خانه » همه » مذهبی » علاقه به نماز

علاقه به نماز


علاقه به نماز

۱۳۹۳/۰۲/۲۲


۱۸۲۹ بازدید

سلام با تشکر از سایت خوبتون. ببخشید من دختر چهارده ساله هستم که نماز هامو میخونم و اگه نخونم ، عذاب وجدان میگیرم.ولی ببخشید اصلا علاقه ای ندارم و حوصله ندارم. مثلا وقتی که نزدیک اذان میشه، غصه میخورم که دوباره باید نماز بخونم. راهنماییم کنین که چی کار کنم؟ چه چیزها و چه کارهایی باعث علاقه بیشتر نسبت به نماز در سن من میشه؟


عامل اصلی و زیربنایی سستی در نماز و یا هر کوتاهی ای که در زمینه دین و عبودیت پیدا می شود در ضعف ایمان است. البته همه ما کم و بیش از این عارضه رنج می بریم و ایمان کامل برای انسان مومن یک ایده آل و آرزوی نهایی است, ولی باید بکوشیم هر چه بیشتر آن را تقویت نماییم. در روایت هست که ایمان ده درجه دارد و وظیفه مومن حرکت در این مسیر و افزودن به این درجات است.
دوست گرامی، نماز مهمترین عمل واجب دینی است و اگر مسلمانی آن را عمدا و از روی آگاهی ترک کند, قطعا اهل عذاب خواهد بود. در قرآن کریم چنین آمده است که وقتی بر جهنمیان می گذرند از ایشان سوال می کنند چه شد که گرفتار عذاب شدید, پاسخ می دهند که ما از نماز گذاران نبودیم. فی جنات یتساءلون/ عن المجرمین /ما سلککم فی سقر /قالوا لم نک من المصلین. 43 مدثر. و در روایات هست اولین سوال قیامت از نماز است و قبولی سایر اعمال بسته به قبولی نماز است.
در مورد ترک نماز باید گفت: ترک نماز چند قسم است:
1. ترک نماز به طور کلی از روی انکار؛ یعنی نماز را واجب نمی داند و به جا آوردنش را بر خود حتم نمی بیند. در این صورت منکر ضروری دین شده و کافر است و به عذاب ابدی دچار می گردد.
2. ترک نماز به دلیل مسامحه کاری و کم اعتنایی به امور اخروی و اشتغال به سرگرمی های دنیوی. این قسم از ترک نماز موجب فسق است و گناه کبیره شمرده می شود.
3. ترک نماز در برخی اوقات: گاهی فردی در اثر ضعف ایمان و کم اعتنایی به امر آخرت، گاهی نماز می خواند و گاهی ترک می کند و یا در اثر اهمیت ندادن به اوقات نماز، گاهی آن را در وقتش ترک می کند به خیال آن که در خارج وقت آن را قضا کند.
این قسم سوم هر چند مانند دو قسم قبل نیست ولی چنین فردی از ضایع کنندگان نماز و سبک شمارندگان آن است و در روایات آمده است که چنین کسی مشمول شفاعت اهل بیت(ع) قرار نمی گیرد و به شفاعت محمد و آل محمد(ص) نائل نمی گردد هر چند تارک الصلاه شمرده نمی شود و از سبک شمرندگان نماز به حساب می آید.
و اما در رابطه با به تعویق انداختن نماز باید گفت که نماز اوّل وقت در دنیا عمر انسان را زیاد می کند، مال و اموال او را زیاد می کند، اولاد او را صالح می گرداند و در موقع مرگ او را از ترس مرگ ایمن می دارد و او را داخل بهشت می گرداند. و در قبر سئوال نکیر و منکر را بر انسان آسان می گرداند، قبر او را وسیع می کند، دری از درهای بهشت را به روی او می گشاید، و در محشر صورت او مثل ماه، نورافشانی می کند، نامة عملش به دست راستش داده می شود، حساب را برای او آسان می گرداند و در موقع عبور از صراط، خداوند از او راضی می شود، به او سلام می دهد، نظر رحمت به او می فرماید.(ر.ک: حیات عارفانه فرزانگان، حسن صدری، انتشارات میراث ماندگار، چاپ اوّل، 1380، ص 10. )
در مورد نماز اوّل وقت تاکیدات بسیار فراوانی از طرف بزرگان دینی به ما رسیده که حاکی از اهمیت فوق العادة نماز اوّل وقت دارد. و از طرفی اثر آرام بخشی و تذکّر نماز در صورتی حاصل می شود که در اوقات معینی که شرع قرار داده انجام گیرد و گرنه نماز دیگر اثر آرام بخشی و اطمینان قلبی دادن به انسان را از دست می دهد. امام صادق(ع) می فرمایند که رسول اکرم(ص) فرموده است : به خدا قسم از من نیست کسی که نماز را سبک بشمارد و در حوض کوثر بر من وارد نمی شود»(سفینه البحار, شیخ عباس قمی, ماده صلاه).تأخیر انداختن نماز مصداق بارز سبک شمردن نماز است. عن النبی(ص): «ما من عبد اهتم بمواقیت الصلوه و مواضع الشمس الا ضمنت له الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاه من النار; هیچ بنده ای نیست که به وقت های نماز (اول وقت ) و حرکت های خورشید برای نماز اهتمام ورزد مگر این که من سه چیز را برایش ضمانت می کنم : 1- نشاطی آرامش بخش هنگام مردن, 2- جدایی از ناراحتی ها و اندوه ها, 3- نجات از آتش. در این باب پیوسته باید بخواند, بگوید, بشنود و بیندیشد تا رفته رفته اعتقاد به باور بدل گردد».
خواهر گرامی، تا اینجا به اهمیت و نقش نماز در زندگی دنیا و سعادت آخرت پی بردید. همانطور که گفتیم نماز چون ارتباط با معبود و معشوق است، نباید نتیجه ای جز شادی و نشاط به همراه داشته باشد. انسان از دیدن و گفتگو کردن با کسانی که دوستشان دارد هیچگاه خسته نمی شود. اما اینکه نماز و ارتباط ما با خداوند خالی از هرگونه نشاط و شادی است به این دلیل است که اولا معبود خود را نشناخته ایم و ثانیا نمازمان نماز حقیقی نیست. ما در نمازهایمان، معشوقمان را عبادت نمی کنیم که از با او بودن لذت ببریم بلکه کسی را عبادت می کنیم که نمی شناسیم، کسی را عبادت می کنیم که سختگیر است، کسی را عبادت می کنیم که ما را به جهنم خواهد انداخت..! شما بگویید، چطور می توان چنین خدایی را که در ذهن خود ساخته ایم دوست داشته باشیم تا عاشقانه عبادتش کنیم.؟ عبادت چنین خدایی جز از روی اکراه و اجبار نیست، و آن هم تنها به دلیل ترس از جهنم نرفتن است نه چیزی دیگر.
هرچه شناخت و معرفت انسان به خداوند بیشتر شود، کیفیت و شوق او برای عبادت نیز بیشتر خواهد شد. برای این منظور باید در جهت شناخت خداوند بیشتر تلاش نمود و مطالعات بیشتری در این زمینه داشت. همچنین کیفیت نماز خواندن نیز در اشتیاق به عبادت بسیار مهم است. هرچه انسان آداب نماز بالاخص حضور قلب را بیشتر مراعات کند با شوق و اشتیاق بیشتری به عبادت خواهد ایستاد. در ادامه پیرامون این دو مطلب ( شناخت خداوند و آداب نماز) بیشتر توضیح خواهیم داد.
«خداشناسی»
کتاب هاى فراوان و خوبى در مورد اصول عقاید نوشته شده که به برخى از آنها که نیاز فورى ترى مى باشند اشاره مى شود:
1- مجموعه مقدمه اى بر جهان بینى اسلامى، تألیف استاد شهید مرتضى مطهرى که شامل بخش هاى هفت گانه زیر است:
الف: انسان و ایمان.
ب: جهان بینى توحیدى.
ج: وحى و نبوت.
د: انسان در قرآن.
ه: جامعه و تاریخ.
و: امامت و رهبرى.
ى: زندگى جاوید یا حیات اخروى.
2- همه کتاب هاى شهید آیت الله دستغیب به ویژه کتاب هاى:
الف: توحید.
ب: معاد.
ج: امامت.
د: ایمان.
دومین قدم، آشنائى با فضایل و رذایل اخلاقى است، یعنى امورى که زمینه ساز سعادت یا بیچارگى و محرومیت انسان مى باشند و در ساختن شخصیت حقیقى انسان و شکل دادن به خود حقیقى او نقش اساسى دارند. مسئله خود شناسى که ثمره آن خداشناسى است و نیز آشنائى با گناهان و گناه شناسى از مباحث مهم این بخش است و در این قسمت کتابهاى زیر توصیه مى گردد:
1- خود شناسى براى خود سازى، تألیف استاد مصباح یزدى.
2- گناهان کبیره، شهید دستغیب.
3- گناه شناسى، استاد قرائتى.
  2) جنبه عملى:
شناخت و علم و آگاهى زمینه ساز عمل است و اگر آگاهى انسان به عمل تبدیل نگردد و بذر شناخت باعمل به نهال نیرومندى تبدیل نگردد به کمال و ژرفای زندگی خود نرسیده و ضایع مى گردد. در این مرحله باید اولا با احکام و وظایف شرعى کاملا آشنا بود و مسئله تقلید از یکى از مراجع عظیم الشأن که زمینه ساز عمل به وظایف شرعى و دستورات عملى دینى است باید کاملا براى انسان مؤمن متعهد توجیه شده و حل شده باشد.
گام عملى دوم، تهذیب و خود سازى عملى است. یعنى بعد از آشنائى با ضرورت تهذیب اخلاق و نفس و خود سازى در مرحله نظر و عمل، نوبت به گام نهادن در میدان تهذیب مى رسد که از ضرورى ترین و اساسى ترین برنامه یک مؤمن خداترس است.
در این زمینه نیز کتاب هاى زیر به نظر مناسب مى آیند:
1- خودسازى (تهذیب و تزکیه نفس)، تألیف استاد ابراهیم امینى.
2- نقطه هاى آغاز در اخلاق اسلامى، استاد آیت الله محمد رضا مهدوى کنى.
3- معراج السعاده، مرحوم ملا احمد نراقى.
مطالعه زندگى و سیره معصومین علیهم السلام و زندگى مردان بزرگ و خود ساخته که از زندگی خود بهترین بهره ها را برده اند در تشویق انسان به گام برداشتن در راه خود سازى و تهذیب و رسیدن به کمال بسیار موثر است و عامل مهمى در تقویت اراده و همت انسان مى باشد. در این مورد نیز کتاب هاى فراوانى داریم که چند کتاب زیر را توصیه مى کنیم:
1- نردبان آسمان، زندگى و برخى سخنان مرحوم آیت الله بهاءالدینى.
2- فضیلت هاى فراموش شده، زندگى مرحوم ملا عباس تربتى (پدر مرحوم حسینعلى راشد) تألیف حسینعلى راشد.
3- فریادگر توحید، زندگى حضرت آیت الله بهجت (رحمه الله).
4- سرگذشت هاى ویژه از زندگى امام خمینى (ره) از انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام
در زمینه زندگانى معصومین علیهم السلام.
همچنین کتابهای:
1- منتهى الآمال، تألیف مرحوم شیخ عباس قمى.
2- سیره پیشوایان.
نکات مهم دیگرى در این بحث مورد توجه است از جمله امورى مانند رفقا و دوستان همفکر و هدفدار و مستقیم و داشتن اراده و استقامت و ارتباط با انسان هاى خداجو و با ایمان و تقوا و توجه داشتن به امورى زیر بنائى مثل نماز به ویژه در اول وقت و عبادات با حضور قلب و مراقبه و محاسبه و مواظبت از گوهر ارزنده جان و فطرت خویش از امور مهمى هستند که در انتخاب و انجامشان نهایت دقت و ظرافت را باید داشته باشید تا هم بتوان شیرینی زندگی را درک کرد و هم به اعماق آن علم پیدا کرد.
«حضور قلب»
یکی از شرطهای اساسی پذیرفته شدن نماز در نزد خدای متعال و همچنین لذت بردن از اقامه نماز مسأله (حضور قلب) یا همان تمرکز پیدا کردن در حین نماز است؛ از این رو آیات و روایات فراوانی در این باره وارد شده که همه بر این مطلب تصریح می کنند که میزان قبولی نماز، بستگی به میزان توجه انسان در نماز دارد و این در حالی است که متأسفانه بسیاری از ما عبادتهای خود را بدون حضور قلب و با حواسپرتی کامل انجام می دهیم و به همین جهت است که یک عمر نماز می خوانیم، اما اثری از آثار معنوی و روح نواز آن در خود نمی بینیم و به جای آنکه با هر نماز به خداوند نزدیکتر شویم و انرژی بیشتری کسب کنیم، روز به روز از انجام عبادات خسته تر می شویم.
«لزوم تحصیل حضور قلب»
در ضرورت تحصیل حضور قلب همین بس که بدانیم: نماز بی حضور قلب، نماز حقیقی نیست و وقتی نماز از حقیقت و باطن خود جدا شد و به صورت یک عمل بی روح در آمد، تمام ثمرات و فوایدی که در آیات و روایات، برای نماز آمده، در چنین نمازی وجود ندارد وچه بسا موجب دوری از خدا و در نتیجه کسالت در عبادت نیز بشود.
احادیث فراوانی دراین باره وارد شده که همه بر این مطلب تصریح می کنند که میزان قبولی نماز، بستگی به میزان حضور قلب در نماز دارد و به تناسب وجود حضور قلب، نماز مورد قبول واقع می شود. امام صادق ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: «اَن العبدَ لیُرفعُ لهُ مِن صلاتهِ نصفُها او ثلُثها او ربعُها او خمسُها و ما یرفعُ لهُ الّا ما اقبلَ علیهِ بقلبهِ؛( بحارالانوار، ج 84، ص 238) همانا از نماز انسان، نصفش، ثلثش، ربعش یا خمسش بالا برده می شود و آن مقداری از نماز که توجّه قلبی داشته باشد بالا برده می شود.»
گر چه حضور قلب از شرایط صحت نماز نیست؛ یعنی با نبودن حضور قلب نماز باطل نمی شود و از لحاظ فقهی اشکالی ندارد. و لیکن چنین نمازی، قالبی بی فضیلت و غیر مقبول است، یعنی بالا نمی رود و اثر معراجی خود را از دست می دهد.
البته بیان این مطلب به این معنا نیست که تصور کنیم، تحصیل حضور قلب از امور مُحال است و از کسب آن، ناامید شویم و به یک عبادت صوری و ظاهری اکتفاء کنیم. زیرا ممکن است این ناامیدی، از فریب شیطان نشأت گرفته باشد، به این معنا که برای فرار از نماز با حضور قلب، دائماً مشکل بودن آن را بهانه ای برای ترک نماز، قرار دهیم.
دو س ت عزیز! علت حواس پرتی و عدم حضور قلب در نماز که نتیجه آن لذت نبردن و به قول شما حال نکردن از نماز می باشد، معلول علت های مختلفی است که هر یک از این علت ها درمان خاص خود را می طلبد . لذا از آنجا که شما به مورد خاصی اشاره ننموده اید به ناچار به بیان علت های حواس پرتی در نماز پرداخته و راههای درمان آن را نیز ذکر می نمائیم .
«عوامل حواسپرتی و درمان آن»
از عوامل مهم حواسپرتی در نماز که عدم حضور قلب را به دنبال دارد چنین می توان نامید:
1. هرزگی قوه خیال:
از اسباب محوری و اصلی حواسپرتی، فرّار بودن، و هرزگی قوه خیال است. آدمی دارای نیرویی است که دائماً ذهن و خیالش را به کار می گیرد. اگر ذهن انسان در مورد موضوعات کلی، به صورت منظّم و مرتّب فعالیت کند و از یک مقدمه، نتیجه ای بگیرد، در این صورت تفکر و تعقّل حاصل شده است، ولی اگر ذهن انسان بدون هیچ مقدمه و نظمی در موضوعات جزئی، از چیزی به چیزی و از جایی به جایی پرواز کند و هیچ رابطه منطقی بین موضوعاتی که در ذهن آمده ایجاد نکند، تخیّل صورت گرفته است.
– ویژگیهای قوّه خیال:
یکی از ویژگیهای قوّه خیال، فرّار و متحرک بودن آن است، چون اگر تفکر نباشد، هزاران خاطره و مسأله به ذهن انسان (در طی چند لحظه، بدون هیچ ارتباطی با هم) می رسد. دیگر از ویژگیهای قوّه خیال که از تعریف آن بر می آید. آن است که در موضوعات جزئی کار می کند و هم چنین از بی نظمی خاصی برخوردار است.
انواع خیالات در نماز:
در نمازی که می خوانیم، تمام انواع چهارگانه تصوّرات خیالی که در ذیل می آید، وجود دارد، مگر کسانی که قوه خیال را کاملا تربیت کرده و متمرکز بر نماز کرده باشند.
گاهی آنچه در نماز به ذهن خطور می کند، انجام کار خیری است؛ مثلا در این تصور است که چگونه بعد از نماز سخنرانی کند و یا با فلان بزرگ یا دوست، چگونه گفتگو کند. و یا انجام کار شرّی است، مثلا در این تصوّر است که چگونه بر سر دیگری کلاه بگذارد و… .
گاهی آنچه در خاطر و خیال می آید، صرف خیال است و آن یا خیال پسندیده است مثلا (در خاطر خود بگذراند که پولدار شود تا بتواند گرسنگانی را سیر و برهنگانی را لباس بپوشاند و…) و یا خیال فاسد می باشد (مثلا در خاطر خود لذت گناه و چگونگی آن را بیاورد و با آن دلخوش کند).
پس آنچه که در قوه خیال ما می آید از این چهار حالت خارج نیست، اگر چه گاهی در نماز قوّه خیال در امور پسندیده فعّالیّت می کند، و لیکن در جهت کسب حضور قلب، خیال در امور پسندیده هم باید کنترل شود و از پرواز آن به امور مختلف، خوب نگه داشته شود تا قلب یکسره متوجه خداوند گردد.
– درمان هرزگی قوه خیال:
الف. بیرون از نماز
باید در بیرون نماز، تمرین و ممارست در حفظ قوه خیال و متمرکز کردن آن صورت گیرد، به این صورت که در ابتدا تمرین کنیم که فکر و خیال خود را به امور خاصّی تمرکز بدهیم و دائماً مواظبت نماییم که خیال به جایی دیگر نرود که اگر این تمرکز ادامه پیدا کند، آرام آرام می توانیم فکر و خیال خود را ضبط و نگهداری کنیم که هر کجا اراده کردیم حرکت کند.
کیفیت تغذیه قوه خیال:
هر یک از قوای ما محتاج به تغذیه مناسب خود می باشد. باید برای منظم کردن قوه خیال و جهت دادن به آن، از عوامل کنترل قوّه خیال و گفتن ذکر دایم با توجه و متمرکز کردن ذهن به امور پسندیده، استفاده کرد. از جمله امور پسندیده عبارتند از: یاد خدا بودن؛ تمام کارها و اعمال خود را نیت و هدف خدایی دادن؛ تفکر در مسائل علمی و مسائل اعتقادی (مبدأ و معاد) و وظایف انسانی و عملی (کسب اخلاق حسنه و رفتار انسانی)؛ مراقبت بر احوال و رفتار خود که چه مقدار منطبق با عقل، شرع و رضای خداوند است و هم چنین یادآوری گذرگاه بودن دنیا و مسافر بودن خود و دقّت و تعقّل به عجایب خلقت و آثار نظم و قدرت پروردگار؛ همه اینها عوامل کمک کننده در کنترل قوه خیال می باشد.
ب. داخل نماز:
یکی از روشهای کنترل قوه خیال در نماز «تصمیم بر مخالفت است»؛ یعنی تصمیم بگیرد که خیال خود را متمرکز در نماز و یا معانی نماز نمایید و هر وقت کنترل آن از اراده انسان خارج شد دوباره برگرداند. حضرت امام خمینی ـ قدّس سره ـ می فرماید: «طریقه عمده رام نمودن آن «عمل نمودن به خلاف است» و آن، چنان است که انسان در وقت نماز خود را مهیّا کند که حفظ خیال در نماز کند و آن را حبس در عمل نماید و به مجرّد این که بخواهد از چنگ انسان فرار کند آن را استرجاع نماید (برگرداند) و در هر یک از حرکات و سکنات و اذکار و اعمال نماز ملتفت حال آن (قوه خیال) باشد و از حال آن تفتیش نماید (جستجو کند) و نگذارد سر خود باشد و این در اوّل امر، کاری صعب (مشکل) به نظر می آید، ولی پس از مدتی عمل و دقت و علاج، حتماً رام می شود و ارتیاض پیدا می کند (ورزیده می شود)».( آداب الصلوة، ص 44)
2. دنیا پرستی:
از موانع مهم و اصلی حضور قلب، دنیا پرستی و اسارت و فریفتگی در برابر آن است. غالب اندیشمندانی که درباره اهمیت نماز کتاب نوشته اند، مسأله دنیا دوستی را یکی از مهمترین مانع حضور قلب بر شمرده اند.
آنچه اسلام بدان معتقد است، ترک پرستش دنیا و کمال مطلوب و محبوب واقعی ندانستن آن است. تمام آیات و روایاتی که در مذمّت حبّ دنیا آمده، اشاره به این قسم دارند و آنچه مانع حضور قلب در نماز می گردد، همین «دنیاپرستی و اسارت دنیا» است.
در قرآن کریم و روایات اهل بیت، دنیا، ناپایدار و محل گذر و اهل دنیا، مسافر معرفی شده است.( نهج البلاغه، خطبه 201 – نهج البلاغه، حکمت 133 – روم آیه 7) و این واقعیتی غیر قابل انکار است و نیز در بعضی از آیات آمده که دنیا وسیله ای است جهت رسیدن به هدف، نه نهایت آرزو و کمال مطلوب بشری.( . کهف آیه 18 – رعد آیه 12 – یونس آیه 100 – روم آیه 30)
– درمان حب دنیا:
از مطالب گذشته روشن گردید که یکی از موانع حضور قلب، دنیاپرستی و دلبستگی به آن است. ترک اسارت و بندگی دنیا، با چند لحظه و دقیقه ممکن نخواهد بود، بلکه با آشنایی به آفات آن و به میزان عزم و تلاش و مجاهدت واقع بینانه، می توان به ترک دنیا به معنای حقیقی آن رسید.
برای درمان دنیا زدگی، باید :
اولاً: دیدگاه خود را نسبت به دنیا و انسان از زاویه دین اسلام اصلاح نماییم.
ثانیاً: نماز خود را در اول وقت بخوانیم چراکه اهمیت دادن به نماز و مداومت بر نماز اول وقت , بیانگر ترجیح دادن نماز به تمام امور مادی و دنیوی است و همین امر کم کم انس با نماز را ایجاد خواهد کرد و موجب لذت بردن از نماز خواهد شد اما کسی که هر کاری را بر نماز ترجیح می دهد , نماز خواندن را برای اوقات بی کاری خود می گذارد و هنگام نزدیک شدن به طلوع یا غروب آفتاب نمازش را می خواند , علاوه بر اینکه حضور قلب پیدا نمی کند , هیچ گاه از نماز خواندن نیز, لذت نخواهد برد.
3. حواس ظاهری:
یکی دیگر از عوامل حواسپرتی، متوجه شدن به امور خارجی است، چرا که قلب و ذهن به منزله حوضی هستند که این پنج حس به آن می ریزند و به واسطه آنها صورتهای معانی بر قلب وارد می شود، به طوری که به واسطه دیدن تصویری یا شنیدن صدایی چندین صورت خیالی بر ذهن وارد می شود و قلب را مشغول خود می کند. اگر در هنگام نماز، گوش آدمی چیزی را بشنود یا چشم چیزی را ببیند، حواس و ذهن نمازگزار متوجه آن شنیدنی (مسموع) یا تصویر می گردد و از خدا و توجه به او غافل می گردد و چه بسا با شنیدن یک کلمه، خاطره های زیادی در ذهن او نقش بندد و تا آخر نماز او را مشغول بدارد.
درمان:
علاج آن در از بین بردن این اسباب است که به صورتهای مختلف بیان می گردد:
الف. چشم بستن:
یکی از راههای معمولی که در میان مردم بیشتر مشاهده می شود، بستن چشمها در حین نماز است تا تمرکز حواس بیشتری حاصل کنند که این امر البته برای کسانی است که نمی توانند بدون بستن چشمها در نماز و با نگاه به محل سجده، آن تمرکز لازم را کسب کنند و گرنه کسی که می تواند با نبستن چشمها در نماز و با نگاه کردن به محل سجده، حواس خود را جمع کند، بهتر است که چشمها را نبندد.
ب. انتخاب مکان خلوت و تاریک:
نمازگزار برای این که هیچ چیز او را به خود جلب نکند، باید مکان خلوت و بی سر و صدا، بی منظره و تاریکی را انتخاب کند؛ مثلا در مکانی که عکس، تلویزیون و رادیوی روشنی، زن و بچه و… نباشد که مسلماً تحصیل حضور قلب در چنین مکانی راحت تر از مکان شلوغ، پر رفت و آمد و… می باشد. چون زمینه حواسپرتی در آنجا کمتر است.
ج. حضور در نماز جماعت:
علاوه بر ویژه گیهای برجسته نماز جماعت که به آن توصیه های فراوان شده است یکی از خصوصیات آن ایجاد حضور قلب برای نمازگزاران می باشد چراکه در نماز جماعت اموری همچون مراقبت از تعداد رکعات نماز به دیگران محول شده و دل یکسره متوجه معبود می باشد (سرالصلاة ج : 2 ص : 32).
د. توجه به معانی نماز: ( هم از جهت معنوی و هم از جهت کاربردی )
اگر قبل از هر عبارت نماز , معنای آن را در ذهن تداعی کنید و سپس الفاظ عربی آن را بیان کنید ( معنی لغوی ) ملاحظه خواهید کرد که دیگر نمازتان نمازی بی روح و کسالت آور نخواهد بود ؛ بویژه اگر پس از تمرین و ممارست در توجه به معانی لغوی عبارات نماز , به معنای کاربردی آن توجه کنید , از نمازتان لذت خواهید برد .
مثلا ًوقتی عبارت الحمد لله رب العالمین را بر زبان جاری می کنید به یاد نعمتهای الهی افتاده و لطف پروردگار را در احسان و بخشش او در نعمتهای بی شمارش متذکر شوید ؛ در این صورت ارتباطی لذت بخش بین شما و خدای متعال برقرار خواهد شد.
و. دقت در انجام مقدمات نماز، مانند وضوى با معنویت، انجام مستحباتى چون اذان، اقامه و…:
در کتاب هاى حدیث آمده است: شخصى از پیامبر(ص) درخواست کرد که راهى به او بنمایاند تا حضور قلب بیشترى در نماز پیدا کند حضرت او را به شاداب گرفتن وضو فرمان دادند. بنابراین وضوی شاداب و با آداب و دعاهای وارده در حضور قلب انسان در نماز مؤثر است.
هـ : رعایت مستحبات نماز:
– نگاه کردن به محل سجده در حال قیام‌، بین دو قدم در حال رکوع و دامن یا روی دو پا در حال تشهد و سلام‌;
– پوشیدن لباس تمیز به ویژه سفید;
– استعمال بوی خوش‌;
– داشتن سجاده خاص‌;
– سر وقت برای نماز برخاستن و بالاخره رعایت تمام آداب مستحبی که به آن‌ها در توضیح المسائل مراجع عظام اشاره شده است همگی می تواند مانع از حواسپرتی انسان در نماز گردد ‌.
4. وسواس در قراءَت:
هدف اصلی از عبادت، تحصیل مقام «جدایی کامل از غیر خدا» است، لذا موانع این راه، باید برداشته شود. یکی از این موانع، توجه زیاد و وسواس داشتن در قراءت است که موجب می شود نمازگزار از باطن و حقیقت نماز به ظاهر توجه کند و به جای توجه کردن به معانی نماز و کسب حضور قلب به الفاظ و چگونگی تلفظ آنها مشغول گردد، اگر چه رعایت قراءت، از شرایط صحت نماز است، و لیکن شرط صوری است و باید در حدّ تکلیف آن را انجام داد و نیز از توجه زیاد به ظاهر، باید پرهیز کرد.
این که بعضی می خواهند به واسطه حفظ قراءت، تمرکز حواس کامل پیدا کنند، اشتباه است، چون حواس در قراءت، کافی نیست، ثانیاً هدف نیست، بلکه هدف، توجه کامل قلب به خداست و چنین شخصی، به جای توجه به خدا و بریدن از اغیار، گرفتار ادای کلمات از مخرجشان می شود.
درمان:
الف. آشنایی به ظاهر و باطن نماز
باید بداند که رعایت قراءت و امثال آن، از احکام ظاهریه نماز و عبادت می باشند و باید در حدّ اعتدال و تکلیف به آنها توجّه کرد و حضور قلب و تخلیه قلب از اغیار، از شرایط باطنیه نماز است و حقیقت نماز با وجود آن معنا پیدا می کند که هرچه توجه به این معنا زیادتر باشد، نماز کاملتر خواهد شد، چرا که باطن نماز برخلاف ظاهر آن، محدود به حدّی نیست. باید دانسته شود که فرق نماز امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ با نماز ما در حضور قلب به خدا می باشد نه به مدّ «و لا الضالّین» و قراءت کاملتر آن حضرت.
ب. همانند سازی با الگوهای دینی
برای این که نمازگزار، متوجه شود که دچار وسواس شده یا خیر، بهتر است عمل خود را بر علما و فقها عرضه کند و از آنها سؤال کند که آیا مبتلا به مرض وسواس است یا خیر؟ چون کشف مرض، برای مریض مشکل است، بلکه چه بسا خود را عادی می بیند و دیگران را متّهم به بی مبالاتی می نماید و از عمل آنها رنج می برد. لذا وقتی از علما در مورد حال خود سوال کند و از نظر آنها نسبت به خود با خبر شود، مقداری مشکل حل خواهد شد.
بالاتر این که، به عمل خود علما نگاه کند و ببیند که آنها هم مثل او این قدر حساسیت دارند یا عملشان بر خلاف او است؟ اگر عملکرد علما را برخلاف خود یافت، پس باید بداند که یقیناً دچار وسواس شده است.
5. غفلت از عظمت پروردگار:
امام خمینی ( قدس سره ) در کتاب سرالصلاة – ج : 2 ص : 24 – مهمترین عامل عدم حضور در نماز را غفلت از عظمت پروردگار دانسته و گفته اند :
اگر انسان به مناجات با حق تعالى و ولى نعمت خود به قدر مکالمه با یک مخلوق عادى ضعیف اهمیت دهد، هرگز این قدر نسیان و سهو و غفلت نمى کند؛ ولى نعمتى که آدمى را به وسیله انبیا و اولیا و قرآن کریم، به مناجات با خود دعوت فرموده و درهاى مکالمه با خود را به روى او گشوده است, با این وصف، ما به قدر صحبت با یک بنده ضعیف ادب حضور او را نگاه نداریم.
درمان:
الف : شناخت خدای تعالی
بی شک هنگام صحبت کردن با فردی بزرگوار و دارای مقامات عالی، اگر انسان نسبت به او شناخت نداشته باشد، نه تنها از هم صحبتی با او لذت نمی برد، بلکه ادب حضور و رعایت آداب برایش مشکل است و همکلامی با او را نیز رعایت نمی کند.
آیا تا به حال از خود پرسیده ایم که شناخت ما از خدای خویش چقدر است ؟ آیا نسبت به صفات الهی آگاهی داریم ؟ الرحمن یعنی چه ؟ الرحیم به چه معناست ؟ حمد و سپاس چرا باید مخصوص پروردگار باشد ؟ و … چرا امثال ما از نماز لذت نمی بریم , در حالی که معصومین ( علیهم السلام ) نماز را نور چشم خود می دانستند ؟
آیا نقص از ماست یا از نماز است ؟ چرا این معجون و دارو , در عده ای تأثیر گذار بوده است ولی در ما نیست ؟ و …
اگر منصفانه به این پرسشها پاسخ دهیم , قطعا ً خود را محکوم کرده و به دنبال درمان می رویم. لذا یکی از مهمترین راههای لذت بردن از نماز , شناختن خدای سبحان است.
مطالعه ی کتابهای خداشناسی , پرسش از علما و صاحب نظران در این خصوص و همنشینی با صاحب نفسان و اهل تقوا , کمک زیادی به شما دوست عزیز خواهد کرد.
ب : یاد خدا در همه حال
دلى که در بیشتر اوقات از یاد خداوند غافل است، نمى تواند در نماز به یاد خدا باشد. پس باید همواره دل را از هر چه جز خدا خالى داشت و یاد خدا را تنها حاکمِ بر قلب و روان خود نماییم و از هر چه جز خواست او رو بگردانیم تا از نمازى ملکوتى و روحانى در فضایى پر از اخلاص و بندگى خداوند بهره مند شویم.
ج : توجه به عظمت الهی قبل از نماز
در این باره روایات بسیار وارد شده است، از آن جمله: امام صادق علیه السّلام می فرمایند: «وقتى حضرت على علیه السّلام براى اقامه نماز مى ایستاد، و قبل از تکبیر مى فرمود: «وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السّموات و الأرض.»: (روى و تمام وجود خویش را به سوى خداوندى نمودم که آسمانها و زمین را پدید آورد.) رنگ صورت مبارکش دگرگون مى شد، به حدّى که در چهره اش نمایان مى گردید.» (ادب حضور ص 193 )
د : توجه به عظمت الهی حین نماز
از حضرت رسول ختمى مرتبت صلّى اللّه علیه و آله روایت است که «عبادت کن خداى تعالى را چنانچه گویا او را مى بینى، و اگر تو او را نمى بینى او تو را مى بیند.( آداب الصلاة ص : 37 )
6. عدم توجه به هدف نماز:
افعال نماز بمنزله ظرفى است که هدف نماز در آن جاى گرفته است، بنابر این بجا آوردن نماز در حال غفلت از هدف آن، ظرفى را ماند که بى محتوا است, لذا حضور قلب در هنگام نماز تابع ایمان انسان به حقیقت نماز و اینکه نماز از همه اعمال بهتر و برتر است می باشد، و آن کس که به این حقیقت اعتقاد داشته باشد که نماز معراج او است مسلما همّ و غمّش جملگى نزد آن نماز خواهد بود و هیچ چیز دیگرى نمى تواند او را از این عمل باز دارد و کسی که همتش در پى نماز باشد قلبش هم نزد نماز خواهد بود و هر اندازه که همت انسان بیشتر در پى نماز باشد غفلتش از غیر نماز بیشتر خواهد بود. (أسرارالصلاة ص : 301 )
7. غفلت از مرگ:
به راستى، از کجا مى دانیم که پس از این نماز، آن قدر زنده بمانیم که به نماز دیگر نیز برسیم؟ ما وقتى وارد نماز مى شویم، حتى نمى توانیم یقین کنیم که همین نماز را به پایان خواهیم برد، تا چه رسد به اینکه بخواهیم، به نمازهاى دیگر دل خوش کنیم! اگر انسان چند لحظه اى پیش از نماز بنشیند و بیندیشد که شاید این، آخرین نماز من باشد، بارى شاید آن نماز را با حالت توجه به درگاه خداوند به جا آوَرَد.
درمان:
توجه داشتن به تک فرصتى بودن نماز
یکى از مواردى که مى تواند به حضور قلب بیشتر در نماز کمک کند و در روایت ها نیز به آن اشاره شده، در نظر داشتن این نکته است که احتمال دارد این نماز، آخرین نمازى باشد که مى خوانیم.
در روایتى نقل است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به یکى از یاران خود فرمود: «فَصَلِّها صلاةَ مُوَدِّعٍ؛ به هنگام نماز، به گونه اى نماز بخوان که گویا این آخرین نمازى است که مى خوانى و نماز خداحافظى توست».
8. ضعف قوای جسمی:
پزشکان معتقدند، اگر آدمى غذا را با شادى میل کند، زودتر و بهتر جذب بدن مى شود. طب روحانى نیز خبر مى دهد که اگر انسان غذاهاى روحانى را از روى اشتیاق صرف کند و از خمودگى دور با شد، آثار پاکى و زدایندگى آن زودتر در قلب پدیدار مى شود. نشاط جسمى، از عوامل ایجاد شور و شوق به نماز و در نتیجه، یکى از زمینه هاى حضور قلب در نماز است. بى گمان، نماز کسى که در سلامت جسمى کامل به سر مى برد، با نماز کسى که از بدنى بیمار رنج مى برد، در میزان بهره مندى از اشتیاق و حضور قلب در نماز، از برخى جنبه ها با هم متفاوت است. پس سزاوار است، کسانى که دغدغه حضور قلب در نماز را دارند، تندرستى خویش را قدر بدانند و جسم خود را در حال نشاط و آمادگى همیشگى براى بندگى شایسته پروردگار نگه دارند.
در پایان توجه شما دوست عزیز را به چند نکته جلب می نمایم :
– اگر قرار بود هر امری که از جانب خداوند بر ما واجب شده است , با لذت همراه می شد , معلوم نبود چه کسی مؤمن است و چه کسی فاسق ! چرا که مهم این است که امر خدا را اطاعت کرده و انجام تکلیف کنیم چه لذت ببریم و چه لذت نبریم ؛ در این صورت معلوم می شود چه کسی عبد خدا است و چه کسی عبد هوای نفس!
– لذت بردن از مناجات با حضرت حق به خصوص در نماز , به تدریج و به مرور زمان , همراه با مراقبت و سعی و تلاش حاصل خواهد شد. پس باید صبور باشید و عجله نکنید.
– از مهمترین حکمتهای نماز این است که انسان را از صفت مهلک تکبر باز می دارد ؛ بنابراین اگر شما دوست گرامی از نماز خود لذت نبردید , بهره ای بزرگ ( دوری از تکبر ) نصیبتان شده است. حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) می فرمایند : خداوند نماز را به منظور دور کردن ( انسان ) از کبر واجب فرمود.
نخواندن نماز در این مواقع (لذت نبردن) مانند پاک کردن صورت مسئله ای است که انسان از پاسخ دادن به آن عاجز می باشد. چرا که با این کار نه تنها مشکل حلّ نمی شود بلکه باعث می شود از سوی معلم نیز توبیخ و تنبیه شود. لذا سعی کنید با تمرین و ممارست حضور قلب در نماز را کسب نمایید و از عباداتتان لذت ببرید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد