : ضعف ایمان سبب می شود، انسان از ذکر خداوند و دعا و تضرّع به پیشگاه او غفلت ورزد، اصلاً بر چنین شخصی ذکر خدا دشوار است و هر زمانی هم که دستش را به دعا می گشاید و بلند می کند، خیلی زود در فکر بستن دست ها و اتمام دعا است. از چنین حالتی باید ترسید که خداوند متعال، آن را یکی از ویژگی های منافقان برشمرده است :وَ لاَ یَذکُرُونَ اللهَ إِلاَّ قَلِیلاً. [نساء : 142] یعنی : «و منافقان، خدا را کمتر یاد می کنند».
8- بی توجّهی نسبت به نافرمانی خدا و عدم ناراحتی و خشم از بی حرمتی به دستورات الهی : یکی دیگر از عوارض و نشانه های ضعف ایمان است. ضعف ایمان سبب می شود، فروغ غیرت در دل فرو کشد و در پی آن اعضا و جوارح از انکار بدی ها باز آیند؛ شخصی که به این حالت گرفتار شده، نه به کار نیک و معروفی فرا می خواند و نه از منکری باز می دارد و حتی با دیدن نافرمانی خدا نیز در چهره اش دگرگونی و ناراحتی نمی آید.
9- محبت برتری و چیرگی بر دیگران: حس ریاست طلبی بدون در نظر داشتن میزان مسؤولیت ها و خطرهایی که در ریاست وجود دارد ازضعف ایمان است. رسول اکرم – صلى الله علیه وسلم – از ریاست طلبی برحذر داشته و فرموده اند : «شما بر امارت و ریاست حرص می ورزید، در حالی که این امارت برای شما در روز قیامت، (سبب) ندامت و پشیمانی خواهد بود؛ (ریاست) آغاز نیکی دارد و پایان بدی» [بخاری].
10- بخل و آزمندی : نشانه ی دیگر ضعف ایمان است؛ خداوند متعال، انصار را در قرآن چنین ستوده است که:وَ یُؤْثِرونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ. [حشر : 9] یعنی: «و انصار، مهاجران را بر خود ترجیح می دهند؛ هر چند که خود سخت نیازمند باشند».و رسول اکرم – صلى الله علیه وسلم فرموده اند : «بخل و ایمان هرگز در قلب بنده ای، یک جا نمی شود»[نسائی] 11- انسان چیزی بگوید که عمل نمی کند. خداوند متعال می فرماید :یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ. [صف : 2 و 3] یعنی : «ای اهل ایمان! چرا سخنی می گویید که خودتان به آن عمل نمی کنید؟ این که چیزی بگویید که به آن عمل نمی کنید، سبب خشم بزرگ خدا می گردد (و در نزد خدا گناه بزرگی محسوب می شود)». 12- نشانه ی دیگر ضعف ایمان این است که انسان بر شکست، زیان و مصیبت برادران مسلمانش شادمان گردد. در چنین حالتی شخص سست ایمان به زوال نعمت از برادر مسلمانش شاد می شود.
13- کوچک شمردن برخی از اعمال از لحاظ کراهیت و ناپسندی؛ عارضه ای است که به خاطر ضعف ایمان در انسان به وجود می آید. در این حالت انسان، صرفاً از زاویه ی گناه به اعمال می نگرد که آیا چنین عملی گناه دارد یا نه؟! و اصلاً از خوبی ها نمی پرسد معمولاً چنین منشی انسان را در دام مکروهات گرفتار می سازد و باعث می شود سرانجام به امور حرام مبتلا گردد. رسول اکرم – صلى الله علیه وسلم – فرموده اند : «هر کس که به شبهات بپردازد، مرتکب حرام می شود. آن چنان که انتظار می رود چوپانی که در اطراف منطقه ی قروق شده، گوسفندانش را می چراند، وارد محدوده ی قروق شود و گوسفندان را در آنجا چرا دهد».[صحیحین].
14- کوچک پنداشتن نیکی ها و عدم توجه به حسنات معمولی، یکی از نشانه های ضعف ایمان است. رسول اکرم – صلى الله علیه وسلم – به ما آموزش داده اند که نیکی ها را کوچک ندانیم. امام احمد(رح) از ابی جری هجیمی چنین روایت کرده است که وی می گوید : به نزد رسول خدا – صلى الله علیه وسلم – رفتم و گفتم : ای رسول خدا، ما قومی صحرانشین هستیم؛ پس به ما چنان چیزی یاد بدهید که خداوند متعال به وسیله ی آن به ما نفع (و ثواب) برساند؛ فرمودند : «هیچ چیزی از نیکی و خوبی را کوچک و حقیر مپندار؛ هر چند که با دلوت، ظرف کسی را که آب می خواهد، پُر آب کنی و یا اینکه با چهره ای شاد و در حال گشاده رویی، با برادرت سخن بگویی» [مسنداحمد] 15- عدم توجّه به مسایل مسلمین و عدم اقدام عملی یا اثرگذار در جهت غمخوارگی بر مسلمانان به منظور بهبود وضعیت آنان از طریق دعا، صدقه و پشتیبانی مالی و کمک رسانی به آنان : کسی که نسبت به مسایل مسلمانان بی خیال می باشد، شخصِ سرد و بی عاطفه ای است که در قبال مصیبت های برادران مسلمانش اعم از چیرگی دشمنان بر آنان و خشونت و دیگر حوادث مصیبت بار در نقاط مختلف دنیا احساس مسؤولیت نمی کند و تنها به سلامت شخصِ خود از این حوادث می اندیشد. رسول اکرم – صلى الله علیه وسلم – فرموده اند: «جایگاه مؤمن از مجموعه ی اهل ایمان مانند منزلت سر در بدن است؛ مؤمن آن گونه برای اهل ایمان دردمند و آزرده است که بدن به دردِ سر، آزرده و دردمند می گردد»[مسنداحمد].
16- گسیخته شدن روابط دوستی و برادری، نشانه ی دیگری از ضعف ایمان است. رسول اکرم – صلى الله علیه وسلم – فرموده اند : در میان دو نفر که به خاطر خدا یا اسلام با هم دوستی می ورزند، اولین بزه و گناهی که یکی از آنان انجام دهد، فاصله می اندازد». [مسنداحمد] 17- عدم احساس مسؤولیت در قبال دین: ضعف ایمان سبب می شود انسان در جهت خدمت دین و گستراندن باورها و ارزش های دینی نکوشد. این در حالی است که اصحاب رسول خدا – صلى الله علیه وسلم – بلافاصله پس از پذیرش اسلام، احساس مسؤولیت می کردند. ودر راه گسترش ورساندن دین به مردم زحمات زیادی را متحمل شدند.
18- سراسیمگی، ترس و بی صبری به هنگام بروز مشکل یا مصیبت. ضعف ایمان سبب می شود انسان در شداید و بلایا توازنش را از دست بدهد؛ به گونه ای اندامش به لرزه می افتد، پریشان خاطر می گردد و چشمانش از ترس خیره و وحشت زده می شود.
19- بحث و جدل بیش از حد و قیل و قال های اَلکی از نشانه های ضعف ایمان است که دل را سخت می کند و می میراند. رسول خدا – صلى الله علیه وسلم – فرموده اند : «هیچ قومی پس از هدایتی که بر آن بودند، گمراه نشدند مگر به سبب آنکه بحث و جدل در آنان زیاد شد». [مسنداحمد] 20- خردگرایی محض: در این حالت شیوه ی سخن گفتن انسان، صرفاً عقلانی می گردد و در آن هیچ نشانه ای از ایمان و ارزش های دینی دیده نمی شود. شخص ضعیف الایمان و خردگرا همواره به گونه ای سخن می گوید که در سخنانش اثری از کلام خدا، فرموده های پیامبر – صلى الله علیه وسلم – و سخنان سلف صالح یافت نمی شود.
21- دلبستگی به دنیا و اشتیاق بی حد و حصر به آن، از عوارض ضعف ایمان است، شخصی که آسایش و راحتی را در اسباب دنیا می پندارد، قلبش به گونه ای به دنیا وابسته می گردد که اگر از خوشی ها و بهره های دنیوی از قبیل مال، پست و مقام و یا مسکن، چیزی از دست بدهد، آزرده و غمگین می شود این شخص با دیدن برادر مسلمانش که در امور دنیوی از او پیش افتاده، به رنج و آزردگی بیشتری می افتد و حتی بر او حسد می ورزد و آرزو می کند نعمت های برادر مسلمانش نابود و زایل گردد. قطعاً این حالت با ایمان سازگاری ندارد. رسول اکرم – صلى الله علیه وسلم – فرموده اند : «در قلب بنده، دو چیز با هم جمع نمی شود : ایمان و حسد».[نسائی] 22- تجمّل گرایی و توجه بیش از حد به خوراک، پوشاک، مسکن و سواری: شخص سست ایمان، به ظواهر و تجمّلات اهمیت وافری می دهد و همواره سعی می کند خودش را با شیک پوشی و پوشیدن لباس های گران قیمت بیاراید و خانه اش را لوکس و آراسته نماید. رسول خدا – صلى الله علیه وسلم – زمانی که معاذبن جبل – رضی الله عنه – را به یمن فرستادند، او را چنین وصیت کردند که : «از خوشگذرانی بپرهیز که بندگانِ (نیکِ) خدا خوشگذران نیستند.
عوامل ضعف ایمان:
1- دوری درازمدّت از فضاهای ایمانی، بستر و سبب ضعیف شدن ایمان است. خداوند متعال می فرماید :أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ ءَامَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الحَقِّ وَ لاَ یکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثِیرُ مِنْهُمْ فَاسِقونَ. [حدید : 16] یعنی : «آیا برای مؤمنان وقت آن نرسیده است که دل هایشان به هنگام یاد خدا و آنچه از حق و حقیقت فرو فرستاده، بلرزد؟ و آیا هنگام آن نیست که مانند کسانی نباشند که قبلاً برایشان کتاب فرستاده شده و سپس زمان طولانی بر آنان سپری شده (و با دوری از دوران پیامبران) دل هایشان سخت شده است و بیشترشان فاسق گشته اند». این آیه، به خوبی نشان می دهد که دوری درازمدّت از فضاهای ایمانی سبب ضعیف شدن ایمان در دل است.
2-دوری از صلحا و الگوهای نیک و نمونه : فردی که به دست انسان نیک و شایسته ای آموزش می بیند، علم سودبخش، عمل صالح و قوّت ایمان را به خوبی به دست می آورد و از داشته های علمی، اخلاقی و صفات نیک و ارزشمند او بهره می جوید. حال اگر این شخص از آن مربی و نمونه ی نیک و شایسته دور افتد، در دلش احساس سختی وسستی می کند.
3- دوری از فراگیری علوم دینی و قطع رابطه با کتاب های ایمانی و آثار سلف صلح که دل ها را زنده می کند. خوشبختانه کتاب های زیادی وجود دارد که ایمان را در قلب خواننده بر می انگیزد و سبب خیزش نیروهای ایمانی نهفته و خفته در وجودش می گردد. قطعاً کتاب خدا (قرآن مجید) در رأس این کتاب های اثرگذار قرار دارد و پس از آن کتاب های حدیث و آثار گرانبها و ارزشمند علما با محتوای نصیحت و مفاهیم شیوا، قرار می گیرد.
4- قرار گرفتن انسان در محیط آکنده از معصیت. اینک محیط پیرامون ما به گونه ای شده که برخی به ارتکاب گناه و معصیت به خود می بالند، برخی به ترانه سرایی و آوازهای مبتذل می پردازند، عدّه ای سیگار می کشند دشنام گویی، سخنان رکیک و دعواهای خیابانی از نمودهای دیگر محیط پر فتنه ی اطراف ما است؛ از اینها که بگذریم قیل و قال های بی خود و الکی، غیبت، سخن چینی و اخبار مسابقات آن قدر در جامعه زیاد شده که قابل شمارش نیست.
5- زیاده روی در کارها و مشغولیت های دنیوی به حدّی رسیده که دل ها را دربند و اسیر کرده است که گویا دل ها بنده ی دنیا شده است. رسول اکرم – صلى الله علیه وسلم – فرموده اند : «بنده ی دینار نابود و نگونسار شد، بنده ی دِرهم بدبخت و نابود شد».[بخاری] 6- مشغولیت به مال و ثروت، همسر و فرزندان، عامل ضعیف شدن ایمان است. خداوند متعال می فرماید :وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَ أَوْلاَدُکُم فِتْنَهٌ. [انفال : 28] «(ای مؤمنان!) بدانید که اموال و اولاد شما، مایه ی آزمایش هستند (و سبب هلاکت شمایند در صورتی که محبت آنان را بر محبّت خدا و رسولش ترجیح دهید)».
7- آرزوهای طولانی: خداوند متعال می فرماید :ذَرْهُمْ یَأکُلُوا وَ یَتَمَتّعُوا وَ یُلْهِهُمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ.[حجر : 3]یعنی : «بگذار کافران را که بخورند و (از دنیا) بهره برند و آرزو، آنان را غافل سازد؛ بالاخره خواهند دانست (که چگونه در دنیا به آرزوها و دنیاپردازی، مشغول شده اند)».
8- زیاده روی در خورد و نوش، خواب، سخن گفتن،زیادخندیدن و شب نشینی و معاشرت، زمینه ی قساوت قلب و ضعف ایمان است. پرخوری، انسان را بی حال و سنگین می کند و باعث می شود، انسان از عبادت خداوندمهربان باز مانده و راه ها و مجاری نفوذ شیطان در انسان تقویت گردد. رسول خدا – صلى الله علیه وسلم – فرموده اند: «زیاد نخندید که زیاد خندیدن، دل را می میراند»[ابن ماجه]. درمان ضعف ایمان: ضعف ایمان، بسان یک بیماری است که باید درمان شود. رسول اکرم – صلى الله علیه وسلم – فرموده اند : «ایمان در درون هریک از شما چنان کهنه می شود که لباس کهنه و مندرس می گردد. پس از خدا بخواهید که ایمان را در دل هایتان تازه کند» .[مستدرک] از این حدیث کاملاً روشن می شود که ایمان در قلب همانند لباس دچار کهنگی و فرسودگی می شود و گاهی قلب مؤمن را پوششی ابر مانند از معصیت در بر می گیرد که آن را تاریک می کند؛ رسول اکرم – صلى الله علیه وسلم – این شکل از تاریکی قلب را بدین گونه برای ما به تصویر کشیده اند که : «هیچ قلبی نیست مگر ابری چون ابر ماه دارد که هرگاه ماهِ تابان را فرا گیرد، تاریک می شود و چون از آن کنار رود، از حالت گرفتگی در می آید و درخشان می شود». برخی اسباب شرعی که هر مسلمانی می تواند بر پایه ی آن به درمان ضعف ایمانش بپردازد و قساوت قلبش را براساس آن و پس از توکّل به خداوند متعال و با مجاهده ی نفس، از میان ببرد قرارذیل می باشد:
1- تدبّر و اندیشه در قرآن کریم که بیانگر همه چیز و نوری است که خداوند متعال بندگانش را به آن هدایت می فرماید. بدون تردید در قرآن درمانی بزرگ و دارویی اثرگذار برای بیماری ضعف ایمان وجود دارد. خداوند متعال می فرماید :(وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرْءانِ مَا هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنیِنَ. [إسراء : 82]یعنی: «و ما آیاتی از قرآن فرو می فرستیم که مایه ی بهبودی دل ها (از قساوت قلب و بیماری های جهل و گمراهی) و رحمت مؤمنان است».
2- انسان همواره عظمت الهی را با تمام وجود احساس کند و بکوشد تا اسما و صفات خداوند را بشناسد و در معانی کامل و بی نقص هر یک از آنها بیندیشد. اگر چنین احساس و حالتی قلب را فرا گیرد و در وجود انسان جریان یابد، باعث می شود که اعضاء و جوارح انسان، همواره سخن از چیزی بگوید که قلب در خود دارد.اگر قلب بهبود یابد، اعضاء نیز نیک و شایسته عمل می کنند و اگر قلب به فساد افتد، اعضاء و جوارح نیز اعمال زشت و فاسد را پیشه می کنند. 3- طلب علوم شرعی: تحصیل و فراگیری علوم دینی به خوف و خشیت الهی و افزایش ایمان می انجامد. خداوند متعال فرموده است :إِنَّمَا یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبَادِهِ العُلَمَاءُ. [فاطر : 28]یعنی : «تنها عالمان و دانایان، از خداوند می ترسند (و ترسشان آمیخته با تعظیم است)».
4- نشستن در مجالس ذکر و پایبندی بر آن : رسول اکرم – صلى الله علیه وسلم – فرموده اند: «هیچ قوم و گروهی برای ذکر خدا نمی نشینند مگر آنکه فرشتگان آنان را احاطه می کنند، رحمت الهی آنان را می پوشاند و سکینه و آرامش بر آنان نازل می گردد وخداوند متعال نیز آنان را در میان اهل آسمان، یاد می فرماید».[مسلم] 5- انجام زیاد کارهای نیک و پر کردن اوقات به اعمال شایسته: باری رسول اکرم – صلى الله علیه وسلم – از صحابه پرسیدند : «کدامین شما امروز، روزه گرفته است؟» ابوبگر گفت : من؛ فرمودند : «کدام یک از شما در تشییع جنازه ای شرکت کرده؟» ابوبکر گفت : من؛ پرسیدند : «چه کسی از شما، امروز مسکینی را طعام داده است؟» ابوبکر گفت : من؛ باز هم سؤال فرمودند : «کدامین شما امروز، مریضی را عیادت و احوال پرسی کرده؟» ابوبکر گفت : من؛ رسول خدا – صلى الله علیه وسلم – فرمودند : «همه ی این اعمال نیک در شخصی جمع نمی شوند مگر آنکه آن شخص به بهشت داخل می شود».
7- ترس از سوء خاتمه و فرجام بد، یکی از نسخه های درمان ضعف ایمان است که مسلمان را به اطاعت سوق می دهد و ایمانش را تازه می کند. در دوران رسول خدا – صلى الله علیه وسلم – مردی که همواره در رکاب و همراهی مسلمانان با کفّار جنگ بی نظیری می کرد که دیگران همسان و همانند او نمی جنگیدند؛ اما رسول خدا – صلى الله علیه وسلم – درباره اش فرمودند که : «او از جهنّمیان است». یکی از مسلمانان در پی آن شخص رفت (تا حکمت این فرموده ی پیامبر را دریابد)؛ آن شخص به شدّت زخمی شده بود و دوست داشت هر چه زودتر بمیرد تا از درد رهایی یابد؛ بنابراین شمشیر را به میان دو سینه اش زد و خودکشی کرد.[بخاری] 8- یاد مرگ: رسول خدا- صلى الله علیه وسلم – فرموده اند: «به کثرت یاد کنید آنچه لذت ها را می بُرد. یعنی مرگ را».[ترمذی] 9- به یاد آوردن منازل آخرت، زمینه ی دیگر تجدید ایمان در قلوب است. در بسیاری از آیات و سوره های قرآن کریم و از جمله سوره های ق، واقعه، قیامه، مرسلات، نبأ، مطففین و تکویر، صحنه های آخرت بیان شده است. همچنین در کتاب های حدیث و در باب های مختلف به عناوین گوناگون از قبیل قیامت، صحرای حشر و بهشت و جهنّم، به این موضوع پرداخته شده است. که دانستن واسحضارآنها باعث تقویت ایمان می شود.
10- ذکر خداوند متعال، قلب ها را جلا و بهبود می بخشد و دوای دل های بیمار است. بلکه ذکر و یاد خدا، روح اعمال می باشد. خداوند متعال دستور داده است :یَا أَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا اللهَ ذِکْراً کَثیراً.:یعنی : «ای مؤمنان! خدا را زیاد یاد کنید».
11- راز و نیاز با خدای متعال و انکسار و خاکساری به درگاهش، تأثیر به سزایی در تجدید ایمان دارد؛ زیرا هر چقدر که بنده، در پیشگاه خداوند خضوع و فروهشتگی بیشتری داشته باشد، به خدا نزدیک تر است. رسول خدا – صلى الله علیه وسلم – فرموده اند : «نزدیک ترین حالتی که بنده با خدایش دارد، در حالی است که سجده گذار است؛ پس (به وقت سجده)، زیاد دعا کنید»[مسلم].
12- نداشتن آرزوهای طولانی و کم و کوتاه کردن آرزوها، تأثیر زیادی در تجدید ایمان دارد. ابن قیّم رحمه الله می گوید : «از بزرگ ترین و مهم ترین عواملی که آرزوها را کم و کوتاه می کند، اندیشیدن در این آیات است که :أَفَرَأَیْتَ إِنْ مَتَّعْنَاهُمْ سِنینَ، ثُمَّ جَاءَهُمْ مَا کَانُوا یُوعَدُونَ، مَا أَغْنَی عَنْهُمْ مَا کَانُوا یُمَتَّعُونَ.[شعراء : 205 و 206 و 207]یعنی: «بگو ببینم، اگر ما سال های دیگری ایشان را (از زندگی دنیا) بهره مند سازیم و سپس آنچه به آن وعده داده می شدند، دامنگیرشان گردد، این بهره گیری از دنیا برای آنان چه سودی خواهد داشت؟».
13- تفکّر در حقارت دنیا تا وابستگی و دلبستگی به دنیا از دل جدا و کنده شود. خداوند متعال می فرماید :وَ مَا الحَیَاهُ الدُّنیَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرورِ.[آل عمران : 185] یعنی : «و زندگی دنیا، چیزی جز کالای فریب نیست».
14- تعظیم و بزرگداشت حرمات و واجبات الهی، زمینه ی تجدید ایمان در دل است. خداوند متعال می فرماید : ذلِکَ وَ مَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَی القُلُوبِ.[حج:32] یعنی : «(مثال مشرک) چنین است (که گفته شد) و هر کس واجبات الهی را بزرگ و نِکو دارد، بی گمان بزرگداشت آنها، نشانه ی پرهیزگاری دل ها (و نماد خوف و هراس از خدا) است».
15- دوست داشتن مؤمنان و دشمنی با کافران: قطعاً قلبی که با دشمنان خدا تعلّق و وابستگی پیدا کند، سُست و ضعیف می گردد و مفاهیم و ارزش های عقیدتی در آن پژمرده و خشکیده می شود. بنابراین تنها به خاطر خدا محبّت و دوستی را پیشه کنید؛ بندگان نیک و مؤمن را دوست بگیرید و یاری کنید و با دشمنان خدا، دشمنی ورزید و از آنان بیزار باشید که این رویه، ایمان را در دل زنده می کند.
16- تواضع و فروتنی، نقش مهمّی در تجدید ایمان دارد. رسول اکرم – صلى الله علیه وسلم – فرموده اند : «سادگی در لباس، نشانه ی ایمان است».[ابن ماجه] 17- محاسبه ی نفس: خداوند متعال می فرماید :یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ. [حشر : 18] یعنی : «ای اهل ایمان! از خدا بترسید و هر کس باید بنگرد که چه چیزی را برای فردا(ی قیامتِ خویش) پیشاپیش فرستاده است».
18- همراهی وتشکیل شدن باجماعتهای دعوت وتبلیغ درتقویت ایمان انسان بسیار مؤثر می باشد زیرا انسان مدتی از ماحول دنیا فارغ و به عبادت الله[ج] مشغول می شود که این امر باعث تقویت ایمان انسان می شود.
19- دعا و خواستن از خداوند، از مهم ترین اسباب تقویت ایمان است؛ هر بنده ای باید وقتی را برای دعا به کار گیرد تا خداوند، ایمانش را تقویت نماید . در اخیر از خداوند متعال می خواهیم که ایمان ما را قوی نموده و توفیق به اعمال را نصیب همه ما بگرداند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد